اوژنى گرانده اثر به یاد ماندنی ‘بالزاک’ نویسنده نامدار فرانسوی (متولد ۲۰ مه ۱۷۹۹ – درگذشت ۱۸ اوگوست ۱۸۵۰ ) که از سوی آقای عبدالله توکل به فارسی ترجمه شده است داستانى است مربوط به زندگى خانواده گرانده. مسیو گرانده پدر خانواده که صاحب املاک بسیارى از منطقه سومور فرانسه است شخصى است خسیس و پول پرست. سن او از مرز ٧٠ گذشته، طلا برایش حکم زندگى دارد، در امور خانوادگى داراى تفکرات و اخلاقى خشک و خشن است. شادى و خوشى همسر و فرزندش همواره در گرو موفقیت گرانده در معاملهها و بدست آوردن سودهاى کلان است، وگرنه آسایش آنان در مقابل طلا امرى است فرعى و غیرعمده. فقط مال دنیا براى او مسئله اصلى بوده، تنها و تنها پول و طلا رفع کننده شهوات جنون آمیزش مى باشد. جنون گرانده تا حدى است که در آخرین دقایق زندگى نکبت بارش دیدن طلا لذت خاصى در او بوجود مىآورد، این هم در حالى است که قسمتى از جسم او فلج شده، به اجبار روى صندلى چرخدار نشسته است. بود و نبود خانواده، احساسات وعواطف دخترش – اوژنى نسبت به او، بعنوان چیزى بى سود و ثمر تعبیر مىگردد تا جایى که در واپسین لحظات در جواب اوژنى که مىگوید:
– « پدر جان دعاى خیر در حق من بکنید .»
جواب مى دهد:
– « همه چیز را خوب بپاى ! در آن دنیا باید بمن حساب پس بدهى!»
مادام گرانده نمونه زنى است بردبار، متین، با انعطاف و مهربان، که در زندگى زناشویى خود هیچوقت از لطف و مهر همسرش برخوردار نبوده است و تا هنگام مرگش نیز از چنین لطفى برخوردار نمىگردد. تنها دلگرمى او اوژنى دختر ٢٣ سالهاش و در واقع تنها سرمایه زندگىاش است. مادام گرانده در هنگامى که اوژنى مورد خشم پدر قرار مىگیرد، بهترین پشتیبان و حافظ اسرار او مىباشد. مادام گرانده بى بهره از هرگونه لذت مادى و معنوى در طول زندگى زناشویى خود، در اثر تقبل رنج ها و حرمانهاى روحى و جسمى که از سوى گرانده بر او رفته است ، زندگى را بدرود مىگوید. با مرگ او اوژنى تنها و بهترین یاور خود را ازدست مىدهد. گرانده تمام مکر و حیله خود را به کار مىبندد تا میراث رسیده از مادر به فرزند را از آن خود سازد و با استفاده از احساسات پاک انسانى اوژنى، موفق به این کار نیز مىشود.
اوژنى گرانده دخترى است ٢٣ ساله، زیبا و مهربان. در طول زندگى کوتاه خود از خوشىهاى واقعى محروم بوده است. عشق و زندگى او همواره دستخوش حوادثى ملال آور و دردناک است که خباثت و بى رحمى پدر نقش اساسى در آن داشته است. خوشترین لحظات بیاد ماندنى او ایام کوتاهى است که پسر عموى او شارل گرانده در خانهشان اقامت مىگزیند و اوژنى عاشق و شیفته او مىگردد. عهد و پیمان شارل با او و اولین و آخرین بوسه آنها زیباترین خاطره بیاد ماندنى براى اوژنى مىگردد. پاکى و صداقت اوژنى تا حدى است که ٧ سال به انتظار شارلى مىنشیند که بخاطر ورشکستگى و خودکشى پدرش راهى افریقا و هند مىشود تا با ثروت زیاد بدیار خود برگردد و عهد و پیمانهاى عاشقانه را فداى جاه و مقام و ثروت بکند. اوژنى معصومانه تا آخرین لحظه به عهد خود وفادار مى ماند، حتا زمانى که شارل با دوشیزه اى زشت رو ازدواج مىکند براى جبران ورشکستکى پدر شارل و حفظ شرافت خانوادگى آنها، به او کمک مادى مىکند. و این در حالى است که شارل علیرغم ثروت اندوخته خود، از پرداخت قرضهاى پدر سرباز مى زند و پدر زنش ادعا مىکند تا موقعى که شارل پول طلبکاران را ندهد و از او اعاده حیثیت نشود اجازه ازدواج با دخترش را به او نخواهد داد. سرانجام اوژنى بدور از هرگونه عشق و علاقه با مسیو کروشو ۴٠ ساله که سالها در فکر بدست آوردن اوژنى و ثروتش بوده است ازدواج مىکند. سه سال بعد شوهر اوژنى مىمیرد و اوژنى براى همیشه بیوه مى ماند.
” اوژنى با تمامى احساس و عواطف پاک و مقدسش قربانى مىشود “.
بهار ١٣۶٣، دوراجی عراق
از دیگر مطالب سایت
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- جنگ در ناگورنی قرەباغ؛ هیچ شانسی برای احیاء عدالت تاریخی برای کردها بجا نمیگذارد! – برگردان: کامران امین آوه
- بیائید بانگ رسای اعتراض زهرا محمدی باشیم! – کامران امین آوە
- پرفسور “کنیاز ابراهیموویچ میرزویف” نویسندە و محقق برجسته کرد کازاخستان درگذشت! – کامران امین آوه
- مروری بر تقسیم واحدهای استانی در ایران – کامران امین آوه