![](https://www.akhbar-rooz.com/wp-content/uploads/2023/07/179.jpg)
امید آدینه: برایِ او می نویسم: امّا کیست او؟ که رَنجِ دیرینه و سَهمِ اَندک اَش در صَفحاتِ تاریخ ، از جانانِ مُصیبت زَده تا کومه هایِ فَقر است؛
برایِ که می نویسم: آیا برایِ یک ناسورِ صدا ولی هوشیار با امواجِ رَهایی … یا برایِ هِقْ هِقِ این کودک با پاهایِ برهنه در مَعبَرِ باد می نویسم!
شاید از آسیابی خُفته در امتدادِ گندم و رؤیا، باید پُرسید: هَمان که عَطشِ مُرداب و سَردِ اجاق، هویّت یا تَقدیراَش نیست؛ به راستی، برایِ کدامینْ حادثه می نویسم: که تَن واره اَش دراین جُغرافیا ، به الیافِ آزادی و ابیاتِ صُلح می ماند؛
برایِ که می نویسم؟ هان … چه می گویی: لحظه ای به تَمثیلِ گیاهی در عَطشِ تَلخون و گُنگِ کویر، آرام و صَبور باش؛ به یاد آوردم! بی شَک برایِ خَلقی آمیخته با عُصیان و عاطفه … برایِ یک زَخمِ مُشترک و دَردِ واحد می نویسم: که ناگُزیر یا عاقبت، خَطابه یِ آدَمی را میانِ عدالت و عشق ، مَعنا خواهد کرد؛
آری، برایِ کالبُدی آکنده از هزارانْ رَفیق و صَدها شَهیداَش می نویسم؛ برایِ او که : بَلوچستان نام دارد…