در حالى چهلمین روز قتل مهسا «ژینا امینی » دختر ایران و ستاره ی درخشان جنبش “زن، زندگى، آزادی” را پشت سر گذاشته ایم، که اعتراضات زنان در صف اول و مردان در کنارشان در شهرها و دانشگاه‌ها و هر گوشه ی خاک میهن، شکل تازه اى به خود گرفته است. آنان در شعار‌ها و عمل شان هدفمندانه به سرنگونى رژیم و رفع تبعیض به چیز دیگرى نمى اندیشند، تا آنجا که الیگارشی فاسد رژیم تمامیت گرای اسلامی، هم این پیام را گرفته است و با فرستادن « حسین سلامی» بعنوان سر دسته ی سپاه پاسداران جنایتکار، دختران و پسران جوان را تهدید میکند که: “دیگر ادامه ندهید و…”. اما روز بعد، دانشجویان و جوانان با خشم بیشتری در همه جا حضور یافتند و به مبارزه پر هزینه ی خود ادامه داده و میدهند. این مبارزه هزینه هایی را به کلیت باند اشغالگر نیز تحمیل کرده است، زیرا لایه هایی از رژیم کنده شده و در حال فرارند. روزنامه اکسپرس آلمان با اشاره به گسترش اعتراضات سراسری در ایران نوشت: “مقام‌های جمهوری اسلامی و بستگانشان از دو هفته پیش در حال فرار از کشور هستند و تلاش میکنند، تا برای خود پاسپورت بریتانیایی تهیه کنند”.
زنان و جوانان، پیشقراولان جنبش زن، زندگی، آزادی با مبارزات خود در داخل و خارج، با به چالش کشیدن رژیم واپسگرای فاشیستى مذهبى که قرنها سپهر ذهن و زندگی ایرانیان را به تیرگی کشانیده است، به پیش می تازند و میروند تا چراغ رنسانس ایرانى را با خونی تازه به روشنایی بکشانند. از آنسوی، حاکمیت اهریمنی خامنه اى و باند های سرکوبگرش بقای وجود شرورانه شان را در شدّت سرکوب گره زده اند و مرزهای جنایت و وحشیگری را یکی بعد از دیگری پشت سر میگذارند. آتش گشودن به روی نمازگزاران و معترضان زاهدان و کشتار کودکان و جوانان بلوچ،تا به آتش کشیدن زندان اوین و کشتار زندانیان بی دفاع تا راه اندازی عملیات تروریستی در شاهچراغ شیراز فقط از ذهن بیمار و روانپریش فرمانده ی کل مفلوک قوای اهریمنی براى ادامه ی سرکوبهاى بیشتر تراوش میشود. هر چند تا امروز، آتش به اختیاران خامنه اى، با بستن چشمهای خود که کورند و گوشهای خود، که کرند، از پشت دیواری با استراتژى رعب و وحشت حکم رانده اند.اما بر خلاف همه ی وحشى گرى هاى مزدوران حکومت، انگیزه مبارزاتى جوانان، تا آنجا بالا کشیده است، که اینک همبستگى جمعی در قلّه ی “ملی” تجلّی یافته است تا صدای مردم زاهدان را بعد از به گلوله بسته شدن رساتر بشنویم: “از زاهدان تا تهران-جانم فدای ایران”.
شدّت و گسترش اعتراضات و تظاهراتهای سازمان یافته داخل کشور، سبب اعتلای اعتراضات و حرکتها در خارج شده، بطوریکه جنبش زن، زندگی ، آزادی با نام مبارزان و جانباختگانش، دولت مردان کشورهای اروپایی و کانادایی را به موضع گیرى هاى سیاسى سخت تر وادار کرده است. در این میان، موضع گیری آقای “جاستین ترودو” نخست وزیر کانادا ، بشکلی واضح و روشن بصورت یک نمونه ی رفتار درآمده، زیرا او خواستار تغییر رژیم مافیایی جمهورى اسلامى شده است!
بیهوده نیست که مردمان ایران غریو سر داده اند: “این دیگه اعتراض نیست، بهش میگن انقلاب”،آری این انقلابى است که ریشه رژیم را خواهد سوزاند. این بار، بر خلاف گذشته، انقلابی است با آگاهى و بویژه پیشتازان جوان که میدانند و اراده کرده اند،تا بزرگترین مانع تاریخ ایران، یعنی دخالت مذهب را از سر راه مردم بر دارند و سرنگونى رژیم فاشیستى مذهبى را رقم زنند.
با وجود همه ی ویژگی‌های قدرتمند این جنبش، نبود رهبرى یا شوراى رهبرى، تردید هایی را در میان بخش هایی از جامعه و نیروهاى مبارز بوجود آورده و پرسش هایی مانند: این اعتراضات به کجا کشیده خواهد شد؟ در پسا سرنگونى چه اتفاقى خواهد افتد؟.بدون وجود رهبرى ویا شوراى رهبرى جنبش انقلابی با بن بست سیاسى مواجه نخواهد شد؟ و یا با چه هزینه هایی از آن عبور خواهیم کرد؟ با پیشرفت اجتناب ناپذیر جنبش در بعضى از شهرها مراکزی توسط مردم اشغال میشود ، مراکز اشغال شده چه سرنوشتی خواهد داشت؟ اگر رژیم زودتر از انتظارسرنگون شود، آیا جامعه ی ایران با هرج و مرج مواجه نخواهد شد؟، مطرح شده است.
حزب آزادی و رفاه ایرانیان ( آرا)” برای پیشگیری از بوجود آمدن بن بست سیاسی و عبور کم هزینه از رژیم اسلامی، ایجاد “شوراى رهبرى” بمنظور ایجاد هماهنگى های لازم را ضروری میداند واز پیشنهاد بخش هایی از اپوزیسیون وشاهزاده رضا پهلوى در این مورد استقبال میکند و هم چنین پیشنهاد می کند که این شورا با هماهنگی و پیوند با رهبران میدانی کف خیابان داخل کشور تشکیل شود تا در فرداى سرنگونى، امورات مردم بخوبی سرو سامان داده شده و از هرج و مرج هاى احتمالى جلوگیرى شود.
براى پاسخ به این ضرورت مبرم، نشست بزرگی از ایرانیان میهن دوست، مرکب از نمایندگان تمامى گروه ها، سازمانها و احزاب، ،شخصیت ها را باید جدی شمرد. حزب آرا در چنین نقطه ی حساس و حیاتی اعلام آمادگی میکند واز تمامى اپوزیسیون که در قبال حفظ یکپارچگى ایران احساس مسئولیت میکنند، میخواهد، تا هرچه زودتر براى تشکیل این کنگره ی ملی قدم پیش نهاده تا این ساز و کار نقش آفرین ممکن گردد و سرنگونى رژیم تمامیت خواه و اشغالگر ولایت فقیه بسوی زباله دان تاریخ، با هزینه ی کمتری صورت گیرد.
.
حزب آزادی و رفاه ایرانیان(آرا)
١٣آبان١۴٠١ / ۴ نوامبر ٢٠٢٢ خورشیدى
شورای رهبری ضروری است و در جریان تکامل مبارزات داخل و از طرف نیروهای سهیم در آن شکل خواهد گرفت و از بالا و از خارج از کشور و دستوری و با خیال سوار شدن بر موج جنبش اگر هم تشکیل شود موفقیتی نخواهد داشت.
پس منتظر باید نشست و به آن تشکل اعتماد کرد و صادقانه به آن پیوست.
خانم ها و آقایان محترم حداقل به این مسئله توجه کنید که این روزها در ایران از شعار رضا شاه …خبری نیست.
بر عکس ، شعار داده می شود: مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر.
شما خطای محاسباتی دارید و دوباره روی «شاهزاده» حساب باز کرده اید.