شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

«هفت زمستان در تهران»، مبارزه برای نجات جان – سیاوش شهابی

شوک مستند «هفت زمستان در تهران» ساخته استفی نیدرزول داستان ریحانه جباری را روایت می کند که به دلیل چاقو زدن به مردی که می خواست به او تجاوز کند به دار آویخته می شود و ظلم و ستم بر زنان در ایران را روشن می کند.

تولید «هفت زمستان در تهران» محصول مشترک آلمان و فرانسه بیش از پنج سال به طول انجامید و در جشنواره برلیناله در زمانی که انقلاب «زن، زندگی، آزادی» در ایران در حال رخ دادن بود، به نمایش درآمد. دو سال پیش به لطف حضور گلشیفته فراهانی بازیگر و منتقد برجسته جمهوری اسلامی در هیئت داوران بخش مسابقه و همچنین به دلیل ممنوعیت حضور افراد و نهادهای وابسته به دولت ایران در در این جشنواره، برلیناله تحت تأثیر اعتراضات انقلابی در ایران قرار گرفت.

«هفت زمستان در تهران» سلسله مراتب سلطه مردان در دستگاه قضایی و فساد درون این دستگاه را با بی احترامی به زنان افشا می کند. بنابراین، این مستند بستری را برای قربانیانی فراهم می‌کند که نتوانسته‌اند بی‌عدالتی‌های تحمیلی بر خود را افشا کنند. زنانی که کارشان آنها را به زندان می برد در ایران مورد خشونت پلیس، پرونده سازی، و اعتراف اجباری به خاطر جنایاتی که احتمالاً مرتکب نشده اند، قرار می گیرند. اگرچه ریحانه دیگر در میان ما نیست، اما این مقاومت اوست که امکان افشای این موضوع را فراهم کرده است.

پس از هفت سال زندان، یک دانشجوی دختر در تهران به جرم قتل به دار آویخته شد. او برای دفاع از خود در برابر یک متجاوز اقدام کرده بود. برای عفو، او باید شهادت خود را پس می گرفت. این فیلم متحرک پرونده را دوباره باز می کند.

در «هفت زمستان در تهران» با مادر ریحانه شهره، پدرش فریدون و دو خواهر کوچکترش شراره و شهرزاد آشنا می شویم. هر یک از اعضای خانواده علیرغم دردهای خود، منعکس کننده رفتار شاد ریحانه هستند. از طریق روایت‌های آن‌ها از آن هفت سال، روایت روشنی از وقایع نمایان می‌شود و بیننده را از طریق کسانی که ریحانه را دوست داشتند، با او آشنا می‌کند. این مصاحبه ها با تماس های تلفنی خانواده با ریحانه و نامه های او از زندان همراه است که توسط زر امیر ابراهیمی، بازیگر سریال «عنکبوت مقدس» خوانده می شود. این روش یک تصویر بصری کامل از پرونده و یک پرتره صمیمی از ریحانه جباری ایجاد می کند.

مستند «هفت زمستان در تهران» روایتگر هفت سال زندگی پردردسر و در عین حال عمیق و عمیق ریحانه جباری در زندان است. نامه های او از زندان گواه محکمی بر آمیخته ای از رنج و آگاهی زن جوانی است که از سن ۱۹ تا ۲۷ سالگی به دلیل قتل مردی که قصد تعرض به او را داشت در انتظار اعدام بود. نامه های ریحانه در این فیلم توسط زهرا امیرابراهیمی بازیگر ایرانی خوانده می شود. علاوه بر نامه‌ها، این فیلم شامل مجموعه‌ای از فایل‌های صوتی و تصویری است که خانواده ریحانه در سال‌های حبس او به‌طور مخفیانه از ایران خارج کرده‌اند. از جمله مطالب فیلم، عکس هایی از ریحانه در داخل زندان است.

استفی نیدرزول در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌های فارسی درباره ساخت این فیلم می‌گوید که داستان از زمانی شروع شد که این قطعات را از خانواده‌ای که قبل و بعد از دادگاه فیلمبرداری کرده بودند، به دست آوردم، نه به قصد ساخت فیلم در آینده. ، اما برای نشان دادن آنها به ریحانه هنگام بیرون آمدن از زندان. این یکی از دلایل بود. دلیل دیگر این بود که آنها قصد جمع آوری شواهد را داشتند. این نقطه شروع فیلم بود، بنابراین روی آن تمرکز کردم. اما طبق معمول توجه من به موضوع دیگری جلب شد. متوجه شدم نوشته های ریحانه چقدر قابل توجه است. برخی از نوشته ها با صدای او خوانده شد، اما نه همه آنها. وقتی به این نتیجه رسیدم که نوشته ها باید حتما در فیلم گنجانده شود و به آن توجه شود، سوال این بود که از کدام تصاویر استفاده کنم. کم کم تصویری در ذهنم شکل گرفت. فهمیدم که باید آن فضاها را بازسازی کنم و خالی نشان بدهم: سلول های زندان همان طور که بودند اما فیلمبرداری از آنها ممکن نبود یا خانه خانواده ریحانه. من گزینه دیگری نداشتم – مجبور شدیم به جای استفاده از تصاویر سه بعدی، مدل آنها را بسازیم. همه چیز دست ساز بود که چند ماه کار طول کشید.

دیدار نیدرزول با شهره پاکروان، مادر ریحانه که خود سابقه فیلمسازی و بازیگری دارد، در سال ۱۳۹۶ و پس از خروج شهره از ایران صورت گرفت. اشتفی نیدرزول این دیدار را “جادویی” توصیف می کند. او می‌گوید: «بعد از تماشای آن همه فیلم، احساس کردم شهره را می‌شناسم و حتی انگار روزی که شهره در ماشین منتظر بود تا بشنود دخترش اعدام شده یا عفو شده است، کنارش نشسته بودم. با شهره احساس صمیمیت و آشنایی داشتم، البته با او غریبه بودم.» به گفته این فیلمساز آلمانی، شهره پاکروان از ابتدا درباره دخترش و آنچه که از سر گذرانده بسیار شفاف بوده و سال هاست که نه تنها از رنج های دخترش در زندان، بلکه از غیرانسانی بودن قوانین و … آگاه بوده است. ماهیت ظالمانه نظام حاکم، از طریق روایت های ریحانه از درون زندان.

هدف نیدرزول از ساخت این فیلم نه تنها روایت یک مورد در میان موارد بی شمار قصاص، بلکه به تصویر کشیدن خشونت سیستماتیک در داخل سیستم قضایی ایران، به ویژه سرکوب سیستماتیک زنان در این نظام است. او می گوید که در طول تحقیقات خود با موارد متعددی مواجه شده است که زنان متهم «فقط پنج دقیقه پس از محاکمه» مجازات اعدام دریافت کرده اند. او به نمونه ای اشاره می کند که در فیلم برجسته شده است: «پرونده دادگاه سمیرا که در فیلم هم حضور دارد، نیم ساعت طول می کشد. در این نیم ساعت قاضی سمیرا، خواهر یازده ساله اش و مادرشان را به اعدام محکوم می کند. نیدرزول ادامه می‌دهد: «می‌دانم که مردان در ایران نیز به شدت سرکوب می‌شوند، اما اگر قوانین ایران را بخوانید، متوجه خواهید شد که وقتی از سرکوب سیستماتیک زنان صحبت می‌کنیم، منظورمان چیست. به همین دلیل است که زنان در خط مقدم اعتراضات کنونی قرار دارند.»

شهره پاکروان ۶۱ ساله است. ۲۳ ساله بود که ریحانه به دنیا آمد. پاکروان خود را نه به عنوان یک کارگردان یا یک بازیگر، بلکه به عنوان یک «سرباز عدالت» می‌بیند و تعریف می‌کند که چگونه زندانی شدن و اعدام ریحانه او را با مادرانی که فرزندانشان اعدام شده‌اند، مرتبط می‌کند. او می گوید که قبل از این اتفاق زندگی خوب و موفقی داشته است، اما بعد از آن متوجه می شود که «این سال ها طوری زندگی می کرده که انگار در خواب بوده است»: «وقتی بچه چند ماهه ام را نگه داشتم، متوجه شدم. ریحانه در آغوشم بود و هیچ شادی در این دنیا نبود، در همین شهر مادرانی بودند که سرشان را در بالش فرو کرده بودند و به شدت گریه می کردند.»

او فعالیت های ضد اعدام خود را با حمایت از عفو زندانیان تحت احکام قصاص آغاز می کند و پس از مدتی دست درازی می کند و با مادرانی که فرزندانشان به دلایل سیاسی اعدام یا کشته شده اند ارتباط برقرار می کند. او درباره فعالیت‌های فعلی‌اش می‌گوید: «تجربه‌های زیادی کسب کرده‌ام و به‌دلیل همدلی با خانواده‌هایی که فرزندانشان در زندان هستند، سعی می‌کنم با آن‌ها تماس بگیرم و اگر موفق شدم با آنها ارتباط برقرار کنم، سعی می‌کنم به آنها آموزش بدهم. چیزها من می گویم مثلاً این عمل منفعت دارد و آن عمل خیر. و اگر یکی از اعضای عزیز خانواده محکوم به اعدام باشد، تجربیاتم را با آنها در میان می گذارم. علاوه بر این، من با کسانی که عزیزانشان کشته شده‌اند صحبت می‌کنم و از آنها می‌خواهم که سکوت نکنند و از آنها دعوت می‌کنم که به جنبش دفاع بپیوندند.»

عدم حمایت اجتماعی و قانونی از زنان

حق دفاع از خود یکی از جنبه های مهم حقوق کیفری است که در نظام های حقوقی، ملل و مذاهب مختلف وجود دارد و علت موجه جرم تلقی می شود. این حق در قانون مجازات اسلامی ایران وجود دارد و فقهای اسلامی نیز به آن توجه داشته اند. یک تعریف ساده از دفاع مشروع، آن را حقی می داند که قانونگذار برای دفع تهدید واقعی، فعلی و غیرقانونی جان، مال یا ناموس خود یا شخص دیگری به افراد اعطا کرده است. در ماده ۶۲۵ قانون مجازات اسلامی آمده است: «هرگاه قتل، ضرب و جرح در حین دفاع از خود، ناموس یا مال واقع شود، نه مرتکب و نه شخص دیگری که دفاع متناسب با تهدید باشد مجازات نمی‌شوند. توسط مجرم.»

با این حال، این تنها نکته ای نیست که فعالان مدنی مخالف اعدام بر آن اصرار دارند. مخالفت با اعدام علاوه بر اینکه یک تلاش مدنی مهم است، بر مناطق تاریکی که به سرنوشت افرادی مانند ریحانه منجر می شود، روشن می کند. فقدان حمایت اجتماعی و قانونی از زنان و دخترانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند یا در معرض خطر تجاوز جنسی قرار گرفته اند، احتمال وقوع جرم را افزایش می دهد یا سکوت قربانیان زن را که در برابر تجاوز سکوت کرده اند، حفظ می کند.

با توجه به کاستی های قانون، سرنوشت زنان در هنگام تجاوز و آزار جنسی نامشخص است. اگر مقاومت کنند ممکن است با مجازات مواجه شوند و در صورت دفاع از خود باز هم به دلیل نبود مدرک نتوانند بی گناهی خود را ثابت کنند. در نتیجه، به دلیل این نارسایی‌های قانونی، زنان اغلب چاره‌ای جز تحمل اشکال مختلف آزار و اذیت جسمی، جنسی و روانی ندارند. در مواقعی که به دلیل احساس خطر و تهاجم، دائماً احساس خشم و تحریک می کنند، ممکن است احساس انزجار و انتقام جویی آنها را فرا گیرد و آنها را به سمت ارتکاب جنایت هایی مانند قتل سوق دهد. اما شرایط روحی زنان در ارتکاب این گونه جرائم مورد توجه قاضی قرار نمی گیرد.

نکته قابل تامل دیگر این است که در قانون مجازات اسلامی از روش های اثبات قتل در دادگاه می توان به اقرار، شهادت، قصاص و علم قاضی اشاره کرد. بر این اساس، اگر فردی در بازجویی اولیه به قتل اعتراف کند، اقرار وی به عنوان دلیل قاطع در اولویت قرار می گیرد و اثبات قصد و انگیزه ارتکاب قتل، امری ثانویه می شود. این بدان معناست که ادله دفاع موجه و اثبات آن دیگر برای قاضی و دادگاه که با داشتن ادله اولیه و اساسی برای اثبات قتل، لزوم اثبات انگیزه های ثانویه را نمی بینند و بیشتر تمایل به تعطیلی دادگاه دارند، اولویت ندارد. از این رو «شهادت» مبنی بر دفاع موجه و استدلال متهم مبنی بر انجام عملی که منجر به قتل شده است قابل طرح نیست و حقوق افرادی که در دفاع از خود مرتکب قتل می شوند ساقط می شود.

اینگونه بود که ادعای ریحانه مبنی بر قتل او در دفاع از خود در برابر تعرض منجر به تغییری در رای دادگاه نشد.

منبع: The Fire Next Time

https://akhbar-rooz.com/?p=240311 لينک کوتاه

3.6 7 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x