حکومتهای سرمایهداری در سراسر جهان مناسبتهای متنوعی را در تقویم به رسمیت میشناسند که در آن روزها انواع مراسم و آیینها برگزار میشود؛ اما روز جهانی کارگر و روز جهانی زن عملاً از پایین جامعه به تقویم سرمایهداری تحمیل شدهاند. این دو مناسبت از لحاظ تاریخی به مبارزه طبقاتی کارگران و عاملیت رهاییبخش این طبقه برای رفع تبعیضها گره خوردهاند؛ از این رو چشمانداز تاریخیشان برای سرمایهداران هراسناک است.
یک می به مناسبت اعتصابات گسترده کارگران شیکاگو با خواست هشت ساعت کار در روز، روز جهانی کارگر نام گرفته است. تاریخ مناسبت هشت مارس نیز به مبارزات زنان کارگر گره خورده است؛ مناسبتی که انقلاب فوریه ۱۹۱۷ روسیه، که منجر به سرنگونی تزار شد، را در کارنامه دارد که با اعتصاب کارگران منتسب به زن در پتروگراد آغاز شد. این روزهای تاریخی که کارنامه دور و دراز مبارزات کارگری را در دل خود جای دادهاند، مناسبتهایی در تقویم جهانیاند که باب میل هیچ استثمارگری نیست. آنها یادآور اعتصاباند که تمرین انقلاب اجتماعی است و بهواسطه ایجاد اخلال در روند استثمار منجر به افزایش آگاهی طبقاتی کارگران میشود؛ پس سرمایهداری مجبور است این روزها را دائماً مهار کند و هوشمندانهترین روشها را از اتاق فکرهایش – مانند روایتپردازی جعلی از تاریخ – برای کنترل نیروی منسجم و متحد کارگران به کار بندد.
دو مناسبت هشت مارس و یک می از چند وجه با یکدیگر تشابه دارند. از مهمترین شباهتهایشان نحوه تثبیت رسمیشان و خصلت جهانشمول آنها، بدون افق ملیگرایانه است. هر دو روز توسط «انترناسیونال»(۱)، تشکیلاتی کارگری و فرامرزی، در راستای اتحاد طبقاتی و جهانی به رسمیت شناخته شدهاند. ویژگیهای این دو مناسبت از لحاظ تاریخی، یعنی شورشی بودن و سازمانیافتگی اعتصابات کارگری سنتاً این مناسبتها را در تضاد با منافع سرمایهداران قرار داده است.
هر دو مناسبتهای هشت مارس و یک می توسط سوسیالیستها و کمونیستها پایهگذاری شده است. با ریشه و عوامل مشترک مبارزاتی که به این روزها پیوند خورده است میتوان مشاهده کرد با اینکه یکی از این روزها مشخصاً روز به اصطلاح زنان و دیگری طبقه کارگر است، هیچ ضدیتی با یکدیگر نداشتهاند و این خصلت چشماندازی با رهایی تمام افراد تحت ستم و سلطه را نوید میدهد. این روزها نه تولد و مرگ فردی بخصوص و نه توهمات وطنپرستانه و خرافی را به دوش میکشند؛ روزهایی که با افقی جهانشمول بهواسطه اعمال قدرت از پایین جامعه در سراسر جهان انتخاب شدهاند. همین خصلتها استثمارگران را بر مصادره و تحریف این دو مناسبت واداشته است.
رسانههای جریان اصلی روز هشت مارس را روز زن مینامند و در آن به برخی مسائل کلی زنان میپردازند، اما در مورد ریشه این روز و اهداف دقیق و بازیگران اصلی ثبت این روز در تاریخ مانند کلارا زتکین(۳)، بهعنوان کسی که پیشنهاد تصویب روز جهانی زن را در «انترناسیونال دوم»(۴) مطرح کرد، اشارهای کمرنگ یا سکوت میکنند. مثلاً اگر گوگل ویدیوی اختصاصی برای روز جهانی زنان میسازد دانشمندان و هنرمندان و زنان اصطلاحاً موفق و سرمایهدار را تحسین و تمجید کرده و بهاصطلاح زنان طبقه کارگر را کلاً انکار میکند، لایق نمیداند و پرداختن به نقش مبارزاتی استثمارشدگان را حائز اهمیت نمیشمارد!
بار دیگر شاهد هستیم که تامین منافع کارگران منتسب به زن برای سرمایهداران به هیچ عنوان مسأله نیست. رسانههای خدمتگزار طبقه حاکم در رابطه با یک می، به صورت محسوس تلاش بر جایگزینی هویتهای جعلی ملی و زیر فرش کردن همسرنوشتی طبقه کارگر جهانی میکنند. آنها تمایل دارند که تضاد آشتیناپذیر طبقات را با روبوسی کارگر و کارفرما حل کنند. سلطه طبقاتی و کار مزدی را طبیعی، منطقی و ازلی و ابدی جلوه میدهند؛ چنین است دستگاه تحمیق سرمایهداری و میلیونها دلاری که از جیب کارگران به نفعش ربوده میشود. وطندوستی برای کارگران تجویز شده و بحرانسازان اصلی مانند بلایای طبیعی انگاشته میشوند. قربان درویشی، دبیر اجرایی خانه کارگر خوزستان، با توسل به احساسات ملیگرایانه به مناسبت روز جهانی کارگر چنین میگوید: «هرچند امروزه کام کارگران ما از فقدان مدیریت صحیح، تلخ است، اما با عشق به وطن و تعهد به کار، چرخهای صنعت و توسعه کشور عزیزمان را کماکان بر دوش خود دارند، با این امید که روزی تمامی این دغدغهها به پایان برسد و کارگر نیز، طعم امنیت شغلی و رفاه را احساس کند.» (۵)
برای برگزاری اولین مناسبت یک می در آلمان نازی هم هیتلر قصد خود را نجات تعطیلات از چنگال “تندروها” (کمونیستها) که از نظر او معنای آن را منحرف کرده بودند، ابراز کرد. در حالی که منشأ مناسبت یک می را با یکی از جشنهای بهاری کهن آلمان یکی دانست، اعلام کرد که آنها (آلمانیها) باید میراث و سنتهای مشترک خود را جشن بگیرند. هیتلر این مصادره را چنین در راستای اهداف ملیگرایانه و نژادپرستانهاش معرفی کرد: «نماد تضاد طبقاتی، نزاع و اختلاف بیپایان، اکنون بار دیگر به نماد اتحاد و قیام بزرگ ملت تبدیل شده است.»
به مناسبت اولین ماه می که در رایش سوم با رهبری هیتلر برگزار میشد شعار جدیدی برای این تعطیلات انتخاب شد که طبقه کارگر را در جهت ترویج مصالحه با طبقات بالا تشویق میکرد: «به کار عزت گذاشته و به کارگر مفتخر باشید». هیتلر تأکید داشت که تعطیلات یک می، هم جشن «کارگران آلمانی» و هم نشاندهنده «وحدت میان طبقات» آلمان است. او گفت: «لازم است به هر طبقه، اهمیت ردهها و طبقات دیگر آموزش داده شود.» (۶)
با توجه به ویژگیهای دو روز هشت مارس و یک می، که مشخصاً همزمان شورشی و به قدرت پایین جامعه متکی شده بودند، میتوان نتیجه گرفت که آن نیروی اجتماعی که رهایی را پرچمداری میکند، از بطن طبقه بزرگ کارگر و هستی اجتماعیاش، اعم از کارگران تولیدی، کارگران بازتولیدی، بیکاران و بازنشستگان بلند میشود.
یادآوری سنت برگزاری اعتصابات، مجامع عمومی کارگری و مبارزات کارگری در تاریخ هشت مارس و یک می به شدت مهم است؛ نه بهعنوان حرکتی نمادین و نمایشی توخالی مانند اکثر مناسبتهای تقویم، بلکه بهعنوان تمرین هجومی به مناسبات اقتصادی سودمحور، زنده نگاه داشتن روح مبارزاتی طبقه کارگر و مواجه کردن این طبقه با موقعیت حیاتیاش و منافع جهانشمولش فراتر از مرزهای ملی، جنسیتی و… در جهت نابودی مناسبات سرمایهداری و رفع تمامی تبعیضها.
برای بازپسگیری تاریخ تحریفشده مبارزات کارگران و گام برداشتن در مسیر پیروزی بر سرمایهداری میتوان از راههای زیر اقدام کرد:
ترتیب دادن اعتصابات کارگری در این روز و برگزاری مجامع عمومی در محلات کار و زندگی؛
اطلاعرسانی هرچه بیشتر در مورد دستاوردها و درسهای عملی مربوط به روز جهانی کارگر؛
ترتیب دادن تحصنهای دانشجویی و دانشآموزی در همبستگی با طبقه کارگر؛
افشای برندها و کارخانههایی که سبقه سرکوب اعتصابات کارگری را دارند و طرح درخواست تحریم آنها؛
سازماندهی تجمعات در خیابانها با شعارهای مرتبط و پلاکاردها؛
دیوارنویسی و پخش کردن پوستر و اعلامیه؛
مرئی کردن رابطه انواع ستم با استثمار و افشای دستهای پنهان سرمایهداری در پس ستمها از طریق گفتوگو؛
مطرح کردن خواست لغو کار کودکان و رفع تبعیض جنسیتی در حوزه تولید و بازتولید.
۱) انترناسیونال: انترناسیونال اول در ۲۸ سپتامبر ۱۸۶۴ در لندن تأسیس شد. اعلامیه تشکیل آن را کارل مارکس نوشتهاست. این سند به برنامه کارگران انقلابی در قرن نوزدهم مبدل شد و در آن وظیفه کارگران سرنگون ساختن قدرت سرمایهداری و استقرار حکومت کارگران از طریق مبارزه سیاسی تعریف شده بود.
۲) کارل مارکس: نظریه پرداز سیاسی، مبارز انقلابی کمونیست، اقتصاددان، تاریخنگار، جامعه شناس و فیلسوف آلمانی که آثار بسیاری را نوشت و یکی از مهمترینهای آنها یعنی سه جلدی سرمایه نیمه تمام بود که مرد. از دیگر آثار معروف او مانیفست کمونیست است که در سال ۱۸۴۸ به چاپ رسید.
۳) کلارا زتکین(Clara Zetkin): نظریهپرداز مارکسیست، مبارز کمونیست، فعال حوزهی زنان و اهل آلمان بود. زتکین از اعضای هیئت رئیسهٔ حزب سوسیال دموکرات آلمان نیز بود. او از رفقای قدیمی رزا لوکزامبورگ بود و در تشکیل فراکسیون اسپارتاکیستها و حزب کمونیست آلمان ۱۹۱۸، کمکهای بسیاری به او کرد.
۴) انترناسیونال دوم: تشکیلاتی از اتحاد سوسیالیستهای جهان و اتحادیه احزاب سوسیال دموکرات جهان از سال ۱۸۸۹ تا ۱۹۱۴ بود. انترناسیونال دوم به مثابه جامعه بینالمللی احزاب سوسیالیست در سال ۱۸۸۹ طی کنگره پاریس تأسیس شد و در آن احزاب کارگری تقریباً همه کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا و آرژانتین شرکت کردند.
۵) – تبریک روز جهانی کارگر توسط خانه کارگر خوزستان
۶) – وب سایت ژاکوبن – نازی ها روز اول ماه مه را دزدیدند، اما سوسیالیست ها آن را پس گرفتند
بی جهت نیست که برای زنان کارگر دو روز نشان از میزان استثمارمضاعفی ست که بر زن تحمیل می شود یکی بعنوان تولید کننده ی بچه مادر همسر خواهر و دختر و دیگر بعنوان فروشنده ی نیروی بازویش برای تولید کالائی . پس برای اینکه زنان همیشه در صف مقدم سوسیالیسم قرار دارند دو بار حق دارند و دوبارحق دارند که از مواهب سوسیالیسم برخوردار باشند . اهمیت مبارزات زنان در تاریخ انقلابات سوسیالیستی امروز دیگر بر کسی پوشیده نیست اگر هم بود در انقلاب زن زندگی ازادی این امر اتفاق افتاد که زنان در صف مبارزه پیشروتر از مردان ایستاده اند و برای این انقلاب از جان خود گذشته اند نیکا حدیث ها سارینا و خود ژینا نمونه های خیل دختران این انقلاب اخیر هستند . راستگراها و فاشیستها و ناسیونالیستها هم می بینیم که شعار هیتلر را با رنگ مرد میهن آبادی مزین نموده اند پس زنده باد سوسیالیسم