جامعهی طبقاتی ایران در حال جوشیدن از سطوح پایین و به گستردگی جغرافیای ایران است؛ مردم آزادیخواه از باندهای سیاسی درون هیأت حاکمهی سرمایهداری عبور کردند، و آلترناتیو خود را به روشنی روبهروی کل جامعه قرار دادند. از پس شعار سلبی «ادارهی شورایی»، خواست ایجابی اکثریت مردم بیحقوق ایران، به وضوح پیدا است.
سوت آغاز پروسهی تلاشی دولت سرمایه زده شده، و کل حاکمیت سیاسی سرمایهداری در حال ساقط شدن به دست گورکنان ازلی نظام سرمایهداری است. بنابراین در چنین شرایطی، فضای سیاسی_اجتماعی با سرعت بالا دوقطبی میشود. جنبش شورایی و گرایش سوسیالیستی طبقهی کارگر در یک سمت میدان مبارزهی طبقاتی، و در طرف دیگر جریانهای سیاسی خارج از حکومت سرمایه و باندهای درون هیأت حاکمهی بورژوازی صفبندی کردند. بورژوازی چه در قدرت و چه در مسند اپوزیسیون، خطر جدی جنبش طبقهی کارگر را میبینند، و جریانهای سیاسی راست و چپ سرمایهداری نیز از هول و ولای تجدید آرایش سیاسی در برابر سپاه پرولتاریا، درحال دگردیسی سیاسی یا «جراحی» و تصفیهی سیاسی هستند.
بیخود نیست، که رضا پهلوی کنارهگیری از سلطنت را برای جاگیری سیاسی مناسب در این احوال کافی نمیداند، و همراه با فاشیستهای فرشگردی اعلام همگانی میکنند که از امروز «سوسیال دمکرات» شدهاند! یا باندهای جنایی و سیاه قومپرست، که فرصت تقدیمی دولت بورژوازی را غنیمت شمرده و از خون پاشیدن به مردم محروم معترض ابایی ندارند. تغییر و تحول در بدنهی دولت سرمایه را هم باید از این زاویه دید. پرت کردن «خودیهای» دیروز به جرگهی عموزادگان مغضوب تودهای و اکثریتی، قبل از آنکه یک تصفیهی سیاسی در درون حاکمیت سیاسی سرمایهداری باشد، تلاشی برای تجدید آرایش در برابر جنبش طبقهی کارگر و گرایش سیاسی شورایی است.
طبقات متخاصم با دستان خالی و عریان به جنگ با یکدیگر نمیروند؛ سلاح اصلی طبقات اجتماعی، سازمان طبقاتی آنان است، که از درون جنبشهای اجتماعی مسلح میشوند. طبقهی حاکم در درون جنبش ناسیونالیستی متمرکز شده است، و کل سیستم سیاسی بورژوازی و جریانهای سیاسی خارج از حکومت آن علیه طبقهی کارگر به صف شدهاند.
محرومان و محکومان ایران با وجود اینکه در طول تاریخ حیات انگلی سرمایهداری، محروم از تشکل مستقل بوده و برای هر درجه از سازمانیابی هزینههای سنگین زندان و شلاق پرداخت کرده اند، اما امروز مسلح به ابزار «شوراهای مردمی و کارگری» هستند، که توسط پیشقراولان جنبش کارگری در هفتتپه و خط شکنان نبرد طبقاتی در حوزهی نفتوگاز صیقل داده شده است. با دامن زدن به جنبش مجامع عمومی و با گسترش شوراهای مردمی نه تنها دسیسههای نیروهای سیاسی قومگرا و ناسیونالیست عظمتطلب ایرانی خنثی میشوند، بلکه سازمان سیاسی طبقهی حاکم نیز ساقط خواهد شد. شوراهای مردمی امروز، کانونهای تصمیمگیری و قانونگذاری و ادارهی جامعهی ایران خواهند بود.
خبرها، گزارش ها و ویدئوهای بیشتر را در تلگرام اخبار روز ببیند
.متاسفانه این روزها برخی نظرات سیاسی آمیخته ایست از توهم و خیالبافی های حول آن . همه آنچه نویسنده در چنته دارد خلاصه میشود به یک پاراگراف از این قرار : «سوت آغاز پروسهی تلاشی دولت سرمایه زده شده، و کل حاکمیت سیاسی سرمایهداری در حال ساقط شدن به دست گورکنان ازلی نظام سرمایهداری است. بنابراین در چنین شرایطی، فضای سیاسی_اجتماعی با سرعت بالا دوقطبی میشود. جنبش شورایی و گرایش سوسیالیستی طبقهی کارگر در یک سمت میدان مبارزهی طبقاتی، و در طرف دیگر جریانهای سیاسی خارج از حکومت سرمایه و باندهای درون هیأت حاکمهی بورژوازی صفبندی کردند. بورژوازی چه در قدرت و چه در مسند اپوزیسیون، خطر جدی جنبش طبقهی کارگر را میبینند، و جریانهای سیاسی راست و چپ سرمایهداری نیز از هول و ولای تجدید آرایش سیاسی در برابر سپاه پرولتاریا، درحال دگردیسی سیاسی یا «جراحی» و تصفیهی سیاسی هستند. با این حد از داده که مبتنی برهیچ فاکت و نشانه ای نیست رسیدن به چنین درکی تنها توهم است و طبیعی است که دایره حیال پردازی این توهم هم بیشتر از ردیف کردن سوسیال دموکرات شدن رضا پهلوی در کنار توده ایها و اکثریتی ها نیست . »
واقعا چطور میشود که اخبار روزصفحات خود را با چنین سطحی از مطالب نازل پر می کند ؟ شاید پایبندی به آزادی بیان و شاید …… آقای محمدی فرد! با این حد از سازمان یافتگی میلیون ها کارگر ایرانی در حالیکه شما شعار اداره شورایی می دهید و حتی یک شورای کنترل بر تولید در یک کارخانه هم وجود ندارد چطور می تواند”سوت آغازپروسه ی تلاشی دولت سرمایه داری “را بصدا درآورده باشد ؟ لطف کنید دفعه بعد که دست به قلم می برید نشانه های متقن و دقیقی را از آغاز این روند را که حداقل آن استمرار، سازمانیافتگی و گسترش و توسعه سازمان های شورایی درجای جای جغرافیای جنبش کارگری باشد و همچنین شعار هایی که در انطباق با این موارد و بیانگر قدرت مادی برای تحقق آن باشد را بنویسید