کُردستان نسیمی آرام و لرزان بود
اخگر فرو خفته در اُجاقی خُرد
به گوشهای از جنگل را
بناگاهان برافروخت؛
پشنگهای این شرار
خرمنی از آتش است،
دریایی از روشنایی است،
باغی است به رقص درآمده
با نهالهای شاداب و تُردش…
و پرندهی کوچکی
با شاخهی زیتونی به منقار و
سرودی از آزادی در گلو
به پرواز درآمده است
فراز سرزمینی
که در مه فرو شده بود.
١٧/١١/٢٠٢٢