جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

فرانسه و آلمان قبر اروپا را حفر می کنند – توماس پیکتی، ترجمه: بابک احمدی

بی اعتمادی فزاینده‌ای که اروپا برای دهه‌ها در میان گروه‌های کم درآمد برانگیخته یک هوی و هوس غیرمنطقی نیست بلکه برعکس، با یک واقعیت عمیق مطابقت دارد، ناشی از یک خطای فکری بنیادی است و باید هرچه سریعتر اصلاح گردد پیش از آن که وضعیت انفجاری شود. اگر اروپا از عدالت مالی حمایت نکند در آن صورت ناسیونالیست ها برنده خواهند شد

اگر عشق اروپا را داریم باید خواستار تغییر آن نیز باشیم. دولت‌های فرانسه و آلمان که در ده سال گذشته در قدرت بوده‌اند ادعا می‌کنند که “یوروفیل” و دوستدار اروپا هستند. اما حقیقت این است که آنها قبل از هر چیز اروپایی محافظه‌کار هستند. آنان از ترس از دست دادن قدرت و تسلط واهی خود بر امور بروکسل نمی‌خواهند هیچ تغییر اساسی در اروپای امروزی ایجاد کنند. با این کار آنان قبر اروپا را حفر می‌کنند. به نظر می‌رسد حتی برگزیت (خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا) نیز موجب شک و تردید آنان نمی‌شود.

یکی از اپیزود‌های تازه ی این نمایش معاهده فرانسه و آلمان یا به اصطلاح معاهده الیزه است که مورد مذاکره مجدد قرار گرفته و پیشنهاد ایجاد مجمع پارلمانی فرانسه و آلمان در آن مطرح شد تا اعضای منتخب هر دو کشور بتوانند در مورد مسائل دفاعی یا حقوق شرکت‌ها با یکدیگر به بحث و تبادل نظر بپردازند. این ابتکار عملی عالی بود با این وجود، این مجمع صرفاً مشورتی بوده و قدرت واقعی نخواهد داشت.

با این حال، به خوبی می‌توان وظیفه تصمیم گیری در باره ی اقدامات فوری عدالت مالی را که ما به آن نیاز داریم به این مجمع مشترک واگذار کرد. برای مثال، زمان آن فرارسیده که ما مالیاتی بر انتشار آلاینده‌های کربنی داشته باشیم و مالیات بیش‌تر را از کسانی بگیریم که نقش بیشتری در انتشار آلاینده‌های کربنی دارند.

در حال حاضر دقیقا روند عکس آن در جریان است. به نام دفاع از رقابت و به اصطلاح قوانین اروپایی از افرادی که خودروی خود را برای رفتن به محل کار مورد استفاده قرار می‌دهند مالیات اخذ می‌شود در حالی که برای پایین نگه داشتن بهای بنزین هواپیما، اخذ مالیات سوخت شامل کسانی نمی‌شودکه برای تعطیلات آخر هفته سوار هواپیما می‌شوند.

رهبران فرانسه و آلمان ادعا می‌کنند که نگران گرمایش زمین هستند. با این وجود، آنان چگونه قصد دارند با چنین سیاستگذاری‌های پوچی اقدامی موثر در این باره انجام دهند؟

به بیان عامیانه مضحک است که زمان صرف کنیم تا توضیح دهیم که مالیات بر ثروتمندترین‌ها در سطح ملی بدون هماهنگی اقدامات در سطوح بالاتر امری غیرممکن است. برای مثال، مجمع فرانسه و آلمان همچنین می‌تواند مسئول تصمیم گیری مالیات‌های مشترک بر سود شرکت‌های بزرگ و بالاترین درآمدها و صاحبان ثروت باشد. این یک سوال ساده عقل سلیم است. در یک جامعه فدرال در مقیاس بزرگ که به توافق‌های مربوط به جابجایی آزاد کالاها، مردم و سرمایه محدود شده منطقی است که نقش کلیدی مالیات‌ها را به یک دولت مرکزی واگذار کنیم و بیش‌ترین بازتوزیع را تضمین کنیم.

در ایالات متحده، مالیات‌های تصاعدی بر درآمد‌ها و دارایی‌های برتر عمدتاً در سطح فدرال مدیریت می‌شوند به همان شیوه‌ای که مالیات بر سود شرکت‌ها مدیریت می‌شود در حالی که ایالت‌های ایالات متحده عمدتا بر اشکال شبه متناسب مالیات یا مالیات‌های غیرمستقیم متکی هستند.

در اروپا برعکس است: اتحادیه اروپا مالیات بر ارزش افزوده را تنظیم می‌کند، اما دولت‌ها را وا می‌دارد تا با آسیب رقابت شدید در مسائل مالیات بر سود، درآمد و دارایی شرکت‌ها مقابله کنند. نتیجه این است که اروپا در حرکت جهانی رقابت برای کاهش نرخ سود شرکت‌ها پیشرو است و افزایش مالیات را بر پایین‌ترین درآمد‌ها متمرکز کرده است. تمام این موارد از این واقعیت ناشی می‌شوند که اروپا و نهاد‌های آن برای مدیریت یک بازار بزرگ ساخته شده اند و نتوانسته اند به چالش‌های جدید پاسخ دهند.

در نتیجه، سیستم مالیاتی به طور فزاینده‌ای به سوی قابل تحرک‌ترین بخش‌ها سوق یافته تا جایی که هزینه‌های رقابت مالی به طور فزاینده‌ای برای طبقات متوسط و کارگر به طور بالقوه سنگین‌تر از منافع حاصل از یکپارچگی بازار می‌شود. به عبارت دیگر، بی اعتمادی فزاینده‌ای که اروپا برای دهه‌ها در میان گروه‌های کم درآمد برانگیخته یک هوی و هوس غیرمنطقی نیست بلکه برعکس، با یک واقعیت عمیق مطابقت دارد، ناشی از یک خطای فکری بنیادی است و باید هرچه سریعتر اصلاح گردد پیش از آن که وضعیت انفجاری شود.

اکنون واقعیت آن است که فکر ایجاد یک مجمع مشترک از سوی فرانسه و آلمان که بلافاصله به روی ایتالیا، اسپانیا و همه کشور‌هایی که تمایل دارند و واجد شرایط اتخاذ تدابیر قوی مالیاتی عادلانه هستند گشوده شود اتوپیا نیست. این مجمع می‌تواند به سرعت راه اندازی شود. این امر باعث کاهش بار مالیاتی بر گروه‌های کم درآمد و تامین مالی تحول زیست محیطی می‌شود.

یک پیشنهاد مفصل که توسط حقوقدانان و شهروندان از سراسر اروپا تهیه شده است، بیش از ۱۰۰ هزار امضای پشتیبانی را دریافت کرده است. این پیشنهاد می تواند و باید بهتر شود، نکته اصلی در آن پیشنهاد این است که هر دولت و جریان سیاسی باید به طور علنی از پیشنهاد‌ها دفاع کند و از اعلام غیرممکن بودن آن دست بردارد و پشت بهانه‌هایی، از جمله عدم تمایل سایرین پناه نگیرد.

اگر متقاعد کردن افراد غیرممکن باشد باید تصمیم بگیریم که تعداد کمی از کشور‌ها نهاد‌های سیاسی جداگانه را ایجاد کنند. این نهاد‌ها مکمل نهاد‌های فعلی اتحادیه اروپا هستند. نهاد‌های کنونی به دلیل وجود قانون اتخاذ تصمیمات بر اساس اتفاق و اجماع آرا مسدود شده‌اند و مشخص شده که امکان اخذ کوچک‌ترین مالیات مشترک را فراهم نمی‌سازند. بنابراین، باید نهاد‌های تازه‌ای بسازیم که زمانی که دیگر کشور‌ها کارآمدی خود را اثبات کردند به آن ملحق شوند.

اگر دولت‌های فرانسه و آلمان از تغییر اروپا خودداری می‌ورزند بدان خاطر است که اساسا متقاعد شده‌اند که مزایای رقابت مالیاتی بر معایب آن ارجحیت دارد یا این که مزایای آن به اندازه کافی بزرگ نیست که چنین تغییر عظیمی را توجیه کند. آنان با این کار نشان می‌دهند که با زمانه همگام نیستند و هنوز روند قوی افزایش نابرابری‌ها را تشخیص نداده‌اند. رویکرد آنان در دهه ۱۹۹۰ میلادی قابل دفاع بود، اما ده سال پس از بحران مالی در سال ۲۰۰۸ میلادی که شکنندگی یورو و اروپا را نشان داد این موقعیت منسوخ شده است. اگر اروپا از عدالت مالی حمایت نکند در آن صورت ناسیونالیست ها برنده خواهند شد.

منبع: برگرفته از کتاب “زمان برای سوسیالیسم” نوشته پیکتی انتشارات دانشگاه ییل

https://akhbar-rooz.com/?p=180556 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x