“هدف از انقلاب غلبه بر ترس است”
(تئودور آدورنو)
۱)
اصلیترین روشِ اصلاحطلبان در تمامی دورهها برای جلب نظرِ بخشی از مردم بهویژه طبقهی متوسط و کشاندنِ آنها پای صندوق رأی، زندهکردنِ ترس در دلِ آنها بوده است: ترس از رُقبای تندرویِ اصولگرا و پیامدهای وحشتناکِ روی کار آمدنشان.
۲)
میانجیگری و استقرارِ اصلاحطلبان درست جایی در میانهی جنبهی ترسناکِ حاکمیت و ترسِ واقعیِ مردم، آنها را در موقعیتی قرار میدهد که از قضا تداوم خطومشیشان در گروِ حفظِ وضع موجود از طریق دلّالیِ ترس بینِ حاکمیت و مردم است.
۳)
توضیحِ یک تبانی: برای حاکمیت، در انتخابات اصل بر کسبِ مشروعیت است. اصلاحطلبان با دلّالیِ ترس، منفعتِ سهیم شدن در قدرت را در ازای رقم زدنِ مشارکتی مشروعیتبخش به دست میآورند. هم از اینروست که اصولگرایانِ به اصطلاح تندرو هیچگاه اِبایی از متّصفشدن به صفتهای ترسناک و افراطی نداشتهاند.
۴)
معادله ساده است: مقصودِ نهاییِ اصلاحطلبان هیچگاه نمیتواند خشکاندنِ منشاءِ ترس باشد، بلکه درست برعکس، توسّل به آن برای سهیم شدن در قدرت ایجاب میکند همواره دستنخورده و رازآمیز باقی بماند. اِقرارِ رؤسای جمهور به هیچکاره و تدارکاتچی بودن در پایان دولتهای اصلاحات و اعتدال، چیزی جز تأکید بر وجود و استقرارِ دوبارهی سایهی ترس بر سرِ جامعه نبوده است.
۵)
منطقِ اصلاحات غلبه بر ترس نیست، بازی با ترس در چرخهی دلّالی است. منطقِ اصلاحات: به نیابت از مردم، برای حاکمیت مشروعیت میخرد، به نیابت از حاکمیت، ترس به مردم میفروشد تا این هر دو حفظ شود و تداوم یابد. غلبه بر ترس جز از راهِ مواجههی مستقیم با آن و متوقف کردنِ این چرخهی دلّالی ممکن نیست.
منبع: اتحاد بازنشستگان
حمله گسترده خط تحریم به پزشکیان با هدف شکست او در مقابل جلیلیان شباهت زیادی با موضع راست افراطی در اسراییل دارد: ” … ممکن است کاندیدایی در ایران وجود داشته باشد که به نفع ما باشد. میزان مشارکت رای دهندگان که کمترین میزان از زمان انقلاب اسلامی بوده است (۴۰ درصد) حاکی از حدود هزار نکته از شکاف فراینده بین رژیم محافظه کار و جمعیت در ایران است. هیچ تصمیمی وجود ندارد. اما این احتمال وجود دارد که نتیجه انتخاب جلیلی باشد که این به نفع اسراییل است.”