شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

درباره‌ی استراتژی لشکر فحاشان سلطنتی – امید اقدمی

قداره‌کشی مجازی طرفداران سلطنت، شکل جدیدی از مداخله‌ی فرهنگ لاتی در سپهر سیاسی ایران است. کوچک‌ترین اختلاف نظر با ایده‌ی سلطنت کافی‌ست تا جماعتی از حامیان سلطنت با رکیک‌ترین فحش‌ها و شنیع‌ترین تعابیر در شبکه‌های اجتماعی و علی‌الخصوص...

قداره‌کشی مجازی طرفداران سلطنت، شکل جدیدی از مداخله‌ی فرهنگ لاتی در سپهر سیاسی ایران است. کوچک‌ترین اختلاف نظر با ایده‌ی سلطنت کافی‌ست تا جماعتی از حامیان سلطنت با رکیک‌ترین فحش‌ها و شنیع‌ترین تعابیر در شبکه‌های اجتماعی و علی‌الخصوص توئیتر برای ساکت کردن مخالفان لشکرکشی کنند. ادبیاتی که حسب اسناد مورخان در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از زبان نوچه‌های شعبان بی‌مخ شنیده می‌شد، ادبیات مستهجن عباس فالانژ در مقابل دانشگاه تهران، و عربده‌های لات‌های حامی ولایت در عاشورای ۸۸، ادبیات جاری و روزمره‌ی مورد استفاده توسط حامیان سلطنت است: ادبیاتی اکیداً ضد زن، هموفوب، شنیع و تهدیدآمیز؛ حتی تحقق درصدی از این تهدیدات برای ساختن دورانی تاریک از اختناق، از جنس روزهای خونبار سال ۶۷ کافی‌ست

تاریخ سیاسی معاصر ایران، با استفاده‌ی حکومت از «لات»های حقوق‌بگیر برای سرکوب مخالفان بیگانه نیست. «شعبان جعفری»، معروف به شعبان بی‌مخ، همو که نامش تداعی‌گر کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ است و یکی از نامداران‌ترین چهره‌های موثر در سیاست، در مصاحبه با هما سرشار، و در توضیح ماوقع آن روز سرنوشت‌ساز می‌گوید «از تو بند ما رو صدا کردن… تا رسیدیم زاهدی بغل وا کرد. مام رفتیم تو بغل تیمسار و اونم ما رو یه ماچ کرد و گفت: «برو فوری مادرتو ببین.» گفتم: «نه. ما صبر می‌کنیم تا اعلی‌حضرت بیاد.» گفت: «همین الان برو! مملکت هنوز آروم نشده. هنوز ما خیلی باهات کار داریم.»» (سرشار، ۱۳۸۱،ص. ۱۶۲) پس از این گفتگوی دراماتیک است که شعبان بی‌مخ، که به گفته‌ی خودش از روز ۲۷ مرداد لات‌های پیرواش را از زندان، و با پیغام و پسغام برای قداره‌کشی و حمله به مردم سازمان داده بود، با سلام و صلوات از زندان آزاد می‌شود: برای حمله به تجمع‌کنندگان و معترضان به کودتا. جعفری ادامه می‌دهد «شبم دیگه همه رفتن شد ساعت دوازده. ما همه‌ش سوار ماشین بودیم و یه عکس شاه رو گذاشته بودیم رو شیشه و داد می‌زدیم: «ایهاالناس، مملکت آروم شد. برین خونه‌هاتون، برین سر زندگیتون»»(سرشار، ۱۳۸۱،ص. ۱۶۵)  او البته در این مصاحبه‌ی طولانی، دریافت پول از آمریکایی‌ها را کتمان می‌کند. اما علاوه بر این توضیح می‌دهد دار و دسته‌ی لات‌هایی را می‌شناسد که در همان روز، مستقیماً از رابطان آمریکا و برای قداره‌کشی پول گرفته‌اند.

شعبان جعفری، و نسخه‌ی زنانه‌اش «پری بلنده» علی‌رغم نامداری‌شان، نمونه‌های منحصر به فردی نیستند. اگر خاطره‌ی شعبان جعفری در روز کودتای ۲۸ مرداد، از زبان زاهدی مطرح می‌شد، احتمالاً نتیجه چیزی شبیه مصاحبه‌ی حسین همدانی، از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در رابطه با سرکوب خونین اعتراضات عاشورای سال ۸۸ می‌شد. همدانی، در آخرین مصاحبه‌اش پیش از کشته شدن در سوریه می‌گوید «۵ هزار نفر از کسانی که در آشوب‌ها حضور داشتند ولی در احزاب و جریانات سیاسی حضور نداشتند بلکه از اشرار و اراذل بودند را شناسایی و در منزلشان کنترل می‌کردیم. روزی که فراخوان می‌زدند این‌ها کنترل می‌شدند و اجازه نداشتند از خانه بیرون بیایند. بعد این‌ها را عضو گردان کردم. بعداً این سه گردان نشان دادند که اگر بخواهیم مجاهد تربیت کنیم باید چنین افرادی که با تیغ و قمه سر و کار دارند را پای کار بیاوریم.»(ح. همدانی، مصاحبه با میزان، خرداد ۱۳۹۴)

قمه و قداره‌کش‌ها در ماه‌های آغازین انقلاب هم در تلاش طرفداران آیت‌الله خمینی در یکدست کردن قدرت نقش چشم‌گیری داشته‌اند. کمیته‌های انقلاب اسلامی، که تشکیل‌شان به یک روز بعد از پیروزی انقلاب برمی‌گردد، در کوتاه‌مدت توانستند به محل تجمع لات‌های طرفدار خمینی تبدیل شوند. علاوه بر این نهادهای رسمی، گروه‌های نیمه‌رسمی تحت حمایت حزب‌الله، با لیدرهایی همچون «زهرا خانوم» و «عباس فالانژ» نیز با نوچه‌هایشان در خیابان‌های تهران جولان می‌داند تا کسی جرات مخالفت با انحراف در مسیر انقلاب را نداشته باشد. شعار «خمینی عزیزم، بگو تا خون بریزم» از زهرا خانوم، گویای اهداف و شکل فعالیت این گروه‌هاست.

قداره‌کشی مجازی طرفداران سلطنت، شکل جدیدی از مداخله‌ی فرهنگ لاتی در سپهر سیاسی ایران است. کوچک‌ترین اختلاف نظر با ایده‌ی سلطنت کافی‌ست تا جماعتی از حامیان سلطنت با رکیک‌ترین فحش‌ها و شنیع‌ترین تعابیر در شبکه‌های اجتماعی و علی‌الخصوص توئیتر برای ساکت کردن مخالفان لشکرکشی کنند. ادبیاتی که حسب اسناد مورخان در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از زبان نوچه‌های شعبان بی‌مخ شنیده می‌شد، ادبیات مستهجن عباس فالانژ در مقابل دانشگاه تهران، و عربده‌های لات‌های حامی ولایت در عاشورای ۸۸، ادبیات جاری و روزمره‌ی مورد استفاده توسط حامیان سلطنت است: ادبیاتی اکیداً ضد زن، هموفوب، شنیع و تهدیدآمیز؛ حتی تحقق درصدی از این تهدیدات برای ساختن دورانی تاریک از اختناق، از جنس روزهای خونبار سال ۶۷ کافی‌ست.

تا همین چندی پیش ادعای مدافعان ایده‌ی سلطنت این بود که اکانت‌های فحاش، صاحبانی غیر از طرفداران نظام سلطنتی دارند. استدلال این ادعا این بود که نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی برای تخریب مخالفان حکومت در فضای مجازی، در قالب و ظاهر مدافع سلطنت در ظاهر می‌شوند و اپوزیسیون مخالف سلطنت را از طریق تهدید و تحقیر و فحاشی تحت فشار قرار می‌دهند. این ادعا تا زمانی می‌توانست موضوعیت داشته باشد که عناصر نامدار جریان سلطنت‌طلبی و شخصیت‌های ساخته‌شده توسط رسانه‌های جریان اصلی به این عملکرد نپیوسته بودند. لشکر فحاشان حالا به یک مشت اکانت بی‌نام و نشان با پروفایل مزین به تصویر شاه سابق ایران و نام‌های حماسی محدود نمی‌شود. اعضای شبکه‌ی فرشگرد و هواداران به قدرت رسیدن ولیعهد سابق، با نام و نشان رسمی خودشان در خط مقدم این فحاشی‌ها قرار گرفته‌اند. علاوه بر این تهدید و فحاشی دیگر چندان به شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی محدود نیست. فی‌المثل امین سوفیامهر، از نظریه‌سازان جریان سلطنت، دیگر ابایی ندارد تا مردم و اپوزیسیون را در برنامه‌ی زنده‌ی تلوزیونی کوتوله‌های لی‌لی‌پوت بخواند و شاه مطلوبش را گالیور! در ماه‌های اخیر بارها تصاویری از محاصره‌ی فعالان اپوزیسیون مخالف سلطنت در خیابان‌های کشورهای مختلف توسط پرچم‌به‌دستان سلطنت منتشر شده است. بنابراین آن ادعا و توجیه، دیگر موضوعیتی در توضیح وضعیت پیش آمده ندارد.

بر این اساس ما نه دیگر با فحاشی و تهدید به دلیل عصانیت، که با یک استراتژی سیاسی بناشده بر ادبیات لاتی طرفیم. با قدری تفاوت می‌توان ادعا کرد که نقشی که شعبان جعفری در رژیم شاه و عباس فالانژ در حکومت اسلامی ایفا کرده بود، به شکلی دیگرگون در حال پیگیری توسط گروه‌های سازماندهی شده و لشکر مجازی سلطنت با اکانت‌هایی که اساساً به همین منظور ساخته شده‌اند، است.

اگر بپذیریم که در دو رژیم پهلوی و اسلامی، لات‌ها ابزار مستقیم سرکوب توسط نظام سیاسی حاکم بوده‌اند، لاجرم باید در باره‌ی فحاشان مجازی سلطنتی نیز دنبال چنین کار-ویژه‌ای باشیم. حسین بشیریه، در کتاب آموزش دانش سیاسی، در یک چشم‌انداز جامع، دولت را حائز «چهار وجه یا چهره‌ی اصلی» معرفی می‌کند: وجه اجبار به معنای قوه‌ی قهریه و امکان حفظ نظم و امنیت، وجه ایدئولوژی به معنای دلایل و توجیهات مشروعیت سیاسی حکومت، وجه عمومی شامل حفظ همبستگی سیاسی، حل کشمکش‌ها، کوشش برای دستیابی به اهداف کلی حکومت و کوشش برای تطبیق با شرایط جدید و وجه خصوصی دولت به معنای نسبت قدرت حاکم با اقشار و گروه‌های نزدیک به حکومت. حکومت‌ها، مبتنی با نسبت‌شان با هر کدام از وجوه، با تضعیف یک وجه برای تداوم وضعیت موجود ناچار از تقویت وجه دیگر هستند. به عنوان مثال جمهوری اسلامی در شرایط تضعف وجه عمومی و وجه مشروعیت خود، وجه اجبار و سرکوب را تقویت می‌کند. سرکوب روزمره‌ی مخالفان و معترضین، و بازداشت گسترده‌ی فعالان جنبش‌های اجتماعی از این مجرا قابل توضیح است. یا استفاده‌ی ابزاری حکومت‌ها از مفهوم ناسیونالیسم در شرایط جنگی، در واقع بهره‌مندی از وجه مشروعیت است در شرایط تضعیف وجه خدمات عمومی. علاوه بر این دولت‌های نوبنیاد هم برای تثبیت قدرت از جابه‌جایی اعتباری میان این چهار وجه استفاده می‌کنند. به عنوان مثال در روزهای آغازین انقلاب برای طرفداران آیت‌الله خمینی روشن بود که قبض تمام قدرت توسط آن‌ها معارضان جدی در میان جریانات سیاسی دارد. مشروعیت سیاسی این طیف فاصله‌ی قابل توجهی با مشروعیت لازم برای قبض قدرت سیاسی داشت و این فاصله در دهه‌ی خونین اول انقلاب با خون و شکنجه و زندان و اعدام پر شد.

از سوی دیگر نظریه‌های دولت-محوری در انقلاب، که مطلوب فهم سیاسی متکی از «تغییر سیاسی از بالاست»، شکل‌گیری امکان‌های «دولت شدن» در اپوزیسیون را شرط اصلی تحول سیاسی می‌داند. طبق این نظریه‌ها، اگر سوژه‌ی انقلاب «دولت» است، پس مدعیان قبضه کردن این دولت باید چیزی آماده برای جایگزین کردن این دولت داشته باشند. باید توجه داشت که نظریه‌های دولت-محوری بر خلاف نظریه‌های ساختاری انقلاب، نظریه‌های اجتماعی انقلاب و نظریه‌های جنبشی انقلاب، نقش مردم معترض و مطالبات جنبش‌ها در تحول سیاسی را در حاشیه می‌بیند. انعکاس این چارچوب نظری‌ست که باعث می‌شود هواداران سلطنت یا جنبش‌های اجتماعی را همسو با جمهوری اسلامی و از ترس آینده سرکوب کنند و یا این جنبش‌ها را سوژه‌های فرعی در تزیین شاهزاده بدانند.

بر اساس نظریات دولت-محوری، هواداران سلطنت برای قبض تمام قدرت و برپایی یک ساختار پادشاهی، باید دره‌ی حاصل از شکاف میان مشروعیت و مقبولیت رضا پهلوی با مطالبه‌ی تمامیت‌خواهانه‌ی سلنطت‌طلبان را با خشونت و سرکوب پر کنند. ابزار اعمال این خشونت در حال حاضر شبکه‌های اجتماعی‌ست. بر اساس این استراتژی هر کدام از مدافعان سلطنت با به راه انداختن چندین اکانت فیک، و بدون تحمل هیچ‌گونه زحمتی با تهدید مخالفان پادشاهی و ارعابشان می‌تواند قدمی در نیل بنگاه‌های اپوزیسیون‌سازی بردارد. رضا پهلوی نیز در سخنرانی تبلیغاتی اخیرش بر خلاف گذشته با ایما و اشاره‌ی «رسواسازی»، اقدامات هوادارانش را تایید کرد. تحقیر، تهدید و فشار برای آن بخش از اپوزیسیون که مخالف بناشدن استبدادی جدید و نابودی ایران‌اند، استراتژی سلطنت‌طلبان برای جبران خلاء عظیم مشروعیت رضا پهلوی‌ست.

برای هر فعال سیاسی منصفی در سپهر سیاسی کنونی ایران، فشار قداره‌کشان مجازی سلطنت قابل فهم و رویت است. حملات سازمان‌یافته برای ریپورت اکانت‌های فعالان سیاسی مخالف سلطنت، فحاشی‌های رکیک و تهدید روزمره‌ی شخصی و خانوادگی می‌تواند برای جان‌سخت‌ترین انسان‌ها هم عذاب‌آور و خسته‌کننده باشد. اما این ایستادگی بخشی از یک مبارزه‌ی صد ساله‌ی بزرگ برای رهاندین ایران از استبداد است. اگر قانون ضد مرام اشتراکی رضا شاه و سرکوب روشنفکران، دستگاه عریض و طویل سرکوب در حکومت محمدرضا شاه، و توحش چهل ساله‌ی جمهوری اسلامی نتوانسته است این مبارزه را متوقف کند، قاعدتاً لشکرهای مجازی جدید هم نخواهند توانست. اما افشاگری در رابطه با اهداف این لشکرها و روشنگری در رابطه با سازمان‌یابی مستقیم آن‌ها از سوی هواداران ولیعهد سابق، قطعاً در کنترل فشارها موثر خواهد بود.

منابع:

سرشار، هما. (۱۳۸۱). شعبان جعفری. لس‌آنجلس: نشر ناب

فارن، جان. (۲۰۰۱). نظریه‌پردازی انقلاب‌ها. ترجمه‌: فرهنگ ارشاد (۱۳۸۲). تهران: نشر نی

بشیریه، حسین. (۱۳۸۲). آموزش دانش سیاسی: مبانی علم سیاست نظری و تاسیسی. تهران: نشر آگه

https://akhbar-rooz.com/?p=156971 لينک کوتاه

4 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
5 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهرام خراسانی
بهرام خراسانی
2 سال قبل

جناب اقدمی گرامی. درود بر شما. تکرار سخنان هما سرشار و شعبان بی مخ و گاه ناسزاگویی در پاسخ به فحاشی هواداران رضا پهلوی درد کسی را درمان نمیکند. تکرار و یادآوری ناسزا و دشنام یا فحاشی و تهمت به همان اندازه بد است، که اصل آن. من در همه‌ی فرمایشات شما راه حل و استراتژی درمانی برای جامعه ندیدم. البته ناسزاگویی چیز بسیار بدی است چه از زبان لاتها باشد چه از زبان آدمهای بسیار فرهیخته. در هر حال، این را نمیتوان نادبده گذاشت که تا خط مشی روشنی برای برپایی یک «دولت» مناسب چپ یا ملی یا هرچیزی که شما بفرمایید وجود نداشته باشد و نیرویی هم نباشد که بتواند آن خط مشی را پیاده کند، تنها میدانی که باز میماند همین میدان فحاشی است و جامعه‌ای که همه‌ی ما میبنیم. روزی از زبان شعبان بی مخ، روزی از زبان جمهوری اسلامی، روزی از زبان یک راست یا چپ با مخ به کسانی که شاید روزی چپ تندرو بوده‌اند و یا مانند من و شمای نوعی نمی‌اندیشند، و روزی اصلاح طلبی را راه نجات میدیده‌اند، و شاید امروز رضا پهلوی را آلترناتیو بپندارند.مشکل شما چه کسی یا چه چیززی است؟ با بلایی که گریبانگیر کشور است و هنوز هیچ پهلوان دوران یا خردمند فدایی یا کمونیستی در خود توان پا در رکاب گذاشتن ندیده است مشکل دارید؟، با دوستان نیمه راه خودتان مشکل دارید؟ با این مشکل دارید که انتقاد کردن را بلدید اما راه نشان دادن را نه؟ با این مشکل دارید که در جامعه‌ی ۸۵ میلیون نفری ایران کسی شما و دوستانتان را نمی‌بیند (اگر دوستانی داشته یا برایتان باقی مانده باشید)؟ نگران این هستید که شما و دوستانتن از قافله‌ی براندازی عقب بمانید؟ بیش از ۷۰ سال ار کودتای ۲۸ مرداد گذشته ست و بیشتر دست اندرکاران و زیان دیدگان آن هم مرده‌اند. ۴۳ سال است که شاه و هوادارانش کسی را زندانی و شکنجه نکرده‌ا‌ند، اما جمهوری اسلامی هزاران نفر را شکنجه کرده و کشته است.به گواهی بهمن تقی زاده و دیگران، دستان دوستان شما نیز در کشتنن و ناپدید کردن «رفقا» هم چندان پاک نیست. من دعا میکنم رضا پهلوی همین امشب سکته کند و . بمیرد. آیا از بامداد فردا شماقبول زحمت میفرمایید که پا در رکاب کنید و «ایران» یا اگر از این نام خوشتان نمیآید «طبقه کارگر» و «خلق» هر سرزمینی را در نقطه کره زمین یا کهکشانها که دلتان خواست تجات دهید. کاری که رضا پهلوی هم هنوز حرفش را نزده است. آیا شما میتوانید کاری بکنید که از فردا دیگر ساختمان متروپل فرو نریزد و کسی درسطل زباله دنبال غذا نگردد؟؟ برای این هدفها راه کاری دارید؟

اشکان
اشکان
2 سال قبل

زهرا خانم البته تحت امر مرشد ملی مذهبی ها صادق قطب زاده بود.

بهرام ثقلینی
بهرام ثقلینی
2 سال قبل
پاسخ به  اشکان

در تمام عکس هائی که از چماق داران قبل و بعداز از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ در داخل و خارج از کشور دیده ام ( چند روز پیش در اخبار روز عکس های چماقداران ساواکی ۱۹۶۷ در آلمان رادیدم)
در صحنه هائیکه که خودمان پیش و پس از انقلاب ۵۷ از زهرا خانم ها دیدیم و عکس هائی که تا امروز از مزدوران سپاه آدمخواران می بینیم.
بیشتر حاملین چماق ها حامیان دو جریان تمام میت خواه پادشاهی مطلقه و حکومت اسلامی ولایت فقیه مطلقه بوده اند.

اتفاق جدیدی که افتاده ، بخشی از پشیمان شدگان انقلاب ۵۷ از طیف چپ ست، که قبلا شدیدا از حکومت اسلامی حمایت کردند . بعداز این که ، به بیهودگی آن مشی نادرست و ارتجاعی پی بردند. به جای جبران خطاهای خود با کار بیشتر ، به جبهه ی ارتجاع قبل از انقلاب پیوستند .
امروز رسانه های اجتماعی از جمله صفحه بیس بوک اخبار روز را محل تبلیغات ضد انقلابی و ضد مردمی خود کرده و برای رضا پهلوی ها و شرکاء سینه میزنند اسم این ورشکستگی سیاسی را «شهامت اخلاقی» گذاشته اند .
در همین سایت اخبار روز در زیر مقاله ها برای حکومت گذشته مستقیم و غیر مستقیم در نهایت زبونی گریه زاری می کنند.

نسیم
نسیم
2 سال قبل

دیدگاه های امثال شما که این روزها از “چپ پشیمان” انتقاد می کند گویا فکر می کند که خود چپ ارتدکس است و پا بر جا، اما این اصلا” با واقعیت روی زمین و تاریخ ما تطابق ندارد.
بگواهی تاریخ شما اصلا” چپ نبوده اید که اکنون هم باشید یا نباشید. تبلور سازمانی این دیدگاه حزب توده و پیروی اکثریت از آن بود. تکلیف حزب توده که معلوم است اما اکثریت امروزی حتی حزب چپ ایران و مخالفت آن با جمهوری اسلامی را هم بر نمی تابد.
چپ واقعی به انقلابی در ۵۷ باور ندارد که پشیمان شود یا نه، شما فقط دارید تسلط پدر طالبان بر ایران را انقلاب قالب می کنید و ۴۳ سال است ورود خونخوارتر و ارتجاعی تر از ملا عمر و داعش به ایران را جشن میگیرید.

بهرام فرامرزی
بهرام فرامرزی
2 سال قبل

گیرم سلطنت طلبا ٫کبریت٫ کجا رو میخان اتیش بزنن!؟ اینا امتحانشو دادن، نتیج؟! رد خرداد…

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x