![](https://www.akhbar-rooz.com/wp-content/uploads/2024/01/biden-netanyaho5.jpg)
نیویورک تایمز- توماس فریدمن: به نظر می رسد که پرزیدنت بایدن امسال در دو رقابت شرکت کند: یکی در آمریکا علیه دونالد ترامپ و دیگری در اسرائیل در برابر بنیامین نتانیاهو. شاید ترامپ بتواند نتانیاهو را معاون خود معرفی کند و ما بتوانیم در زمان زیادی صرفه جویی کنیم. حمایت بایدن از رهبر اسراییل به قیمت پایگاه مترقی خود تمام می شود، در حالی که نتانیاهو اکنون به روشی به بایدن می پردازد که می تواند حمایت تازه ترامپ را از سوی یهودیان راستگرای آمریکایی جلب کند. ترامپ-نتانیاهو ۲۰۲۴ – این طنین خاصی برای خود دارد، صرف نظر از اینکه ذره ای حقیقت در آن باشد.
چرا این را می گویم؟ زیرا نتانیاهو در یک کنفرانس خبری تلویزیونی ملی در روز پنجشنبه، چیزی را که در هفتههای اخیر تنها به آن اشاره کرده بود، به وضوح بیان کرد. با وجود حمله فاجعه بار حماس در ۷ اکتبر. او قصد دارد کمپین خود را برای ماندن در قدرت با این استدلال تنظیم کند که: آمریکاییها و اعراب میخواهند یک کشور فلسطینی را به زور به گردن اسرائیل بیاندازند، و من تنها رهبر اسرائیل هستم که می توانم با قدرت و محکم در برابر آنها مقاومت کنم. پس به من رای دهید، حتی اگر در ۷ اکتبر افتضاح کرده باشم و جنگ غزه چندان عالی پیش نمی رود. فقط من می توانم از ما [اسرائیل] درباره برنامههای بایدن برای تبدیل شدن غزه و کرانه باختری به یک کشور فلسطینی، تحت حاکمیت تشکیلات خودگران فلسطین اصلاحشده مقاومت کنم!»
من می دانم که شما چه می پرسید: آیا واقعا نتانیاهو برای پیروزی دوباره در انتخابات، خود را در مقابل رییس جمهور آمریکا قرار خواهد داد که بلافاصله پس از عملیات «طوفان الاقصی» در ۷ اکتبر به اسرائیل سفر کرد و حمایت تمامعیار خود از نتانیاهو و اسرائیل را اعلام کرده و به نابودی حماس در غزه چراغ سبز نشان داد حتی اگر منجر به کشته شدن هزاران غیرنظامی فلسطینی در این روند شود؟ و آیا نتانیاهو، واقعا حاضر است در بستری کارزار انتخاباتی خود را پیش ببرد که تضمین خواهد کرد اسرائیل هیچ شریک آمریکایی، فلسطینی، عرب یا اروپایی برای کمک به اداره غزه یا خروج از آن یا بازگرداندن گروگان ها را نداشته باشد، بله، من متوجه هر دو اینها هستم و منظورم هر دو این موارد است. اگرچه، اسراییل بیش از ۱۰۰ روز است که با حماس در جنگ بوده است و هنوز ۱۰۰ اسیر دارد که باید آزاد کند، اولین اولویت نتانیاهو، خود نتانیاهو است.
نتانیاهو به دنبال یک پیام سیاسی انگیزشی برای کسب رای کافی از سوی راست افراطی برای نخستوزیر ماندن و نرفتن به زندان در صورت شکست در هر یک از پروندههای فسادی است که علیه او مطرح است.
اجازه دهید شما را از طریق توالی وقایعی که در این هفته رخ داد و به این نتیجه منتهی شد، راهنمایی کنم، زیرا من از نزدیک شاهد بخشی از آنها بودم.
روز چهارشنبه، من با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده دو باره مصاحبه کردم؛ ابتدا پشت صحنه برای نوشتن همین ستون روزنامه و سپس در برابر مخاطبان زیادی در مجمع جهانی اقتصاد داووس. در جلسه علنی از او خواستم به طور خلاصه درباره چیزی که خصوصی با او صحبت کرده بودم توضیح دهد: این که چرا به نظر می رسد اسرائیل در سه جبهه کلیدی شکست می خورد و چرا اسرائیل می تواند در صورت داشتن یک شریک مشروع و مؤثر فلسطینی اوضاع را در این جبهه تغییر دهد.
سه جبهه ای که اسرائیل در حال شکست است:
به نظر میرسد حماس با وجود رخدادهای ۷ اکتبر، موفق شده است به دلیل هزاران مورد تلفات و آسیب در میان جمعیت غیرنظامیان در غزه بر اثر بمبارانهای رژیم صهیونیستی علیه رزمندگان حماس، در نبرد روایت جهانی در شبکههای اجتماعی پیروز شود.
اولاً، اگرچه حماس این جنگ را با قتل، معلول کردن، ربودن و تجاوز به غیرنظامیان اسرائیلی درست در آن سوی مرز آغاز کرد، اما به نظر میرسد حماس با وجود رخدادهای ۷ اکتبر، موفق شده است به دلیل هزاران مورد تلفات و آسیب در میان جمعیت غیرنظامیان در غزه بر اثر بمبارانهای اسرائیل، در نبرد روایت جهانی در شبکههای اجتماعی پیروز شود. جنگجویان حماس که عمدا خود را در تونل ها و در کنار خانه های غیرنظامیان فلسطینی جاسازی کرده بودند.
دوم، نتانیاهو هنوز فرجامی سیاسی را برای غزه تعریف نکرده است: او هنوز برنامهای برای حفظ صلح و نظارت بر حاکمیت و امنیت یا یک شریک فلسطینی مشروع برای کمک به محقق شدن تمامی این موارد ندارد. اسراییل بدون این، ممکن است تا ابد در غزه گرفتار شود.
و سوم، اسرائیل از راه دور توسط بازیگران غیردولتی طرفدار ایران، به ویژه حوثیهای یمن و حزبالله لبنان مورد حمله قرار میگیرد. و تنها راه اسرائیل برای بازدارندگی و مقابله با تهدیدات آنها، به ویژه زمانی که هنوز درگیر جنگ در غزه است، کمک گرفتن از متحدان جهانی و منطقه ای است.
در جلسه علنی به بلینکن استدلال کردم که پاسخ به هر سه چالش این بود که اسراییل باید یک شریک فلسطینی معتبر، مشروع و موثر داشته باشد، چه در قالب نسخه اصلاحشده تشکیلات خودگردان فعلی مستقر در رامالله باشد که توافق اسلو را پذیرفته و با نیروهای امنیتی اسراییل همکاری داشته است و چه نهادی به کل جدید، به نام سازمان آزادیبخش فلسطین، تنها نماینده قانونی مردم فلسطین.
اگر P.L.O. – با کمک آمریکاییها، اروپاییها و کشورهای عربی پراگماتیست طرفدار آمریکا و تشویق اسرائیل – میتواند به ایستادگی و حفظ اقتدار حکومت مؤثر فلسطینی که از نظر فلسطینیها مشروعیت دارد کمک کند، این میتواند پاسخگوی هر سه مشکل باشد. و به این طریق با اثبات اینکه هدف اسرائیل صرفاً انتقام گیری یا فتح غزه نبوده، مشکل بهانه جویِی حماس، حزبالله و حامی ایرانی آنها را میگیرد. این امر به اسرائیل قدرت سیاسی برای اداره غزه در درازمدت میدهد که اسرائیل بتواند با آن کار کند تا اطمینان حاصل شود که حماس شکستخورده نمیتواند بازگردد.
و یک شریک قانونی فلسطینی، پوششی برای ائتلاف منطقه ای آمریکایی ها، ناتو و کشورهای عربی طرفدار غرب خواهد داد که می تواند به بازدارندگی حزب الله و مقابله با حوثی ها کمک کند. در حال حاضر، تنها آمریکاییها و انگلیسیها حاضرند حوثیها را به دلیل اختلال در حملونقل جهانی و شلیک موشک به اسرائیل، عقب برانند، دیگر کشورها تا حدی به دلیل این که اسرائیل در حال حمله به غزه است نگران آن هستند که عامل اجرای دستورات اسرائیل شوند. من استدلال کردم که اگر اسرائیل با یک شریک فلسطینی همکاری می کرد، ایران و دست نشانده های محلی آن در موضع دفاعی قرار می گرفتند.
در پاسخ به این استدلال، بلینکن در جریان گفتگوی علنی ما در داووس گفت: «شما اکنون چیزی دارید که قبلاً نداشتید، و آن کشورهای عربی و کشورهای مسلمان حتی فراتر از منطقه است که آماده برقراری رابطه با اسرائیل و ادغام، عادی سازی و امنیت اسرائیل هستند، که قبلاً هرگز حاضر نبودند داشته باشند و کارهایی انجام دهند، اطمینان لازم را بدهند، تعهدات و تضمین های لازم را بدهند تا اسرائیل نه تنها یکپارچه شود، بلکه احساس امنیت کند.»
بلینکن افزود، اما تنها راه برای دستیابی به این اتحاد پیش رو، احترام به “اعتقاد مطلق آن کشورها – چیزی که ما هم اشتراک داریم است که این باید شامل مسیری برای تشکیل یک کشور فلسطینی باشد، زیرا در غیاب آن شما [اسرائیل] امنیت واقعی مورد نیاز خود را به دست نخواهید آورد. و البته، برای این منظور نیز، یک تشکیلات خودگردان فلسطینی قویتر و اصلاحشده که بتواند به طور مؤثرتری برای مردم خود فعالیت کند، باید بخشی از معادله باشد.»
بلینکن گفت، اگر اسرائیل و ایالات متحده و متحدان عرب آن چنین رویکرد منطقهای را اتخاذ کنند، ناگهان منطقهای خواهید داشت که به گونهای گرد هم آمدهاند که به عمیقترین سؤالاتی پاسخ دهد که اسرائیل سالها سعی کرده به آنها پاسخ دهد. و آنچه تاکنون بزرگترین نگرانی اسرائیل از نظر امنیتی بوده است، ایران، بهطور ناگهانی همراه با نیروهای نیابتیاش منزوی میشود و باید درباره آیندهاش تصمیم بگیرد.
چندین مقام برای من توضیح دادند که برای این منظور، ایالات متحده در حال کار بر روی یک فرآیند دو مرحله ای برای ارائه این فرصت به اسرائیل است.
مرحله اول آتشبس کوتاه مدت در غزه خواهد بود که منجر به بازگشت بیش از ۱۰۰ گروگان اسرائیلی توسط حماس در ازای تامین امنیت اسرای فلسطینی در اسرائیل توسط حماس میشود و در عین حال امکان حضورعلنی فلسطینیهای محلی را فراهم میکند تا وظایف حاکمیتی اداری در آنجا انجام شود. مقامات آمریکایی می گویند، امید این است که با خروج نیروهای اسرائیلی – با وعده کنترل نهایی فلسطینیان – نوعی نیروی چندملیتی عربی آماده ورود به داخل شود. یکی از مقامات ارشد آمریکایی به من گفت که هرچند، خیلی چیزها به وضعیت نیروهای نظامی حماس بستگی دارد.از جمله این که آیا رهبران بازمانده حماس و شاید برخی از جنگجویان ارشد آن اجازه خواهند داشت به کشور ثالث بروند یا نه.
در مرحله دوم، فلسطینیها از طریق سازمان آزادیبخش فلسطین، روند خود را برای نامگذاری یک مرجع انتقالی – قبل از برگزاری انتخابات دائمی – طی میکنند و کشورهای غربی و کشورهای عربی به این مرجع کمک میکنند تا نهادهای مناسبی از جمله یک نیروی امنیتی برای غزه و کرانه باختری تشکیل دهد. همزمان، عربستان سعودی روند عادی سازی روابط با اسرائیل را آغاز خواهد کرد که با دستیابی به راه حل دو کشوری به اوج خود می رسد. اگر همه چیز کمی روان به نظر می رسد، به این دلیل است که همه تعادل نیروها بستگی به این دارد که آتش بس چه زمانی شروع می شود.
شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، برای اطمینان از اینکه اسرائیلیها متوجه جدی بودن این ایده شدهاند، روز سهشنبه در داووس اعلام کرد که «عربستان سعودی آماده است تا برای برقراری روابط دیپلماتیک عادی با اسرائیل حرکت کند.» اگر اسرائیل و فلسطینیها به توافقی برسند که سیر آن به تشکیل کشور فلسطین ختم شود.
همه این دیپلماسی عمومی بخشی از استراتژی بایدن برای برکناری نتانیاهو نیست، بلکه برای ارائه یک انتخاب به او است – انتخابی که تمام افکار عمومی اسرائیل می توانند ببینند: نتانیاهو می تواند هر گونه همکاری با فلسطینی ها برای پایان دادن به درگیری غزه و فراتر از آن را رد کند و برود. و به عنوان رهبری که در ۷ اکتبر ریاست دولت را برعهده داشت، در تاریخ ثبت شود یا می تواند با ایالات متحده، اروپا، عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی کار کند و رهبر اسرائیلی باشد که کشور فلسطینی را ساخت که بتواند امنیت اسرائیل را تضمین کند و راه را برای صلح با سعودی ها و جهان اسلام باز کرد.
بنابراین این زمینه مهم اظهارات نتانیاهو در کنفرانس خبری عصر پنجشنبه بود. او خود را تنها رهبری معرفی کرد که میتواند از اسرائیل در برابر این طرح آمریکا که به یک کشور فلسطینی ختم میشود، محافظت کند – در حالی که هیچ راهبرد جایگزینی برای مقابله با مشکل تاریخی اسرائیل، مشکل غزه پس از جنگ یا مشکل منطقهای ارائه نکرد. او گفت: «هرکسی که در مورد فردای نتانیاهو صحبت میکند، اساساً درباره ایجاد یک کشور فلسطینی با تشکیلات خودگردان فلسطین صحبت میکند» چیزی که او اساساً آن را رد می کند.
نتانیاهو در پاسخ به اظهارات بلینکن مبنی بر اینکه اسرائیل بدون راهاندازی به یک کشور فلسطینی هرگز از «امنیت واقعی» برخوردار نخواهد شد، افزود: «در هر ترتیبات آتی یا در صورت عدم وجود یک ترتیب، اسرائیل باید «کنترل امنیتی» تمام سرزمینهای غرب را حفظ کند. رودخانه اردن – یعنی اسرائیل، کرانه باختری و غزه. “این یک شرط حیاتی است.” اگر این با ایده حاکمیت فلسطینی ها در تضاد باشد، گفت: “چه کاری می توانید انجام دهید؟ من این حقیقت را به دوستان آمریکایی خود می گویم.”
نتانیاهو اظهار کرد که “خوشحال می شود که غزه ای هایی را بیابد” تا به امور بهداشتی و مدنی غزه رسیدگی کنند و از کشورهای عربی برای کمک به بازسازی غزه کمک کنند، اما بعید است که این اتفاق تا زمانی که حماس ریشه کن شود، رخ دهد، زیرا هر فلسطینی که با آن کار می کند. اسرائیل می ترسد از این گروه تروریستی گلوله ای به سرش بخورد.
دیدگاه ایالات متحده و دیدگاه فزاینده در ارتش اسرائیل این است که اسرائیل با غلبه بر حماس فاصله زیادی دارد و بعید است این کار را به این زودی انجام دهد یا به چنان قیمتی برای غیرنظامیان غزه باشد که جهان و واشنگتن بتوانند آن را تحمل کنند. بنابراین، کلید این که غزه دیگر تهدید و باری دائمی برای اسرائیل نباشد، داشتن ساختار حکومتی جایگزین فلسطینی است که مشروع تلقی می شود، زیرا بخشی از راه حل دو دولتی است و موثر است، زیرا از بودجه و حمایت دولت عربی برخوردار است – نه کشتن آخرین جنگجویان حماس در غزه.
با این حال، دیدگاه نتانیاهو این است: «ما برای پیروزی کامل تلاش میکنیم، نه فقط «برای ضربه زدن به حماس» یا «آسیب زدن به حماس»، نه «دورهای دیگر با حماس» بلکه برای پیروزی کامل بر حماس.»
بگذارید واضح بگویم: برخی چیزها درست است، حتی اگر نتانیاهو آنها را باور داشته باشد.
حماس یک سازمان وحشتناک است که برای نابودی دولت یهود اختصاص یافته است. تشکیلات خودگردان فلسطین برای مدت طولانی یک نهاد فاسد و ناکارآمد بوده است (اگرچه نتانیاهو تمام تلاش خود را برای خنثی کردن آن انجام داد). باید دست به کار شود و اسرائیلی ها به طور موجهی از اعتماد به او برای حکومت در غزه محتاط هستند. و یکی از دلایلی که اسرائیل روایت جهانی را از دست داده این است که کشورهای بدبین مانند آفریقای جنوبی آماده هستند تا اسرائیل را به دادگاه بین المللی دادگستری بکشانند در حالی که آنها این واقعیت را نادیده می گیرند که ولادیمیر پوتین در تلاش است اوکراین را از نقشه پاک کند و ایران هر روز مخالفان را می کشد. و به طور غیر مستقیم چهار پایتخت عربی بغداد، بیروت، دمشق و صنا را اشغال کرده است.
وقتی اسرائیلیها میبینند که کشورشان به این شکل مشخص شده است، بسیاری از همه حفرههای استدلالهای بیبی – و اشغال بیپایان غزه که او به آنها وعده میدهد – نادیده میگیرند یا حتی وقتی نتانیاهو روز پنجشنبه گفت: «نخستوزیر باید بتواند حتی به بهترین دوستانمان نه بگوید، تشویق میکنند. »
اما برای اینکه ببینید نتانیاهو در اینجا چه می کند، نیازی نیست که یک دانشمند علوم سیاسی باشید. او به شهرک نشینان راستگرای کرانه باختری در ائتلافش پیام میدهد: با من بمانید. من مطمئن خواهم شد که فلسطینی ها هرگز در غزه یا کرانه باختری دولتی نخواهند داشت. و او به عموم مردم اسرائیل سیگنال می دهد: من طرفدار پیروزی کامل در غزه بودم و اگر این پیروزی محقق نشد، به این دلیل است که بایدن و سیاستمداران ضعیف اسرائیلی قبل از اینکه کار را تمام کنم، جلوی من را گرفتند.
این سیاست ناب و بدبینانه از سوی رهبری است که میداند جنگی را بدون چشم انداز پایان آن آغاز کرده است و اکنون نمیداند چگونه میتواند با صلحی پایدار که سلامتی گروگانهای اسرائیلی را تضمین میکند و یک اسرائیل ای که با فرسودگی اخلاقی دائمی همراه نیست از اشغال غزه خارج شود.
به طور واضح، نتانیاهو دیروز در معرض عموم توسط یکی از اعضای کلیدی کابینه جنگی او، گادی آیزنکوت، رئیس سابق ستاد وی، مورد انتقاد قرار گرفت که اعلام کرد اسرائیل اکنون به انتخابات و دولت مورد اعتمادتر نیاز دارد. آیزنکوت که پسرش اخیراً در نبردهای غزه کشته شد، گفت که هرکس از “شکست مطلق” حماس صحبت می کند “راست نمی گوید. ما نباید داستان بگوییم.»
به همه این دلایل، من خوشحال شدم که دولت بایدن بلافاصله واکنش نشان داد و اعلام کرد برای اینکه هر رئیس جمهور ایالات متحده قابل اعتماد باشد و متحدان منطقه ای مورد نیاز برای محافظت از اسرائیل در برابر ایران را داشته باشد، باید بتواند به دوستان اسرائیلی ما نه بگوید. یا همانطور که متیو میلر، سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ فوری به اظهارات نتانیاهو گفت: «برای اسرائیلیها بدون تشکیل کشور فلسطینی هیچ راهی برای حل چالشهای بلندمدت، تأمین امنیت پایدار، و هیچ راهی برای حل کوتاهمدت چالش های بازسازی غزه و استقرار حکومت در غزه و تامین امنیت غزه وجود ندارد.»
من کاملاً درک می کنم که چرا پس از ۷ اکتبر، اکثر اسرائیلی ها حتی نمی خواهند کلمه “دولت فلسطین” را بشنوند.
و من کاملاً درک می کنم که چرا بایدن، دوست واقعی اسرائیل، اصرار به صحبت با آنها دارد. زیرا هر روندی در اطراف اسرائیل بدتر میشود – بازیگران غیردولتی بیشتر، مردان خشمگین قدرتمندتر با پهپادهای Best Buy، ایران قدرتمندتر، نفرتهای بیشتری از TikTok که با پخش ویدیوهای نوزادان فلسطینی مرده در غزه منحرف شدهاند.
به وجود آوردن یک شریک فلسطینی قانونی، متحد و موثر برای راهکار «دو دولت» با رژیم صهیونیستی برای مقابله با تهدیداتی که علیه آن وجود دارد، ممکن است دشوار باشد اما تصور این که دست شستن از هرگونه تلاشی برای تحقق آن در بلندمدت به نفع اسائیل است، توهمی خطرناک است: این، دقیقا، همان چیزی است که نتانیاهو به دلیل اهداف شوم خود، برای آن بازارگرمی میکند. شرم بر او باد. شرم بر توانمندسازان او.