شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

متن سخنرانی مسعود مافان در جلسه بزرگداشت بکتاش آبتین

درود به همه‌ی شما دوستان گرامی که برای بزرگداشت انسانی اینجا جمع شده‌ایم که جانش را برای آزادی و آزادی بیان گذاشت.

در مملکت ما روشنفکران، نویسندگان و شاعران برای بنیانی‌ترین حقوق انسانی که همین «آزادی بیان» باشد، دهه‌ها که نه، بلکه بیش از ۱۵۰ سال است که جان‌ خود را فدا کرده‌اند.

 انسان‌کُشی به معنای کلی، و به طور مشخص شاعرکُشی، از نشانه‌های اصلی حکومت‌های استبدادی در ایران شده است. راستی هیچ زمان این پرسش برای ما پیش آمده که از خود ‌بپرسیم چرا در ایران این‌همه نویسنده، شاعر و محقق کشته می‌شود؟ به طوری که ما می‌توانیم با کمترین تمرکز نام چند شاعر و نویسنده را از صدر مشروطه تا امروز ردیف کنیم که توسط حکومت و جریان‌های تندرو کشته شده‌اند. به واقع چرا؟

آزادی، و به‌طور کلی آزادی‌های اجتماعی و سیاسی از طرف هیچ قدرت و قدرتمندی به جامعه اعطا نمی‌شود. همه‌ی جوامع بشری که آزادی‌های نسبی اجتماعی جزو بدیهیات و اساس جامعه و از حقوق شهروندانش شده است، برای رسیدن به آن تلاش کرده‌‌اند. این تلاش موقعی ثمر داده که انجمن‌ها و نهادهای مختلف اجتماعی و سیاسی در جامعه فعال شده‌اند و توانسته‌اند با نگاه انتقادی خود، ضمانتی برای آزادی بیان و آزادی اجتماعی باشند. اما در ایران صد سال گذشته آیا حزب، سازمان و یا نهاد قدرتمند مدنی که وابسته و مجیزگوی دولت و قدرت نباشد پیدا می‌کنیم؟

در واقع در همین غیبت نهادهای اجتماعی و سیاسیِ مستقل از قدرت است که می‌شود فهمید که مشکل در کجای کار است. در چنین غیبتی است که اهمیت افراد مبارز و تاثیرگذار و پرتلاش مشخص می‌شود.

حال در همین زمینه، اگر بخواهیم روی شخصیت و کارنامه ادبی و مبارزاتی زنده‌یاد بکتاش آبتین به عنوان یکی از فعالان فرهنگی و شاعر مکث کنیم، متوجه می‌شویم که با انسانی روبه‌رو هستیم با توانایی‌های چندگانه.

او در برهه‌ای از زندگی، وقتی به چرایی اینکه چرا در صدسال گذشته نهادی مستقل نداشته‌ایم واقف می‌شود، سعی می‌کند خود را در کانون نویسندگان ایران به عنوان نهادی مستقل و منتقد، فعال کند؛ نهادی که به گفته‌ی خودش فضایی می‌شود تا شخصیت او دگرگون شود و زندگی‌اش در مسیری دیگر قرار بگیرد. در همان مسیری که جانش را هم در نهایت از دست می‌دهد.

 بکتاش در جامعه ما همانطور که در ابتدای صحبت گفتم تنها نیست. در نبود احزاب و سازمان‌های سیاسی و نهادهای مدنی مستقل، هر تلاشی که در جامعه در چهارچوب فعالیت فرهنگی و گروهی صورت می‌گیرد بسیار مهم هست. این افراد مبارز و انگشت‌شمار شاخک‌ها و نبض انتقادی و مطالباتی جامعه می‌شوند. همین هم برای قدرتمندان مستبد خطرناک است.

 آنها هر تلاش فردی و گروهی فعالان اجتماعی – سیاسی برای بهبود جامعه را، به عنوان رقیب و دشمن خود می‌بینند. از همین رو است که چندین نهاد در دهه‌‌های چهل و پنجاه خطرناک شناخته شده و ممنوع شدند و یا نهادهایی چون کانون نویسندگان ایران، هرگز نتوانستند به شکل قانونی و آزادانه در ایران فعالیت کنند.

پس از قدرت‌گیری اسلام‌گرایان در سال ۱۳۵۷، آنچنان عرصه برای آزادی بیان تنگ شده که هیچ نهاد فرهنگی و صنفی را تاب نیاوردند. حتی نهادهایی که پسوند اسلامی را هم با خود ‌حمل می‌کردند، مانند نهادهای دانشجویی، قلع‌وقمع شدند.

مجلات ادبی مستقل هم که یکی پس از دیگری به تعطیلی و توقیف کشیدن شدند.

با چنین شناختی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی جامعه ایران، می‌توان بکتاش و بکتاش‌ها را بهتر شناخت و فهمید که دغدغه‌های آنها چه بوده و چگونه در نبود احزاب، هرکدام در جامعه ایران مظهر مطالبات اجتماعی جامعه و کرامت انسانی شدند.

به همین دلیل مجموعه شعر «مرثیه‌ای برای گل‌های پژمرده»، فقط یک مجموعه شعر نیست. این شعرها فریاد دادخواهی و ادامه مبارزه در زندان حکومت اسلامی است. فریادی که پس از مرگ او نیز هنوز انعکاس دارد.

این دفتر شعر پس از کشته شدن بکتاش آبتین، توسط هم‌سلولی‌های او به دست خانواده وی رسانده شده است.

همانطور که در مقدمه کتاب توسط بنیاد بکتاش آبتین مطرح شده، این کتاب، شامل شعرهایی است که زنده‌یاد بکتاش در داخل زندان مابین مهر ۹۹ تا آبان ۱۴۰۰ خورشیدی سروده. پای هر شعر هم ماه و سال سرایش شعر توسط خود شاعر درج شده.

به عنوان یک سند مبارزاتی، هم بنیاد بکتاش آبتین، هم من و همکارم به عنوان ناشر، فکر کردیم بهتر هست هرچه در این دفترچه به دستخط بکتاش آبتین آمده منتشر شود.

شاید اگر حکومت اسلامی سبب مرگ بکتاش آبتین نمی‌شد و او‌ می‌توانست زنده بماند و زندگی کند، کتاب او مانند دیگر کتاب‌ها با حروف چاپی منتشر می‌شد و دستخط او فقط به عنوان نمونه‌ اصلی کارش در آرشیو شخصی خودش و خانواده‌اش می‌ماند. شاید هم، چون دستخط زیبایی داشت، از برشی از آن برای تزیین جلد کتاب استفاده می‌شد، اما وقتی شاعری آزادی‌خواه چون بکتاش آبتین را حبس می‌کنند، و او خلاقیت و آرمانگرایی‌اش را در زندان هم ادامه می‌دهد و بعد به نوعی کشته می‌شود، این دفتر، این دستخط، این جلدی که توسط خود او با کولاژی از کاغذهای روزنامه‌های موجود در زندان طراحی شده، معنای دیگری می‌یابد؛ ادامه مبارزه حتی در حبس و در زنجیر؛ و این معنا، این مبارزه، خوب است با مخاطب علاقه‌مند، چه به موضوع شعر، و چه به موضوع آزادی‌خواهی، به اشتراک گذاشته شود.

در تاریخ ادبیات ایران، از دیرباز تا عصر حاضر، کم نیستند شاعران آزادیخواهی که اشعاری برای آزادی و علیه استبداد و برای برابری سروده‌اند که ماندگار هستند و نام‌شان همیشه با آزادی و مبارزه علیه ظلم پیوند خورده است؛ از مهستی گنجه‌ای گرفته تا طاهره قره‌العین؛ از ملک شعرای بهار تا فرخی یزدی؛ از عارف قزوینی تا میرزاده عشقی؛ از سعید سلطان‌پور تا فریدون فرخزاد، محمد مختاری و تا حالا، تا بکتاش آبتین.

مخاطب، با شنیدن نام این افراد، صرف نظر از ارزش‌های ادبی، در وهله اول به برابری‌طلبی و آزادی‌خواهی فکر می‌کند. شعرهای بکتاش آبتین در این مجموعه هم همه از فضای زندان می‌گوید. یعنی تصویرسازی‌ها، فضاسازی‌ها و عنوان شعرها و همه مفاهیم بیان شده، متاثر از آرمانخواهی و مبارزه و فضای زندان هستند. خواننده با خواندن مجموعه «مرثیه‌ای برای گل‌های پژمرده»، چه امروز و چه در آینده، به یاد او و همه انسان‌های آزادی‌خواه در فضای زندان و تحت ظلم حکومت اسلامی خواهد افتاد. همچنان‌که سال‌ها پس از اعدام سعید سلطانپور، خواننده با شنیدن اسم او و کتاب‌های او- «آوازهای بند»، «از کشتارگاه» و «از زندان تا تبعید» – می‌تواند به مبارزه‌ و آرمانخواهی او در تاریخ معاصر ایران فکر کند.

اینگونه است که ادبیات و کلام و شعر، می‌تواند در شرایط‌ مختلف، به شکوفایی و تقویت جنبش‌های آزادیخواهانه اجتماعی کمک کند.

یاد همه نویسندگان و شاعران جانباخته‌ی راه آزادی گرامی

https://akhbar-rooz.com/?p=241306 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x