
هدی هاشمی در روزنامه ی ایران نوشت: مگر میشود تاریخ خواند و از انقلاب مشروطه گذشت. مگر میشود دانشآموزان فقط نامهای خاصی را بهعنوان رهبران انقلاب بشنوند یا فقط یک بار نام ستارخان و باقرخان بهعنوان مجاهدان مشروطه خواه که تهران را فتح کردند یاد کنیم اصلاً نهضت ملی شدن صنعت نفت و اقدامات مصدق و کاشانی را مگر میتوان کوتاه کرد آن هم برای دانشآموزانی کنجکاو که تشنه شنیدن و خواندن واقعیتهای ایران هستند. اینها فقط بخش مهمی از تغییرات کتاب تاریخ دانشآموزان مقطع متوسطه است.
به ادبیات میرسیم که میراث هزار ساله ایران است . حذف آثار و نام برخی از بزرگان زبان و ادبیات از کتابهای درسی شوکی غیرقابل باور بود. این موضوع آنچنان تکان دهنده بود که بسیاری گفتند دانشآموزی که شعرنیما و رباعیات خیام را نشناسد، ادبیات داستانی محمود دولت آبادی را نخواند؛ از شعر عرفانی و حماسی چیزی نداند چطور میتواند وارث این ادبیات غنی ایران باشد. این تغییرات در حالی در کتابهای درسی به وجود آمده که برخی از معلمان نیست که از محتوای کتابهای درسی راضی باشد. برخی از معلمان علوم انسانی میگویند برای برخی از درسها مجبورند حرفهایی بزنند که خودشان هم آنها را قبول ندارند.
تاریخ را منصفانه بنویسم
«تاریخ بخشی از واقعیت کشور است و کسی حق دست بردن در واقعیتهای تاریخی را ندارد»؛ این حرف برخی از معلمان تاریخ است که بر این باورند بخشی از واقعیتها از کتاب تاریخ حذف شده یا تغییر پیدا کرده است.
کتاب مطالعات اجتماعی مقطع متوسطه اول شامل سه کتاب جغرافی، تاریخ و اجتماعی است. آنطور که معلمان میگویند، جغرافی در هر سه پایه شامل مطالب متنوع و جذابی است و به جز حجم زیاد، مشکل چندانی ندارد. آنها بر این باورند که مطالب اجتماعی پایه نهم بسیار زیاد و سنگین است و اما یکی از ایرادات جدی محتوایی این کتاب که بسیاری از معلمان نسبت به آن انتقاد دارند، درسی است درباره آرامش در خانواده که به نوعی شائبه تبلیغ ازدواج کودکان را تداعی میکند. با این حال، تغییرات البته در کتاب تاریخ بیشتر بوده است. معلمان تاریخ میگویند که از حجم مطالب مربوط به انقلاب مشروطه، کاسته شده است و از چهره های روحانی و حوزوی به عنوان رهبران انقلاب نام برده است یک بار هم از ستارخان و باقرخان به عنوان مجاهدان مشروطه خواه که تهران را فتح کردند یاد شده است.
نهضت ملی شدن صنعت نفت هم مانند انقلاب مشروطه قربانی کوتاه کردن دروس شده و در حد یک پاراگراف دو سه جمله خیلی کوتاه در مورد آن نوشته شده است.
این مواردی بوده که از نظر معلمان تاریخ غیرموجه به نظر می آید. مژگان باقری معلم مطالعات اجتماعی دوره متوسطه درباره حذف و اضافه کتاب تاریخ، جغرافی و اجتماعی میگوید: مطالب اجتماعی پایه نهم بسیار زیاد و سنگین است و بهتر بود بعضی دروس آن حذف می شد تا فرصت بیشتری برای تدریس وجود داشته باشد. اما درس ۲۰ اجتماعی پایه نهم (آرامش در خانواده) درباره ازدواج کودکان صحبت میکند، این درحالی است که طبق قوانین حقوق کودک، افراد زیر ۱۸ سال کودک به شمار می آیند.
او البته مشکلات درس تاریخ را بیشتر میداند: «در کتاب تاریخ پایه هشتم به طور مفصل در مورد سرزمین عربستان و شرایط ظهور اسلام مطالبی آمده که چون دانشآموزان در کتابهای دبستان و حتی در درس پیامهای آسمانی هم آنها را میخوانند برایشان تکراری و چه بسا خسته کننده است؟!
از سوی دیگر مطالب مربوط به قرن سوم تا دهم هجری چنان خلاصه و تیتروار و با سرعت بیان میشود که جز ابهام و دلزدگی نتیجه دیگری برای دانش آموزان ندارد. اما موضوعات تاریخ پایه نهم چون بیشتر مربوط به تاریخ معاصر است از حساسیت بالایی برخوردار است که تلاش شده تا روایت رسمی عرضه شود.»
یکی از تغییرات کتاب تاریخ مربوط به انقلاب مشروطه است که باقری در این باره میگوید: «از موضوعات مهم در قسمت مربوط به انقلاب مشروطه، این است که یکی از زمینههای فکری و فرهنگی انقلاب مشروطه را به وقایع صدر اسلام پیوند داده که به نظر من استدلالی نامرتبط است. در واقع انقلاب مشروطه بر اثر آشنایی ایرانیان با تمدن جدید به وجود آمد. در قسمتی دیگر فقط از آیتالله بهبهانی و طباطبایی به عنوان رهبران انقلاب نام برده و یک بار هم از ستارخان و باقرخان به عنوان مجاهدان مشروطهخواه که تهران را فتح کردند. در حالی که در کتاب نظام قدیم حداقل اسامی سردار اسعد بختیاری و یپرم خان ارمنی به عنوان افرادی که از گیلان و اصفهان به سمت تهران حرکت کردند، نام برده شده بود. این مسأله ما را به این نتیجه میرساند که هدف مؤلفان، معرفی یک طیف خاص به عنوان تنها رهبران و سردمداران قیام مشروطه بوده است که البته واقعیت ندارد.
نهضت ملی شدن صنعت نفت هم مانند انقلاب مشروطه قربانی کوتاه کردن دروس شده است که باقری آن را تغییری اشتباه میداند و میگوید: «توضیح درباره نهضت ملی شدن صنعت نفت در حد یک پاراگراف و دو سه جمله خیلی کوتاه است! و اگر معلم توضیحات لازم را ندهد، دانشآموز به هیچ عنوان متوجه نمیشود طرح ملی شدن صنعت نفت از سوی مصدق و زمانی که نماینده مجلس بوده، مطرح شده است. علاوه بر این اقدامات رضاشاه به صورت گذرا مطرح شده و به نظر من نقطه قوت این مسأله نسبت به کتاب نظام قدیم این است که در آن کتاب در مقابل هر اقدامی با زور این تفکر القا میشد که در پشت این اقدام فکر پلیدی نهفته بوده است! اما در کتاب جدید این اقدامات بدون هیچ توضیحی فقط نام برده شده است. به هر حال انتظار میرود مطالب کتابهای علوم انسانی و از جمله تاریخ منصفانه و با رعایت اصل بی طرفی نوشته شود چون دانشآموزان کنجکاو و علاقهمند از راههای دیگری غیر از کتاب درسی به تمام واقعیتها دست پیدا میکنند و نتیجه آن، بی اعتماد شدن نسل نوجوان و جوان به نظام آموزش رسمی کشور است.»
انتگرال را برگردانید
در روزهای اخیر البته حذف سرفصل آموزش انتگرال در کتاب حسابان هم جنجال ساز شده است. برخی منتقدان بر اهمیت انتگرال تأکید دارند و محور نقد آنان این بود که بخش حذف شده مهمترین مفهوم و کشف ریاضیات در تاریخ است. برخی دیگر بر این نکته تأکید داشتند که انتگرال با طیف وسیعی از مسائل دانشگاهی در حوزه فیزیک، برق و رشتههای مهندسی مرتبط خواهد بود. در حسابان، موضوعات مهمی همچون تابع، حد، مشتق و انتگرال مورد بحث قرار میگیرد. یک دانشآموز دبیرستانی وقتی یک دوره از حسابان را میگذراند در پایان به «قضیه بنیادی حسابان» میرسد که پیوند این دو حساب است. در این قضیه دانشآموز میآموزد که چگونه انتگرال معین به کمک انتگرال نامعین که همان پادمشتق است، محاسبه میشود و در واقع پیوند بنیادی دو حساب دیفرانسیل و انتگرال را درمییابد. حذف انتگرال، حسابان را به حساب تبدیل میکند و میشود گفت بحث را در جای بدی، نصفه نیمه، رها میکند. مهدی بهلولی معلم ریاضی به این موضوعات تأکید میکند و میگوید: دانشآموز، درس حسابان میخواند تا با دو حساب آشنا شود اما در پایان، تنها یکی از این دو حساب را میآموزد و دیگری به دانشگاه، آن هم به شرط ورود به رشتههایی همچون ریاضی، فیزیک یا مهندسی، واگذار میشود. اما میشد انتگرال را حذف نکرد و کمی از درسهای پیش از انتگرال، همچون تابع که برخی درسهای تکرار شونده در پایههای پایینتر هم دارد، حذف کرد یا آنها را خلاصهتر کرد تا فضا برای برجای ماندن انتگرال بر جای بماند.»
او درباره کتاب «حساب دیفرانسیل و انتگرال» میگوید: «با کم کردن حجم این درس، موافق بودم. اما حذف کامل انتگرال را کارشناسانه نمیبینم و بر این نظرم که اگر در کم کردن حجم این درس که هم اکنون در پایه دوازدهم رشته ریاضی از آن با عنوان «حسابان ۲» نام برده میشود، کمی دقت بیشتر میشد نیازی به بریدن کامل یک بال حسابان نبود. به باور من، مشکل به برخورد از بالا به پایین فرادستان آموزش و پرورش برمیگردد و این که نیازی نمی بینند پیش از انجام کاری، آن را با دبیران تخصصی درس در میان بگذارند و پس از عملی سازی،خود را پاسخگو بدانند. هنگامی که نظام
۵- ۳ – ۴ به نظام ۶- ۳-۳ کنونی تغییر کرد گفته میشد که ۱۲۳ کشور جهان، با نظام ۶ – ۳- ۳ آموزش میبینند و وقتی پرسیده شد این کشورها را نام ببرید پاسخی داده نشد. هم اکنون نیز فرادستان آموزش و پرورش کشور و بویژه کسانی که در نوشتن کتابهای درسی نقش دارند باید پاسخهای قانع کننده به جامعه آموزشی کشور ارائه دهند و بویژه روشن کنند که برای حذف انتگرال از کتابهای درسی دبیرستانی، چه پژوهشهایی انجام دادهاند؟ در کدام کشورهای جهان، انتگرال در دبیرستان درس داده میشود و در کدام درس داده نمیشود و دلیلهای هر کدام چیست؟ جست و جوی کوتاهی در اینترنت، نشان میدهد که انتگرال در دبیرستانهای برخی کشورهای جهان آموزش داده میشود و بحث در مورد نوع آموزش آن مطرح است که کیفیت تدریس را بالا میبرد.»
انتقادات این معلم ریاضی را محمدرضا سیدصالحی، سرپرست حوزه ریاضیات سازمان پژوهش و برنامهریزی وزارت آموزش و پرورش پاسخ میدهد: «در حوزه ریاضیات برای استفاده هرچه بیشتر از ظرفیتهای موجود کشور درخصوص آموزش ریاضی، درجریان تألیف کتابهای جدیدالتألیف، پیش نویس کتابها را به محض آماده شدن به صورت فصل به فصل از طریق سایت گروه ریاضی در معرض دید و نقد همه قرار داد و همه درباره کتاب جدید به توافق رسیدند. کاهش حجم کتابهای ریاضی یکی از دغدغه های جدی معلمان بود.تغییرات صورت گرفته محدود به حذف برخی مفاهیم نبوده و در برخی موارد مفاهیمی جدید به محتوای کتابهای ریاضی اضافه شد و همچنین برخی مفاهیم موجود در کتابهای ریاضی قبل با تغییر رویکرد قابل ملاحظهای در کتابهای جدید ارائه شده است. این تغییر رویکرد در اکثر موارد با تمرکز بر ایجاد درک مفهومی در دانشآموزان و عدم تأکید بیش از حد بر یادگیری رویهای و الگوریتمی بود.»
او تأکید میکند: در ارتباط با دغدغهمندی برخی اساتید نسبت به از عدم درک دانشآموزان از مفهوم انتگرال در دوره دانشگاه با توجه به وضع موجود نیز باید گفته شود که ارائه سطحی و رویه ای این مفهوم در دبیرستان باعث میشد دانش آموزان با درکی کاملاً سطحی از این مفهوم به دانشگاه بروند. از طرفی برخی اساتید دانشگاه با وجود اینکه این مفهوم به طور کامل در سرفصلهای دانشگاهی قرار دارد و زمان اختصاص داده شده به این درس، با در نظر گرفتن این مفاهیم تعیین شده است، با این ذهنیت که دانشجویان انتگرال را از قبل میدانند، زمان کافی را برای درک مناسب این مفهوم توسط دانشجویان اختصاص نمی دادند. این امر موجب شده تا در نهایت درک مناسبی از این مفهوم در بسیاری از دانشجویان شکل نگیرد. بسیاری از تحقیقات نشان دهنده این واقعیت است که دانشجویان و دانش آموزان ما در حفظ کردن فرمولها و حل مسائل ریاضی رویه محور در مقایسه با درک مفاهیم ریاضی بسیار موفقتر بودهاند. هر ساله از معلمان و اساتید ریاضی بیشتر میشنویم که خلاقیت دانش آموزان و دانشجویان در ریاضیات کمتر و کمتر شده است و استقبال آنها از ریاضیات نیز روند کاهشی داشته و این مطلب مختص ریاضیات مدرسهای نیست. کافیست به روند کاهشی استقبال دانشجویان در تحصیلات تکمیلی برای ادامه تحصیل در رشته ریاضی توجه کنیم.»
حذف شاهکارهای ادبی
امسال فقط کتاب های درسی تاریخ و ریاضی نبود که جنجال ساز شد. حذف و اضافههای درس ادبیات فارسی هم صدای بسیاری از معلمان ادبیات را در آورده است. حذف اسامی برخی از شاعران و نویسندگان برجسته ادبیات فارسی به گونهای بوده است که معلمان ادبیات اعلام کردند که با این حساب باید فاتحه درس ادبیات را در مدارس بخوانیم. داستان حلاج تذکرهالاولیا، اشعار «مهتاب» و «داروگ» نیما، داستان سیاحتنامه ابراهیمبیگ و رباعیات خیام از کتاب ادبیات حذف شده است. البته این همه حذفیات درس ادبیات نیست. غزل آشنای «در این سرای بی کسی، کسی به در نمیزند…» اثر هوشنگ ابتهاج (سایه)، غزل «اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام…» از رهی معیری، شعر «به کجا چنین شتابان» شفیعیکدکنی، شعر «باغ بیبرگی» اخوانثالث، یک داستان از غلامحسین ساعدی، یک داستان از بزرگ علوی، داستان «موسی و شبان»، رباعیات خیام، داستان «هدیه سال نو» اثر ا. هنری و داستان «سیاحتنامه ابراهیمبیگ» به صورت کامل حذف شدهاند. علاوه بر این نام صادق هدایت از داستان کباب غاز جمالزاده، بخشهایی از خاطرات اسلامیندوشن، نام محمود دولتآبادی، نام مشفق کاظمی و عباس خلیلی و شعر مادر ایرجمیرزا نیز از دیگر حذفیات درس ادبیات هستند و بهجای این حذفیات از آثار رضا امیرخانی، علی سهامی، امیریاسفندقه، معصومه آباد، کیوان شاهبداغی، فاضل نظری، عیسی سلمانی لطفآبادی، کامور بخشایش، مجید واعظی، نظام وفا و ضیاءالدین شفیعی اضافه شدهاست. این حذفیات آنقدر زیاد بوده است که علی بهشتی نیا دبیر ادبیات آنها را شوک آور میداند: «کتاب ادبیات به طور کلی تغییر کرده است و دیگر ما از آن نوشتههای قدیمی و نویسندههای به نام اثری نمیبینیم. این درحالیست که دانشآموزان باید در دوران مدرسه با مفاخر ادبیشان آشنا شوند و آثارشان را بخوانند. مسئولان کتاب درسی متوجه هستند چه نامهایی را از کتاب ادبیات ما حذف کردهاند؟ مگر میشود ادبیاتی را خواند که در آن داستان بزرگانی چون غلامحسین ساعدی، بزرگ علوی، دولت آبادی و موسی و شبان مولانا نباشد؟»
او درباره نوع نوشتار ادبیات این چنین توضیح میدهد: کسانی که این کتاب را نوشتند، به هیچ عنوان بر ادبیات فارسی تسلط نداشتند. نوشتن این ادبیات فارسی کاملاً ایدئولوژیکی بوده است. ادبیات ریشه ما است و کتاب مشترک بین همه رشتههاست و نمیتوان هر اثری را از آن حذف کرد. همین نگاه سنتی و خشک به ادبیات فارسی در این سالها موجب شده تا دانشآموزان علاقه چندانی به این درس نداشته باشند. دانشآموزان علوم انسانی اصلاً توجهی به این درس ندارند.