
رسانهها عمدتا در مواجه با پوشش وقایع آبان، «سرگردان» بوده و بیشتر بیانیهها و اطلاعیههای دولتی را در این زمینه منتشر کردهاند. انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران» در گزارشی تحقیقی با عنوان «ایران تکان خورد، رسانه نه»، عملکرد .چهار خبرگزاری و ۲۰ روزنامه درباره اعتراضات سراسری آبان ۱۳۹۸ در ایران را بررسی کرده است
این انجمن در گزارش خود تلاش کرده است به این سوال که «چرا مردم به رسانههای داخلی اعتماد ندارند؟»، پاسخ دهد.
به گزارش ایران وایر در مقدمه این گزارش آمده است: «وظیفه انجمن صنفی روزنامهنگاران به عنوان نهادی مدنی که درصدد تقویت آزادی بیان و رسانه است، اقتضا میکرد یک ارزیابی حرفهای در این مورد داشته باشد.»
در ابتدای این گزارش آمده است: «آبانماه گذشته و بهدنبال افزایش قیمت بنزین، ایران صحنه اعتراضات گستردهای شد که چه از منظر وسعت و چه از حیث پایگاه اجتماعی معترضین، تعجب همگان را برانگیخت. مردم معترض عصبانی بودند از گرانی و از برخورد گاه خشن پلیس با معترضان. اما آن چیزی که در اتفاقات آبانماه بیش از هر مساله دیگری مردم را عصبانی کرد و آزار داد، عدمبازتاب دقیق وضعیت کشور و اخبار اعتراضات در رسانههای رسمی شامل رادیو و تلویزیون، خبرگزاریها و مطبوعات بود.»
در ادامه این گزارش اشاره شده است: «در رسانههای ماهوارهای و شبکههای مجازی به وفور عکسها و فیلمهایی نمایش داده میشدند ولی دریغ از بازتاب مناسب اتفاقات از سوی رسانههای رسمی.»
در این بررسی، به روزنامههای «همشهری»، «کیهان»، «ایران»، «دنیای اقتصاد»، «اعتماد»، «شرق»، «مردمسالاری»، «جمهوری اسلامی»، «جوان»، «صبح نو»، «هفت صبح»، «وطن امروز»، «جامجم»، «اطلاعات»، «رسالت»، «سازندگی»، «حمایت»، «شهروند» و «فرهیختگان» و خبرگزاریهای «فارس»، «ایرنا»، «مهر» و «ایسنا» پرداخته شده است.
براساس این گزارش، افزایش قیمت بنزین و اعتراضات پس از آن با دو رویکرد محتوای «اعتراضات مردمی» و «آشوبگری» در رسانههای داخلی منتشر شدند. بررسی ۲۰ روزنامه و چهار خبرگزاری نشان میدهد ۷۳ درصد مطالب که به موضوع اعتراضات مردمی آبان ماه پرداخته، رویکرد «آشوب» و «تخریب» داشتهاند و در مقابل، تنها ۲۶ درصد مطالب حاوی رویکرد «اعتراضات مردمی» بودهاند.
نکته جالبتر اینکه براساس این گزارش تحقیقی، سهم «صدای واقعی مردم» از اعتراضات آبان در رسانهها عدد یک درصد بوده است: «در بخش مربوط به بررسی نقلها، سهم واقعی صدای مردم از کل صداهایی که در رسانهها انعکاس داده شده، عدد یک درصد را نشان میدهد. این یافته با یافتههای دیگر این تحقیق در عملکرد ضعیف رسانهها در تهیه و انتشار گزارشهای میدانی از وقایع مربوط به بنزین که میتوانست بستری برای بلند کردن صدای مطالبات مردم باشد، همخوانی دارد.»
همچنین براساس این گزارش، «صدای مسلط» در رسانهها درباره اعتراضات آبان، «صدای نهادهای رسمی» بوده و در میان جریانهای سیاسی، «صدای اصولگرایان» در رسانهها بیشتر شنیده شده است.
در این گزارش تاکید شده است رسانهها عمدتا در مواجه با پوشش وقایع آبان، «سرگردان» بوده و بیشتر بیانیهها و اطلاعیههای دولتی را در این زمینه منتشر کردهاند. همچنین اعزام خبرنگار و عکاس به اعتراضات برای تهیه خبر صورت نگرفته است.
در بخش دیگر گزارش انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران آمده است: «در شماری از روزنامهها، به ویژه روزنامههای اصلاحطلب، به طور معناداری نام و امضای نویسندگان زیر مطالب مورد بررسی درج نشده است. این یافته دستکم در برداشتهای اولیه نشان میدهد روزنامهنگاران شاغل در این روزنامهها به دلایلی که اکنون برای ما روشن نیست، انگیزه کمتری برای انتشار نام خود در پوشش خبری این رویدادها داشتهاند.»
براساس گزارش تحقیقی انجام شده، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران بیشترین تعداد اخبار از اعتراضات آبان ماه را پوشش داده است و تمانی اخباری را که در آن روزها منتشر میکرده، جهتگیرانه بوده و از اعتراضات مردمی با نام «اغتشاشات» یاد میکرده است.
همچنین براساس این گزارش تحقیقی، روزنامههای ایران، جوان و صبحنو بیشترین تعداد مطالب درباره «موضوع بنزین و رویدادهای وابسته به آن» را داشتهاند.
روزنامه ایران، دولتی و روزنامه جوان، اصولگرا و راستی است. اما مهمتر این که طبق جملات این گزارش تحقیقی، این روزنامهها هم موضوعات «بنزین» و هم «رویدادهای وابسته به آن» را پوشش دادهاند. اما این دو روزنامه هیچکدام از ضرب و شتم، دستگیری و کشتن شهروندان در اعتراضات ننوشتهاند.
در انتهای این گزارش آمده است که در جریان این تحقیق، پرسشهای تازهای بدون جواب شکل گرفتهاند؛ از جمله این که چرا خبرنگاران و عکاسان در جریان وقایع آبان ۱۳۹۸ در میدان نبودند؟ چرا تعداد زیادی از مطالب بدون امضای روزنامهنگاران منتشر شدهاند؟ چرا رسانهها در مواجهه با وقایع آبان، این چنین سرگردان و عمدتا پیرو صدای نهادهای رسمی بودهاند؟ آیا توصیههای از بالا (درونسازمانی و برونسازمانی) به تحریریهها فرمان «ایست» و «انتظار» داده یا روزنامهنگاران احساس بیتاثیری و بیانگیزگی کرده و نشستهاند؟ خودسانسوری و محدویت امکان انتشار مطالب در این رابطه چه تاثیری در این نتایج داشتهاند؟
در ادامه آمده که این تحقیق قادر به پاسخگویی به این سوالات نبوده و قرار است در بخش دوم آن، به این سوالات در مصاحبه با سردبیران، روزنامهنگاران و عکاسان پاسخ داده شود.
این موارد، مهمترین سوالاتی هستند که باید در جریان تحقیق
انجام شده به آنها پاسخ داده میشد. اما به خاطر سانسور حاکم بر ایران،
انجمن صنفی قادر به پاسخگویی صریح به این پرسشها نبوده است زیرا در غیر
این صورت، خود نیز قربانی سانسور میشد.
انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران با انجام این تحقیق، سعی کرده است
تا در شرایط شدید سانسور و اختناق، کمی از وجه حرفهای خود را با تهیه و
انتشار این گزارش بازیابد. آنچه مهم و روشن است، بیاعتمادی مردم به
رسانههای داخلی و سکوت رسانهها در مورد اعتراضات آبان است که حتی تا سقوط
هواپیمای اوکراینی توسط موشک خودی نیز کشیده شد. اما چارهای برای شکستن
این سکوت نیست مگر آن که همه روزنامهنگاران و مدیران رسانهها به صف
داوطلبانه برای زندانی شدن و حکم گرفتن بایستند.