به گزارش رسانه های داخلی دو دختر ۱۷ ساله هر کدام با انگیزه ها و دلایل مختلفی در تهران و مشهد دست به خودکشی زدند. دختری که در تهران دست به این اقدام زده بود جان باخته و دختر اهل مشهد که بخاطر تجاوز مدیر شرکت هواپیمایی مورد تجاوز قرار گرفته بود در بیمارستان بستری شده است. دو گزارش از این دو حادثه در زیر آمده است.
دختری که به خاطر فشار درس خودکشی کرد
دختر دانشآموز دبیرستانی که از درس خواندن خسته شده بود، در اقدامی عجیب به زندگیاش پایان داد.
روزشنبه هفتم خرداد زنی با اورژانس تماس گرفت و برای نجات دختر ۱۷ سالهاش درخواست کمک کرد. وقتی نیروهای امدادی به خانه او در محله نازیآباد تهران رفتند، پی بردند یک ساعت از مرگ وی گذشته است. ماموران با حضور در محل دریافتند، او براثر خفگی با روسری فوت شده است.
مادر او در تحقیقات گفت: دخترم تنها فرزندمان بود. از هفته گذشته حال و روز خوبی نداشت، مدام میگفت دیگر از این همه درس خواندن و فشارهای درسی خسته شده و نمیخواهد درس بخواند. تصور میکردم شاید او تحتتاثیر حرفهای دوستانش از مدرسه بیزار شده، میخواستم به مدرسهاش بروم و پیگیر موضوع شوم که این اتفاق افتاد.
وی افزود: امروز برای خرید بیرون رفته بودم. وقتی بازگشتم، دیدم با روسری خود را از طریق میله بارفیکس دار زده است. با دیدن این صحنه شوکه شدم، روسری را پاره کرده، او را پایین آوردم و به اورژانس زنگ زدم که معلوم شد او مرده است. با دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران تحقیقات در اینباره ادامه دارد./جامجم
یک دختر ۱۷ ساله کارآموز شرکت مسافرتی هوایی در مشهد که توسط مدیر آن شرکت مورد تجاوز قرار گرفته بود، اقدام به خودکشی کرد.این دختر هم اکنون در بیمارستان بستری است.
یک دختر ۱۷ ساله در مشهد مورد آزار جنسی قرار گرفت.
مادر این دختر گفت: دخترم در هنرستان گردشگری تحصیل میکند به همین دلیل قرار بود برای گذراندن یکی از واحدهای درسیاش مدتی را به عنوان کارآموز در یک شرکت مسافرتی آموزش ببیند، اما پدرش نمیتوانست به هر شرکت خصوصی اعتماد کند، به همین دلیل تلاش کرد با کمک اطرافیان فردی مورد اعتماد را برای کارورزی دخترم بیابد. بالاخره یکی از آشنایان شرکتی را در هسته مرکزی شهر معرفی کرد و همسرم به همراه دخترم به آن شرکت رفتند و با مدیر شرکت که چهرهای موجه داشت گفتوگو کردند.
این زن افزود: طولی نکشید که با موافقت مدیر شرکت، دخترم برای کارورزی مشغول کار شد، اما چند ماه بعد حرکات و رفتارهای معنادار مدیر دخترم را نگران کرده بود و او می ترسید چنین موضوعی را با من یا پدرش در میان بگذارد تا این که در نزدیکی تعطیلات نوروز مدیر آن شرکت مسافرتی هوایی کارکنان را به بهانه شلوغی و افزایش مسافرتها به دو شیفت کاری صبح و بعد از ظهر تقسیم کرد که دخترم در شیفت بعد از ظهر قرار گرفت. هنوز مدت زیادی از تغییر ساعت کاری دخترم نگذشته بود که یک روز مدیر شرکت در پایان ساعت کاری برای دخترم چای می آورد تا خستگیاش برطرف شود، اما دخترم بعد از نوشیدن چای دچار سرگیجه میشود و توسط مدیر شرکت مورد تعرض قرار می گیرد.
مادر میانسال گفت: دخترم زمانی که متوجه موضوع میشود به صاحبکارش اعتراض میکند، اما او با این ادعا که از دخترم فیلم و عکس تهیه کرده، تهدیدش میکند که نباید در اینباره حرفی بزند. از سوی دیگر دخترم که نمیتوانست این بی آبرویی را تحمل کند با خوردن مقداری قرص و در یک تصمیم احمقانه دست به خودکشی زد تا به قول خودش این لکه ننگ را از دامن خانوادهاش پاک کند.