چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

ضرورت تشکیل جبهه متحد چپ – دنیز ایشچی

مقدمه

در میدان بازی شطرنج سیاسی روز، قدرتهای سیاسی متنوعی حضور دارند. این نیروها از جمله شامل حکومت جمهوری اسلامی، سلطنت طلبان، مشروطه خواهان، مجاهدین خلق، نیروهای سیاسی ملی منطقه ای، نحله های مختلف نیروهای چپ، ستون پنجم آمریکایی و یا انگلیسی، لیبرال دموکراسی ملی، نیروهای ملی سنتنی اسلامی و دموکراتهای جمهوریخواه میباشند.

به موازات آن، ما با جنبش عظیم و وسیع توده ای سرتاسری مردمی مواجه میباشیم که در خیابان شعار “مرگ بر خامنه ای”، و “جمهوری اسلامی نمیخواهیم، نمیخواهیم” سر میدهند.   با نهایت تاسف مردم در خیابان ها شاهد ریخته شدن خون جوانان وطن میباشند.  چهل سال خفقان سیاسی، فشارهای طاقت فرسای اقتصادی، اعدام، زندانهای طویل المدت،  سرکوب آزادیهای فردی و اجتماعی سوپاپ اطمینان تحمل مردم را به حالت انفجار رسانده است. افزایش سه برابر قیمت بنزین، خارج از اینکه تاثیرات اقتصادی خویش را به مرور زمان بر سفره های مردم خواهد گذاشت،  جرقه آفرینش انفجاری سرتاسری در کشور میباشند.

لغو برجام و آلترناتیو سازی خارجی

در چگونگی گردش بازی شطرنج سیاسی، یکی از سناریو ها مساله تحریم های اقتصادی آمریکا و لغو توافقنامه برجام را بر جسته کرده و پروژه خارجی تعویض حکومتی از قبیل ققنوس و غیره توسط دولت های خارجی آمریکا و حمایت از اصلاح طلبان حکومتی از طرف انگلیس را به پشتوانه رسانه های تبلیغاتی آنها برجسته میکند.  واقعیت این است که در پهنه شطرنج سیاسی کشور، آمریکا و انگلیس با اتکا به امکانات رسانه ای، مالی و ستون پنجم خویش، آلترناتیو سازی ویژه خویش را به پیش میبرند. همان کاری را که امروزه در آمریکای لاتین و جاهای دیگر انجام میدهند. کاری را که در انقلاب سیاسی  پنجاه و هفت کردند.

بازگشت فاشیسم

با نظری مجدد به ترکیب قدرت های سیاسی حاضر در پهنای سیاسی کشور، میتوان ترکیب نسبتا قدرتمندی از نیروهای افراطی ناسیونالیستی نئولیبرال را مشاهده کرد که نه تنها پیوندهای مستحکمی با کلان سرمایه داری جهانی دارند، بلکه کینه های عمیقی را نسبت به رقیبان خویش، و یا قشر های ویژه اجتماعی از قبیل “آخوندها” را با خود حمل میکنند. واقعیت این است که تمامی حاکمیت جمهوری اسلامی ایران را آخوندها تشکیل نمیدهند، و تمامی آخوند ها آدم های ضد مردمی نیستند. به قدرت رسیدن چنین ائتلاف هایی نه تنها میتواند حمام خون راه انداخته و فاشیسم نوینی را بر سر کار بیاورد، بلکه دوباره کشور را با ترکیب قدرت حاکمه نوینی تقدیم کلان سرمایه داری جهانی زیر پرچم انگلیس و امریکا خواهد کرد.

روژ هه لات

سرکوب های لاینقطع جمهوری اسلامی ایران در کردستان و ادامه سرکوب ملی در عرصه های زبانی، فرهنگی، سیاسی و خودگردانی، دستگیری و اعدام فعالان سیاسی کرد، زمینه های ناامیدی نیروهای سیاسی کردستان به تصمیمات از تهران را صد چندان افزایش داده است. از طرف دیگر تحولات چند دهه اخیر خاورمیانه و وقایع “روژاوا” ، و “کردستان عراق”، آمال های خودگردانی در کردستان ایران را به میزان زیادی  تقویت نموده است. در دوران گذار زایش مجدد شرایطی مشابه سال پنجاه و هشت، و اندکی قویتر از آن در کردستان  دور از انتظار نمیباشد.

نیروهای سیاسی ملی منطقه ای در بخش های دیگر ایران هم به میدان خواهند آمد، ولی جنبش های ملی منطقه ای در مناطق دیگر ایران مشابه ویژگیهای کردستان نخواهد بود.

گذار از جمهوری اسلامی

زمانیکه مردم عکس های خامنه ای را پائئن کشده و آتش میزنند، شعار “مرگ بر خامنه ای ” میدهند. زمانیکه مردم “جمهوری اسلامی نمیخواهیم، نمیخواهیم” سر میدهند. زمانیکه مردم کشته های خود را در خیا بانها سر دست میگیرند. زمانیکه حضور مردم در خیابان ها از خوزستان تا خراسان، از آذربایجان تا بلوچستان و از انزلی تا بوشهر میباشد، همه متوجه میشویم که فاز نوینی از تحول سیاسی در شرف انجام میباشد. وقتی که مراکز اصلی امنیتی و سرکوب حکومتی مورد هدف تظاهر کنندگان قرار میگیرند، توده های مردم مثل همیشه وظیفه تاریخی خویش را در زمینه فدا کردن جان خویش جهت گذار از جمهوری اسلامی ایران و بدست آوردن آزادی و عدالت بجا می آورند. آیا آنها ثمره میوه های این جانفشانی ها را خواهند چید؟

نیرو های سکولار دموکرات و جمهوریخواه

بخش دیگری از نیروهای سیاسی حاضر در صحنه شطرنج سیاسی کشور را نیروهای سکولار، دموکرات جمهورخواه تشکیل میدهند. این نیروهای در صفوف روشنفکران، سیاستمداران انفرادی، کانون های مدنی تشکل های وکلا، روزنامه نگاران، مدافعین حقوق بشر، نویسندگان و برخی نیروهای سیاسی متمایل به سوسیال دموکراسی وجود داشته و از نظر تاثیر گذاری بر دادخواهی های مردمی  فعالانه شرکت دارند. بخاطر عدم انسجام سیاسی قدرتمند آنها در حزب، یا احزاب سیاسی مختلف، تا به حال نتوانسته اند آلترناتیو قدرت منسجمی را در میدان سیاسی به صحنه بیاورند. به همین دلیل، متاسفانه در یک چنین شرایطی این نیروها ناچار، به دنبال آلترناتیو های سیاسی قدرتمند تر دیگر حاضر در صحنه کشیده خواهند شد.

ضرورت تشکیل جبهه متحد چپ

چپ در صحنه تاثیر گذاری موثر و پراکنده ای دارد. چپ ایران در عرصه های دفاع از آزادی، عدالت  اجتماعی، خصوصا در خارج از کشور بصورتی فعال در عرصه های  دادخواهی حقوق مردمی  حضور داشته است. چپ ایران نه تنها حضور سازمان یافته و منسجمی در داخل ایران ندارد، بلکه در خارج از ایران نیز در احزاب و سازمان های متفرقه ای پراکنده میباشد. چپ ایران در عرصه تشکیل یک بلوک سیاسی متشکل از نیروهای عدالت طلب  و آزادیخواه درجا میزند.

شرط ضروری لازم برای اینکه نیروهای چپ بتوانند در چنین عرصه هایی موفق باشند این میباشد که در درجه اول آنها قادر بوده باشند تا به میزان قابل توجهی بر تفرقه های موجود غالب آمده و زیر یک سقف گرد بیایند. اگر امکان گرد آمدن تمامی نیروهای چپ هم زیر یک سقف  موجود نباشد، انسجام ائتلافی آنها در دو یا سه بلوک سیاسی میتواند گامی بزرگ در این راستا بوده باشد.

یکی از معجزات شرایط انقلابی این میباشد که گام هایی را که عرض چهل سال گذشته نتوانسته ایم برداریم، ممکن است طی چند روزه طی بکنیم. این معجزات بخاطر خون هایی که در خیابان ها جاری میباشد تحقق می یابد. زمان را دریابیم. بسوی تشکیل اتحاد منسج تری از نیروهای چپ با گام های استوارتری به پیش رویم. عمل نکردن ما به وظیفه تاریخی روز میتواند منجر به قدرت رسیدن آلترناتیو های فاجعه بارتری گردد. انسجام چپ، موجب تقویت جبهه سکولار دموکراسی و ایزوله شدن جبهه های فاشیستی و  آلترناتیو سازی غربی خواهد شد.

دنیز ایشچی

۱۹ نوامبر ۲۰۱۹

https://akhbar-rooz.com/?p=12702 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیا
کیا
4 سال قبل

وحدت چپ میبایست صورت بگیرد ،در جبهه چپ حق با شماست
وحدت ملی هم باید در جبهه ای ملی صورت بگیرد از میان نوشتار میتوان برداشت کرد،اینجا همدحق با شماست
حال می ماند حالت های فاشیستی و. یا ساختن این جریانات از طرف غرب!!!
آیا فاشیستی تر از حکومت اسلامی ایران در تاریخ بشریت سراغ هم داریم؟
من که این حکومت را از فاشیست های آلمانی زمان هیتلر را هم فاشیست تر می دانم

میباید از اختلافات این حکومت با غرب یا بر عکس معقولانه استفاده شود.
سلطنت طلبان تنها جریانی هستند که میتوانند به غرب وابسته شوند ولی شانس حکومت را به تنهایی و بدون لشگر خارجی ندارند.
مجاهدین جریان وابسته به غرب نیستند ولی شاید بد قلق شوند چون جهانبینی ای مذهبی دارند ولی با این شرایط شانسشان روز بروز افزایش می یابد چون در داخل تشکلاتی اکتیو دارند و در خارج هم فعالیت بین المللی حال مشکلی می باشند، که نیروهای اپوزیسیون بیشتر دوست دارند انرا نا دیده بگیرند و این دقیقا اشتباه بعدی است.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x