شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

جابجایی و تحریف مفاهیم: ارزش کجا و ضد ارزش کجا – کامران امین آوە

با توجه به تفاوت رنگارنگی بینش‌ها و انتظارات نیروهای گوناگون سیاسی، صنفی و مدنی، مشکل بتوان ائتلافی فراگیر، دربرگیرنده ی همه ی جریانات سیاسی و مدنی ایران در چارچوب یک منشور و کارپایه ی مشترک به وجود آورد. با این وجود، می‌توان و بایست نیروهایی که اهداف مشترک استراتژیک دارند در پیرامون یک رشته خواست‌های محوری و مهم گرد هم آیند و به پراکندگی زیانبار نیروهای انقلابی پایان دهند. در این میان پایبند بودن به چند نکته اساسی و گرهی همانند فدرالیسم، سکولاریسم، پلورالیسم سیاسی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و کثیرالملله بودن ایران می‌تواند نقش مهمی در نزدیکی آنهایی ایفاء کند که خواهان به وجود آوردن ایرانی دمکراتیک هستند

یکی از موارد سوءاستفادە از “جنبش ژینا – زن  زندگی، آزادی” میدان‌داری و یکه تازی نیروهای هواخواه رژیم واپسگرای شاهنشاهی در خارج از کشور است. در این میان، تلویزیون‌های “ایران اینترنشنال” و “من و تو”، چونان بنگاە های آوازه گری خانوادە پهلوی، نقش بسیار مهمی را بعهدە گرفته‌اند. این تلویزیون‌ها، همنوا با هواداران رژیم پهلوی، با تبلیغ و نمایش دنیایی رویایی از بهشت موعود سلطنت طلبان، با سپیدنمایی سیاهکاریهای خاندان سلطنتی، ضد ارزش‌ها را بر جایگاه ارزش‌ها می‌نشانند. در اینجا، قلمفرسایی درباره ی تبهکاریهای رژیم پهلوی پدر و پسر ضرور به نظر نمی‌رسد، چرا که بر پایه مدارک و اسناد موجود، در دهه های  گذشته به اندازە کافی به آنها پرداخته شدە است. امروز چنین می نماید که برای برخی‌ها، اعمال حکومت جمهوری اسلامی ایران بسان ضرب المثل معروف فارسی “صد رحمت به کفن دزد اولی” شدە است، چرا که کارگزاران واپسگرا و آزادی کش ج. ا. به واقع روی شاە و نیروهای سرکوبگر آن دوران را سفید کردەاند.

سینه چاکان رژیم سرنگون شدە ی پادشاهی، گاە و بی‌گاە در فضای مجازی و رسانه‌های وابسته به خود، نعل وارونه می زنند. به دیگر سخن، در پی گناهکار خواندن میلیون‌ها نفر از مردم آزادیخواە ایران و به ویژە چپ‌ها و انقلابیونی هستند، که در مبارزە با حکومت شاهنشاهی زیر پرچم آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی نقش انکارناپذیری داشتند و در این راه به جان کوشیدند و قربانی‌‌های بسیار دادند.

 گمان می‌رود که این مشاطه گران سلطنت خواهی، علت اصلی نیرو گرفتن نیروهای مذهبی در ایران را به طاق نسیان سپرده اند. انگار دیکتاتوری فردی، آزادی کشی و به بند کشیدن و کشتار آزاداندیشان جزء جدایی ناپذیری از سرشت نظام پهلوی نبوده است. انگار آن دوران، دوران رفاه و شکوفایی دمکراسی بوده است و حال تنها مشتی ناسپاس و نمک به حرام، به ناروا دستگاه ساواک را متهم به شکنجه، بستن دهان و شکستن قلم ها می‌کنند.

هرگز نباید یک دم از یاد برد که رژیم پهلوی به خاطر خصلت ضد چپ خود، در همه ی دوران حیاتش برای روحانیون واپسگرای ایران میدان باز می‌کرد و برای پشتیبانی از آنها سرمایه گذاری می‌کرد. همین امر زمینه ساز آن شد که روز به روز تعداد مساجد و تکایا و طلبه‌‌ها و عمامه به سرها و اهل منبر و محراب بیشتر و بیشتر شود. حال باید به هواخواهان پهلوی که حکومت خمینی را بلای جان ایران معرفی می کنند خاطر نشان ساخت که به گفته زنده یاد داریوش همایون، قائم مقام دبیرکل حزب رستاخیز و وزیر اطلاعات و جهانگردی و سخنگوی دولت در فاصله مرداد تا شهریور ١٣۵٧، تعداد مساجد در ایران در طول زمان حکمرانی شاە ایران “از ٢٠٠ مسجد به ۵۵ هزار رسید. این مساجد از سوی دولت و مقامات مختلف دولتی تغذیه می‌شدند و گرایش مذهبی به کمک بی دریغ حکومت” ایران رشد وسیعی یافت. آری، ترس از کمونیسم و بزرگ نمایی “خطر سرخ” زمینه ساز سرکوب هر چه بیشتر انقلابیون کمونیست و غیر کمونیست ایران شد و راە رسیدن روحانیون به قدرت را عملا هموار نمود.

بدون تردید در صورت وجود دمکراسی و فضای باز سیاسی، فرمانروایی عدالت اجتماعی و نظامی غیر متمرکز، حتا در چارچوب حکومتی مشروطه، می‌توانست رویدادهای ایران در مسیر دیگری سیر کند. جامعه‌ای کە رنگ دمکراسی و پلورالیسم سیاسی به خود ندیدە باشد، از افتادن به دام نیروهای واپسگرا در امان نیست، و این همان سرنوشتی بود که دامنگیر مردم ایران شد. با این همه، همچنانکه شکست جنبش مشروطه از اهمیت و تاثیر سرنوشت ساز و تاریخی آن نمی‌کاهد، شکست انقلاب بهمن ۵٧ نیز از عظمت و شکوه انقلاب ایران و آرزوها و امیدهای انقلابیون آن دوران که خواهان آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی و رهایی از ستم‌های طبقاتی و ملی بود، نخواهد کاست.

در این مرحله بسیار حساس تاریخی که جنبش اعتراضی ژینا از کردستان ایران شروع شد و دامنه آن در زمانی کوتاە تمام ایران را درنوردید، مهم آموختن از تاریخ و رویدادهای تاریخی ایران است ـ آزموده را نباید دگربار آزمود. در آن پیوند، برای گذار جامعه از این مرحله ی تاریخی ـ اجتماعی، اتحاد نیروهای تحول طلب، پیشرو، عدالت‌خواە و دمکرات ایران برای سرنگونی ج. ا و ایجاد نظامی فدرال و سکولار می تواند نقش برجسته‌ای ایفاء کند. با توجه به تفاوت رنگارنگی بینش‌ها و انتظارات نیروهای گوناگون سیاسی، صنفی و مدنی، مشکل بتوان ائتلافی فراگیر، دربرگیرنده ی همه ی جریانات سیاسی و مدنی ایران در چارچوب یک منشور و کارپایه ی مشترک به وجود آورد. با این وجود، می‌توان و بایست نیروهایی که اهداف مشترک استراتژیک دارند در پیرامون یک رشته خواست‌های محوری و مهم گرد هم آیند و به پراکندگی زیانبار نیروهای انقلابی پایان دهند. در این میان پایبند بودن به چند نکته اساسی و گرهی همانند فدرالیسم، سکولاریسم، پلورالیسم سیاسی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و کثیرالملله بودن ایران می‌تواند نقش مهمی در نزدیکی آنهایی ایفاء کند که خواهان به وجود آوردن ایرانی دمکراتیک هستند. هدف نیروهای انقلابی و دمکراتیک نباید تنها در چارچوب سرنگونی حکومت اسلامی محدود شود. این نیروها باید به آینده ی بعد از جمهوری اسلامی هم بیاندیشند و با رویکرد سیاسی و اجتماعی روشن، گرد برنامه و شعارهایی متحد شوند که ضامن صلح و امنیت پایدار، تامین‌گر منافع مادی و معنوی لایه های گوناگون اجتماعی و ملل ساکن ایران باشد.

 آنهایی که هنوز به اریکه قدرت ننشسته، با بهانه قراردادن “حفظ تمامیت ارضی ایران” با زبان خشونت و تهدید با دگراندیشان برخورد می‌کنند و به دور از هر گونه نرمش سیاسی، تاب تحمل نظر مخالف را ندارند، بدون تردید نمی‌توانند متحدان و همپیمان های قابل اعتماد و مطمئنی برای نیروهای جمهوری خواە، فدرالیست و همچنین ملل ستم دیدە ایران باشند.

https://akhbar-rooz.com/?p=197695 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

10 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خسرو شکیبا
خسرو شکیبا
1 سال قبل

جناب کامران امین آوه
صحبت هاتی شما را می فهمم وچند کامنت که مشاهده می کنید بخاطر «ابهام» از بعضی از قسمتهای از نوشته شماست:

 مورد اول : “در این میان پایبند بودن به چند نکته اساسی و گرهی همانند فدرالیسم، سکولاریسم، پلورالیسم سیاسی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و[کثیرالملله] بودن ایران می‌تواند نقش مهمی در نزدیکی آنهایی ایفاء کند که خواهان به وجود آوردن [ایرانی دمکراتیک] هستند.”
اگر شما به مضمون و محتوی وتمامیت [ایرانی دموکراتیک] معتقد می باشید . مطابق تمام معیارهای بین المللی و ملی پای بندی به اصول دولت ـ ملت و توجه به مضمون و محتوی قانون اساسی ای که در بر گیرنده حقوق تمام شهروندان ایرانی ایرانی با حقوق برابر درقانون و بدون تبعیض باشد پاسخگو و قابل اجرا و تغییر و تکامل خواهد بود .
باید اجازه داد در یک انتخابات آزاد نمایندگان مردم در سراسر ایران در مجلس موسسان چارچوب کلی قانون اساسی و جزئیات آن را تعیین و تدوین و به رای هماگان بگذارند.

مورد دوم : “هدف نیروهای انقلابی و دمکراتیک نباید تنها در چارچوب سرنگونی حکومت اسلامی محدود شود. این نیروها باید به آینده ی بعد از جمهوری اسلامی هم بیاندیشند و با رویکرد سیاسی و اجتماعی روشن، گرد برنامه و شعارهایی متحد شوند که ضامن صلح و امنیت پایدار، تامین‌گر منافع مادی و معنوی لایه های گوناگون اجتماعی و[ ملل ساکن ایران] باشد.”

تردیدی نیست که باید مبارزات ما هدفمند باشد و هم زمان در مورد مسائل مختلف برای گذار از از حکومت اسلامی بکوشیم. از جمله در مورد اصول و مبانی کلی و مهم قانون اساسی آینده از هم اکنون بحث و گفتگو کنیم که در مجلس تعیین و تدوین قانون اساسی جدید برای تمامی مردم ایران آمادگی لازم داشته باشیم [ملتی واحد ] با تنوع فرهنگی ، ملی و قومی. مذهبی و..

به باور من گیر کردن عمومی و سنتی در بعضی کلمات َِنویسندگان نباید موجب پیشداوری و بر چسب زنی شود.
شخصا نوشته ی جناب امین آوه را مفید و سازنده برای ایرانی بهتر ارزیابی می کند.

peerooz
peerooz
1 سال قبل

“ملل ستم دیدە ایران “؟
“سازمان ملل متحد (به انگلیسی: United Nations) (اختصاری UN) یک سازمان بین‌دولتی برای حفظ امنیت و صلح جهانی، گسترش روابط دوستانه میان کشورها و رسیدن به همکاری و هماهنگی در عملکرد ملت‌ها است. سازمان ملل متحد بزرگترین، معروف‌ترین و قدرتمندترین سازمان بین‌دولتی در جهان است.”. ویکیپدیا.

اگر میشد به هرکس هرچه میخواهد داد, دنیا بهشت روی زمین میشد. و اگر میتوانستم برای هر کلمه تعریف مشخص قانونی “بین المللی”داشته داشته باشیم که مورد قبول همه باشد دنیا مافوق بهشت میشد. متاسفانه اینها ممکن نیستند. پس مجبوریم عجالتا با این وضع بسازیم.

سازمان “ملل” متحد “شیر بی یال و سر و اشکمی” ست که حاصل هزاران سال تقلا برای ایجاد صلح و رفاه میباشد ولی نماینده “دولت ها” ست نه ملت ها. بخواهیم و یا نخواهیم اینست که هست. سازمان ملل نماینده قوم ها, مذهب ها, نژاد ها , اتنیک ها, سکس ها, و غیره هم نیست. بنا بر این از نظر سازمان ملل متحد, ایران نماینده یک دولت (ملت), و آنچه درآنست قوم و نژاد و مذهب و سکس و غیره میباشد. “گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را” و خیر پیش. 

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

“به گوشِ هوش نیوش از من و به عشرت کوش
که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
ز فکرِ تفرقه بازآی تا شوی مجموع
به حکمِ آن که چو شد اهرمن سروش آمد”, حافظ.

منظور از کامنت فوق طرح این سئوال است که چرا گروهی از ما بجای “ملل ستم دیدە ایران “ و یا “اقوام ستم دیده ایران” , لفظ عام و خنثای “مردم ستم دیده ایران” را به کار نمی بریم؟

گمان من اینست که میخواهیم بگوئیم که همه “غیر فارس ها” با “فارس ها” برابرند و کسی بر دیگری ارجحیتی ندارد. خب مگر در تمام دوران ایران جدید یعنی از دوران صفویه تا دوران پهلوی غیر از این بود؟ تا اینکه آتاتورکی به قدرت رسید که ظاهرا هیتلر در وصف او گفته بود «موسولینی شاگرد اول او و من شاگرد دوم او هستم». و هیتلر او را به عنوان «ستاره ای در تاریکی»و «خالق درخشان ترکیه جدید» تعریف کرد.(ویکیپدیا). و رضا خان قزاق مو به مو رفتار آتاتورک “فرمانده کل ارتش ترکیه” را در ایران اجرا و این شدیم که هستیم.

آیا میشود به کمک ترک ها و فارس ها و کرد ها و عرب ها و بلوچ ها و ترکمن ها و غیره آب رفته را به جوی بر گرداند و از پایگاه نظامی شدن به سبک بالکان جلوگیری کرد؟ و یا من دچار هذیان شده ام؟ نمیدانم.

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

سازمان “ملل” متحد “شیر بی‌دم و سر و اشکم” ست زیرا مثلا از سال ۱۹۹۲ یعنی برای ۳۱ سال, هرسال ۱۹۱ عضو مجمع عمومی سازمان ملل متحد, رای بر لغو تحریم های کوبا داده اند که با رای منفی آمریکا و اسرائیل این رای ها, خنثی و بی ثمر گردیده اند.

“خیره شد دلاک و پس حیران بماند
تا بدیر انگشت در دندان بماند
بر زمین زد سوزن از خشم اوستاد
گفت در عالم کسی را این فتاد؟
شیر بی‌دم و سر و اشکم کی دید؟ “.

به هر حال بخواهیم و یا نخواهیم, حاصل هزاران سال تقلا اینست که هست. ستمی که بر ملت ستم دیده کوبا رسیده ستم خارجی ست و تا آمریکا تغییرعقیده ندهد کاری نمیشود کرد. ستم “ملل ستم دیده ایران” عملی خود کرده و بر خود ماست که پیش از سوء استفاده دیگران آنرا اصلاح کنیم.

الف باران
1 سال قبل

این واقعیت را باید پذیرفت که تمام اقوام ساکن میهن مشترک ما ایران باید از تساوی کامل حقوقی، فرهنگی، اقتصادی، آموزشی و سیاسی و به ویژه آموزش به زبان مادری برخوردار باشند. هیچ قومی بر قوم دیگر ارجحیت نداشته و ندارد. تمام این اقوام در طی قرن‌ها در کنار هم زیسته و برای سربلندی ایرانِ مشترک، مبارزه کرده‌اند و دارای تاریخ چند هزارساله مشترکند و امروز نیز از تمامیت ارضی ایران و حق حاکمیت ملی ایران در مقابل تجاوز بیگانگان باید حمایت کنند .
سخن این است که اگر انقلابی با دست مردم ایران برای رهائی از یوغ استبداد در جریان باشد همه خلق‌های ایران برای یاری متقابل باید به خیابان‌ها بیایند و از هویت ملی و ایرانی بودن خویش دفاع کنند .
تمامی مردم مبارز ایران که تاریخی مشترک با خلق‌های مختلف دارند حق دارند و باید در کنار یکدیگر برای یک ایران دموکراتیک، مستقل و سرافزار در خدمت اکثریت فرودستان جامعه مبارزه کنند . رفاه و آسایش ملت ایران فقط در گرو همکاری مشترک همه خلق‌های ایران است.

کیا
کیا
1 سال قبل

آنهایی که هنوز به اریکه قدرت ننشسته، با بهانه قراردادن “حفظ تمامیت ارضی ایران” با زبان خشونت و تهدید با دگراندیشان برخورد می‌کنند و به دور از هر گونه نرمش سیاسی، تاب تحمل نظر مخالف را ندارند، بدون تردید نمی‌توانند متحدان و همپیمان های قابل اعتماد و مطمئنی برای نیروهای جمهوری خواە، فدرالیست و همچنین ملل ستم دیدە ایران باشند.”

دقیقا!
حق تعیین سرنوشت حتی اجازه تجزیه را هم می دهد ، حال نفهمیدن فدرالیسم خود که اساس اتحاد و تقسیم قدرت است،می‌تواند کشور را به تجزیه بکشاند.
آنهاییکه صحبت از حفظ مرزها به هر قیمتی می‌کنند درست در چاه ولایت فقیه و سیستم شاهنشاهی خواهند افتاد چون به این حد هم کفایت نخواهند کرد و مرزها را می‌خواهند گسترش دهند و ایران باستان هخامنشی و یا حکومت جهانی اسلامی را تحقق بخشند!

جلال
جلال
1 سال قبل

درود بر شما و ممنون از نوشتار مختصر، مفید و روشنگرانه تان!تنها یک نکته که میتواند سوئ تفاهم ایجاد کند: منظور شما ….از مرداد ۱۳۳۲ تا شهریور ۱۳۵۷ است؟

کامران امین آوە
کامران امین آوە
1 سال قبل
پاسخ به  جلال

ممنون از لطف شما. منظور در اینجا فاصله مرداد تا شهریور ١٣۵٧ است که آقای داریوش همایون یکی از وزرا و سخنگوی دولت آقای آموزگار بودند.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

نوشتار نکات مفیدی دارد
اما باید گفت
وقتی در کشوری بنام ایران
که همه ساکنانش شهروند ایرانی با حق مساوی تعریف شود
و آزادی و دمکراسی و تحقق آن هدف اصلی باشد
در این شرایط
هم تکثرگرایی و هم جدایی دین از حکومت و هم نوعی خودگرانی محلی در استان ها را خواهیم داشت
و هم حفظ تمامیت ارضی ملکه ذهن شهروندان ایرانی است.
اما اگر هی بگوئیم کثیرالمله و بگوئیم فدرالیسم آنگاه
هر شهروند ایرانی دچار شک می شود و به خودش می گوید
این شعار دهنده ها یا متوجه هستند چه می گویند یا متوجه نیستند
اگر متوجه نیستند، در یک شرایط بحرانی آنها پی خواهند برد که این دو با هم قصدشان ایجاد صحنه ها کشنده در بین همان کثیرالمله هاست
و اگر شعار دهنده ها متوجه هستند ،این افراد ، افرادی مشکوک هستند که در خدمت پاشاندن سرزمینی با یک هویت دیرینه در این منطقه است؛
که می دانند پاشیدن این سرزمین در این منطقه، تقسیم بندی و شکل بندی و درگیری های خودش را خواهد آفرید و….
اما
پرسشی است آیا فدرالیسم یا خود گردانی
در یک کشور مفید است یا خیر؟
باید به تجربیات بشری رجوع کرد
بلی می تواند بسیار مفید باشد؛
اگر هدف ارتقا توانایی و شرایط مناسب برای بروز استعداد ها افراد آن منطقه باشد بسیار مفید و حتا ضروریست؛
این به چه معنی است:
وقتی مبنا را تقسیم بندی استان ها در نظر بگیریم در بعضی از استان می بینیم در بین تعداد زیادی از اهالی زبان خاصی حاکم است
در اینجا وقتی هدف ارتقا دانایی باشد
در آنجا باید شرایط آموزشی دو زبانه حاکم شود و…
و یا در آن استان رسوماتی است که آن رسومات در خدمت آزاد اندیشی انسان ها ست که باید ساکنان آنجا با داشتن اختیارات لازم در آن منطقه متناسب با شرایط خودشان عمل کنند
و…
تجربه بشری هم می گوید
آنجایی که خودگرانی های مفید تجربه شده است
یک دولت قوی مرکزی تعریف می شود که این دولت هم حافظ تمامیت ارضی است
و حافظ مناطق خودگردان هاست و اجاز دخالت منطقه ای به منطقه دیگر را نمی دهد
این دولت مرکزی با ارتشی ملی هم حافظ حدود مناطق فدرال است و هم حافظ قوانین مناطق فدرال که قوانینشان در خدمت ارتقا ساکنان آنجاست و…
اما نکته ای در مورد افرادی که هی کثیرالمله را بکار می برند
باید گفت
اینها وقتی در یک واحد ملی کشوری، هی کثیرالمله را بکار می برند یا متوجه هستند که چه می گویند که اینها مشکوک هستند و یا
متوجه نیستند؛
که با این شعارشان، روحیه تجاوزکاری را در خودشان تقویت می کند که شاید ناخواسته به این سمت می روند:
ملتی بوده ،جدا شدند آمدند و در این کشور ساکن شدند پس باید بفکر این بود که به ملت خودشان باز گردانده شوند که برای رسیدن به هدف هم این کشوری که الان در آن هستند باید پاشانده شود و هم کشور دیگری که بقیه ملت در آنجا هستند باید پاشانده شود …
باید گفت
این نگرش چقدر کشت و کشتار و جنایت را بدنبال خواهد داشت خودش پرسش درد آوری را می آفریند و….

Kourosh
Kourosh
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

درود، هم نظر با شما هستم.
,” تجزیه ی ایران” بزرگترین خط قرمز ملت ما میباشد.
هر که صحبت از تجزیه و حق تجزیه طلبی کند، بدون شک در زمین جمهوری اسلامی جنایتکار بازی می‌کند و مشکوک میباشد.
طرح چنین مسائلی صرفا باعث تفرقه بین مردم و گروه های سیاسی مختلف میشود و مانع اتحاد فراگیر ملی برای سرنگونی حکومت جنایتکار اسلامی میباشد.
اگر واقعا به فکر نجات ایران باشیم، باید با اتحاد وسیع ملی و فراگیر، تحت ” کمترین نکات مشترک” با بیشترین نیروها متحد شد. جمهوری جنایتکار اسلامی از چنین وحدتی وحشت دارد.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x