سامی مایکل، نویسندهای که زندگی اولیهاش در محلهی یهودیان بغداد و سپس مهاجرتش به اسرائیل، الهامبخش رمانهایی بود که مسائل فرهنگی و هویتی از جمله مبارزات و مشکلاتی که یهودیان عرب در اسرائیل با آنها روبرو بودند را روایت می کرد، در اول آوریل در منزل خود در بندر مدیترانهای حیفا در اسرائیل درگذشت. او ۹۷ ساله بود.
انجمن حقوق مدنی در اسرائیل، گروهی نظارتی که وی ریاست آن را بر عهده داشت، خبر مرگ او را اعلام کرد اما علت آن را توضیح نداد. نویسندگان، فعالان و رهبران سیاسی در سراسر اسرائیل در میان تنش ها و آشوبهای جنگ غزه، به او ادای احترام کردند.
سامی مایکل با نوشتن به زبان عبری که آن را در اسرائیل فرا گرفت، به صدای ادبی “دیگری” در خاورمیانه تبدیل شد – چه در میان جوامع یهودی باستانی در کشورهای مسلمان یا بین مهاجران یهودی به اسرائیل از کشورهایی مانند عراق، یمن و دیگر نقاط.
داستانهایی که سامی مایکل در بیش از دوازده کتاب خلق کرد، واقعیتهای آشنایی را بیان می کردند. شخصیتهای یهودی عربی داستان های او با تبعیض و بیعدالتیهای کوچک و بزرگ روبرو میشوند. آنها همچنین با تاریخ و سیاست، از جمله جنگهای گذشته اسرائیل علیه کشورهای عربی و اشغال سرزمینهای فلسطینی برای نسلها، دست و پنجه نرم می کنند.
برای بسیاری از خوانندگان غیرعرب، رمانهای سامی مایکل نسخهای کاملاً متفاوت از تجربه اسرائیلی را ارائه داد، همانطور که برای مهاجران یهودی عرب «میزراحیم»، [اصطلاحی در زبان عبری که به یهودیان عرب و شمال آفریقا گفته می شود] دیده میشد.
اولین رمان سامی مایکل به زبان عبری، “همه مردان برابرند — اما برخی بیشتر” و یا «برابر و برابرتر»، در سال ۱۹۷۴، از آلگوری سیاسی “مزرعه حیوانات” اثر جورج اورول الهام گرفته و سرنوشت اعضای یک خانواده یهودی طبقه متوسط از بغداد را که در دهه ۱۹۵۰ به اسرائیل مهاجرت کرده و به دنبال جایگاهی برای خود هستند شرح می دهد.
خانواده با “بهترین لباسهای خود، دوخته شده از پشم انگلیسی گرانقیمت و ابریشم خالص” وارد اسرائیل می شوند. آنها انتظار همان استقبال پرشوری را داشتند که در مورد مهاجران اروپایی صورت می گرفت، به جای آن، خانواده همراه با سایر مهاجران یهودی عرب به یک اردوگاه موقت فلاکتبار فرستاده شدند.
یک گروه خاکستری، یکنواخت و کسالتآور از کارمندان بوروکرات به آن جا آمدند … «در پنج دقیقه وطن جدید، پدر مرا از مردی پرانرژی در بهترین دوران زندگیاش به پیرمردی شکسته و ذلیل تبدیل کرد».
آثار سامی مایکل به عنوان آثاری مهم در درک جوامع یهودی-عربی، او را در کنار برخی از نویسندگان برجسته اسرائیلی همچون اموس اوز، آ.ب. یهوشع و مئیر شالو قرار داد. رئیسجمهور اسرائیل اسحاق هرتزوگ، مایکل را “غولی در میان غولها” نامید.
سامی مایکل یک بار گفت: “گاهی اوقات احساس میکنم دو هویت درون من وجود دارد، یکی یک عرب عراقی، و دیگری یک یهودی اسرائیلی.”
سامی مایکل که در آن زمان به عنوان کمال صلاح شناخته میشد، در سال ۱۹۴۸ پس از تأسیس اسرائیل که بلافاصله درگیری با کشورهای عربی را همراه آورد، بغداد را ترک کرد. سامی مایکل، که فعال حزب کمونیست نیز بود، در این مورد گفت از دستگیری و احتمال اعدام در عراق میترسید. او قبل از آن که به اسرائیل برود، یک سال را در ایران گذراند.
او در حیفا ساکن شد و مقالاتی برای نسخههای زبان عربی یک روزنامه حزب کمونیست نوشت. پس از سخنرانی نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی در سال ۱۹۵۶ که در آن اعترافاتی درباره پاکسازیها و سرکوبهای بیرحمانه دوره پیشین، ژوزف استالین داشت، از حزب استعفا داد، اما سامی مایکل همچنان به عنوان یک چپ گرای فعال باقی ماند. در همین حال، او به عنوان یک هیدرولوژیست [کارشناس آب] در بخش کشاورزی اسرائیل استخدام شد؛ وضعیت تازه او که تا سال ۱۹۷۴ ادامه داشت، او را از نوشتن باز داشت تا زبان عبری را فرا بگیرد.
تقریباً تمام رمانهای او عناصری از تجربیات شخصی و زندگی واقعی اش را در خود دارد. در “پناه” (۱۹۷۷)، که پیروزی اسرائیل در جنگ اکتبر ۱۹۷۳ را روایت می کند، شخصیت داستان یک پناهجوی یهودی از عراق است که از وضعیت درجه ی دوم خود در اسرائیل دلسرد شده است.
“مشتی مه” (۱۹۷۹) ویرانی جامعه رونقیافته یهودیان عراق را دنبال میکند و “ویکتوریا” (۱۹۹۵) بر اساس مشاهدات زندگی مادرش در محله یهودیان بغداد و برتری مردان بر امور جامعه نوشته شده است. کتاب در اسرائیل به پایان میرسد، جایی که مردان مهاجر عراقی قدرت خود را از دست دادهاند و زنان به راحتی با شرایط جدید تطبیق مییابند.
رمان “یک شیپور در وادی” (سال ۲۰۰۳) پیش داوری ها در مورد عشق میان یک زن عرب مسیحی و یک مهاجر یهودی روسی در اسرائیل را بررسی میکند. در نقدی از این رمان، دیوید گروسمن، نویسنده برجسته اسرائیلی، گفت سامی مایکل توانایی قدرتمندی در شکستن پیش داوری های ساده انگارانه “ما و آنها” دارد.
سامی مایکل در یک رویداد ادبی در دانشگاه نورثوسترن در سال ۲۰۱۵ گفت: “مادر بیولوژیک من عراق و مادری که پذیرفته ام اسرائیل” است. سامی مایل اضافه کرد: “من به هر دو طرف تعلق دارم.”
از نظر سیاسی، او از جبهههای مختلف انتقاد کرد. او از رتوریک (زبان) ضد اسرائیلی رهبران عرب انتقاد کرد. با این حال، او حامی همیشگی تشکیل دولت فلسطین بود و به طور فزایندهای از سیاستهای سختگیرانه اسرائیلی که به گفته او روح ملت را فرسوده بود، آزرده بود.
او در یک سخنرانی در سال ۲۰۱۲ در حیفا گفت: “نژادپرستی به تدریج در جامعه اسرائیل با تقویت سیاسی راست مذهبی نهادینه میشود”؛ “نژادپرستی متوجه یهودیان کشورهای عربی و اسلامی، مهاجران از اتیوپی و روسیه، شهروندان عرب اسرائیل، فلسطینیان در سرزمینهای اشغالی، پناهندگان و مهاجران شغلی و همجنسگرایان است و این فهرست ادامه دارد.”
در سپتامبر ۲۰۲۳، یک ماه قبل از حملات حماس به اسرائیل که جنگ در غزه را آغاز کرد، سامی مایکل پس از دو دهه از ریاست انجمن حقوق مدنی در اسرائیل کنارهگیری کرد. این انجمن در بیانیه ای نوشت: “او درد و خشم خود را نسبت به بیعدالتیها در اسرائیل بیان کرد، خواستار اجرای عدالت شد و روحیهای از امید به تغییر در ما برانگیخت”.
کمال صلاح در ۱۵ اوت ۱۹۲۶ در بغداد به دنیا آمد. پدرش تاجر و بازرگان بود؛ مادرش خانهدار بود. او پس از مهاجرت به اسرائیل نام خود را به سامی مایکل تغییر داد.
او گفت در طی گرمای خفقانآور تابستان بغداد، از قدرت ادبیات آگاه شد. شروع به خواندن کتابهای جک لندن که از قطب شمال روایت میکردند کرد: “هنگامی که کتاب را میخواندم، از سرما لرزیدم. گفتم، ‘آه، این مرد جادویی است.’ چیزی در حین خواندن رمان او در من اتفاق افتاد،” فهمیدم. “من میخواهم نویسنده شوم.”
در بغداد، او به مدارس یهودی رفت و در نوجوانی به حزب کمونیست پیوست که با دولت ملیگرای عراق مخالفت میکرد. در ژوئن ۱۹۴۱، اغتشاشگران مسلمان به مناطق یهودیان بغداد حمله کردند، دهها نفر را کشتند و خانهها و فروشگاهها را به آتش کشیدند.
او همراه موجی از مهاجران یهودی عرب که در سرزمینهای خود مورد آزار و اذیت قرار می گرفتند، به اسرائیل مهاجرت کرد. سامی مایکل به خاطر نیاز به دسترسی به خوانندگان، تصمیم گرفت به زبان عبری بنویسد – طول کشید تا او زبان را به نثر تبدیل کند.
“من هیچ درسی در زبان عبری نداشتم. این زبان را طریق پوستم جذب کردم. توسط حالت موسیقیایی زبان گرفتار شدم. من عبری خودم را خلق کردم،” او گفت. “۴۸ ساله بودم که شروع به نوشتن به زبان عبری کردم و از هر سلول بدنم برای نوشتن خطاب به خواننده اسرائیلی استفاده کردم.”
علاوه بر رمانهایش، او چندین کتاب غیرداستانی، نمایشنامه و کتابهای کودکان، از جمله “طوفان در میان نخلها” (۱۹۹۱) را نوشت و جایزه ۱۹۹۲ هانس کریستین اندرسن برای ادبیات کودکان را دریافت کرد. او سهگانه قاهره – “قدم زدن در کاخ”، “کاخ آرزوها” و “خیابان قند” – از نویسنده مصری برنده جایزه صلح نوبل، نجیب محفوظ، را به زبان عبری ترجمه کرد.
بازماندگان او شامل همسرش راشل یونا؛ دو فرزند از ازدواج اولش با مالکا ریوکین؛ و پنج نوه هستند.
سامی مایکل، هیدرولوژیست سابق، از استعارههای آب برای توصیف زندگی و کارش استفاده میکرد:
“من عراقی هستم و همچنین اسرائیلی. این دو هویت در من وجود دارند و من هر دو را دوست دارم زیرا آنها بخشی از من هستند، هر دو این رودها در من جاری اند”.
برایان مورفی – واشنگتن پست، برگردان: گلنار افشار