
دخت_افغان، قرص_ماه_ نیمروز
مشعل_جان را به میدان بر فروز
دولت_وابسته ای رفت و شکست
دیده باید شست ، از خاکی که هست
زنگ_پایان نیست ، دستی پیش_روست
روح_جان در پینه های_دست_اوست
دست_آن مردان که روزی جان شدند
خون به رگ های_تن_ افغان شدند
طالبان را ریشه در این خاک نیست
جانشان از عشق_این میهن ، تهیست
صبر باید کرد ، اما صبر_تلخ
تا سروشی بر شود از شهر_بلخ
مام_افغان است ، در این شهر در
جان_جانان را ، نماید بار ور
می رساند هیمه_جوش و خروش
تا جهان را آورد ، شاید به هوش
داریوش لعل ریاحی
۳۱ امرداد ۱۴۰۰
خبرها، گزارش ها و تصاویر بیشتر را در تلگرام اخبار روز ببیند!
بسیار زیبا سرودی استاد لعل ریاحی