یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

خویشتنداری و دیپلماسی راه خروج از انزوای حکومت – مهرزاد وطن آبادی

بعد از جنگ ۷ اکتبر در محافل جنگ افروزغربی  موضوعی مطرح شد که در سال ۲۰۲۴ به ایران حمله خواهد شد . جمله بدون فاعل بود و گمانه زنی جهت مشخص کردن عامل جنگ هم  سهل و هم دشوار بود. دشوار بود تصور شود، که  آمریکا کلید جنگ دیگری  را  در خاورمیانه می زند و شواهدی  دال بر آن موجود نیست  تا پذیرفت که آمریکا ابتکار عمل حمله را به دست می گیرد. چنانکه احتمال دارد اسرائیل آغازگر  این جنگ باشد ، اینهم در عین سهل بودن،  اما به این سادگی هم نبود، چون نتانیاهو در باتلاق جنگ با حماس گرفتار شده  است ، خلاصه عامل حمله دانستن اسرائیل پاسخ به پرسش نبود. در این میان احتمال می رفت، مقدمات جنگ از راه عملیات تروریستی نیروهای نیابتی آمریکا و اسرائیل آغاز  شود. قطعا به خاطر دارید  که در   اوایل  ریاست جمهوری اوباما  از تز جنگ نیابتی را در سفر به استرالیا رونمایی کرد، و آن را جایگزین جنگ به روش حمله مستقیم معرفی نمود. بعد از آن ، تز مزبور جایگزین جنگ از طریق رویاروئی مستقیم آمریکا با کشورهای مخالف خود گردید. طراحان تز جنگ نیابتی گروه تروریستی داعش را راه اندازی نمودند و هیلاری کلینتون آمریکا را عامل ایجاد داعش معرفی کرد. هرچند مواضع و استحکامات و نیروهای وحشی داعش در سوریه و عراق تا حدود زیادی توسط میدان با رهبری سردار سلیمانی از بین رفت، ولی آمریکا باقیمانده نیروهای داعش را از سوریه به افغانستان منتقل و در کوههای ترابوران این کشور اسکان داد، منظور از جابجائی جز این بود، تا بعدها از داعش یا  مزدوران تروریست  جهت منافع خود استفاده کند. از این ببعد داعش که قبلا کارگردان ترور بود، در قالب حقوق بگیران  ترور باید  نقش ایفا  می کرد. چنانچه که در کرمان جنایت آفرید. وقتی احتمال رویاروئی مستقیم آمریکا و اسرائیل با جمهوری اسلامی بعید به نظر می رسد، پس گروههای نیابتی کیانند؟ در اینجا به صف بندی های گروههای نیابتی مقابل ایران می رسیم، داعش و جیش العدل در پاکستان و تجزیه طلبان و براندازان در اربیل در جایگاه نیروهای نیابتی اسرائیل و آمریکا علیه ایران قرار داده شده اند، متقابلا آمریکا و اذنابش از جمله اسرائیل تاکید دارند، که حماس در غزه، حزب الله لبنان، حوثی های یمن نیروهای نیابتی ایران، علیه اسرائیل و آمریکا هستند. وقتی جنگ اسرائیل با حماس در اکتبر ۲۰۲۳  آغاز شد، آمریکا هم بدون فوت وقت، از جنایات اسرائیل علیه مردم غزه حمایت یکپارچه به عمل آورد. اما درگیر شدن ارتش اسرائیل با حماس عاملی نشد تا دولت نتانیاهو ازتمایل به  وارد کردن ایران در  جنگ صرف نظر کنند. متقابلا برخورد خویشتنداری دستگاه دیپلماسی رژیم جمهوری اسلامی، امید نتانیاهو را به یاس تبدیل کرد،  اما باعث هم نشد،  تا زمزمه حمله به ایران از حلقوم نتانیاهو قطع شود. هرچند ظاهرا انتظار نمی رفت به این زودی تحریکات در داخل کشور اجرائی شود، ولی برخلاف آنچه که انتظار نمی رفت، اتفاق افتاد، و در پنجمین روز سال نو میلادی ( ۲۰۲۴ ) اقدام تروریستی علیه ایران کلید زده شد، اقدامی که تهدید امنیت ایران را نشانه گرفته بود، و برنامه توطئه علیه امنیت ایران با سرعت به اجرا درآمد. نقطه شروع ناامن کردن ایران در ۵ ژانویه سالجاری میلادی با حمله داعش در کرمان کلید خورد و باعث کشتار شرکت کنندگان در مراسم سالگرد قاسم سلیمانی شد. عملیات تروریستی داعش و تعرضات تجزیه طلبان، جمهوری اسلامی را بر سر دو راهی تصمیم گیری قرار داد، که آیا سکوت در برابر نیروهای نیابتی، در خدمت منافع ملی ایران است؟ یا در سطحی محدود باید از طریق میدان پاسخ مناسب و بازدارنده را انجام دهد، عملکرد  جمهوری اسلامی در برابر پنجمین اقدام تروریستی داعش در ایران چه باید می بود ؟ آیا صرفا طرح دعوی در مراجع بین اللملی کافی به نظر می رسید، یا جنگ دیپلماتیک با دولت های حامی داعش می توانست بازدارنده تروریسم گردد؟ و یا باید در حد محدودی، از میدان علیه تروریستها استفاده می نمود، تا جائی که دامنه جنگ را گسترش ندهد، و  هدف حمله مشروع برای دفاع از امنیت و منافع ملی باشد و نه بیشتر، تا داعش و حامیانش را  مرعوب  سازد. بهرحال چاره ای جز حمله محدود به مواضع گروههای نیابتی مستقر در خاک پاکستان و اقلیم کردستان عراق نبود.

تردیدی نیست، که راهبرد اصلی اقدامات تروریستی ایجاد وحشت و خشونت علیه مردم ایران بوده و هست. بدین ترتیب عملیات انتحاری کرمان در خدمت اهدافی بود، که نخست باعث التهاب در  جامعه سپس  در مرحله بعد ورود ایران را به  یک جنگ نظامی گسترده در منطقه کند.

   محاسبات درست یا نادرست جنگ افروزان مخالف جمهوری اسلامی این بود، که اگر حاکمیت کنونی ایران تحت فشار افکار عمومی جامعه قرار گیرد، ناچارا افراطیون جمهوری اسلامی ابتکار عمل را بدست خواهند گرفت، و میدان را بدون محاسبه لازم اجرائی خواهند کرد، تا به دست خود زمینه ورود ایران به درگیری مستقیم با همسایگان را تسهیل نماید و این همان هدفی است که آمریکا و بویژه اسرائیل سالهاست بدنبال آن بوده اند، زیرا آنها عمق هدف استراتژیک خود را در کشاندن جنگ به سمت خاک ایران ارزیابی می کنند. خوشبختانه جمهوری اسلامی با حملات موشکی و پهپادی محدود به هدف های از پیش تعیین شده، نخست جرقه امیدی در دل دشمنان را روشن کرد، ولی بلافاصله بعد از آن عقربه سیاست جمهوری اسلامی از نقطه میدان به سمت دیپلماسی چرخید  و حاکمیت نیز با درایت خاص، حملات نظامی محدود را مدیریت کرد، و با خصلت بازدارنده گی در  ۱۶ ژانویه به انجام رساند و فراتر از اهداف از پیش تعیین شده عبور نکرد همزمان که جمهوری اسلامی از میدان کمک گرفت، یا توسط به دیپلماسی از بروز جنگ با همسایگان نیز پیشگیری به عمل آورد.

   فعلا میدان پشتوانه دیپلماسی، یک خط به عقب کشانده شد؛ تا ضرورت کاربست آن در صورت نیاز  مهیا شود. اگر ابزار اقتدار یا میدان به موقع به کار گرفته نشود، بعدها هم کاری از دیپلماسی ساخته نیست، چرا که  هر دو رُویه تفکیک ناپذیر در سیاست و عمل هستند،  در واقع  دیپلماسی به‌غیر از میدان پشتوانه‌ای ندارد و بالعکس. آقای ویلیام برنز، مسئول سی.آی.ای امریکا در کتاب «گفت‌وگوهای پشت‌پرده» می‌گوید:« همیشه توان نظامی، دفاعی، قدرت اجماع‌سازی و تحریم‌ها پشتوانه دیپلماسی بوده است. او می‌گوید توان نظامی ما باعث شد هرطور که می‌خواهیم کشورهای دیگر را اداره کنیم». در پاسخ به پرسش جمهوری اسلامی چه می تواند بکند؟ اعتقاد دارم در بازده زمانی کنونی خویشتن داری در برابر تروریسم اولین گام سنجیده ای ست، تا در وهله نخست مشکلات فیمابین با کشورهای همسایه را از مجاری دیپلماتیک در پرتو سیاست همسایگی حل و فصل  نماید ، و  مانع از  گسترش تروریسم شود. لازم به یادآوری است، ادامه حملات نظامی افراطی گرانه جمهوری اسلامی به عراق و پاکستان به سود مصالح ملی ما نخواهدبود، هرچند ساده لوحی است که تروریست ها و تجزیه طلبان از هر دو کشور همسایه، برای حمله به ایران استفاده نکنند. بنابراین بعد از پاسخ تلافی جویانه ارتش پاکستان، درصورت تکرار حملات مقابله به مثل توسط رژیم جمهوری اسلامی، احتمال زیادی می رود که سطح اقدامات تلافی جویانه افزایش یابد، که نتیجه آنی حملات مقابله به مثل ضمن افزایش تنش، خطر گسترش جنگ  را برای جمهوری اسلامی ایران  را به شدت بالا می برد. همچنین باعث هرچه بیشتر منزوی شدن  آن نمی گردد.

مهرزاد وطن آبادی

https://akhbar-rooz.com/?p=231157 لينک کوتاه

1.6 7 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهرداد ۱
مهرداد ۱
3 ماه قبل

با استناد به مقاله بهزاد کریمی در همین سایت، راه و روش‌ها و تفکرات ۱۰ مهری و راه توده ای در مقاله بالا به خوبی مشاهده می‌شود. عباراتی از قبیل “خوشبختانه جمهوری اسلامی با حملات موشکی و پهپادی محدود…” نشان دهنده همان تفکر و خط منحط دفاع از سپاه پاسداران و تسلیح آن به سلاح سنگین است. چپ‌های هلالی و ذوب شده در خط کیانوری بهتر است به این بیندیشند که پس از پایان نسلشان هیچ سوسیالیست منش ایرانی حاضر به تمکین در مقابل چنین حکومت اعدامی نخواهد بود.

کهنسال
کهنسال
3 ماه قبل

به جملات زیراز مقاله دقت کنید: بیانیه وزارت امور خارجه جانیان اسلامی نیست.ترشحات ذهنی ضلع سوم مثلث ملیحه-نگهداریعنی وطن آبادی میباشد.   
“هرچند مواضع واستحکامات ونیروهای وحشی داعش در سوریه وعراق تا حدود زیادی توسط میدان با رهبری سردار سلیمانی ازبین رفت”
“خوشبختانه جمهوری اسلامی با حملات موشکی و پهپادی محدود به هدف های از پیش تعیین شده..”   
“حاکمیت نیز با درایت خاص، حملات نظامی محدود را مدیریت کرد..”
مقاله ستایشگرحکومت اعدامی که چند دهه به دنبال “صدوراسلام” به جهان بوده میباشد ومداح سلیمانی (وزیرخارجه خامنه ای)؛ رهبر سپاه قدس وباند”هلال شیعی” و سازمانده گروههای تروریستی منطقه است.
مردم در خیزش انقلابی ۱۴۰۱ شعار می دادند: “سپاهی؛ بسیجی داعش ما شمایید”. و در هر فرصتی از به پایین کشیدن مجسمه و به آتش کشید تصاویر خامنه ای- سلیمانی استفاده کردند.
در مورد اعدامها بنویسید! پیش کسوتان نیروهای وحشی داعش را بزک نکنید!

Kourosh
Kourosh
3 ماه قبل

ننگ و نفرت بر حکومت جنایتکار اسلامی .
به امید سرنگونی هر چه سریعتر حکومت جنایتکار اسلامی

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x