جایزۀ نوبل ادبیات سال ۲٠۲۲ به خانم آنی اِرنو (Annie Ernaux) داده شد. آخرین نویسندۀ فرانسوی که برندۀ این جایزه شد پاتریک مودیانو است – در سال ۲٠۱۴. آکادمی سوئد بر”شهامت و دقت” خانم ارنو در بازنگاری و روایت وجوه گوناگون خاطرات خصوصی و حافظۀ فردی تأکید کرده است.
دقایقی بعد از اعلام نام برنده، خانم آنی ارنو به تلویزیون سوئد گفت که دریافت نوبل ادبیات برای او “افتخار و در عین حال مسئولیت بزرگی است”.
ستون اصلی آثار آنی ارنو خاطراتش از سالهای نوجوانی و جوانی است. اما او به موازات روایت دقیق رویدادهای زندگی شخصی، دگرگونیهای جامعۀ فرانسوی را در سالهای بعد از جنگ دوم نیز حکایت میکند. این شاید وجه مشترک او با برندۀ قبلی نوبل در عرصۀ ادبیات فرانسه باشد: پاتریک مودیانو نیز در تمامی آثارش خاطرات شخصی خود از پاریس دوران جنگ را بر زمینۀ تحولات مهم تاریخی حکایت کرده است.
از محرومیت اجتماعی تا محیط روشنفکری
آنی ارنو که ٨۲ سال دارد، پروردۀ محیط کارگری و خردهکسبه است. اما تحصیلات عالی ادبی برای او راهگشا بود. بعد از سالها تدریس در دبیرستانهای فرانسوی، خانم اِرنو نخستین کتابش را در سال ۱٩۷۴، تحت عنوان “گنجههای خالی” منتشر کرد. از اوایل دهۀ ۱٩٨٠ شهرتی نسبی کسب کرد و بالاخره در بیست سال اخیر، در محیط ادبی فرانسه به عنوان یکی از نویسندگان “سنگینوزن” جای ثابتی یافت.
از همان نخستین اثر، آنی ارنو بر تضاد میان فقیر و غنی، بیسواد و با سواد تأکید دارد. در “گنجههای خالی”، خواننده در یکسو شاهد بیفرهنگی و مشکلات معیشتی خانواده و یا مشتریانی است که در دوران کودکی نویسنده به کافۀ کوچک پدر و مادرش رفت و آمد داشتند و در شرابخواری بی حد و اندازۀ ناشی از فقر غرق میشدند. در سوی دیگر، دختران زیبا و درسخواندۀ خانوادههای “بورژوا” همیشه در تقابل با آن محیط سرد و نومیدکننده خودنمایی میکنند. آنی ارنو بدون تعارف و با توصیف جزییاتی بسیار کوچک از زندگی آن سالها، عقدههای خود را به عنوان یک دختر جوان و حساس اما محروم تشریح میکند.
با پختگی تدریجی و بعد از خالی کردن “عقدههای نوجوانی”، آنی ارنو مضمون دیگری را به آثار خود میافزاید: توجه دوباره به والدینی که در سالهای قبل فقط خشم و تحقیر او را بر میانگیختند. او به ویژه در کتاب “یک زن” که در سال ۱٩٨٨ منتشر شد، به طور غیرمستقیم از “خیانت” به پدر ومادر ابراز پشیمانی میکند. گویا جدا شدن از محیط خانوادگی و ورود به دنیای درسخواندهها و روشنفکرهای مرفه برای آنی ارنو با عذاب وجدان و احساس وانهادن پدر و مادر همراه بوده است.
اثر بزرگ آنی ارنو به اسم “سالها” (۲٠٠٨) را میتوان جامعی از تمام مضامین قبلی دانست. این کتاب مهم که بارها موضوع پایاننامههای دانشگاهی قرار گرفته، از قالب رمان دور شده و تقریباً شکل یک زندگینامۀ صریح و بدون دغدغۀ تزیینات ادبی را به خود گرفته است. اما افزون بر زندگی نویسنده، کتاب “سالها” شرح حال نسلی است که در دوران کودکی تجربۀ جنگ را داشت و سپس در حال و هوای “اگزیستانسیالیسم” و موج آزادی جنسی بزرگ شد.
آنی ارنو خود گفته است: “بیش از آن که خود را یک فرد خاص بدانم، فکر میکنم مجموعه یا حاصلی باشم از تجربهها و شرایط اجتماعی، تاریخی، جنسی، زبانی و…”
در زمانهای که شرایط اجتماعی زن یکی از اصلیترین مباحث به شمار میآید، آثار آنی ارنو میتواند “شهادتی دست اول” و بسیار باارزش ئر این زمینه باشد. از دست دادن بکارت در ناکامی و حسرت، سقط جنین غیرقانونی (در سال ۱٩۶۳) و یا ابتلا به سرطان پستان همه از تجربیات “زنانه”ای هستند که آنی ارنو طی چند دهه و در آثار مختلف، با صراحت و بدون هیچ پردهپوشی حکایت کرده است.
چندین کتاب از جمله “یک زن”، “شرم” و “جایگاه” از آنی ارنو به فارسی ترجمه شده است.