شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شرحی از وقایعی که در روزهای ۲۹ و ۳۰ام آبان‌ماه در جوانرود به وقوع پیوست

با این مقدمه شروع می‌کنم که جوانرود یکی از شهرهایی‌ست که در جریان اعتراضات آبان‌ماه سال ۹٨ با مشارکت وسیع مردم روبه‌رو بوده است. هنوز هم از تعداد کشته‌شده‌ها، زخمی‌ها و دستگیری‌های این اعتراضات در جوانرود اطلاع دقیقی در دست نیست.

اما همین مشارکت وسیع باعث شد که بلافاصله با شروع اعتراضات جنبش “زن، زندگی آزادی” که خاستگاه آن در کردستان بود، حاکمیت با توجه به تجربه‌ی آبان ۹٨ در شهر جوانرود، تعداد زیادی از نیروهای سرکوب را در سطح شهر مستقر کند.

حضور گسترده‌ی نیروهای سرکوب از همان ابتدا مانع شکل‌گیری اعتراضات در جوانرود شد و بجز تجمع اعتراضی کوچکی که با پیشاهنگی دختران دانش‌آموزمان به وقوع پیوست، شاهد شکل‌گیری اعتراضاتی در شهر جوانرود نبودیم تا اینکه از قیام و مقاومت بی‌مانند مهاباد و پس از آن از سرکوب وحشیانه‌ی مردم و نیاز پشتیبانی از این شهر اطلاع یافتیم.

جهت حمایت از مهاباد برای روز ۲۹ام آبان فراخوان صادر شده بود و زمانی‌که در کردستان بحث بر سر حمایت از همدیگر باشد تمام دیوارهای ترس شکسته می‌شود.

از همان ابتدای روز ۲۹ام با الگوپذیری از شیوه‌ی سازماندهی اعتراضات در مهاباد، شاهد حضور هسته‌های جوانان و نوجوانان در سطح محلات شهر بودیم که در رابطه با نحوه‌ی برگزاری اعتراضات و آماده‌سازی برای آن با هم بحث می‌کردند و به محض فرارسیدن ساعت شروع اعتراضات، این هسته‌ها در چندین محله در منطقه‌ی بهداری و خیابان فرهنگیان به هم پیوستند و با شعار “مهاباد تنها نیست، جوانرود پشتیبانش است”، آغاز اعتراضات را رقم زدند و تا فرارسیدن شب، بسیاری از مردم شهر از تمام گروه‌های سنی، به جوانان و نوجوانان پیشاهنگ‌مان پیوستند و محلات و خیابان‌های زیادی را در سطح شهر همزمان با سردادن شعارهای انقلابی تسخیر کردند.

نیروهای سرکوب نیز که ناتوان از کنترل سیل جمعیت بودند، در منطقه‌ی بهداری شروع به تیراندازی به سمت مردم با گلوله‌های جنگی کردند که در جریان این تیراندازی‌ها، دو نفر به نام‌های بهاالدین ویسی و عرفان کاکایی به شهادت رسیدند.

بهاالدین تنها یک نوجوان ۱۶ ساله بود و کاک عرفان نیز تنها از مسجد برگشته بود و با مشاهده‌ی تیراندازی سرکوبگران، خود را سپر بچه‌ها کرده بود و خواستار توقف تیراندازی‌ها شده بود که به خودش شلیک کردند.

کاک‌عرفان بلافاصله پس از شلیک گلوله به پهلویش جان‌باخته بود و جسم نیمه‌جان بهاالدین را نیز به بیمارستان منتقل کردند که در آنجا جانباخت.

پس از این جریانات جمعیت حاضر در خیابان‌ها به سمت منزل کاک عرفان و بیمارستان به راه افتاده و در این مکان‌ها تجمع کردند تا مانع از ربودن جنازه‌ها توسط عوامل حکومت شوند که موفق هم شدند و جسم بی‌جان بهاالدین را نیز به خانواده‌اش تحویل دادند.

ایست بازرسی گذاشته‌اند و مانع ورود هر گونه کمکی به شهر می‌شوند و همینطور از این طریق درصدد جلوگیری از خروج زخمی‌ها از شهر نیز هستند.

تمام شهر در اعتصاب به سر می‌برد و مغازه‌ها بسته هستند. در تمام نقاط شهر نیروی سرکوب مستقر کرده‌اند. شبانه نزدیک ساعت ۳ نیمه‌شب برای جلوگیری از ایجاد تنش با مردم و با ایجاد رعب‌و وحشت به خانه‌های مردم می‌ریزند و معترضینی که شناسایی کرده‌اند را دستگیر می‌کنند.

شهر جوانرود در محاصره‌ی کامل قرار دارد. هرچند ما در اینجا به وسایلی از قبیل دارو و وسایل بهداشتی برای مداوای زخمی‌ها نیاز داریم، اما بزرگ‌ترین و بهترین حمایتی که می‌توانید از مردم جوانرود و دیگر شهرهای کردستان به عمل آورید اینست که در شهر خودتان برای حمایت از مقاومت کردستان به پاخیزید و اینگونه مانع از گسیل نیروهای سرکوبگر به شهرهای ما شوید و محاصره‌ی شهرهای‌مان را در هم بشکنید.

در آخر باید اضافه کنم که با وجود تمام این اتفاقات ناگوار در شهر جوانرود، روحیه‌ی انقلابی مردم و همینطور اتحاد و همبستگی آنها با همدیگر، بسیار قوی‌‌تر شده و در صورت حمایت شهرهای دیگر، شاهد حرکت‌های انقلابی دیگری از شهرمان خواهید بود. حتی در این شرایط سرکوب شدید نیز نیروهای موسوم به جاش(مزدورها) از خشم انقلابی جوانان و نوجوانان ما در امان نبوده و نخواهند بود.

منبع: کانال تلگرامی صدای ماهی سیاه

https://akhbar-rooz.com/?p=181445 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x