یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

تبعیض، عدالت، محیط زیست
مارال سعید

اگرچه طلوع قرن بیست و یکم، با به روی کار آمدن و یا فعالیت روزافزون نیروهای پوپولیست و راستِ افراطی، تیره و تارست و آنها تلاش وافر دارند تا عقربه های زمان به عقب بگردانند و بَر ما تبیعیضات بیشتر روا دارند، لیک نیروی خِرَد و بالنده گی در کنار محیط زیست نیز بی شمار است

نمی دانیم آدمی از چه زمان شروع به انسان شدن کرد. ولی بی تردید زمانی بس طولانی لازم بوده تا از موجود خطّی اندیش و نَباتی به موجودی پیچیده اندیش و اجتماعی فَرا رَوَد. در همین پروسه-ی  ساده به پیچیده، او اندک اندک در جستجوی شرایط بهتری برای زیست خویش گشته است. و هر آن کجا که طبیعت با او سرِ ناساز داشته او بیشتر به خویشتن خویش و چرائی و فهم طبیعت مشغول گشته. اگرچه هرچه بیشتر جُسته کمتر یافته، لیک به احتمالی در همین دورانها بوده که او بر ضعفهای خود پی بُرده و سعی نموده برای رهائی خویش از این ضعفها، با اوهامی درآمیزد تا بتواند از خود (در خود) آدمی نیرومند بسازد. در همین راستا، تفسیر بعضی باستان شناسان از نقاشیهای “شکار” در درون غارها را داریم که مُحتمل می دانند؛ آدمی از طریق این تصویرگریها سعی در ایجاد “نیرو و باور” در خود را داشته. با این فرضیه، نزدیک خواهیم شد به فهم آنکه؛ به چه دلیل آدمی شروع به ایجاد و ساخت توتم و بَرپائی آداب و مَناسِکی نمود تا در خود (از خود) موجودی و نیروئی فراتر از آنچه بوده است بیافریند؟

بدون شک گسترش و تحوّل و تَطوّرِ آن آداب و مناسکِ ساده-ی اوّلیّه سَکوئی بوده برای بَرساخته شدن و بوجود آمدنِ مناسکی متناسب با سطحِ رشد مغز آدمی در راه عبور از ساده به پیچیده. با توجه به ساده گی مغز در دوران اولیّه، این پروسه شروعی خطی و غیرپویا داشته که در گذر ایام و در برخورد با طبیعت، پویا و پیچیده گشته. روندی بَطئی امّا فَرا رونده که در لایه های مختلف و تحت شرایط گوناگون زیست، در هر منطقه دچار تقدّم و تأخّرهایی بوده است. و باز به احتمال قَریب به یقین گوناگونی ادیان و مذاهب که امروزه با آنها مواجه هستیم ریشه در تفاوتهای بیولوژیکی و زیسنیِ اولیّه ای دارد که بعدها خود را در شکلهای مُتنوع تر به نمایش گذارده است.

با در کنار هم گذاردن این فرضیات، ما به این نتیجه رَهنمون خواهیم شد که؛ آدمی بنا به ضرورتهای زیستی و ضعفهای خویش، “بالاجبار” تن به زندگی جمعی داده است. شکار، کشت، برخورد با بلایای طبیعی یا حتی حفاظت از خود، آنها را به سمت هم رانده است. آنها در تجربه-ی زیستی خویش، مزایای عینی زندگی جمعی را کسب کرده اند؛ دریافته اند چگونه با در کنار هم قرار گرفتن می توان  بر ضعفهای خویش غلبه کرد و قویتر شد.

امّا اگر زندگی در جمع برای آدمی مَحاسنی داشت، مَعایبی نیز بهمراه آورد. آنها بدلیل داشتن بیولوژیهای متفاوت (کوتاه، بلند، لاغر، چاق، قوی، ضعیف و …) نمی توانسته اند از نعمِ کار جمعی به یکسان بهره مند شوند. با ضریب بالائی از احتمال میتوان گفت: شروع و رواجِ “تبعیض” همراه بوده است با آغاز زندگی جمعی بشر.   

همانطور که پیشتر آمد؛ ضعفها و ضرورتها، آنها را مجبور به چگونه زیستن کرد. در ابتدا “تبعیض” عاملی بود برای تلاش بیشتر و تلاش بیشتر زمینه سازی بود برای رشد و تبعیض بیشتر. در ذهن ساده-ی آدمی، تبعیضِ ناشی از قوی و ضعیف، امری طبیعی مَحسوب می شد. لیک با پیچیده تر و پویاتر شدن مغز، هرچه آدمی به جلو آمد از حقیقت آن امر طبیعی به مُرور کاسته گشت و رفته رفته امر نوینی بنام “عدالت” ظهور کرد.  

به وضوح عیان است که؛ آدمی با انتخاب زندگی جمعی، پا در دایره ای نهاد که اگرچه در مَراحل اولیّه-ی زیست به یاری او آمد و به رشد و شکوفائیش مَدد رساند، اما در پروسه-ی تکاملی خویش هرچه جلوتر آمد این پدیده برایش ناهنجار و مشکل ساز گشت. زیرا همگان نمی توانسته اند از نَعَمِ  تبعیضات به یکسان بهره مند گردند و در نتیجه این پدیده به مُرور مُعضلی گشته فرا راه رفاه عموم و برخورداری عموم از فرصتها و امکانات بوجود آمده توسط جمع.

می توان مُتصوّر بود بر پایه-ی همین روند، آن آداب و مَناسک بَدوی “نیرو و باور” به مراحل بالاتر (ادیان و مذاهب) فراروئیده است تا بتواند تبیین گر وضع بوجود آمده باشد. ادیان و مذاهب و در قرون متأخرتر ایدئولوژیها همان سعی آدمی بوده اند در شناخت و چرائی “تبعیض” و تلاش در راه نجات و برون رفت از آن برای رسیدن به یک “آرمانشهر”، “مدینه-ی فاضله”، “بهشت” و … جایی که در آن آدمیان به عالیترین شیوه-ی اقتصادی – اجتماعی در محیطی سرشار از آزادی در کنار هم خوشبخت می زیند و عدالت در تمام زمینه ها دامن گسترده است.

شایان ذکر است که  در این میان تنها کارل مارکس فیلسوف برجسته-ی آلمانی بر عکس دیگر فیلسوفان و مُنادیان و مُفسران ادیان و مذاهب و فلسفه، وظیفه ای فراتر از شناخت جهان بَر دوش فلسفه نهاد. و آنرا از ابزاری برای شناخت جهان به ابزاری برای شناخت و تغییر جهان فرارویاند. البته تجربه-ی عملی حواریون او علیرغم جانفشانیهای بسیار ره به جائی نبُرد و “تبعیض” همچنان باقی ماند.   

تاریخ تاکنونی تا اینجای کار، نشان میدهد: آدمی در طولِ راه، برای بقای خویش و بَر حَسَبِ تفوّق یافتن بَر ضرورتهای زیستی و ضعفها، بسیار جنگها کرده، بسیار خون داده و خون ریخته تا توانسته است غول یعنی همان اشرف مخلوقات شود. در این راه، دست ساخته هایش از جمله ادیان و مذاهب و ایدئولوژیها کمک شایانی به او کرده اند. دست ساخته هایی که گاه او و گاه آنها بر صحنه تفوّق داشته اند. لیک امروزه آن پدیده-ی انسان ساز “مغز” چنان رشدی نموده است که دیگر آدمی نمی تواند در چارچوب و حصار تنگ “تبعیض”ها آسوده زندگی کند و آنرا مشیّت الهی یا جبرِ طبیعت  بنامد و بَر آن گردن نهد. آدمی کوشیده است در یک مقابله-ی نابرابر به مَددِ “عدالت” در مقابل هجوم “تبعیض” مقاومت نماید، لیک بهره مندان از نَعَمِ تبعیض با روشهای نرم و سخت همچنان این ناروائی را در ابعادی وسیعتر از پیش و با چشم اندازی دِهشتناکتر ادامه داده اند.

تجربه-ی تاریخی به ما می گوید: کلیّه-ی حواریون ادیان، مذاهب و ایدئولوژیها در مَسند قدرت (به تنهائی یا به شراکت) توتالیتر بوده اند، آنهم به واسطه-ی یک پاراگراف که همه گی به اشتراک دارند “حقیقت در نزد ماست و ما بدان مومنیم، پس بَرحقیم و آنها کافر و دوزخی”. نتیجه آنکه خودیها وظیفه دارند بر غیرخودیها تبعیض روا دارند. در بهترین حالت؛ آنها را در کسب هرگونه حقوقی در مَضیقه بگذارند و یا مَحروم سازند و در بدترین حالت؛ آنها را حذف فیزیکی نمایند، چرا که آنها همچون میکروب، شَرِ مطلق اند و برای رسیدن به “بهشت” باید از بین بروند.

با اینگونه فاکتها و آیات و روایات، تا اَبد کاسه همان کاسه و آش همان آش خواهد ماند و در هر دوره گروهی بر گروهی دیگر تبعیض روا خواهند داشت. امّا آیا باقی ماندن و گردیدن در دایره-ی بی فرجامِ تبعیض و عدالت که نابرابر در جنگند، سرنوشت مَحتوم آدمیست؟!

“طبیعت” راهی دیگری گشوده است، پاسخ را از او بشنویم: جبرِ شرایط زیست، تو را به سمتِ پذیرش “تبعیض” سوق داد اینک همان جبر، به کاهش و گام برداشتن در جهت “رفع تبعیض” فرمان می راند. تو مجبوری برای حفظِ بقای خودت مرا از ناهنجاریهایی که خود آفریده و می آفرینی محفوظ بداری! برای گام نهادن در این راه نیازمندی از اجحافاتِ فاحش و دهشتباری که خود آفریده ای بکاهی! و برای حِرص و آزِ سیری ناپذیرت محدودیت قاعل شَوی!

به صورت ظاهر این گفته ها، همان رنگ و بویِ سخنانی را دارد که تا کنون برای رسیدن به “بهشت” از دهان مُنادیان و مُروّجان دینی، مذهبی، ایدئولوژیک بیرون آمده است. لیک با کمی تعمّق در خواهیم یافت: حق با اوست. وَعده ای در کار نیست، هرچه هست تلاشیست در طول راه همین زندگی. توئی و تلاش خردمندانه-ی تو. ساده انگار و ساده خواه مباش. آرمان شهری در پیش نیست، آرمان راهی در پیش است.  

ما آگاهیم: به سر عقل آوردنِ برخورداران از نَعَمِ “تبعیض” کار ساده ای نیست. ولی نیک میدانیم عقربه-ی زمان علیرغم پلیدی و پَلشتی آنها، خردمندانه می گردد و در وانفسای پیش رو، اینبار نیروی محیط زیست در پشت خواستِ تغییر قرار دارد. آنها چه بخواهند و چه نه، همراه با ما ساکن این کره-ی خاک اند و هر بلائی که بر سر این کره-ی خاک آید، نتیجه اش شامل حال آنها نیز خواهد شد. اگرچه با چند و چندین واسطه، ولی به هر حال آنها مجبور خواهند بود و شد؛ خِرَد پیشه کنند تا بر روی این کره-ی خاک و در کنار هم، زیستی در خورِ انسان داشته باشیم.  

اگرچه طلوع قرن بیست و یکم، با به روی کار آمدن و یا فعالیت روزافزون نیروهای پوپولیست و راستِ افراطی، تیره و تارست و آنها تلاش وافر دارند تا عقربه های زمان به عقب بگردانند و بَر ما تبیعیضات بیشتر روا دارند، لیک نیروی خِرَد و بالنده گی در کنار محیط زیست نیز بی شمار است. آنها باید بدانند: یا ما همگی همراه با کره-ی زمین نابود خواهیم شد و یا به یاری هم خواهیم توانست نیروی “تبعیض” را به زیر مِهمیز “عدل” آورده و حرص و آز آدمی را خردمندانه مَهار سازیم و خود و خانه مان (زمین) را نجات دهیم.  

مارال سعید  

 پانوشت:

تبعیض و عدالت آمده در فَحوای این نوشتار مجموعه عناصر و موجودات تشکیل دهنده-ی کره زمین و رابطه-ی انسان با آنها را در نظر دارد. بود و کاهش و رفع آنها را حقوقی فهم می کند. بدیهیست حقوق ناظر بر آنها متناسب با فهم بشر از این دو مقوله است. از آنجا که فهم بشر پدیده ای پویا و در حال شدن است، فَلذا نمی تواند حقوق برآمده از این فهم، ابدی باشد. لازم است این حقوق در پریودهای زمانی مورد توافق (مثلاً ۲۵ ساله) به روز رسانی شوند. از آنجا که تبعیض و عدالت دو مقوله-ی جهان شمولند لاجرم حقوق ناظر بَر بود و کاهش و رفع آنها نیز باید جهان شمول باشند.

https://akhbar-rooz.com/?p=12366 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x