دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

محاکمه حمید نوری در استکهلم؛ نگاهی به بحث‌های پیرامون این محاکمه – سعید تبریزی

محاکمه حمید نوری به اتهام مشارکت در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت کرج از روز دهم ماه اوت ۲۰۲۱ آغاز شد.

شروع این محاکمه، گام مهمی بود در راه رسیدن به یکی از خواستهای مهم جنبش دادخواهی، یعنی به محاکمه‌کشاندن و مجازات آمران و عاملان جنایات سیاسی در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی .

گزارش‌ها و اخبار این دادگاه به سرعت در فضای مجازی پخش شده و تیتر اول اخبار جراید و مطبوعات و رادیو و تلویزیون‌های فارسی زبان را به خود اختصاص دادند.

برای اکثر دادخواهان محاکمه حمید نوری گام بزرگی تاریخی بود، چرا که:

  • در دستور کار قرارگرفتن یکی از پرونده‌های جنایات جمهوری اسلامی در زندان‌های ایران، در یک دادگاه بین‌المللی، گام  مهمی در جهت پاسخگو کردن رژیم جمهوری اسلامی در دنیاست.

 رژیم سعی دارد  با ردیف کردن مهره‌های شناخته شده «جنایت علیه بشریت» در بالاترین سطوح حکومتی، این پیام را به مردم در ایرانیان و جهانیان برساند که از جنایات خود نه تنها شرمنده نیست، بلکه حتی در صدد پنهان کردن آمران و عاملین این جنایات نیز نمیباشد و به هیچ احدی نیز پاسحگو نیست.  محاکمه حمید نوری نشان داد که پاسخگوکردن « جنایت‌کاران علیه بشریت»  تا زمانیکه قربانیان این جنایات بدنبال حقیقت‌یابی هستند، امکان‌پذیر است حتی اگر با تأخیر صورت بگیرد و روزی عدالت به سراغ همه جنایتکاران خواهد آمد.

کشتار تابستان ۶۷، نه تنها ایران، بلکه در عرصه بین‌المللی یکی ازجنایات کم نظیر است.

کشتاری به این کثرت از همه زندانیان سیاسی، بدون در نظر گرفتن گرایشات مختلف و متنوع آنها، بدون توجه به میزان “محکومیت” و تنها پایبندی به نظرات و عقایدشان، پس از  پایان دوران فاشیسم آلمان، اتفاقی بی نظیر بود.
جنبه دیگر این کشتار ” مخفی” بودن آن است. هنوز هم ابعاد کامل این جنایات پس از گذشت ۳۳ سال پنهان مانده است : چرا که حتی دست‌اندرکارانی که از گردونه قدرت خارج شده‌اند نیز حاضر به بازگو کردن روایات خود از آن زمان نیستند. هیچ زندانی ای  با چشم بند، بدون ارتباط با دنیای خارج، بدون دسترسی به رسانه‌ها و بدون ارتباط با دیگر زندانیان بخش‌های مختلف قادر نخواهد بود به آنچه در آنجا گذشته است دست یابد.
حاکمیت اسلامی چه انهاکه در مسند قدرت هستند و چه آنهایی که در این کشتار نقش مستقیم داشتند و اکنون در حصر و چه در جبهه اصلاح‌طلبان در داخل و خارج مشغول فعالیت سیاسی می‌باشند، در مخفی نگاه داشتن‌ این راز، منافع مشترک دارند. به همین دلیل  محاکمه حمید نوری اهمیتی بسزا دارد.

  • محاکمه حمید نوری این امکان را فراهم کرد تا پرونده جنایات رژیم اسلامی در دهه ۶۰ و کشتار تابستان ۶۷ بار دیگر گشوده شود و ضمن ارائه شهادت زندانیان آن سالها، در یک دادرسی مبتنی بر حقیقت یابی، افکار عمومی در ایران و جهان از ابعاد این جنایات آگاهی بدست آورند..

مقایسه محاکمه حمید نوری در استکهلم با محاکمه آیشمن در اورشلیم، مقایسه بجایی نیست، اما شاید بتوان  برای آگاهی افکار عمومی و چگونگی تبدیل آن به حافظه اجتماعی از آن کمک گرفت. 

زمانیکه در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۵ در های اردوگاه آشویتس توسط ارتش سرخ گشوده شد،  هفت هزار انسان‌ مشرف به مرگ از اردوگاهی نجات یافتند که در آن نزدیک به یک میلیون انسان جان باخته بودند.  اما افکار عمومی جهانی کمتر به ابعاد این فاجعه و جنایت بزرگ تاریخ بشری‌ پرداخت. با محاکمه آیشمن در اورشلیم در سال ۱۹۶۱ و توجه رسانه‌های ارتباط جمعی به این موضوع، فرایندی آغاز شد که ابعاد «هولوکاست» و بحث پیرامون آن را به میان   افکار عمومی وارد کرد و  مجموعه انبوهی از مستندسازی‌های قربانیان و پژوهشهای پژوهشگران بین‌المللی و تاریخ‌نویسان، و سپس ارائه آن بصورت رمان‌های ادبی، فیلم‌های مستند و سینمایی و.. اندک اندک ابعاد این جنایات   را به حافظه اجتماعی، اگر چه نه در سطح بین‌المللی ، بلکه در سطح اروپا و بخصوص آلمان، تبدیل کرد.

به نظر من محاکمه حمید نوری هم میتواند آغازی در همین راه باشد. امری که نه تنها باید در مورد کشتار  دهه شصت و تابستان ۶۷، بلکه در مورد تمامی جنایات این  رژیم از فردای به قدرت رسیدنشان دنبال شود. مستند کردن همه جنایات این رژیم از فردای ۲۲ بهمن تا به امروز، اولین گام در بازنگری گذشته و تلاش برای تبدیل آن به حافظه اجتماعی میباشد.

  • این بازنگری به گذشته، از زبان شاهدان و شاکیان و خانواده‌های قربانیان و گفتگو  پیرامون آن، تبدیل به حافظه‌ای اجتماعی خواهد شد و در آینده که مانع از تکرار این جنایات در آینده میشود.
  • قربانی با بیان آنچه بر او رفته است، این امکان را می‌یابد تاخاطراتش  را با دیگران و جامعه به اشتراک بگذارد و زبان گویای کسانی باشد که در کنار او بوده و جان‌باخته‌اند.

 تا چه اندازه به این اهداف دست یافته‌ایم؟

هدف دادخواهی، بیان حقایق بدون در نظرداشت  « اما و اگر »، دفاع از حقوق انسان‌ها در مقابل ستم و سرکوب و شکنجه و زندان و قتل و…. دادخواهی « سند» نوشته شده و «بلاتغییری»  نیست که با پروژه سیاسی معینی گره خورده باشد و با پایان این پروژه، به اهداف خود دست یافته باشد.

دادخواهی نطفه‌اش در  تولد جمهوری اسلامی در ۲۲ بهمن ۵۷ نبوده و پایان عمرش با مرگ این جمهوری رقم نخواهد خورد. ستم و سرکوب و شکنجه و اعدام و قتل زندانی سیاسی نه با تولد منحوس حکومت اسلامی بر جامعه ما حادث شد و نه میتوان خوش‌باور بود و تصور کرد  که با پایان زندگی جنایتکاران اسلامی، پروژه دادخواهی به نتیجه رسیده است.

به همان میزان نیز استفاده ابزاری از دادخواهی در پروژه‌های سیاسی، جنبش دادخواهان را به بیراهه خواهد برد.

مروری بر آنچه تاکنون در حاشیه این دادگاه گذشته است، زنگ خطری برای همه ماست.

مروری به صفحات مجازی و جدال شاهدین با گرایش‌های مختلف، نشان میدهد که رقبا برای تسویه حساب با یکدیگر از هر حربه‌ای استفاده میکنند.

از قضا همان کسانیکه به خاطر فعالیت سیاسی برای جریان سیاسی معینی در دهه شصت دستگیر، شکنجه و ناروا محکوم شدند و در کنار هم و در راهروهای مرگ، با یاران خود وداع گفتند، امروز یکی از اهداف سیاسی خود را حذف  قربانی دیگری قرارداده‌اند که در راهروهای مرگ، تنها چند متری با آن‌ها فاصله نداشت.

  • شاهد در اینجا، نه قربانی بلکه به عنوان همدست جلاد نشان داده میشود.  به تحریکات هیستریک سازمان مجاهدین مراجعه کنید که چگونه شاهدان این دادگاه را: «تواب تشنه به خون»؛ «همکار بازجویان»؛ «رفیق پاسدارانی که با آن‌ها عکس میگیرند» و… مینامند.  و از سوی دیگر «دوستان جداشده از این سازمان» نیز در تخطئه شاهدان متعلق به این سازمان سنگ تمام میگذارند و از همه این قربانیان «هیولایی» ساخته می‌شود که هفده سال و سیزده سال و ..در زندان بوده‌اند و چون  «ذوب شده در رهبری سازمان» هستند و تعلق به گرایش معین سیاسی دارند، میتوان از هر حرکت آن‌ها و هر اظهار نظر آنها در دادگاه برای محکوم کردن این شاهدین، استفاده کرد.
  • توگویی، همزمان با همین دادگاهی که در استکهلم سوئد، حمید نوری را محاکمه میکند،  دادگاه دیگری در دنیای مجازی و موازی و همزمان با آن و توسط قربانیان جبهه رقیب، این بار اما محکومیت شاهد را رقم میزنند.
  • شاهد و قربانی در دادگاه مجازی رقیب محکوم می‌شوند که چرا انتظارات تعیین شده از جانب «رقیب سیاسی» را برآورده نکرده اند.   چرا آنچه که «من و ما» از تو انتظار داشتیم را در دادگاه نگفتی؟
  • میدانند چه میکنند؟  «آنچه من میخواهم بگو» ..  اعتراف اجباری؟

 قربانی در دادگاه مجازی رقیب، در بهترین حالت به سازش

 و  گاهی اوقات به کوشش برای  تخفیف اتهام حمید نوری محکوم میشود.

در جلسات اخیر که اولین شاهد با گرایشات چپ در این دادگاه حضور یافت، بدون پرداختن به محتوی شهادت‌ او که به نظر من در شفافیت  و حقیقت‌یابی کمک موثری نکرد، این بار با مجموعه‌ای از استدلالات جدید! برعلیه این  «عنصر غیرخودی» مواجه بودیم. 

این بار «همکاری چپ» در روی کار آمدن جمهوری اسلامی؛ «غیر دمکرات بودن گرایش چپ»؛ «عدم همکاری با دولت موقت بختیار» و…  استدلالاتی بودند که شاهد «غیرخودی» در دادگاه مجازی به آن متهم شد. توهین‌های شخصی و تخریب شخصیت این شاهد زندان گوهردشت که از سوی دادستان  به دادگاه دعوت شده بود نشانگر این بود که به چه میزان از حقیقت ‌یابی و اعاده حیثیت از یک قربانی که بهترین سال‌های زندگی خود را در قتلگاهی به نام زندان اوین و گوهردشت سپری کرده است ، دوریم.

کافی است که به صفحات مجازی رجوع کنیم و استدلالات از این‌گونه که:  شاهد و شاهدان «هم گرایش ما» بهتر از فلان شاهد «غیرخودی» بود را به وفور، بیابیم.

 تو گویی در اینجا قرار است از بین شاهدان و قربانیان «بهترین» ها را انتخاب کرده  و به آنها  «مدال» بدهند.  میدانید چه میکنید؟  توجه دارید که این دادگاه برای محاکمه حمید نوری به اتهام مشارکت در آزار همین شاهدان«غیرخودی» جان بدربرده و کشتار زندانیان برپا شده است؟

 از این «رقابت» برای تخطئه رقیب تنها آمران و عاملان این جنایت سود خواهند برد، چرا که قربانیان و شاهدان به اندازه کافی به روی یکدیگر شمشیر میکشند. جدالی تاسف‌بار از هرسو، که ربطی به دادخواهی ندارد.

ناگفته پیداست که این حق همه گرایشات سیاسی است که برای پیشبرد نظرات خود به نقد و بررسی سیاست و روشهای گرایشات رقیب بپردازند، ولی این تسویه حساب را به جنبش دادخواهی تحمیل کردن تنها به انحراف کشیدن این حرکت است.

ریشه این اختلاف کجاست؟

یکی از مشخصه‌های بارز کشتار ۶۷، به قتل رساندن بیشمار زنان و مردانی بود که صرفنظر از باورهای سیاسی‌شان، به حاکمیت اسلامی « نه »گفتند. همین تنوع باورها  در بین شاهدان این دادگاه که جان‌بدربردگان این جنایت میباشند نیز دیده میشود.

کوشش در راه حقیقت‌یابی و دستیابی به عدالت به باور سیاسی افراد بستگی ندارد. اینکه انسان در جستجوی حقیقت و عدالت به چه میزان «حقیقت را فدای مصلحت سیاسی» میکند، میتواند عدالت‌خواهان را به دو مسیر گوناگون بکشاند.

جنبش دادخواهی در ایران هم اینک در میانه جدال دو گرایش قرارگرفته است.  تلاش برای دادخواهی حقیقت محور از یک‌سو  و از سوی دیگر و گرایشی که دادخواهی را با « آرمان‌ها و گرایشات سیاسی» گره زده و جنبش دادخواهی را بمثابه پلکانی برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود دنبال میکند.

دادخواهی حقیقت محور در پی آن است که پایمال شدن حقوق هر شهروندی را در معرض دید افکار عمومی قراداده و با پافشاری بر این حقوق قربانی و تبدیل نمودن آن به حافظه اجتماعی، عرصه را بر سرکوبگران آزادی تنگ نموده و در نهایت از تکرار این جنایات و وحشیگری با اتکاء به وجدان اجتماعی جامعه جلوگیری نماید.

آنچه در دنیای پیرامونی محاکمه حمید نوری «قربانی» شده است، همانا «دادخواهی» است. 

در پایان:

  • نکته مهم دیگری که همه دادخواهان به آن امیدوار بودند، پایه گذاشتن یک همبستگی و سازگاری ملی در مقابله با جمهوری اسلامی و در بین قربانیان آن از گرایشات مختلف سیاسی و اجتماعی بود که خود اولین شرط رسیدن به جامعه عدالت و حقیقت محور در آینده خواهد بود.

این به معنی سازش گرایش‌های مختلف سیاسی و دست در گردن انداختن مصنوعی گرایشات مختلف سیاسی نیست.

امری که نه ممکن و نه شایسته است، چرا که وجود گرایشات مختلف سیاسی و جدال اندیشه‌ها باعث شکوفایی هر جامعه انسانی می‌باشد.

سخن من بیشتر متوجه دوران پس از جمهوری اسلامی است که با وجود همه اختلافات و تضادهای موجود، برای انتقال از مرحله خشونت و ستم و کشتار و… به دوران برقرای آزادی و عدالت و قانون محوری و.. جامعه به گونه‌ای سازگاری ملی نیاز دارد. داشتن ابزارها و مبانی معینی که گفتگو و جدل سیاسی را به رسمیت میشناسد و کاربرد خشونت را ناممکن میسازد.

در پروسه محاکمه حمید نوری چه گام‌هایی در جهت این سازگاری ملی برداشته شده اند؟

روند تاکنونی و رخدادهای حاشیه این دادگاه، از همان روز شروع این محاکمه، برای هرناظر بیطرفی حکایت از عمیق‌تر شدن شکاف‌ها و از بین رفتن فرصت گفتگو و جدل سیاسی سالم، حتی بین قربانیان و شاهدان را به همراه داشته است.

به امید روزی که دادخواهی حقیقت محور دست بالا را در جنبش دادخواهی ایران داشته باشد و صفوف پراکنده دادخواهان برای روشن شدن حقایق به یاری یکدیگر شتافته و رسیدن به عدالت میسر گردد.

موخره:

  در مورد پخش مستقیم محاکمه حمید نوری در کلاب هاوس

 پخش مستقیم محاکمه حمید نوری در کلاب هاوس،  ایده‌ای بود که دربین چند تن که من هم در آن سهیم بودم طرح و اجرایی شد.  هیچ‌یک از کسانی که اینک پخش مستقیم این دادگاه را ادامه میدهند، در آن هیچگونه نقشی نداشتند.

همکاری من پس از پخش سی و پنجمین جلسه این محاکمات و با آغاز تعطیلات پاییزی دادگاه، با این جمع پایان یافت.

دلایل عدم همکاری من شاید امروز برای کسانیکه این اتاق را دنبال کرده باشند، ملموس باشد.

و دلیل عمده آن:

  • کوشش و دخالت غیر مستقیم برای غلبه تک صدایی و اختصاص این امکان به «خودی‌ها» بود.

بیش از این به این موضوع وارد نمیشوم و همانگونه که در آن زمان اعلام کردم، برای جلوگیری از هرگونه حاشیه سازی، سکوت میکنم.

سعید تبریزی   دوم ژانویه ۲۰۲۲

https://akhbar-rooz.com/?p=137088 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x

Discover more from اخبار روز - سايت سياسی خبری چپ

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading