یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

بلوای پریگوژین در حاشیه­ ی جنگ بی پایان – محمد قراگوزلو

محمد قراگوزلو

واگنر محصول برنامه­ ی بورژوازی جدید روسیه است. برنامه­ یی که برای ارتقای انباشت سرمایه و تجدید آرایش طبقاتی و در رقابت با ناتو – که درخواست الحاق روسیه را نپذیرفت- در کنار سایر خصوصی سازی­ ها و قدرت گیری الیگارش ­ها شکل گرفته است و واگنر نماد عینی و دقیق آن است. علاوه بر اینها هیات حاکمه ­ی فعلی روسیه ناگزیر است به نیازهای سیاسی و عظمت طلبانه ­ی بورژوازی این کشور نیز پاسخ مقتضی دهد. درست به همین دلیل است که پوتین نه فقط بزرگترین و شاخص­ترین منتقد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است بلکه ضمن قیاس شوونیستی میان خیانت واگنر و عملکرد انقلابی بلشویک­ ها در جریان پذیرش صلح با آلمان عملاً در کنار حکومت امپراتوری تزار نیکولای دوم و رومانوف ­ها می ایستد

الف. حسب ظاهر گرد و خاک پریگوژین تمام شده است. حتا ریزگردهای آن نیز متعاقب “شرفیابی” سرآشپز سابق خدمت ارباب (صبح روز۱۰ جولای/ ۱۹ تیر) از میان رفته است. در معقولانه­ ترین تبیین می ­توان این بلوا را بازو گرفتن یک حشره در حضور سنگین وزن­ های جهان دانست و تمام. حتا می­ توان از فقدان تعادل روانی پریگوژین سخن گفت و طغیان و متعاقباً تسلیم فوری او را به حساب شیرین عقلی ­اش نوشت. اما این نوع نگاه به وزن واقعی واگنر و فرمانده ­ی خود فیل ­بین آن چیزی بیش از هیچ به ما نمی ­گوید. واکنش ناتو و رسانه­ های وابسته به  بلوای پریگوژین دوگانه بود. سران ناتو با لبخندی تلویحی به استقبال “شورش” واگنر رفتند و از این گروه که تا دیروز آن را مزدور می خواندند تحت عنوان “ملی­ گراهای روس” نام بردند. سپس با خالی شدن باد واگنر با تکمیل چند برگه­ ی استشهاد محلی و ارسال آن به کرملین سوگند خوردند که در این ماجرا بی تقصیر هستند. اما رسانه­ های غربی همزمان و همزبان با آنان روزنامه ­های اصلاح طلب وطنی – که بارها نئوفاشیست­ های آدمکش آزوف و مشابه را “مبارزان ملی ­گرا” خوانده ­اند- شیپور به دست راهی کوچه و خیابان شدند تا از “شکاف در کرملین” و “تضعیف قدرت پوتین” و “شکست ارتش روسیه” و “پیروزی عنقریب ارتش دلاور اوکراین” و “انقلاب واگنر” و “سایه واگنر بر سر ارتش روسیه” و خزعبلاتی از این قبیل شادی کنند. به محض درز خبر طغیان واگنر CNN  از هول حلیم در دیگ افتاد و نوشت ” رئیس جمهوری روسیه با جدی­ترین تهدید برای تسلط بر قدرت در تمام ۲۳ سالی که دولت او یک کشور هسته­ ای را اداره می­ کند مواجه است. مشاهده ­ی فروریختن روکش و پوشش کنترل کامل او بر اوضاع در این زمان که نقطه ­ی فروش نهایی رژیمش به مردم روسیه بود حیرت آور است. این روکش یک شبه در حال فروریختن است.” عنوان بلاهت برای ترسیم سیمای چنین تبلیغاتی هنوز کافی نیست. گاهی اوقات انسان واقع­ بین به عقل سلیم مدیران و تحلیل­گران و “متفکران” اتاق فکرهای رسانه­ های اصلی غرب و دوستان اصلاح­طلب­ شان شک می­ کند.

ب. نخستین پرسشی که در رابطه با اشتلم واگنر مطرح می­ شود این است که چرا چنین گرد و خاکی در این مرحله ­ی خاص به پا شد؟ آیا ناتو واقعاً نقشی در تحریک سرآشپز سابق پوتین داشت؟ می­ دانیم که واگنر در جریان آزاد سازی شهر مهم آرتیموفسک (باخموت) در جمهوری خلق دونتسک نقش ویژه­ یی ایفا کرد. جنگ در این منطقه از تاریخ ۱۰ اسفند سال گذشته با عقب ­نشینی تدریجی ارتش اوکراین شدت گرفته بود. تنها در آخرین روز اردیبهشت جاری و متعاقب ۸۰ روز جنگ شدید بود که واگنر با پشتیبانی ارتش فدراسیون روسیه موفق به تسخیر شهر شد. بعد از این پیروزی با تاخیر بود که پوتین طی پیامی ویژه به واگنر و ارتش روسیه تبریک گفت و از پریگوژین هم تقدیر کرد. این صورت­مندی ماجرا اما اشکال دیگری نیز داشت. پریگوژین از مدت­ها پیش از ورود به جبهه ­ی جنگ آرتیموفسک انتقادهای بی در و پیکری را علیه دو نفر از برجسته ­ترین فرماندهان نظامی ارتش فدراسیون شروع کرده بود و ربط و بی ­ربط ایشان را به باد ناسزا می­ گرفت. او سرگئی شویگو (وزیر دفاع) و والری گراسیموف (رئیس ستاد کل ارتش) را متهم می­ کرد که به اندازه ­ی کافی سلاح و تجهیزات در اختیار اعضای واگنر قرار نمی­ دهند و قادر به فرماندهی جنگ نیستند و افراد بی کفایتی هستند و غیره. ما می­ دانیم که فقط طی سال گذشته دولت روسیه بالغ بر یک میلیارد دلار پول به واگنر داده است و کل سلاح ­های مورد نیاز آنان را برای تسخیر آرتیموفسک تامین کرده است. بی تردید و با شناختی که از رویکردهای پریگوژین موجود است بخش قابل توجهی از آن مبلغ به حساب­ های شخصی وی سرازیر شده. مضاف به اینکه واگنرها نه فقط بیش از حد متعارف نبرد جبهه ­ی آرتیموفسک را طول دادند بلکه به دلائل مختلف از جمله عدم کارآزموده ­گی ضروری در جنگ­ های جبهه ­یی تجهیزات ارسالی را نابود کردند. در آستانه ­ی سقوط آرتیموفسک فحاشی پریگوژین علیه دو فرمانده­ ی پیش­گفته ­ی ارتش روسیه بالا گرفت. تا آنجا که واگنر یکی از افسران توپخانه ­ی ارتش روسیه را دستگیر کرد و تحت شکنجه­ ی شدید به اعتراف کشاند تا ثابت کند شلیک موشک به عقبه ­ی واگنر عمدی بوده و فدراسیون درصدد تخریب نهایی برجک آنان است. جالب اینکه دستگیری و شکنجه­ ی افسر ارتش روسیه و تمام پرت و پلاگویی­ های پریگوژین که رسماً دو مقام اصلی نظامی فدراسیون را تهدید می­ کرد از سوی کرملین و شخص پوتین نادیده گرفته می­ شد. چنانکه به محض تسخیر آرتیموفسک آن پیام عجیب تبریک از سوی رئیس جمهوری برای پریگوژین ارسال شد. شاید فرمانده واگنر گمان زده بود که پس از این پیروزی به جای یکی از دو فرمانده مورد انتقاد منصوب خواهد شد! به هر حال طغیان واگنر در شرایطی شکل بست که حمله­ ی بهاری ارتش زلینسکی – که خود و ناتو آن را “ضدحمله” می­ خواندند- کلاً شکست خورده بود. این شکست مانند تمام آنچه در عرصه ­های مختلف نبرد می­ گذشت درواقع شکست مذبوحانه و مفتضحانه و تمام عیار ناتو بود. پیشرفته­ ترین تجهیزات نظامی ناتو از جمله تانک­ های لئوپارد و بردلی مانند اسباب­ بازی در میادین کوچک مچاله شده بودند. در هیچ یک از جبهه ­ها ارتش ناتو به سنگرها و خطوط مقدم ارتش روسیه نرسیده بود. به گفته­ ی ژنرال الکساندر تارنافسکی (از فرماندهان ارتش اوکراین در جبهه ­ی جنوب) “نیروهای روسیه تجهیزات نظامی غربی را به طور ویژه هدف قرار می ­دهند. آنان مواضع دفاعی مستحکمی بر سر راه سربازان اوکراین ایجاد کرده­ اند و در حال نابود کردن تسلیحات ارسالی ناتو هستند.” دو مزدور داوطلب اعزامی از طرف ناتو که سابقه­ ی جنگ در عراق و افغانستان را نیز با خود یدک می­ کشند و در ردیف “کلاه سبزهای” امریکایی و نیروهای ویژه ­ی عضو لژیون خارجی افراد مسلح اوکراین هستند به نکات جالبی اشاره می­ کنند. دیوید براملت و تروی آفنبرگ متفق­ القول معتقدند ” آنچه را که ما بدترین روز در افغانستان و عراق می­ دانستیم، روز فوق­العاده ­یی در اوکراین است!”

اگر نبرد واقعی میان ارتش فدراسیون روسیه به تنهایی در مقابل کل قدرت نظامی ناتو است – که غیر از این نیست- شکست “ضد حمله” بهاری تحقق همان پیش ­بینی­ هایی بود که از به گِل نشستن ارتش ناتو در باتلاق این نبرد سخن می ­گفت و مورد تمسخر طیف­ های مختلف “چپ” و راست قرار می ­گرفت. شاید به سبب همزمانی ترکیدن حباب نظامی ناتو در بهار اوکراین بود که خیلی از تحلیل­گران سرنخ طغیان واگنر را تا کاخ سفید ادامه دادند مگر سرپوشی بر این اضمحلال نظامی باشد. پذیرفتن چنین تحلیلی نه فقط دشوار و فاقد شواهد واقعی است بلکه مثل همیشه زائیده ­ی ذهن ­های دائی جان ناپلئونی است. از سوی دیگر تکیه بر ویژه ­گی شخصیتی پریگوژین برای توضیح طغیان او کافی نیست. مطلقاً کافی نیست. فرمانده واگنر فردی روان­پریش دو سه شخصیتی، شیدا و خودبزرگ بین، پرخاشگر و جاه ­طلب و سخت نامتعادل است. اما همه ­ی این خصلت ­های واقعی شخصیتی نمی­ تواند تحلیلی صحیح از طغیان او به دست دهد.

پ. تخصص نظامی اعضای واگنر محدود به جنگ ­های زمینی و پارتیزانی است. آنان فاقد پشتوانه ­ی نیروی هوایی هستند و از نظر تعداد و کمیت نیز قابلیت چندانی ندارند. طغیان پریگوژین در مجموع از سوی ۴ هزار نفر از افراد وی مورد حمایت قرار گرفت. آنان بعد از اشغال شهر بدون دفاع روستوف سوار بر تانک مانند فراریان یک روان­پریش­خانه، مجنون و مست به جاده زدند تا کرملین را فتح کنند. هنوز به دویست کیلومتری مسکو نرسیده بودند که رسانه ­های غربی خبرهایی مبنی بر حضور واگنر در نزدیکی کرملین مخابره کردند! نیروهای رمضان قدیراف برای درهم کوبیدن و نفله کردن شورشیان کافی بودند. پوتین اما به تقاضای متحد چچنی خود توجهی نکرد. سوخوها می ­توانستند برخیزند و کل ستون واگنر را به آسفالت منگنه کنند. اما نکردند. پوتین طی یک سخنرانی واگنر و فرمانده آن را خائن خواند و متهم کرد که از پشت به دولت خنجر زده است. پوتین به وضوح در تلویزیون دولتی روسیه تصریح کرد ” آنچه امروز با آن رو به رو هستیم خیانت داخلی است. آنها از پشت به ما خنجر زدند و این مستحق مجازات است. ما پاسخ سختی به این شورش مسلحانه می­ دهیم.” (پاسخ سخت در ملاقات صمیمانه­ ی روز گذشته داده شد!) خیانت در جنگ؟ نه! این یک اتفاق معمولی نیست که بتوان به ساده ­گی زیر فرش کرد. حتا فرار یک سرباز از جبهه با مجازات شدید پاسخ می­ گیرد چه رسد به فرمانده یک گروه ۲۰ هزار نفره. مجازات خیانت در جنگ بدون تشکیل دادگاه صحرایی اعدام است. اما پوتین به راحتی اجازه داد با دخالت لوکاشنکو (رئیس جمهوری بلاروس) فرمانده خائن واگنر و مزدورانش به بلاروس بروند؟ چرا؟ علاوه بر اینها اقامت یا تبعید پریگوژین در بلاروس چندان به طول نینجامید. به گزارش یک سایت نسبتاً معتبر در سنت پترزبورگ “فرمانده واگنر با جت شخصی خود میان روسیه و بلاروس در حال آمد و شد است.” با وجودی که گفته می­ شود تحقیقات جنایی در مورد گروه واگنر از طرف مقام­ های روسیه در جریان است اما به گزارش فونتانکا  “تمام اتهامات علیه این تاجر با نفوذ برداشته شده و قرار است اسلحه ­ها و پول­ های نقدی که پلیس از دفاتر او ضبط کرده بود بازگردانده شود. مقام ­های محلی آخر هفته ­ی گذشته ۱۰ میلیارد روبل پول نقد را که در هتل­ های لوکس محلی پنهان شده بود کشف کردند و سپس پریگوژین راننده­ ی شخصی خود را برای تحویل گرفتن پول فرستاد.” علاوه بر اینها مقام ­های قضایی و نظامی روسیه نسبت به گزارش شگفت­ انگیز خبرگزاری روسی “ازوستیا” هیچ واکنشی نشان ندادند. این خبرگزاری به نقل از منابع امنیتی روسیه نوشته بود “هنگام بازرسی از کاخ پریگوژین در سنت پترزبورگ میلیون ­ها دلار پول نقد و شمش­ های طلا و تابلوهای هنری قیمتی و مخزنی مملو از سلاح و پاسپورت ­های جعلی تا انواع عکس سرهای بریده­ ی مخالفان کشف شده است!” تمام این روایات با دست­بوسی پریگوژین به نقطه سرخط رسید. پریگوژین از ابتدای اعتراض خود تا انتهای طغیان حتا یک کلمه نیز علیه ارباب وراجی نکرده بود. در نتیجه راه شرفیابی هموار بود.

ت. واقعیت این است که به رغم ژست ­های توخالی، پریگوژین فقط از سوی یک پنجم تفنگداران خود حمایت می­ شد. مضاف به اینکه نزدیک­ترین ژنرال­ های ارتش روسیه به واگنر نیز از وی مطلقاً پشتیبانی نکردند. با وجودی که “نیویورک تایمز” و دنبالچه­ ی وطنی آن روزنامه­ ی اصلاح طلب “آرمان ملی” نوشته بودند که ژنرال سرگئی سوروویکین (جانشین فرمانده ارتش روسیه در اوکراین) از پریگوژین حمایت کرده و به همین دلیل بازداشت شده است اما روز بعد از طغیان، سوروویکین در کنار پوتین حاضر شد و شدیدتر از سایر ژنرال­ های روس علیه واگنر موضع گرفت. به این ترتیب هنوز آن پرسش سوزان این است که پریگوژین به اعتبار ۴ هزار نفر گنگستر و بدون حمایت فرماندهان ارتش فدراسیون روسیه و حتا بدون پشتیبانی تلویحی ناتو به پشتوانه­ ی کدام قدرت به پای خود شلیک کرده است؟

ث. اصل داستان این است که مقایسه ­ی واگنر و سازمان­ های مسلح و مزدور خصوصی مانند “بلک واتر” (موسوم به Academi) قیاسی نادرست است. واگنر یک جریان شوونیست افراطی متشکل از گنگ­ های حرفه­ یی است که از سوی الیگارشی روسیه سازمان یافته و برای بازگشت روسیه به دوران “باشکوه” و پر “عظمت” تزارها می ­جنگد. بلک­ واتر یا آکادمی سازمانی صرفاً مزدور است که تحقیر یا عظمت امریکا برایش تفاوتی ندارد. شخص شخیص پریگوژن نیز از جمله الیگارش­ های فاسد روسیه به شمار می­ رود که در دوران فروپاشی و پسافروپاشی و به ویژه برهه­ ی کثیف یلتسین دارایی­ های روسیه را در نهایت تبهکاری غارت کردند. بعد از به قدرت رسیدن پوتین بخشی از این الیگارش ­ها به تدریج محدود و سر به نیست شدند و بخش دیگر که با حزب روسیه واحد پوتین- مدودف هماهنگ بودند در پیشبرد سیاست­ های هیات حاکمه­ ی روسیه ادغام شدند. از سوی دیگر با کوچک کردن ارتش روسیه از سوی پوتین گروه خصوصی واگنر تشکیل شد که در مواقع لزوم خلاهای ارتش را پر کند. در واقع واگنر محصول برنامه­ ی بورژوازی جدید روسیه است. برنامه­ یی که برای ارتقای انباشت سرمایه و تجدید آرایش طبقاتی و در رقابت با ناتو – که درخواست الحاق روسیه را نپذیرفت- در کنار سایر خصوصی سازی­ ها و قدرت گیری الیگارش ­ها شکل گرفته است و واگنر نماد عینی و دقیق آن است. علاوه بر اینها هیات حاکمه ­ی فعلی روسیه ناگزیر است به نیازهای سیاسی و عظمت طلبانه ­ی بورژوازی این کشور نیز پاسخ مقتضی دهد. درست به همین دلیل است که پوتین نه فقط بزرگترین و شاخص­ترین منتقد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است بلکه ضمن قیاس شوونیستی میان خیانت واگنر و عملکرد انقلابی بلشویک­ ها در جریان پذیرش صلح با آلمان عملاً در کنار حکومت امپراتوری تزار نیکولای دوم و رومانوف ­ها می ایستد. به نظر پوتین – که بعد از طغیان واگنر مجدداً مطرح شد- ” در پایان جنگ جهانی اول دشمنانی بی ­نام از پشت به روسیه خنجر زدند و این عاملی برای شکست و جنگ داخلی شد.” از منظر جناب پوتین این “دشمنان بی­ نام” که ” از پشت به روسیه خنجر زدند” همان لنین و بلشویک ­ها هستند که با انقلاب اکتبر – به زعم پوتین- زمینه ­ی شکست روسیه و “جنگ داخلی” را فراهم کردند. پوتین البته در این نقد خیلی تاریخی نامی از کادت ­ها و سفیدها و بازمانده ­گان تزارها و بورژوازی خلع ید شده ­ی روسیه و حمله ­ی ۱۴ دولت امپریالیستی به انقلاب اکتبر نمی­ برد. پوتین به عنوان افسر سابق KGB تاریخ روسیه و انقلاب اکتبر را خوب خوانده است. او دلیل شعار هوشمندانه­ ی “صلح به میهن” بلشویک­ ها و دستاوردهای بی مانند انقلاب اکتبر را “فول آب” است. او انگیزه ­ی حمله­ ی دولت­های امپریالیستی به بلشویک ­ها و جنگ­ های داخلی و اتخاذ سیاست کمونیسم جنگی و حتا خیزش ارتجاعی کرونشتات و غیره را خوب می­ داند. اما با این وجود او حامی منافع همان طبقه ­یی است که از سوی بلشویک­ ها و لنین و رفقایش خلع ید شد. علاوه بر اینها او حامی همان نظام و انتظام طبقاتی ویژه ­یی است که بورژوازی تزاری بر روسیه حاکم کرده بود و اینک یک نماینده ­اش پریگوژین است. حافظه ­ی کوتاه مدت جناب پرزیدنت گاهی اوقات عمداً از کار می ­افتد. آقای پوتین و دوستانش دسته گلی را که در سال ۲۰۱۴ به آب دادند و طی آن اوکراین را دو دستی تقدیم کودتای ناتو کردند به راحتی از یاد می­ برند ولی بلشویک ­ها را به خاطر صلح با آلمان مذمت می­ کنند. او تمام شرایط صلح با آلمان و منافع آن برای روسیه را می­ داند و هنگام آموزش نظامی و امنیتی درس پس داده است. با این­حال او به بلشویک­ ها می­ تازد تا از ناسیونالیسم عظمت طلب روس یارگیری کند. آقای رئیس جمهوری انگار فراموش کرده است که واگنر دست پرورده­ ی دولت خود او است. پوتین به جای ارتقای سرآشپز الیگارش خود به فرماندهی گروه ی لومپن شرور می ­توانست سازمان­ های کمونیست شرق و فعال در دونتسک و لوگانسگ را تقویت کند. در مقابل ترور رهبران کمونیست این سازمان ­ها و به آتش کشیدن دفاتر اتحادیه­ های کارگری در اودسا و روس­ کشی وارد عمل شود و جلوی رشد نئوفاشیسم را بگیرد. اینهمه مدارس آموزشی و مراکز نظامی و تربیتی نئوفاشیستی در اوکراین با دولت زلینسکی به وجود نیامدند. آنان پیش از کودتای میدان نیز در شهرهای مختلف اوکراین جولان می­ دادند. کافی است به سابقه ­ی فعالیت رایت سکتور و باندراها خم شوید تا حساب کار دست­تان بیاید. دولت پروناتوی پتروپروشنکو اصلاً از بیخ و بن دولت روسیه را به رسمیت نمی ­شناخت و اگر از توان نظامی کافی و پشتیبانی تمام عیار ناتو برخوردار بود همان سال ۲۰۱۸ به مسکو شلیک می­ کرد. در تمام این مدت پوتین با نفوذ ناتو در آسیای میانه محافظه­ کارانه مواجه شده است. ده روز قبل از آغاز عملیات ویژه (۲۵ فوریه) اگر دولت نئوفاشیست اوکراین بیش از ۸۰ هزار نفر آدمکش حرفه­ یی را برای حمله به شهرهای روس نشین شرق بسیج نکرده بود و هرآینه آماده ­ی کشت و کشتار مردم این مناطق نمی­ شد کماکان سیاست مماشات با کی ­یف و مطالبه­ ی اجرای قرارداد مینسک از سوی مسکو ادامه می ­یافت. بی تردید پوتین یکی از چهار پنج استراتژیست برتر دوران ما به شمار می­ رود. اما او در اتخاذ سیاست­ های پراگماتیستی نیز سخت حرفه­ یی است و همین ویژه­ گی او را در جبهه­ ی مقابل بلشویک­ های انقلابی قرار می­ دهد. ملاقات با پریگوژین برخاسته از همین خصلت پراگماتیستی است.

با وجود تعرض ارتجاعی و ضدانقلابی به بلشویک­ ها و مقایسه ­ی مضحک آنان با اشرار باند سیاه واگنر، ولادیمیر پوتین از این درجه هوشمندیِ فرصت­ طلبانه برخوردار است که به صراحت علیه هستی اتحاد جماهیر شوروی موضع خصمانه نگیرد. او با علم به اینکه کمونیست­ ها و بلشویک­ ها بودند که پوزه ­ی فاشیسم را در جنگ جهانی دوم به خاک مالیدند؛ همه ساله روز ۹ مه در میدان سرخ مسکو و زیر سایه­ ی پرچم باشکوه اتحاد جماهیر شوروی باد می ­خورد تا خود را میراث­دار ۱۵ میلیون نفر از مردم سرزمینی جا بزند که در دفاع از سوسیالیسم پا به پای ارتش سرخ جنگیدند و درکنار ۱۴ میلیون سرباز دلاور و فداکار به خاک افتادند. پوتین البته و بدون تردید استالین نیست. مارشال ژوکوف هم نیست. اما گاه و بیگاه زیرکانه در پوست آنان پنهان می شود. این سیاست پوتین برای کمونیست­ های روسیه هشدار یک زنگ خطر جدی را به صدا در می ­آورد. پیام این آژیر – که “بلشویک ­ها خائن” بودند- باید با دقت تمام از سوی کمونیست­ ها شنیده شود. منظورم از کمونیست ­های روسیه البته حزب آقای زوگانوف نیست. روسیه ­ی پوتین پس از پیروزی بر ناتو یک گام به پیش و دو گام به پس خواهد گذاشت. تجدید آرایش طبقاتی بورژوازی روسیه رهبران سیاسی آن را هر چه بیشتر به اردوگاه تزارها نزدیک خواهد کرد.

***

باری هر آنچه گفته شد و با هر درجه انتقادی که به پوتین و برنامه­ ها و سیاست ­هایش در راستای عروج سرمایه­ داری روسیه داریم این اصل اساسی و فی ­الحال حیاتی را نباید فراموش کنیم که در نبرد با نئوفاشیسم در اوکراین تمام ترقی­خواهان و صلح­ طلبان و کمونیست ­ها چاره ­یی جز پشتیبانی از ارتش فدراسیون روسیه ندارند. فراموش نکنیم علاوه بر خطر بالفعل نئوفاشیسم در این نبرد روسیه به تقابل با کل قدرت نظامی و اقتصادی سیاسی ناتو رفته است. نبرد اوکراین و شکستن دست و پای خونین ناتو در کنار عروج چین به عنوان قدرت نخست اقتصادی جهان (با توجه به تولید مادی این کشور) و برنامه ­های مثبت رئیس جمهور شی در راستای فقرزدایی و درهم کوبیدن مافیای شانگهای به اندازه ­ی کافی جهان را چند قطبی و نسبتاً امن خواهد ساخت. این پدیده ­ی بسیار مهم و مثبت و ارزشمند اما برای سوسیالیست ­ها کافی نیست.

ناتو بعد از اجلاس ویلینیوس آخرین تیرترکش خود (بمب­ های خوشه­ یی به قول بایدن) را در اختیار دولت زلینسکی قرار خواهد داد. تشبثی تازه که مانند سایر تجهیزات پیشرفته­ ی ناتو با مقابله­ ی ارتش روسیه راه به جایی نخواهد برد و در عوض به تعبیر مک گرگور ممکن است روسیه را ترغیب و تشجیع کند تا اودسا را نیز از چنگال نئوفاشیست­ها بیرون بیاورد. علاوه بر اینها نبرد اوکراین زرادخانه ­های ناتو را تخلیه کرده است و همین امر نیز گامی مثبت در راستای صلح جهانی است. تنها نکته ­ی نگران کننده ­ی ماجرا این است که امریکا پس از بن بست و شکست تقویت و تجهیز ارتش زلینسکی دست به کار احمقانه­ یی بزند و برای گریز از شکست نهایی نئوفاشیست ­ها را به سلاح­ های دوربرد و احتمالا بمب­ های میکروبی و هسته ­یی مجهز کند. آنگاه – چنانکه مدودوف نیز هشدار داده است- چه بسا این جنگ با فاجعه ­ی اتمی پایان یابد.

در مجموع می­ توان امیددار بود که این نبرد با پیروزی قطعی و قاطع ارتش فدراسیون روسیه تمام شود. در این صورت مساله ­ی اساسی این خواهد بود که بعد از پایان جنگ و تجدید آرایش طبقاتی بورژوازی روسیه واکنش و برنامه ­ی کمونیست­ها چه  باید باشد؟

۲۰ تیر ۱۴۰۲/ ۱۱ جولای

https://akhbar-rooz.com/?p=209072 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

35 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ناهید
ناهید
9 ماه قبل

نمی‌دانم چرا پاسخ‌هایی که به آقای ش. ب. امید و “نیک” را منتشر نکردید؟

کهنسال
کهنسال
9 ماه قبل

پس از آغاز جنگ اوکراین؛ سلسله مقالاتی از آقای دکتر قراگوزلو در مورد این جنگ بی پایان انتشار یافته است. بنده همین نظریات مختصری را که در این مقاله بیان نموده ام؛ در همانجا نیز به همین صورت و با همین محتوی بیان نموده بودم ولی با توضیحاتی بیشتر به خاطر عدم محدودیت ۹۰۰ حرف؛ اما در آن زمان با سیلی از نمرات  (-) مواجه شده بودم (بعضا ۴۵-)؟؟ ولی اینبار گویا شرایط فرق کرده است و بنده “مفتخر” به کسب امتیاز (۴+) یا (۵+) شده ام. نمیدانم اشکال کار از کجاست؟ گذشت ۱۷ ماه از جنگ بعضی از داوریها را تغییر داده؟ یا سیستم نمره دهی (+/- ) دارای اشکال و قابل سو استفاده می باشد!؟ از شاگردان آقای دکتر مانند نرگس/امیرو…هم دیگر خبری نیست؟؟ الله اعلم!

در این درگه که گَه گَه کُه کَه و کَه کُه شود ناگه
از امروزت مشو غره که از فردا نه ای آگه 

با آرزوی سلامتی برای نظر دهندگان گرامی. 

امیر ایرانی
امیر ایرانی
9 ماه قبل

اگر از قلمبه گویی و مطرح کردن راهکارهای ایده لوژیکی بگذریم و
بخواهیم موضوع تجاوز روسیه به کشور ثبت شده در جغرافیا جهانی بنام اوکرائن سخن بگویم
باید گفت
روسیه تزاری و روسیه شوروی شده و روسیه پوتینی سرزمین اوکراین را بخشی از روسیه می دانستند و می دانند؛ پوتین می دانست و می داند گرفتن کشوری بنام اوکراین سخت است؛ او سیاست جدا کردن قسمت هایی از اوکراین را طراحی کرد و اقداماتش را عملی کرد.
اما او ناشیانه موضوع ناتو را برجسته کرد و با برجسته کردن ناتو در پی مشروعیت بخشی به تجاوز خود رفت، اما طولانی شدن عمل تجاوز کارانه، شرایط بر پوتین سخت شد. هر چه بگذرد بازی هایی را از جانب پوتین خواهیم دید تا بتوانند خود را با حداقلی از ابرو از شرایط بوجود امدن خلاص کند و….
اما در این بازی ها یک پرسش مهم از سینه چاکان روس خواه برجسته می شود:
فرض می کنیم اوکراین عضو ناتو می شد
اوکراین با عضویت در ناتو چه ضربه به روسیه با انهم سلاح اتمی می توانست وارد کند؟

آرش ادیبان
آرش ادیبان
9 ماه قبل

بادرود
آقای قراگوزلو در تحلیل نظامی تجاوز روسیه به اوکراین می فرمایند که روسیه تک و تنها داره با ناتو می جنگه ولی حمایت کشورهای محور مقاومت از روسیه و شرکت مستقیم جمهوری خامنه ای و جمهوری بلاروس را در تجاوز به اوکرایین از قلم می اندازد , و هینطور حمایت تبلیغاتی طرفداران بی جیره و مواجب پوتین رو .
با آرزوی سلامتی

الف باران
9 ماه قبل

غرب از این هیاهو و حمایت مالی و نظامی به اوکراین، بالکانیزه کردن روسیه از طریق یک جنگ داخلی است، تا با تجزیه این کشور و چنگ انداختن بر منابع طبیعی آن اتحاد استراتژیک این کشور با چین را برای ایجاد نظم جدید چند قطبی جهانی درهم‌شکند. علی‌رغم اینکه رسانه‌های غربی کوشیدند با تمرکز غلوآمیز بر این شورش، ضعف پوتین را به نمایش بگذارند، لیکن این اقدام ماجراجویانه پس از سخنرانی صریح پوتین برای انجام اقدامات قاطع و مجازات خائنین به ملت در صبح شنبه به پایان رسید. این اقدام برخلاف تبلیغات غرب نشان داده است که روسیه تحت رهبری پوتین توانایی بازدارندگی قوی خود را حفظ کرده و این اقتدار آن را بیش‌تر خواهد کرد.
در ایران نیز اکثر روزنامه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، که تحت کنترل جناح غرب‌ قرار دارند، یکصدا به پایکوبی پرداختند و سیاست گردش به شرق را به ریشخند گرفتند. شکست روسیه در جنگ و ازهم‌ پاشی «راه ابریشم» و «پیمان شانگهای» و «بریکس» و سرسپردگی به غرب آرزوی نئولیبرال‌هاست.

ش. ب. امید
ش. ب. امید
9 ماه قبل

عجب نسخه ای پیچیدید. آغاز خوب نوشتار با پایان خراب آن همخوانی ندارد. و از آنجا که همواره نتیجه در انتهای نوشتار حاصل میگردد، پیش درآمد را باید صرفا عبارتپردازی مترقی مابانه ارزیابی نمود.

همانگونه که مطلع هستید، نسخه شما بدیعانه نیست، قدمتی بیش از صد و اندی سال دارد. برخی رهبران مرتد انترناسیونال آن-زمانی، دقیقا همین نسخه را توصیه کردند: در زمان جنگ امپریالیستی، باید طرف سرمایه داری انحصاری ‌‌«خودی» را گرفت، بعد از جنگ فرصت خواهد بود که به مصاف با اینان بپردازیم.

اشتراک نظری طیف نئومائوئیست در میان نیروهای چپ، تجار کلان در اتاقهای بازرگانی، «برادران» حزب موتلفه و آنالیستهای اقتصادی دارای مسئولیت مدیریت سهام بورس آستان قدس و بنیاد تعاون سپاه و …، آنجا که به «خودی» محسوب داشتن الیگارشهای روس و «رفقای» چینی مربوط میشود، جای تامل دارد. جالب است که در این میان، نه الیگارشهای روس و نه «رفقای» چینی حتی حاضر به پذیرش حاکمیت ملی ایران بر جزایر سه گانه نیز نیستند.

ناهید
ناهید
9 ماه قبل
پاسخ به  ش. ب. امید

آقای ش. ب. امید، که لابد انتظار دارید با این اختصار مخاطبان ایکی ثانیه دوزاری شان بیفتد که با کدام قول تئوریک مواجهند، شما ملتفت تحولات جهانی هستید؟ آیا موافق روند چند قطبی شدن جهان هستید یا طرفدار پر و پا قرص نظام تک قطبی؟ یا مثل وزیر خارجه، تا دیپلم از رادیو محروم سابق، جواد ظریف، برای کتمان تاریخ نام این را جهان “پسا قطبی” می گذارید؟
شما در هر سایتی یک سازی می زنید. در بحث هایتان با “رفیق سیامک” یک سازی و در اینجا سازی دیگر.
بهتر می بود قبل از پرداختن به دیگران خودتان را به جمع معرفی می کردید. مارکسیست، سوسیال دمکرات، چپ سابق یا چی هستید؟

ش. ب. امید
ش. ب. امید
9 ماه قبل
پاسخ به  ناهید

خانم ناهید، این یک توهم هدفمند است که گویا تودهء مردم جهان باید تصمیم بگیرند که آیا خواهان جهان چند قطبی (با چه مضمونی؟) هستند یا خواستار تن دادن به سرکردگی بلامنازع امپریالیسم آمریکا.

چند قطبی در ذات امپریالیسم هست، مستقل از خواست من و شما، تا زمانیکه سیستم جهانی سرمایه داری با این درجه از تکامل و انباشت سرمایه وجود دارد، قطبهای امپریالیستی دارای تضاد منافع و در رقابت با یکدیگر نیز وجود خواهند داشت. منشا سوال شما در تبلیغات جانبدارانه است که من پیشتر به آن در مطلب «در باره امپریالیسم و موارد دیگر» در همین تارنگاشت پاسخ داده ام.

حال یک سوال از شما، زمانیکه بوش «نظم نوین جهانی» را اعلام کرد، چین و روسیه کجا بودند؟

اینکه گویا من در هر جایی یک سازی میزنم، نظر شما است و محترم. اما برای اینکه من تکانی بخورم و متوجه خطا گردم نیاز هست بطور مشخص با تناقضهای فکری و اندیشه سیاسی خود مواجه شوم. نقد محتوایی و منطقی باعث تکامل اندیشه است و من سپاسگذار خواهم بود اگر در این مسیر همت کنید.

ناهید
ناهید
9 ماه قبل
پاسخ به  ش. ب. امید

شما واقعیات عینی پیش روی ما را توهم مینامید؟
چند فطبی که به اعتقاد شما در ذات امپریالیسم است در چه مقطعی خود را نشان داده یا سودی بحال مردم جهان داشته؟
در تجاوز به یوگسلاوی، عراق، لیبی، افغانستان یا سوریه؟
این چند قطبی که لابد یک قطبش اروپا باید باشد، حتی در مورد اوکراین کاری پیش نبرد و اجازه داد که لوله گازش را هم به هوا بفرستند و حتی از تحقیقاتی جدی هم به فرموده ارباب چشم پوشی کردند.
پس‌ما با چند قطبی مواجه نیستیم با هژمونی روبرو هستیم که گماشتگان آن در اروپا خفت تسلط بلامنازع آن بر خود را بجان خریده اند.
در مورد سازهای مختلف شما در همین حد بگویم که از آنجا که شما هنوز به نبرد که بر که در درون حاکمیت اعتقاد دارید و اصلاح طلبان را بخش مترقی آن میشناسید، مخالفت شما با عملیات ویژه و دفاعیات از ناتو در همسویی با اصلاح طلبان است و هیچ ارتباطی با مواضع چپ ها ندارد.

ش. ب. امید
ش. ب. امید
9 ماه قبل
پاسخ به  ناهید

خوب حقیقتا من کمی هاج و واج مانده ام. این شما نیستید که باید از من بپرسید که «جهان چند قطبی» چه سودی به حال مردم جهان داشته؟ من هستم که این سوال را از شما و غیر مستقیم از آقای قاراگوزلو پرسیده ام. یکبار دیگر لطف کنید تبادل پیام بین من و خود را بازخوانی کنید.

در مورد اینکه گویا من جایی ادعای دفاع از اصلاح طلبان را کرده ام، یا اینکه گویا با پیمان ناتو همراهی کرده ام و نوازندگی دیگر سازهای اینچنینی. صادقانه خدمتتان عرض میکنم خیلی با مزه بود. در شرایط جسمی فعلی با دو مورد بخیه دراز و طویل، شما زن خطرناکی برای سلامتی من محسوب میشوید. آن اندازه خندیدم که بالای یکی از بخیه ها باز شد.

نقدهای شما گیج کننده اما شادی زا است. سلامت باشید!

ناهید
ناهید
9 ماه قبل
پاسخ به  ش. ب. امید

شما خیلی ببخشید مثل اینکه دیگران را سرکار گذاشتید!
مدعی می شوید که جهان تابحال یک قطبی نبوده و “چند قطبی در ذات امپریالیسم است”.
خب سوال پیش آمد که این “چند قطبی ذاتی” کجا نمود داشته. حالا ما باید بیاییم پاسخگوی ادعای نادرست شما باشیم؟
تندرست باشید!

نیک
نیک
9 ماه قبل
پاسخ به  ناهید

اجازه دهید نظر شما را شفاف کنیم. به نظر شما برای جلوگیری از تک قطبی شدن, چپ میباید از بخشی از سرمایه داران جهان همچون الیگارک های روس حمایت کند و نکته کلیدی دقیقا در همین جاست که شما از کدام جناح سرمایه داری در جهان حمایت میکنید؟ یا همچون سوئد و نروژ از جناح “غرب” و یا چون جمهوری اسلامی پناه به “شرق”میبرید. نتیجه چنین تفکری خواه نا خواه حمایت از جمهوری اسلامی را به دنبال خواهد داشت. خوب این را صادقانه به مردم ایران بگویید تا ببینید این خلق قهرمان و طبقه کارگر انقلابی چه پاسخی میدهند.    

ناهید
ناهید
9 ماه قبل
پاسخ به  نیک

من از کسی واهمه ندارم که ناشفاف بنویسم. مثل شما نیستم که نیازمند آن باشم که دفاع از امپریالیسم و ناتو را در زرورق مبارزه ضد امپریالیستی بپوشانم.
این جنگ بین اولیگارشهای روسیه و یا سرمایه داری روسیه با غرب نیست.
این عملیات برای خنثی کردن نقشه هایی است که سالیان سال در اتاق های فکری تغذیه کننده شما طراحی شده و به اجرا گذاشته شدند. که نتیجه ای جز تکه تکه کردن روسیه و چین نخواهند داشت.
یادآوری نظرات امثال پاول ولفوویتز برای شما تلخ است اما برای خوانندگان مفید خواهد بود.
آنها معتقدند برای برای این که آمریکا قدرت بلامنازع در جهان بماند باید با توان نظامی خویش از سقوط آمریکا جلوگیرد و تمام رقبای آمریکا را قبل از این که اساسا توانشان به حدی رسد که توانائی رقابت با آمریکا را داشته باشند، خودسرانه و به نام دفاع از امنیت ملی آمریکا، از بالای سر همه موازین بین‌المللی و سازمان ملل متحد با جنگ پیشگیرانه درهم شکنند. آنها استدلال می‌کردند که دشمن را باید قبل از یافتن توانائی‌های لازم درهم شکست.

سهند سپهری
سهند سپهری
9 ماه قبل

الف. در جنگ جهانی اول ـ انگلیس وفرانسه بر آلمان ،اتریش ، خلافت عثمانی و دیگر متحدانشان غلبه کردند.(در روسیه روسیه انقلاب شد)
ب. در جنک جهانی دوم ـ انگلیس ، فرانسه ، آمریکا ، شوروی ، استرالیا ، کانادا ،چین و.. بر آلمان ، ایتالیا ، ژاپن غلبه کردند.
ج . امروز روسیه در مقابل ناتو و آمریکا ، انگلیس ، فرانسه ، آلمان ، ژاپن ، کانادا ، استرالیا ، ایتالیاو…قرار گرفته ست
(چین عملا دخالت ندارد) چگونه روسیه قدرت خود را در مقابل تمام کشور های دو جنگ جهانی محاسبه کرده ست؟

امیر ایرانی
امیر ایرانی
9 ماه قبل

در نظر قبلی به دلیلی که همگان می دانند ادامه مطلب که نتیجه مفیدی را نشان دهد شدنی نبود، بگذریم.
با توجه به نگارش های اقای قراگوزلو پرسش هایی مطرح می شود:
ایشان چرا بعد از فروپاشی قطبی بنام شرق،
روسیه جدید را شرق مورد علاقه اش متصور است؛ این رفتارش ناشی از ناآگاهی اش است
یا پیروی می کند از سیاست های رهبری حکومت که شرق خواه است وبخشی از شرقش کشوری بنام روسیه است؟
اقای قراگوزلو موضوع فردی که می گویند سرآشپز پوتین بوده در نوشتارش برجسته کرده است
اما در این برجسته کردن دچار رفتار طنزگونه شده است بجای اینکه وجود این فرد و حرکتش را فقط در رابطه با سیاست های تجاوزکارانه پوتین مورد توجه قرار دهد می بینیم جناب دکتر پای منتقدین داخل کشور که سیاست های نگاه به شرق رهبری را به پرسش گرفته اند به میان می اورد و می خواهد آنها را بپرسش بگیرد و یا اینکه

الف باران
9 ماه قبل

وقایع اخیر در روسیه نشان داد که تنها دولت باید انحصار، ایجاد، توسعه و استفاده از نیروهای نظامی را داشته باشد. ارتش محل کسب‌ و کار «آزاد» و پول درآوردن نیست. روسیه حتا برای حفظ حاکمیت و استقلال‌اش نمی‌تواند به چنین نیروئی اعتماد کند .برای دولت زیان‌اش در دراز مدت بیش از سودش است. آنارشی و تفرقه، چند دسته‌گی و بی‌اخلاقی و خیانت نتیجه چنین ارتش خصوصی است. خصوصیات فردی و کاریسمای سیاسی و جاه‌طلبی و خودشیفتگی «پریگوژین»، فرمانده «واگنر»، در حوادث اخیر یک امر فرعی در پاسخ به چرائی این شورش خائنانه است. مسئله اساسی خصوصی بودن ارتش «واگنر» برای کسب سود است. با عطش کسب سود نمی‌توان به جنگ دشمن رفت و برای رهائی ملی و خوشبختی ملت جنگید. حتا دشمن می‌تواند با نفوذ در ارتش خصوصی و تطمیع و انواع حیل آنها را علیه حکومت مرکزی به شوراند.

طاهره امانی
طاهره امانی
9 ماه قبل

بسیار خوب من نیز مانند دوست عزیز کیای گرامی معتقدم مقاله ای خوب و روشنگر است اما یک پرسش دارم و هر که پاسخ گوید ممنون خواهم شد. پیروزی روسیه باعث خواهد شد به تعبیر دکتر بورژوازی جدید این کشور صف خود را مستحکم کند و مخالفان را قلع و قمع نماید. واگنر چنانکه نویسنده گفته هم عددی نبود و هم خودی بود اما سایر مخالفان و به ویژه کمونیست ها چه می شوند؟ آیا با توجه مواضع ضد امینی و ضد بلشویکی پوتین وضع کمونیست ها از اینهم بدتر نخواهد شد؟ روی دیگر سکه پیروزی ناتو است. در اینصورت باید فاتحه جهان و صلح جهانی و امنیت خوانده شود.
جنگ هم که مساوی ندارد. پس چه باید کرد؟

کیا
کیا
9 ماه قبل
پاسخ به  طاهره امانی

مسئله پیروزی روسیه در جنگ علیه اوکراین نیست و یا برعکس !
مسئله پیروزی ارتش روسیه در مقابل ارتش واگنر است !
حال بعد چه می‌شود به مردم روسیه و ارتش آن بستگی دارد و احتمال یافتن راهی به سمت صلح امکان پذیر تر میشود.

کهنسال
کهنسال
9 ماه قبل
پاسخ به  طاهره امانی

خانم امانی گرامی :
حق با شماست! جنگ مساوی ندارد.
بازندگان این جنگ خانمانسوز کارگران و مزد بگیران سراسر جهان هستند که هزینه های آن را با پرداخت مالیات بیشتر؛ تحمل تورم و گرانی سوخت؛ مواد غذایی؛ مسکن و…. می پردازند(بعد از۴۰-۳۰ سال کار باید نگران افزایش وامهای مسکن ….باشیم) 
 و به نظر می رسد سرآشپز میلیاردر و مزدوران بلک واتر و الیگا رشها و بورژوازی  روسیه؛ غولهای نفتی آمریکایی؛انگلیسی و…مانند شل؛BP؛ گازپروم روسیه؛ آرامکو و..که مبالغ هنگفت سودهای چند میلیارد دلاری خود را ۶ ماه پیش اعلام کردند وهم چنین فنلاند و سوئد پیروز میدان هستند.  
پیروزی بلشویکها و دستا وردهای جهانی انقلاب اکتبر برای زنان و کارگران جهان کجا و بقول آقای دکتر؛ اراذلی ضد لنین مثل پوتین و…..کجا؟
شما میتوانید چند مثال از احزاب کمونیست بزنید؟ 
صد سال پیش چپ مساوی بود با مارکسیسم -لنینیسم و بلشویسم ولی حالا:از “چپ” خط امامی؛ “چپ” اصلاح طلب بگیر تا انواع روسی؛چینی؛ اروپایی؛اومانیستی؛ سبز…فعالند!؟.  

ش. ب. امید
ش. ب. امید
9 ماه قبل
پاسخ به  طاهره امانی

یکی از رفقا در همینجا تحلیلی از میرشایمر ترجمه کرده اند. اگرچه خود مترجم با بخش زبادی از محتوای تحلیل موافق نیست، میتوان آن تحلیل را واقعبینانه تر از محتوای مقاله آقای قراگوزلو ارزیابی نمود. میرشایمر بهترین سناریوی پایان جنگ را یک «مناقشه منجمد» (پیروزی نسبی روسیه در دور اول جنگ) معرفی میکند. در چنین حالتی روسیه به بخش اعظم اهداف ادعایی خود دست نیافته و علاوه بر سوئد و فنلاند، «باقیمانده اوکرائین» نیز نهایتا به ناتو خواهد پیوست. (بگذارید همینجا به استعداد استراتژیک کذائی پوتین «ماشالله» بگوئیم)

در چنین (بهترین) سناریوئی، نارضایتی عمومی پسا جنگ در رابطه با سود و زیان و پیامدهای این «مناقشه منجمد» بالا خواهد گرفت، هم در روسیه و هم در اوکرائین. حاکمیت سرمایه انحصاری روسیه برای حفظ هژمونی خود و ثبات سیستم مجبور به سرکوب داخلی خواهد گشت و آنزمان کمونیستها و اتحادیه های کارگری را در صف اول قربانیان سرکوب خواهید یافت.

برخلاف ادعاهای مطرح، پایان این جنگ به ثبات بیشتر جهان منجر نمیشود.

کهنسال
کهنسال
9 ماه قبل

طبق آخرین اخبار؛عضویت اوکراین در پیمان نظامی ناتو پذیرفته نشده و کماکان به روال گذشته  قراراست؛ پشتیبانی مالی و تسلیحاتی به عهده کشورهای عضو ناتو بوده و درمقابل زلنسکی جسد تحویل دهد.

ظاهرا بلوای سرآشپزوکارفرمای محترم هم ختم به خیر و با روبوسی طرفین به پایان رسید. 

 به درستی برهمسویی و هم آوایی اصلاح طلبان رسوای داخلی با جنگ افروزان ناتو و پادوی آنها؛ زلنسکی از یکسو وهمچنین برماهیت ننگین پوتین و شرکا؛ بورژوازی روسی و مزدوران واگنر ازسوی دیگر تاکید شده است.

از طرف دیگر اصولگرایان؛ خا منه ای کودک کش و سپاه  در رسانه های وابسته به خود هم به دفعات حمایت خود را از پیشدستی روسیه درجنگ و حمایت از آنان اعلام کرده اند.
 
در مقاله آمده :
-“نبرد اوکراین زرادخانه ­های ناتو را تخلیه کرده وهمین امر نیز گامی مثبت در راستای صلح جهانی است” 
از آقای دکتر بعید است!؟

باید گفت “نبرد” اوکراین زرادخانه ­های ناتو را تخلیه نه؛ بلکه خط تولید اسلحه و سود جنگ افروزان جنایتکار ناتو را رونق داده است.

احمد قدیریان
احمد قدیریان
9 ماه قبل
پاسخ به  کهنسال

یک نکته مسلم است. اول اینکه بسیاری از نزدیکان و کارشناسان ناتو به این موضوع که آمریکا در تامین سلاح کافی دچار مشکل شده است اتفاق نظر دارند. دوم اینکه باید دید آمریکا و اروپا در قبال پرداخت این هزینه سنگین و به فرض حفظ دولت زلنسکی چه به دست آورده اند. روس ها تا کنون در زمینه تسخیر سرزمین های مورد نظر به هدف رسیده اند. تحریم ها را دفع کرده اند و ارزش روبل به سه برابر پیش از جنگ رسیده است. آمریکا نزدیک به هشتاد میلیارد دلار هزینه کرده تازه جنگ را باخته است. تولید سلاح زمانی برای آمریکا منفعت دارد که بتواند بازاریابی کند و بفروشد. نه اینکه مفت و مجانی تحویل کشور و دولت فقیری مانند اوکراین دهد تا سربازان بیگانه با این سلاح های پیشرفته آنها را به ف…..ک دهند.

کهنسال
کهنسال
9 ماه قبل

فرموده اید :”روس ها تا کنون در زمینه تسخیر سرزمین های مورد نظر به هدف رسیده اند. تحریم ها را دفع کرده اند و ارزش روبل به سه برابر پیش از جنگ رسیده است.”
 آخربه من و شما چه میرسد؟ مگر مسابقه ورزشی است که از برد و باخت یک طرف خوشحال و یا ناراحت شویم . من در پاسخ به کاربر خانم امانی عرض کرده ام که نصیب مزدبگیران سراسر جهان از این جنگ چه بوده است. جنگ در همین کشورهای محل اقامت من و شما چه تاثیری بر زندگی مردم گذاشته؟ از مالیات پرداختی بنده به جیب جنگ افروزان میرود. آقای پوتین هم که فرموده اند: این جنگ مرگ و زندگی است. (یعنی همان جنگ جنگ تا پیروزی و ….که برای ما خیلی آشناست ) 

یحیی انوری
یحیی انوری
9 ماه قبل

“بی تردید پوتین یکی از چهار پنج استراتژیست برتر دوران ما به شمار می­ رود”این جمله را بارها در نوشته های نویسنده محترم دیده ام و هربار تعجب کرده ام که چطور ایشان به این نتیجه رسیده است!
آیا از حمله روسیه به اوکراین و اینکه قرار بود در عرض حد اکثر ۲-۳ماه کار “عملیات ویژه”تمام شود به این نتیجه رسیده است ؟ در حالیکه همه یادشان میآید آمریکا چقدر منتظر آن بود تا به بهانه آن یکبار دیگر کل غرب را پشت خود متحد کند و ناتوی در حال احتضار را احیا کند.میخواست جلوی پیوستن اوکراین را به ناتو بگیرد ولی باعث شد دو کشور بیطرف سوئد و فنلاند هم بدون کوچکترین فشار آمریکا به ناتو ملحق شوند.حالا مشتاقم بدانم آن۳-۴استراتژیست دیگر چه کسانی هستند!!

آرش ادیبان
آرش ادیبان
9 ماه قبل
پاسخ به  یحیی انوری

بنظر من استراتژیست دوم , فرمانده ی موقت بزرگترین پادگان تهران (پادگان دژبان) در زمان انقلاب , که وظیفه ی شکار سران نظام شاهنشاهی و تحویل آنها به کشتار گاه مدرسه رفاه را عهده دار بوده است , می باشد .

امیر ایرانی
امیر ایرانی
9 ماه قبل

نوشتاری ارائه می شود، خواننده نوشتار، بعد از خواندن آن اولین پرسشی که از خود می کند اینست:
نگارنده این نوشتار چه هدفی از ارائه آن داشته است؟
برای رسیدن به پاسخی ابتدا مطالبی ارائه می شود.
کشور بنام روسیه با مدیریتش و تصمیم گیرندگانش برای بلعیدن کشور دیگر به آن کشور حمله می کند در یک روند طبیعی مردمان ان کشوری که مورد تهاجم قرار گرفته به دفاع از کشورشان بر می آیند و…..
بقیه کشور چون پذیرفته اند دیگر توسعه سرزمینی قابل قبول نیست و توسعه طلبی سرزمینی عواقب خطرناک دارد به کمک کشور مورد تجاوز امدند و خواهند امد و …. در این گرفتن سرزمین، کشور متجاوز دچار مشکل می شود
و مشخص می شود ارتشی از افراد شرور و زندانی
تشکیل شده بود که این ارتش هم اقدامات خاصی را علنی کرد وجود این ارتش مزدوران
سردرگمی ای در هواداران از اقدامات روسیه ایجاد کرد یکی از این هواداران شخص جناب دکترمان آقای قراگوزلو بوده است می بینیم بجایی اینکه قراگوزلو اساس تجاوز را بپرسش بگیرد
با ادرس غلط دادن و ناتو ناتو کردن کلیت

سعید آرمانخواه
سعید آرمانخواه
9 ماه قبل

با احترام خدمت شما و نویسنده ارجمند. یک سئوال داشتم و امیدوارم جواب بگیرم.
ابتدا بگویم که با بخش غالب این مقاله موافق هستم. در پایان نکته مهمی مطرح شده که برای من واضح نیست. رفیق نویسنده به درست نسبت به برخورد دولت پوتین با کمونیست ها بعد از جنگ هشدار داده و اضافه کرده منظورش از کمونیست زوگانوف و حزبش نیست. درست که موضع زوگانوف شبیه حزب توده است اما آیا در شرایط فعلی و آتی روسیه آلترناتیو بهتری وجود دارد؟ منظور رفیق از کمونیست های غیر زوگانوفی به طور مشخص کدام جریان است؟

نیک
نیک
9 ماه قبل

پوتین با حزب کمونیست زیگانف همان خواهد کرد که نوکرانش در ایران با حزب توده کردند, فقط در انتظار فرصتی است. زیگانف با درسی که از حزب توده و ابراز مخالفت با ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و بدنبال آن سرکوب شدنش گرفت فهمید که یا باید نوکر باقی بماند و یا به سرنوشت حزب توده دچار شود. ایشان فعلا راه حل اول را برگزیده اند با یک شعار درونی: مرگ بر امریکا و فاشیست ها و سرمایه دارهای غیر روسی, گور بابای سوسیالیسم و زنده مان خودم. 

الف باران
9 ماه قبل

در دهه های اخیر، دولتها برای فرار از پاسخگوئی و هزینه های سیاسی سنگین در قبال کشته شدن
سربازان خود و یا جنایات جنگی، به استفاده از مزدوران و شرکت‌های نظامی – امنیتی خصوصی روی آورده اند. این گروه ها به مراکز بین‌المللی پاسخگوئی ندارند و می‌توانند هر طور که خواستند ، عمل کنند. یکی از دلایلی که دولت آمریکا به ‌خاطر آن متهم به جنگ طلبی و جنگ افروزی می‌شود، دخالت و نفوذ بخش خصوصی در امور نظامی است. پشت پرده‌ حضور نظامی آمریکا در عراق، افغانستان و بسیاری نقاط دیگر، شرکت‌های تسلیحاتی مثل “الکهید مارتین” و ارتش خصوصی “بلک واتر”و … هستند. “بلک واتر”، قدرتمندترین ارتش اجیر جهان است که در ۲۰ کشور فعال است و بیش از ۱۶ هزار نفر را تحت استخدام خود درآورده است. ” بلک واتر” شرکت بدنامی است که برخی جنایات جنگی در عراق به نام آن ثبت شده است.یکی ازبزرگترین شرکت های خدمات امنیتی چند ملیتی با منشأ بریتانیایی است که به ‌عنوان بزرگترین”ارتش خصوصی” دنیا توصیف می‌شود…

کیا
کیا
9 ماه قبل

مقاله ای خوب!
واگنر حامی اولیگارشهای چپاولگر روسند که شانس خود را برای جانشینی و یا تحت کنترل گرفتن ارتش روسیه امتحان می کنند.
می‌توان حدس زد و یا آرزو کرد که این تقابل به نفع ارتش روسیه پایان یابد .

نیک
نیک
9 ماه قبل
پاسخ به  کیا

آیا شما اختلافی بین ماهیت واگنر و پوتین میبینید؟ اگر واگنر هوادار الیگارش های چپاولگر روس است آیا پوتین هوادار طبقه کارگر روسیه است؟ برای مثال آیا اختلاف بین دو تن از فرماندهان پاسداران در ایران احتیاج به برسی و تحلیل و نوشتن مقاله ای دارد بدون آنکه بتوان از آن نتیجه ای گرفت؟ آیا اختلاف و شکاف در رده های بالای ارتش روسیه پدیدار نگشته است؟ منتظر قتل های زنجیره ای پوتین باشید. فرماندهان نظامی روس دیگر در پارک ها نخواهند دوید. البته در این زمینه حتما از تکنیک ها و چه بسا خود برادران سپاه استفاده مناسب خواهد شد.

کیا
کیا
9 ماه قبل
پاسخ به  نیک

از نظر من واگنر ارتش خصوصی پوتین است که با ارتش ملی روسیه در تضاد قرار دارد ،پوتین بازی سیاسی را برای ماندن در قدرت همچنان ادامه خواهد داد ولی ارتش روسیه هم بدون عمل و دستمالی نیست.

ساسان
ساسان
9 ماه قبل

تحلیل شرمگینانه از شرایط بعد از تهاجم روسیه به اوکراین وتقویت ناتو پس از این اقدام که اتفاقا صلح جهانی را هم به مخاطره افکنده است ناگزیربه گفتن بخشی از واقعیت اما نه درخدمت حقیقت که علیه آنست. چرا ما باید به جای درنظر داشت منافع طبقه کارگر جهانی درگیر منازعه بین کشورهای سرمایه داری و جنگهای خانمانسوز آنها شویم؟این نه چشم انداز جهان عاری ازجنگ را درخود دارد و نه به برابری وآزادی رهیافتی به سوسیالیزم! وقتی قرار است پوتین اندیشه و شیوه حکمرانی آن را نقد کنیم جایی برای دفاع از جنگ‌طلبی به قصد گسترش سرزمینی اش باقی نمیماند و این توجیه که طرفداری از روسیه چهان چند قطبی امن را به دنبال خواهد داشت نظریه انحرافی و فریبنده‌ای بیش نیست به ویژه آنکه تصور شود جنگ در اوکراین و ورود ناتو به آن شکست نظامی ناتو را دربر خواهد داشت و بدتر از آن اینکه تصور شود : “بعد از پایان جنگ و تجدید آرایش طبقاتی بورژوازی روسیه واکنش و برنامه ­ی کمونیست­ها” هرچه باشد برای اجرا بستر بهتر و مناسبتری خواهد داشت.زنهار!

مهرداد
مهرداد
9 ماه قبل

ظاهرا دوران پر اضطراب و تشویش آمیز ناشی از احتمال سقوط روسیه به آشوب و خلا قدرت در حال حاضر پایان یافته ولی بر خلاف تظاهر نویسنده به آرامش و اطمینان به پوتین برای پیروزی، سراسر مقاله نیز حاوی توپ و تشر های جدید به سلطان “ضد لنین” و بی کفایت روسیه است. حرکت واگنر نشانه ذاتی تضاد های موجود و منادی تیره گی های آینده روسیه است اما نویسنده آنرا فقط یک “بلوا” میخواند همانطور که شاه پانزده خرداد را یک بلوا قلمداد کرد.

بر خلاف نظر ایشان ” تمام ترقی­خواهان و صلح­ طلبان و کمونیست ­ها” پشتیبان ارتش روسیه نیستند. اینرا حزب توده از ایران و هفتاد حزب چپ و برادر در تخالف با حزب کمونیست روسیه ابراز کرده اند. در ضمن اینکه سلاح خوشه ای آخرین تیر ترکش ناتو است فقط یک رویا است. الحاق سوئد به ناتو نیز از نتایج شکست روسیه است. اینکه پوتین یک ضد لنین است برای مردم ایران مهم نیست، ولی حمایتش از کشور های خلیج در جزایر سگانه هم یک خنجر است و هم دلیلی دیگر برای نفرات ایرانیان از سیاست های شرق.

پروانه گل عنبریان
پروانه گل عنبریان
9 ماه قبل

با درود به رفیق مدیر اخبار روز و دکتر
اول اینکه مدت ها بود از دکتر مطلبی منتشر نشده بود. ایمیل هایشان را هم که یا نمی خوانند یا مثل کومنت ها پاسخ نمی دهند. در مجموع غرض از این کومنت تشکر از مطلب بسیار مفید و کوتاه و در عین حال جامعی است که بعد از کلی هیاهو در مورد واگنر خواندم. و تشکر بیشتر به خاطر اعلام موضع و تحلیل شفاف جناب قراگوزلو درباره شخص پوتین و هیئت حاکمه بورژوازی روسیه.
با سپاس

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


35
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x