بیش از ده روز از آغاز درگیریهای اخیر در بزرگترین زندان روباز دنیای ما در «باریکه غزه» میگذرد در این مدت بنابر آمار وزارت بهداشت فلسطین در حملات هوایی به غزه از مجموع حداقل ۱۹۰۰ نفری کشتهشدگان، ۶۱۷ نفر کودک هستند، یعنی حدود یک-سوم کل قربانیان! اینهمه سبعیت و ناعدالتی در برابر ملت مظلوم و بیدفاع فلسطین موجی از اعتراض و انزجار در میان افراد و سازمانهای مستقل و آزاداندیش و طرفدار حقوقبشر بوجود آورده است.
هیچ جنگ و خشونتی نمیتواند کشته شدن این میزان کودک بیگناه در یک هفته را توجیه کند. اسرائیل و غرب حامی آن این لکه ننگ سیاست نسلکشی را به هیچ زمزمی نمیتوانند سفیدشویی کنند. نیویورکتایمز به نقل از سه افسر اسرائیلی از قصد تلآویو برای راهاندازی یک عملیات نظامی زمینی گسترده در نوار غزه با دهها هزار نظامی صهیونیست خبر داد. نخستوزیر رژیم آپارتاید اسرائیل اعلام کرده است در پی عوضکرئن چهره و جغرافیای خاورمیانه است. آیا این همان خوانش اسرائیلی از «راهحل نهایی» نمیباشد؟
در برابر اینهمه تجاوز و ناعدالتی در منطقه ما امّا نیروهای مخالف حاکمیت مستقر در ایران در شرایط بیوزنی و سردرگمی کامل ناشی از «فقر ادراک و تحلیل» و «لجاجت بیمارگونه» با حاکمیت ولایی متاسفانه به همراهی با رژیم کودککش اسرائیل و خالقین یک “نسلکشی” دیگر کشیده شدهاند.
در جاییکه حتی کاخ سفید گفتههای گذشته جو بایدن را اینگونه بازنگری و تصحیح میکند و اعلام میدارد که اظهارات بایدن در مورد کودککشی مبتنی بر ادعاهای سخنگوی نتانیاهو و برخی گزارشها و اخبار رسانههای اسرائیلی بوده است، اپوزیسیون خارجنشین و بعضاً حتی در داخل کشور همچنان بر مواضع متآثر از سیاست خبری رسانه های طرفدار اسرائیل و صهیونیسم بینالملل تنها بهاینخاطر که چون حکومت مستقر در ایران از مقاومت غیورانه ملت فلسطین طرفداری میکند آنها باید همچنان با کوبیدن بر طبل همراهی و حمایت غیرقابلفهم خود از یک رژیم تجاوزگر بر «سیاست نسلکشی اسرائیلی» پافشاری کنند.
حتی دو برنده ایرانی جایزه (سیاسی و غربی) صلح نوبل شیرین عبادی و نرگس محمدی نیز در مقابل اینهمه جنایت علیه بشریت دچار سکوت، سکوتی مرگبار و غیرقابل توجیه و بخشش شدهاند.
مخالفت با نظام ایران نباید «اپوزیسیون دموکراسیخواه و استقلالطلب» ما را به مقابله با مردم فلسطین و همراهی با سیاست «راهحل نهایی» اسرائیل بکشاند. اپوزیسیون ایرانی امّا باید در این شرایط حساس و خطیر برای صلح منطقه و جهان قادر باشد با درایت و فراست پیگیری مطالبات برحق ملت مظلوم و بیدفاع فلسطین را در راستای پیکار خود بر علیه ناآزادی و نبود حکومت دمکراتیک در میهن ما تعریف و تبیین کند. تنها با ارائه مدل «دمکراسی ایرانی» است که اپوزیسیون مستقل ایرانی میتواند پلی میان مطالبات ملی و منطقهای و جهانی خود برقرارکند.
حاکمیت ولایی مستقر در میهن ما نیز باید بداند ایران ما آن هنگامی میتواند بهعنوان حامی و الگویی برای مردم منطقه ظاهر شود که در تباین با نظامهای وابسته و غیرمردم نهاد در منطقه، در کنار اقتدار ملی، توسعه و رفاه و عدالت اجتماعی منادی صلح و آزادی و رواداری در بیرون و درون میهن ما باشد.
“حتی دو برنده ایرانی جایزه (سیاسی و غربی) صلح نوبل شیرین عبادی و نرگس محمدی نیز در مقابل اینهمه جنایت علیه بشریت دچار سکوت، سکوتی مرگبارشده اند…..” بکار گیری واژه مرگبارو مرگ برای این دو شیرزن مبارزوبویژه نرگس محمدی که درزندانهای رژیم دردشوارترین شرایط ،هنوز مشغول مبارزه با رژیم سفاک ایران است ، اگر سوِِ نیت نباشد فطعا بی انصافی است . آنها مدافعین حقوق مردم فلسطین و اسراییل و ایران و همه مردم جهان هستند . نه طرفدار یکی از دو اردوی تروریست که مشغول جنایت مردم فلسطین و اسراییل در منطقه هستند.
این مقاله باید در کیهان شریعتمداری منتشر می شد. گروه تروریستی ـ داعشی حماس مرتکب یک جنایت عظیم علیه زنان و کودکان و نوجوانان شد. جنایتی که شبیه جنایت داعش در سنجار شمال عراق بود . آن جایی که داعش مردان را سر برید و زنان و دختران را بعنوان گروگان و غنایم جنگی بین خودشان تقسیم کردند و بعنوان زن دوم و سوم و کنیز حلال با خود بردند. دقیقا کاری که حماس جنایتکار به دستور خامنه ای کرد. من در این مقاله کوچکترین اشاره ای به جنایت هولناک گروه خبیث و ضد انسانی حماس ندیدم. این نفرت کور ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی برخی از چپ ها و اسلامیون یک بیماری مزمن است. فرقی نمی کند مجاهد باشی یا چپ. مجاهدین (نه مریم و نه مسعود) هم تا به امروز جنایت حماس را محکوم نکرده اند. در عوض همان مهملات پنجاه ساله را نشخوار می کنند و در تلویزیون سیمای آزادی خودشان شب و روز تظاهرات مذهبیون پاکستانی و بنگلادشی و یمنی علیه اسرائیل را نشان می دهند. باور کنید برخی از نوشته ها و موضع گیری ها تهوع آور است