فرارو – حسین راغفر در نشست منطق اعتراضات آبان ماه ۹۸، با اشاره به حوادث اخیر کشور گفت: کاملا قابل پیشبینی بود و ما سالها است که پیشبینیاش را میکردیم. سال اول که دولت دهم سیاستهای افزایش قیمت حاملها را اعلام کرد همین استدلالهایی که رئیس دولت دوازدهم مطرح کرد را مطرح کردند.
• در آن زمان احتمال شورشها و اعتراضات مردمی مطرح شد خاطرم هست پایان سال ۸۹ سخنگوی دولت دهم در تلوزیون آمد و ادعا کرد مردم با آنها همکاری کردند و کسانی پیشبینی شورش میکردند، اما شورشی رخ نداد. البته خاطرمان هست دی ۸۹ تمام پمپبنزینها را نیروهای انتظامی کنترل میکرد، کاملا مشخص بود و این انتظار میان دولت مردان وجود داشت. اما وقتی سخنگو گفت: مردم همکاری کردند و شورشی نشد، من جواب دادم این شورش اتفاق افتاد و شما ندید، مردم به جای آتش زدن پمپ بنزینها خودشان را آتش زدند؛ رشد اعتیاد با افزایش قیمت بنزین بالا رفت.
• ما از آن سال شاهد اشکال مختلف شورشها علیه خود هستیم. صفها درب سفارتخانهها شورش است، فرار مغزها شورش است. از بعد از جنگ که در آن پایگاه اصلی انقلاب گروههای مردمی بودند، با تغییر سیاستهای اقتصادی شاهد ایدولوژی جدید بودهایم که حمایت از سرمایه و سرمایه دار و بعدها مفاهیمی مثل کارافرینی جایگزینش شد و مردم به کنار رفتند.
وعدههای دولتها طی سالیان گذشته مبنی بر کاهش درآمدهای دولت محقق نشد. آنچیزی که تحت عنوان خصوصی سازیها، بانکهای خصوصی و تغییر اصل ۴۴ قانون اساسی به رخ داد، به نفع سرمایه داران بود؛ امروز شاهد این هستیم که منابع معدنی بسیار بزرگی دست اصحاب قدرت است. بسیاری از پتروشیمیها به احزاب سیاسی داده شد همه کسانی که در درون نظام تصمیم گیری هستند، میدانند بانکها در چه وضعیتی هستند و میدانند چه فسادهایی صورت گرفته است، اما انگیزهای برای برخورد با آنان وجود ندارد.
• اعتراضات واکنش مردم به افزایش قیمت بنزین نیست، بلکه سرکوب سه دهه نیروی کار و افزایش اشرافیگری است. چه کسانی مقصر بودن آنهایی که به قدرت نزدیک هستند و جالب آنکه خود آنان و خانوادههایشان معترض به نظام هم هستند.
• ۵۰۰ هزار میلیارد تومان سپردههای مردم نزد بانکهای خصوصی گم شده است. سال ۹۶ مردم در اعتراض به عملکرد صندوقهای اعتباری و بانکهای خصوصی راه افتادند. مردم جلوی چشم میلیونها نفر اعتراض میکردند. اینها همه نارضایتیهایی است که نارضایتی را در جامعه ما ریشه دار کرده است.
• حتی اگر مردم میدانستند این افزایش قیمت آخرین افزایش قیمت است حتما رفتارشان متفاوت میبود، اما میدانند که این چرخه افزایش قیمت ادامه دار خواهد بود. بعد عدهای میگویند فنر فشرده شد؛ کاری نکنید که فنر ایجاد شود. متاسفانه همه ارزیابیها به پیامدها فقط توجه میکند نه ریشهها.
• آنقدر پول ملی سرکوب شد که برای افغانستان میارزید از ایران سیب زمینی بخرد. ما برای اولین بار به افغانستان صادرات مواد غذایی داشتیم. ۷۵۰ تن سال گذشته پیاز و سیب زمینی صادر کردیم و شب عید مردم خودمان سیب زمینی و پیاز ندارند. سر ریز اینها روی زندگی مردم است. ۴۰۰ هزار میلیارد تومان پول کردند در جیب خصولتیها. اسم ۲۰ شرکت خصولتی را نوشتیم و چاپ کردیم. کسی توجه نکرد. مالیاتی که دادند هیچ است. چرا از اینها مالیات نمیگیرد؟ چرا از رانتها مالیات نمیگیرید؟
• با طرح این پرسش که چرا مردم در بعضی کشورها شورش نمیکنند}: مفهوم محرومیت نسبی از اینجا حاصل میشود که مردم خود را با گروه مرجع خود مقایسه میکنند. این احساسات در دولتهای نهم تا دوازدهم ایجاد شده و این سبب شده است که نارضایتیها افزایش یابد. رژه اشرافیت را هم باید اضافه کرد؛ بازندهها میبینند یک الف. بچهای پشت ماشین شش هفت میلیارد تومنی عیاشی میکند. در شهر ما هم فساد به اشکال مختلف وجود دارد. مردم مگر نمیبینند با فاصله چند کیلومتری یک خانه آنچنانی در اندرزگو است و در شوش بچه میفروشند؟
• مکانیزمها برای اعتراض بسته است، یک کارگر که چند ماه است حقوق نگرفته چگونه باید اعتراض خود را اعلام کند؟ طبیعی است که این انفجارها صورت میگیرد. عمدتا ایندفعه معترضین از طبقات پایین جامعه هستند. آمارها این موضوع را نشان میدهد. طبقه متوسط احساس نابرابری دارند، اما طبقه پایین با پوست و گوشت این نابرابری را درک میکنند.