از یک سو، کوبا شبیه به تایتانیک در حال غرق شدن است، از سوی دیگر استارتاپها و ابتکارات خودیاری در حال شکلگیری هستند. برای بازنشستگان، قیمت مواد غذایی در بازار غیرقابل پرداخت است. در منطقه Municipio 10 de Octubre، واقع در جنوب هاوانا، فروپاشی شهر حتی بیشتر از مناطق مرکزی شهر که به طور مرتب در گزارشهای بینالمللی مورد توجه قرار میگیرند، قابل مشاهده است. پنجرههای فروشگاهها با مقوا پوشانده شدهاند و تلهای زباله جمعآوری نشدهاند. در باران، نمای ساختمانها حتی لکهدارتر از حالت معمول به نظر میرسد و پیادهروها به طور دلگیری خالی هستند: حدود نیم میلیون نفر، تقریباً ۵ درصد جمعیت، از کوبا مهاجرت کردهاند که اکثر آنها جوانان زیر ۳۵ سال هستند.
زوج پراداس، که با دقت از برکهها و چالههای جاده با لادای فرسوده خود عبور میکنند، احتمالاً نزدیک به سن بازنشستگی هستند. «این تنها دومین سفر ماست،» کارولینا پراداس به صراحت میگوید و چندین بار گوشی هوشمند خود را در دست میچرخاند. «معمولاً اتاقهایی در آپارتمان خود اجاره میدهیم، اما اخیراً این کار سخت شده است. پس از انتخاب ترامپ در سال ۲۰۱۶، گردشگری به شدت کاهش یافت و سپس همهگیری کرونا آمد. در آن زمان تقریباً هیچ خارجیای در کشور نبود.»
این زوج که در رشته علوم کشاورزی تحصیل کردهاند، در دهه ۹۰ میلادی کار خود در این حوزه را متوقف کردند. انریکه پراداس که پشت فرمان نشسته است، توضیح میدهد: «در دوران ویژه، بنزینی برای رفتن به کار در روستاها نبود. و اکنون هزینههای سفر بیشتر از حقوق ماهانهای است که میتوانیم در شرکت به دست آوریم، دوران ویژه، که با فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی در سال ۱۹۹۰ آغاز شد و یک دهه به طول انجامید، در کوبا مبارزهای فقط برای بقا بود.» همسرش کارولینا اضافه می کند: «از آن زمان به بعد، بحران همیشه بوده است.»
«اما چون آپارتمان ما دقیقاً در کنار مالکون قرار دارد، فقط دو خیابان دورتر از هتل ناسیونال، توانستیم خوب به گردشگران اجاره دهیم.»
پارادوکسی در اینجا نهفته است. بسیاری از کوباییها توانستهاند به این شیوه معاش خود را تأمین کنند، که بسیار به سیستم سوسیالیستی بستگی دارد. این کشور کارائیب دارای نرخ مالکیت مسکن بسیار بالاتری نسبت به کشورهای سرمایهداری است: ۸۵ درصد واحدهای مسکونی در کوبا متعلق به ساکنان آن است، در حالی که در آلمان این رقم تنها حدود ۴۰ درصد است. با این حال، قرنطینه سختی که دولت برای مقابله با همهگیری کرونا اعمال کرد و ۲۰ ماه به طول انجامید، پایانی بر این مدل کسبوکار بود.
به همین دلیل، زوج پراداس اکنون در La Nave ثبتنام کردهاند، یک اپلیکیشن که مشابه با اوبر کار میکند. انریکه پراداس می گوید: «خیلی ساده است، شما با ماشین خود ثبتنام میکنید و سپس میتوانید سفارش بگیرید. مشتریان نقدی پرداخت میکنند، ما کمیسیونی به La Nave واریز میکنیم.» همسرش کارولینا در این روز همراه او است زیرا همه چیز برای او هنوز کمی تازگی دارد.
رشد سریع La Nave در یک کشور سرمایهداری همسایه در آمریکای لاتین به این شکل بعید بود. La Nave یکی از بیشمار شرکتهایی است که از زمان قانونی شدن شرکتهای کوچک و متوسط تا ۱۰۰ کارمند، به اصطلاح MiPyMEs (Micro-, Pequeñas y Medianas Empresas)، در سال ۲۰۲۱ به وجود آمدهاند. در خارج از کوبا، یک حوزه کسبوکار اینچنینی به سرعت توسط یکی از انحصارات دیجیتال بینالمللی قبضه می شد. اما تحت شرایط سوسیالیستی، بازار به نوعی همچنان برای کارآفرینان کوچک کار میکند.
بزرگترین مانعی که استارتآپهای کوبایی مانند La Nave امروز با آن روبرو هستند، دیگر دولت نیست، بلکه تحریمهای ایالات متحده است. قوانین ایالات متحده از دسترسی کوبا به فروشگاه Google Play جلوگیری میکند، بنابراین دانلود اپلیکیشن La Nave به سادگی امکانپذیر نیست. انریکه پراداس با اشتیاق توضیح میدهد: «اما میتوانید از VPN برای دور زدن این محدودیت استفاده کنید،»
این یک پارادوکس دیگر است: شبکه خصوصی مجازی (VPN)، که به پنهان کردن آدرس IP رایانه های شخصی کمک میکند، به طور معمول به عنوان روشی برای دور زدن سانسور اینترنتی توسط مخالفان در کشورهایی با حکومتهای اقتدارگرا شناخته میشود. اما در کوبای سوسیالیستی، VPNها برای دسترسی آزاد به اطلاعات استفاده نمیشوند، خلاف آنچه که اغلب گفته میشود، دسترسی به رسانههای بینالمللی از طریق تلفن همراه بدون مشکل امکانپذیر است. VPNها بیشتر برای دور زدن تحریمهای ایالات متحده کاربرد دارند.
در مورد اجارهی اتاقها، وقتی سر صحبت با زوج پراداس باز میشود، آنها به سرعت به پلتفرم آنلاین دیگری اشاره میکنند. «البته ما همچنین از تبلیغات دهان به دهان استفاده میکنیم، اما اجاره بیشتر از طریق Airbnb انجام میشود،» کارولینا پراداس میگوید. «پرداختها اکنون همیشه توسط یک پیک از خارج از کشور انجام میشود.» از آنجا که ترافیک پرداختها از زمان تشدید تحریمهای ایالات متحده تحت ریاستجمهوری ترامپ عملاً کاملاً متوقف شده است، حتی انتقالهای مالی بین بانکهای داخل اروپا نیز اگر روی فرم انتقال وجه کلمه کوبا ذکر شود، مسدود میشوند. با این حال، شرکت Airbnb پرداختها برای اقامتگاهها را از طریق شرکتهای متخصص در انتقال پول به فروشندگان کوبایی که میتوانند درآمد خود را به یک حساب ارزی در کوبا، یک حساب MLC (Moneda Libremente Convertible)، واریز کنند، مدیریت میکند. به این ترتیب، بر روی صنعت گردشگری کوبا دو برابر فشار آورده میشود: ۱۵ درصد هزینههای اقامت سهم Airbnb می شود و ۱۰ درصد دیگر سهم شرکت انتقال پول.
جایی که آرژلیا فلووه، فعال LGBTQI و افروکوبایی، زندگی میکند، نمیتوان اتاقهایی را به گردشگران اجاره داد. او در یک خانه در ردیفی از خانه های تنگ در یک محله فقیرنشین هاوانا زندگی میکند. از نظر سیاسی، او به آن دسته از کوباییهای کوچک اما مهمی تعلق دارد که پروژههای مستقل از دولت را راهاندازی کردهاند، اما به نوعی به ارزشهای انقلاب پایبند هستند. فلووه یکی از بنیانگذاران کلکتیو Afrodiverso است که قصد دارد افراد سیاهپوست کوئیر را فراتر از تعریفهای مشخص جنسیتی گرد هم آورد تا دیده شوند. این روزها، او یک اجرای هنری با درگ کوئینها و کینگهای سیاهپوست را در Callejón Hamel، مرکز فرهنگ آفریقایی در هاوانا، سازماندهی کرده است. او عکسهایی از این رویداد نشان میدهد.
کوبا در این جهت به شدت تغییر کرده است. در دهههای اولیه پس از انقلاب، آزار و اذیت همجنسگرایان وحشیانه بود. امروزه، کوبا یکی از پیشرفتهترین قوانین شریک زندگی و فرزندخواندگی در جهان را دارد و خشونت علیه افراد تراجنسی نیز به مراتب کمتر از کشورهای همسایه در آمریکای لاتین است. در کشورهایی مانند برزیل یا کلمبیا، قتلهای افراد تراجنسی روزمره است – اما در کوبا، رفتار پلیس نیز در این زمینه به طور بنیادین تغییر کرده است.
جالب اینجاست که جنبش LGBTQI این تغییرات را همراه با دولت و در برابر مقاومت کلیساها، و همچنین جامعه یهودی، به دست آورده است. در همهپرسی مورد بحث اجتماعی در سال ۲۰۲۲، که میزان مشارکت ۷۴ درصد بود، دو سوم رأیدهندگان به قانون جدید خانواده رأی دادند.
«البته ما به عنوان جامعه در تدوین این قانون مشارکت داشتیم،» فلووه میگوید، و غرور نسبت به این دستاورد در چهرهاش مشهود است. این شاید اولین بار بود که یک جنبش اجتماعی که توسط دولت کوبا به طور آشکارا مورد حمله قرار گرفته بود، توانست دولت را به یک تغییر واقعی مسیر وادار کند.
در محله، آرژلیا با شریک زندگیاش به کار دیگری میپردازند. «اینجا خیلی از مردم نیازمند هستند، به ویژه سالمندان. پول برای خرید غذا کافی نیست و داروها، که اصولاً رایگان هستند، به سختی قابل دسترسی هستند.» فلووه به همین دلیل آپارتمان کوچک خود در یک ردیف خانههای کارگری را به یک آشپزخانه عمومی تبدیل کرده است. «در طول همهگیری، بسیاری از همسایهها دیگر نتوانستند غذا برای خوردن بیایند. به همین دلیل شروع کردیم به پختن غذا برای فقیرترینها در اینجا. اغلب برای ۷۰ نفر غذا میپزیم. مواد غذایی را خودمان تهیه میکنیم، گاهی اوقات هم کمکهایی از سایر همسایهها دریافت میکنیم.» مقابل خانه، یک اسکوتر برقی کوچک قرار دارد که با آن غذا را نیز تحویل میدهند.
آیا او این را یک مشکل نمیبیند که وظیفهای را بر عهده گرفته که در واقع باید توسط دولت انجام شود؟ فلووه مخالفت میکند. «بحران اقتصادی دراماتیک است. قیمتهای مواد غذایی در بازار برای بسیاری از مردم قابل تحمل نیست. اما دولت هم به وضوح منابع لازم را ندارد. به همین دلیل من و شریکم ابتکار عمل را به دست گرفتیم، همانطور که دیگر کوباییها نیز انجام میدهند.»
آنها نه تنها مواد غذایی و دارو توزیع میکنند، بلکه فعالیتهایی برای کودکان نیز انجام می دهند: «ما میخواهیم خلاقیت و ارزشها را ترویج کنیم.» ارزشها، منظور بیشتر از همه اندیشههای همبستگی است. زیرا اصلاحات بازار در حالی که اقتصاد کوبا را فعال کردهاند، اما در عین حال جامعه را نیز تقسیم کردهاند. فلووه با صدای نسبتاً مردانه خود میگوید: نابرابری اجتماعی به طور محسوسی در حال افزایش است، برخی اکنون با کسبوکارهای خود درآمد خوبی کسب میکنند. اما سالمندان و افراد معلول قطعاً نمیتوانند کسبوکاری راهاندازی کنند.»
همچنین تفاوتها بین کوباییهای سفیدپوست و سیاهپوست به دلیل این تغییرات دوباره بیشتر به چشم میخورد. کسانی که در مناطق زیباتری زندگی میکنند، میتوانند اتاقها را اجاره دهند؛ کسانی که خویشاوندانی در خارج از کشور دارند، ارز دریافت میکنند. هر دو مورد برای کوباییهای سفیدپوست بیشتر صادق است تا برای سیاهپوستان. تفاوتهای اجتماعی قدیمی که پیش از انقلاب کشور بر پایه آن قرار داشت، با این تغییرات دوباره بیشتر به چشم میخورند. با این حال، فلووه از این وضعیت دلسرد نشده است. حتی اگر بخشی از جامعه به حالت تجاری روی آورده باشد، او همچنان تلاش میکند تا وطن خود را شکل دهد.
ژنرالهای ارتش نیز فقیر شدهاند. آخرین سفر، این بار نه از طریق La Nave، بلکه از طریق یک همسایه ترتیب داده شد. معلوم شد راننده خودرو یک ژنرال بازنشسته است. به طور دقیقتر: یک ژنرال طرفدار سرسخت کاسترو. از آنجا که حقوق بازنشستگی اش کافی نیست، او نیز به رانندگی تاکسی روی آورده است. حتی نومنکلاتورهای قدیمی نیز از بحران متأثر شدهاند. کوبا شاید در مسیر اقتصاد بازار باشد؛ اما از جنون سرمایهداری هنوز فاصله زیادی دارد.
منبع: n.d – Raul Zelik – برگردان برای اخبار روز: گلنار افشار
دقیقا همینطور است وضعیت در کوبا بحران انسانی است که به ویژه موقع ویروس کرونا، بیشتر تشدید شده بود. عدم دسترسی به غذا و سایر نیازهای اساسی منجر به مرگ و میر فراوان شده است، که این موضوع به وضوح شرایط وخیمی را که تعداد زیادی از شهروندان کوبایی با آن مواجه هستند، بیان میکند..
بحث درباره سوسیالیسم کوبا و تجزیه و تحلیل آن، اغلب نیاز به درک پیچیدهتری از تاریخ دارد. کتاب “کوبا: تاریخ آمریکایی” نوشته آدا فرر، که در سال ۲۰۲۲ جایزه پولیتزردقیق به کوبا میپردازد. اوخیلی دقیق روشن میسازد که کوبایی هاسیاستهای سوسیالیسم را حمایت کرده و به فعالیتهای اجتماعی و توسعه کشور زیر نظر این سیاستها، به صورت فعال مشارکت داشتهاند. اما، خواستههایی هم برای فرآیندهای دموکراتیک مانند انتخابات، بین مردم کوبایی بروز میکند وبا این حال، فیدل کاسترو با تن ندادن استبدادرا پیش گرفت .حملات امریکاییها و کمک؟ شوروی ؟ همه مردم مهربان عاشق زندکی را به کشتی در حال غزق شدن مبدل کرده. فشاربرای بر داشتن تحریم
برای من همیشه سوالی مطرح بوده که پاسخ آن را هیچگاه نیافته ام. تمام دولتهای سرمایه داری “سکولار”؛ “آزاد” و “دموکراتیک”؛ پادشاهی؛ مشروطه… بنا برماهیت خود قرنهاست درسراسر جهان به جنگ؛ قتل و غارت مشغولند.
ارتجاع اسلامی در ۴۵ سال گذشته همانند آنان؛ ده ها هزار تن از زنان و مردان کمونیست؛ مبارز و آزادیخواه کشور را اعدام؛ زندانی؛ سرکوب؛ تبعید و میلیونها نفر را مجبور به مهاجرت نموده است.آیا دولتهای کوبا؛ ونزوئلا؛ نیکاراگوا؛ چین؛ روسیه….در این همه سال این جنایات را محکوم نموده اند؟؟ غیر از سکوت که نشانه رضایت آنان است کار دیگری کرده اند؟ تنها کار آنها به آغوش کشیدن آیت الله اعدام و سید علی سردسته جنایتکاران؛….و فرماندهان تروریست سپاه و پهن کردن فرش قرمز زیر پای آنان و معاملات تجاری و نظامی و…با آنها بوده است.
فکر نمی کنید؛ تن مارکس؛ لنین؛ مائو؛ هوشی مین؛ چه گوارا و….از این همه جنایات و نابرابریها در گور بلرزد؟
سوال از خانم مترجم
آیا این عکس بالا از کوبا انتخاب شماست یا خود نویسنده؟ اگر کوبای امروز این است این بیشتر شبیه یک قایق موتوریست تا تایتانیک.
انسان هل وقتی دچار مشکل اساسی شدند
که گروهی با مطرح کردن تئوری هایی،
گفتند که ما می خواهی ، با تئوری هایمان انسان را از بد بختی برهانیم؛
اما آن تئوری ها چیزی نبودند جز اینکه آزادی و حق انتخاب را از انسان گرفتند و می توان گفت
بگونه ای دگر انسان ها را در بند کردند که همان حداقل زندگی کردند را هم ازشان گرفتند
از آنجا که این تئوری ها همخوانی با فلسفه وجودی انسان ها ندارند بعد از مدتی ناتوان بودنشان یا فریبکار بودنشان برملا می شود و….
این سوسیالیسم برای توزیع رفاه و ثروت اجتماعی و برار نیست این تقسیم فقر است همراه با انحطاط واپس گرایانه و ارتجاعی تفکرات تخیلی فیدل کاسترو . این هیچ چیزی نیست جز حماقت یک گروه واپس گرای متوهم دارای اتوپیائی منسوخ است . کوبا و کره ی شمالی حتی توانائی تقلید از الگوی سرمایه داری دولتی شوروی را هم نداشتند که متکی بر توسعه ی صنعتی بود . اشتباه بزرگ چنین کشورهائی عدم درک واقعی مالکیت اجتماعی و تفاوت ماهوی اش با مالکیت خصوصی ست شیوه ی تولید یکسان است درتولید ارزش یکسان هستند اما در توزیع ارزش تولید شده در مالکیت خصوصی تملک ارزش اضافی ست برای طبقه ی اقلیت که در نقش سرمایه دار یا دولت سرمایه دار برای تکنوکراتهایش و مناسباتی ست که بر مبنای این مالکیت است در مالکیت اجتماعی تولید کننده ی ارزش مستقیما در محل تولیداتش به تملک می رسد و مناسبات اجتماع نیز بر مبنا این تملک تعریف می شوند پس نه مکانیزم پول کالا پول و نه مکانیزم رقابت با جوامع دیگر که ارزش تولید می کنند و …تفاوتی ندارد ماهیت متفاوت است
اقتصاد و به طور کل زندگی در کوبای به اصطلاح سوسیالیستی در همان سطر اول و در همان عکس اول نمایانند. تایتانیک کوبا نه به خاطر ضعف اقتصاد سوسیالیستی بیقولهای بلکه بیشتر به خاطر شروع همان استارتاپهای سرمایهداری است که در حال غرق کردن آن قایق سرگردان در آبهای اقتصاد جهانی است. عکس فوق که در مقاله اصلی رائول نیز چاپ شده است حاکی از فلاکت و بدبختی کوباییان است. و آن اقتصاد افسانهای سوسیالیستی امروز در اجاره اتاق، رانندگی، و Airbnb آمریکایی خلاصه شده است. به عمر این یکی نیز چیزی نمانده است.
مشکل بیسوادی نیست و ابتذال هم قابل مقایسه با ترامپیست های آمریکائی نیست.میلیونها نفرفیلم «پدرخوانده » را در سراسر جهان دیده اند. جالب ترین صحنه های این فیلم طولانی تحسین شده شب انقلاب و آزادی کوباست. مافیا، سرمایه داران ، سناتور های آمریکائی برای «معامله» به ضیافت باتیستا رفته بودند که با ورود انقلابیون به هاوانا دنبال سوراخ موش می گشتند.فیلم در نهایت دست و دل بازی سایه سنگین عمو سام را درآن روزگاربه تصویر کشیده ست.انقلاب کوبا یک انقلاب رهائی بخش بود و به پیروزی رسید. انتظار ندارم که آنرا تائید کنی ولی فرآیندی شروع شد که مردم کوبا به اهداف خود نرسند. کوبا تنها کشور جهان نبود که از همان شب انقلاب در دستورکار اطاق تصمیم پنتاگون در صدر الویت ها قرار گرفت. پیش از کوبا دولت ملی دکتر مصدق بخاطر قانون ملی شدن صنایع نفت با کودتای نظامی ساقط شد. شاه ایران با «قانون » کنسرسیوم و دیگر سازش ها با غرب نفت ایران را تولید و فروخت و تا ۵۷ دوام آورد…کوبا انقلابی بود و در مقابل استعمار سازش نکرد.
اتفقا Steve Bannon مشاور مشهور ناسیونال فاشیست ترامپ پس از شکست او در ۲۰۲۰ ادعای غصب قهرمیز لنینی دولت بایدن را عنوان کرد!! برای اجتناب از چنین ابتذالی احتیاج به رجوع خواننده به فیلم پدرخوانده برای توجیه و توضیح رویداد بینظیر انقلاب کوبا و دربدری باتیسا ی فاشیست نیست. مشکل در همان عبارت آخر است که “در مقابل استعمار سازش نکرد” که نتیجهاش همان زندگی فلاکت باری است که به اسم سوسیالیسم در عکس بالا تصویر شده است. آنچه کوبای انقلابی را از دسترسی به رفاه و آسایش مردم و آزادی آنان که هدف اصلی سوسیالیسم بود بازداشت همان اصرار به چالش کشیدن آمریکا بود که شکست خورد. مشابه آنان در ایران چند مقاومتی نزدیک به ۸۰ سال هستند که هنوز به رغم هزینه فلاکت و بدبختی ایرانیان ستیز با آمریکا را ترجیح میدهند.
قبلا هم نوشته ام که اینها را برای «مهرداد» ها ، «نیک» ها ، حمید» ها و…. نمی نویسم که با [هویت جعلی] ، سر و کله اشان در اخبار روز ( سایت چپ) پیدا شده و اظهار نظرهای تکراری و کلیشه ای ضد چپ علیه نویسندگان با [هویت حقیقیّ] می کنند اسمش را «مخفی کاری » می گزارند ها هاها . بلکه در راستای مطلب نویسنده یا انتقاد از نویسنده ی چند خطی می نویسم و با دیگر دوستان اخبار روز غیر مستقیم تبادل اندیشه می کنیم.
از پیش از مارکیس و انگلس جنبش کارگری علیه مناسبات ظالمانه سرمایه داری وجود داشته ست از آن هم قدیمی تر جنبش های ضد استعماری بود که خود آمریکا در صف اول علیه انگلیس و فرانسه بوده و در فیلمهای آمریکائی از قهرمانی های خود علیه استعمار زیاد دیده ایم. ولی بعداز جنگ جهانی اول و دوم «همه باهم» علیه دیگر جهانیان ما را به این روز کشانده اند.شما لازم نیست بخاطر مارکسیست ها و بعد لنینسیت ها و بعد طرفداران جنبش چریکی جار بزنید . ببین سرمایه چه بروز سوسیال دموکراسی آورده؟سرمایه مرزنمی شناسد دنیا را می خواهد.
من هم به فرد خاصی اشاره نمیکنم .
ولی اخیرا کامنت های زیادی با موضع های ناسیونالیستی افراطی ، دفاع از نظام جنایتکار ولی فقیه ،نفی مبارزات چپ جهانی و چپ در ایران مشاهده می کنم که سال های گذشته نبود !
از دیدگاه من تلاشی است از جانب سپاه سایبری فاشیسم اسلامی به منظور نفاق و تفرقه افکنی !
زهری محترم، انقلاب ۵۷ هم انقلابی رهایی بخش بود و رژیم نیز ناکامی خود را با همین گونه ادعا ها توجیه کرده و میکند. فراموش نکنیم که وظیفه انقلابیون بیش از سرنگونی حفظ و بسط و پایبندی به اصول انقلاب جهت تامین زندگی بهتر برای توده هاست. میتوان همدست حماس شد و با کشتار غیر نظامیان اسرائیلی جهنمی برای مردم غزه آفرید و خود را سازش ناپذیر و انقلابی و کمونیست خواند اما این شعار ها دیگر خریداری ندارد.
بجای این وقت تلف کردن ها کمی به دور و برتان توجه کنید. یک چیزی هم در زیر خبر مهم یک «پیروزی تاریخی» برای اتحادیه های کارگری در ایالات متحده در همین اخبار روز بنویسید. در کعبه ی آمال شما آمریکا تشکیل یه سندیکا و محق شدن آن به یک اتحادیه هنوز «کمونیستی » محسوب می شود.
جناب ایزدی اولا داستان چپ ستیزی آمریکا و اتحادیه های کارگری در آمریکا چه ربطی به مطلب من داشت؟ دوما فکر نمکنید به این طرز تفکر که هر که منتقد ما شد آمریکائی و به قول شما کعبه آمالش آمریکاست باید پایان داد؟ آیا تجربه این نوع تفکر را در اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری اسلامی نمی بینید؟ گیرم من آمریکایی. پاسخ شما به مقاله و وضعیت زندگی مردم کوبا برای یک جوان ایرانی که در جستجوی حکومتی/رژیمی و سیستمی برای زندگی بهتر است این است؟
برعکس،حضرت عالی در کامنت اول موضوع مقاله و کوبا را چسباندی به «انقلاب ۵۷ هم رهائی بخش بود» شلیک خنده ها!! ازکودتای انگلیسی ۱۲۹۹ تا سقوط ۵۷ انگلیس و آمریکا بارها موجب «رژیم چنج» در ایران شدند.مبارزات مخالفان حکومت بر آمده از کودتای نظامی ۲۸ مرداتد ۳۲ بخشی از تضادهای جامعه بحرانی محمد رضا شاه ساخته بود که حضرتش در آمدهای نفت رابدستور اربابانش خرج دفاع نظامی د رمقابل همسایه شمالی کرد.ازآذربایجان تا خراسان شد پادگان نظامی و تایسات استراق سمع با بیش از ۳۰ هزار مستشار آمریکائی بعلاوه با پیمان نظامی سنتو پاکستان و ایران به ترکیه و ناتو پیوست.میلیونها ایرانی محروم از همه چیز تحویل مسجد هاو امامزاده ها داده شد که مشکلاتشان را آخوند ها حل کنند.با این وجود مقبول ارباانش نبودوبا وارد شدن جیمی کارتردر ماجرا زمینه برای ورود خمینی فراهم بود.اسم این« انقلاب رهائی بخش»نبود بعد رونالدریگان جیمی کارتر را کنار زد و خمینی را ساپورت کرد.۴۵ سال خیانت به مردم ایران انقلاب رهائی بخش »نیست.این ها جنایت ست.
پاسخی بدون هیچ رابطه با کوبا و از موضع “چپ” حامی نظام !
شاید هم پاسخی زیرکانه از یک سایبری سپاه !
چیزی که مسلم است این است که ارتجاع سیاه ولایت فقیه توسط زنان شجاع و کارگران مبارز و اکثریت مردم در چنان فاضلابی گیر افتاده است که برای رهایی از ان به هر چیزی خود را بیاویزد !