امروز در کشور ما، «زندگی» با گامهایی استوار در پی بازپس گرفتن سنگرهای حقوق اولیهی انسانی دزدیده شدهی خود است و در راه آزادی و عدالت اجتماعی مبارزه میکند. در پی قتل مهسا امینی توسط گشت سرکوبگر ارشاد بر سر تحمیل حجاب اجباری، مردم در خیابانهای سراسر کشور با شعار «زن، زندگی، آزادی» از یک سو و «نان، کار، آزادی» از سوی دیگر متحد شدهاند و خواستهای خود را به روشنی فریاد میزنند. بار دیگر نهال آزادی کشورمان از خون مردم آبیاری شده و قد میکشد.
در طول چهل و سه سال گذشته صحنهی تئاتر جولانگاه چماقداران و نیروهای سرکوب بوده است. هنوز بسیاری به یاد دارند که چگونه نمایشهای مردمی مورد یورش و تاختوتاز هستههای اولیهی گروههای فشار قرار گرفت. بعدها همین چماقداران تبدیل به سرکوبگران سازمانیافته در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شدند و دههها سانسور و سرکوب سیستماتیک را به هنر و هنرمندان کشور تحمیل کردند. سیاست فرهنگی این رژیم از همان ابتدا بر این بود تا هنر با زندگی، واقعیتهای مردم و خود آنها ارتباط نداشته و عنصری اخته و بیخطر در دست صاحبان قدرت باشد. مزدوران رژیم در طول چهار دهه سعی کردند هنری را تبلیغ کنند که در چهارچوبهای ساختار رژیم و برای آن تعریف شود و نه چیز دیگر. اما علیرغم در انحصار گرفتن امکاناتی که در واقع متعلق به هنرمندان بود، و به کارگیری تمام توانشان در سرکوب و سانسور و محرومیت هنرمندان، هرگز نتوانستند ریشهی هنر حقیقی، مستقل و مردمی را بخشکانند. امروز هنر همگام و همراه با مردم آزادیخواه قدم به عرصهی مبارزه گذاشته است.
گروه تئاتر اگزیت به عنوان عضوی مستقل در جامعهی هنری و عضو کوچکی از جامعهی بزرگ مردم آزادیخواه، همبستگی خود را با خیزش مردم ایران برای رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی اعلام میکند و از همکاران و همصنفان خود نیز دعوت میکند تا با بهکارگیری تمام توان خود به این موج خروشان آزادیخواهی و ستمستیزی بپیوندند.
زندهباد آزادی!
۲ مهر ۱۴۰۱
گروه تئاتر اگزیت