بهمناسبت چهل و پنجمین سالگرد انقلاب بهمن ۱۳۵۷
جمهوری اسلامی را نیز مردم بهزیر خواهند کشید!
۴۵ سال پیش، با انقلاب مردم در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ رژیم پهلوی سقوط کرد. انقلاب بهمن، مثل هر اتفاق غیر قابل پیشبینی دیگری، نتایج دوگانهای به بار آورد. از یک سو، به حکومت استبداد سلطنتی پایان داد و پیروزی مردم علیه یک رژیم مستبد واقعیت یافت. از سوی دیگر حکومتی از این انقلاب سر برآورد و قدرت را در دست گرفت، که از همان آغاز سرکوب آزادیهای مردم را در پیش گرفت و طولی نکشید که در این عرصه به مراتب مستبدتر از حکومت قبلی عمل کرد. همین واقعیت نیز برخورد با این انقلاب را از پیچیدگی خاصی برخوردار میسازد و موجبی است برای نفی این انقلاب و تبدیل آن به فاجعه، بهخصوص از سوی کسانی که دل در گرو بازگشت به رژیم گذشته دارند.
انقلاب بهمن در خلاء رخ نداد. این انقلاب طغیان جامعهی ما علیه رژیم استبدادی حاکم، اجحافات، تبعیضات و بی عدالتیهای موجود در جامعه بود. این انقلاب زمانی رخ داد، که همهی راهها برای تغییر و بهبود زندگی برای مردم بسته، سرکوب و اقتدار دولتی به سد راه پیشرفت و مانعی در برابر تحول تبدیل شدهبود. انقلاب بهمن در نوع خود برآمدی بود در برابر حکومتی که حق مردم در برخورداری از مشارکت سیاسی و اجتماعی را محو کردهبود؛ کوچکترین مخالفتی را تاب نمیآورد، فعالیت احزاب و نهادهای مدنی از جمله سندیکاها و انجمنهای صنفی مستقل را تحمل نمیکرد. انتخاباتها در آن، مراسمی نمایشی و صوری بود. نمایندگان مجلس و اعضای دولت و همهی ارکان حکومت از بالا تعیین میشدند و تابع فرامین «همایونی» بودند. این ساختار پوشالی که در سالهای پایانی، تجربهی تک حزبی و ادغام احزاب خانه زاد را هم پشت سر داشت، با قیام سراسری مردم، در عرض چند ماه فرو ریخت. دیکتاتورها و مستبدان معمولا غرق در توهمات خود هستند و گوش شنوائی در برابر خواستهای مردم ندارند. محمد رضا شاه هم زمانی صدای انقلاب مردم را شنید و به فکر تغییر افتاد، که دیگر دیر شدهبود و فرصتها برای عقبنشینی و تغییر در حکومت را از دست دادهبود. تلاش شاپور بختیار برای مهار سیل بنیانکن انقلاب هم، راه به جائی نبرد. طوفانی که برخاسته بود، سر ایستادن نداشت.
شاه در طول حکمرانی خود بهخصوص بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، مخالفان و منتقدان را اعم از چپ، دموکرات و ملی، زندانی، اعدام و یا خانه نشین ساخت. تنها فعالیت نهادهای مذهبی از آزادی عمل برخوردار بودند. هنگامی که انقلاب آغاز شد، این نهادها تنها جریانهایی بودند که در جامعه حضور متشکل داشتند و روحانیت شیعه با اتکا به دستگاه عریض و طویل مساجد و تکایا توانست قدرت را در دست بگیرد. روحالله خمینی که در سال ۴۲ علیه حق رای زنان و اصلاحات ارضی و… قیام کرده بود، با شعار استقرار جمهوری اسلامی وارد میدان شد. کسب قدرت توسط این نیرو به فاجعهای انجامید که هنوز ادامه دارد.
انقلاب بهمن ۵۷ به استبداد سلطنتی پایان داد، اما جمهوری اسلامی بهار آزادی مردم را به خزان آرزوها و آمال آنان بدل ساخت. از همان روزهای نخست، حذف نیروهای مخالف، پیگرد دگراندیشان، و سرکوب آزادیهای مردم آغاز گشت. جامعهی ما گام به گام به قعر قرون وسطی سوق داده شد. زنان ایران یک شبه موقعیت اجتماعی و دستاوردهای مبارزات خود را از دست دادند و به شهروند درجه دو تبدیل شدند. تشکلهای مستقل اعم از سندیکاهای کارگری، تشکلها و نهادهای مدنی زیر فشار قرار گرفتند و نهادهای دست ساز حکومت از قبیل شوراهای اسلامی جای شوراهای مردمی و سندیکاها را گرفتند و بازوی سرکوب حکومت در محیط کار کارگران و دیگر گروههای اجتماعی شدند. جنگ در کردستان و ترکمن صحرا از همان فردای انقلاب کلید خورد. رادیو و تلویزیون، روزنامههای کشور همه در خدمت رژیم جدید درآمدند. مطبوعات و نشریات مستقل تعطیل شدند. دانشگاهها توسط اوباش حکومتی تسخیر شدند و استادان دگراندیش و دانشجویان مخالف پاکسازی شدند.
اما طی چهل و پنج سال گذشته، مبارزات مردم کشور ما علیه جمهوری اسلامی و برای تحقق آرمانهای آزادیخواهانهی خود همواره ادامه داشتهاست و گامهای مهمی به پیش برداشتهاست. مقابله با این حکومت از همان فردای استقرار آن آغاز گشت. راهپیمائی زنان در اولین روز جهانی زن علیه حجاب اجباری، راهپیمائی بزرگ کارگران در روز جهانی کارگر، جنبش مقاومت در کردستان، ترکمن صحرا در برابر سرکوب حکومت و … از آن جمله هستند. جنبشهای مردمی در برابر جمهوری اسلامی با تمام دشواریها همواره بالیده و علیرغم سرکوب گسترش یافتهاند و دستگاه سرکوب حکومت را به چالش کشیدهاند. با اعتصابات، اعتراضات گسترده و خیزشهای متعدد خواست تغییر را به حکومت دیکته کرده و فروپاشی آن را تسریع کردهاند. امروز دیگر جمهوری اسلامی همچون رژیم پیشین در آستانهی انقلاب بهمن ۵۷، به پایان خود نزدیک شده و نشانههای فروپاشی آن بیش از پیش آشکار شدهاست. جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در امتداد جنبشهای پیشین مردمی پایههای قدرت رژیم را بهلرزه در آوردهاست. جوش و خروش آن همچنان در بطن جامعه جاری است. نیروی تغییر در جامعه قدرتمندتر از همیشه به پا خاسته است.
حزب چپ ایران، با درس آموزی از نتایج انقلاب بهمن ۵۷، این بزرگترین و پردامنهترین رخداد تاریخ معاصر ایران، بر این باور است که باید از گذشتهی تلخ بعد از انقلاب بهمن ۵۷ آموخت و در فکر ساختن آیندهای بهتر برای کشور و مردم ایران در تحولات پیشِ رو بود. انقلابها زمانی به وقوع میپیوندند که همهی راهها برای تحول در جامعه مسدود شدهباشد. امروز هم جامعهی ما بعد از چهل و پنج سال در بنبست دیگری گرفتار آمدهاست و ما با سیر تحول انقلابی دیگری مواجهیم که در راه است و میتواند بنیان جمهوری اسلامی را از جایبرکند. از انقلاب نباید هراس داشت، بلکه باید از تداوم حیات حکومتهای خودکامه و مستبد و فجایعی که برای مردم و کشور به بار میآورند، بیمناک بود. ما از مبارزات مردم ایران برای برقراری حکومتی دمکراتیک و سکولار، در شکل جمهوری و آرمانهای جنبش انقلابی «زن، زندگی، آزادی» در تحقق آزادی و عدالت در ایران، پشتیبانی میکنیم و برای تحقق این اهداف تلاش میکنیم.
هیئت سیاسی – اجرائی حزب چپ ایران
۲۲ بهمن ۱۴۰۲ – ۱۱ فوریه ۲۰۲۴
مطالب مرتبط با اين مقاله:
- حزب چپ ایران: اعدام میلاد زهرهوند، برگ ننگین دیگری در پروندهی جمهوری اسلامی!
- هیات سیاسی – اجرایی حزب چپ ایران: بمب گذاری و کشتار مردم در کرمان را محکوم می کنیم
- حزب چپ ایران: حمله موشکی و پهبادی جمهوری اسلامی به عراق، سوریه و پاکستان اقدامی است ماجراجویانه، تجاوزگرانه و تنش افزا!
- حزب چپ ایران: از اعتصاب و تظاهرات کارگران فولاد اهواز پشتیبانی میکنیم!