هممیهنان گرامی!
نمایش انتخاباتی انتخاب ریاستجمهوی که حاکمیت مترصد بود از آن حماسهای در تأیید رژیم ولایت فقیه رقم بزند با تحریم اکثریت مردم میهن ما بهپایان رسید. حتی بر اساس آمار رسمی رژیم، در شماری از شهرهای بزرگ کشور از جمله تهران، میزان شرکت رأی دهندگان بهزحمت به بیش از ۳۰ درصد بالغ شد (به گزارش ایسنا، رئیس ستاد انتخابات استان تهران گفت: تعداد واجدان شرایط برای چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۰ میلیون و ۱۹۹ هزار و ۷۴۲ نفر بودند که در این دوره از انتخابات در هشتم تیرماه در پایتخت سه میلیون و ۳۶۶ هزار و ۲۶۴ تعرفه رای استفاده شد).
روشن بود که ادامهٔ بحران شدید اقتصادی و اجتماعی که جامعه را به مرحلهٔ خیزش اعتراضهای گستردهٔ سراسریای دیگر نظیر جنبش اعتراضی مردمی “زن، زندگی، آزادی”، جنبشی که ادامهٔ حیات جمهوری اسلامی را با چالشهایی جدی رو به رو کرد، و رویدادهای اعتراضی پی در پیِ دو سال گذشته میتوانست بکشاند، سران رژیم را از عاقبت کار حاکمیتش و دشواریهای جدی بر سر ادامه حیات آن سخت نگران کرده بود. سِیر رویدادهای منطقه و از جمله خطر درگیریهای مستقیم و فاجعهبار با دولت نژادپرست و جنایتکار اسرائیل و امپریالیسم آمریکا، را نیز بر مجموعهٔ نگرانیهای حاکمان باید افزود تا ابعاد عمق بحرانی که رژیم بهخاطر سیاستهای نابخردانه و ماجراجویانهاش با آن دست به گریبان بود روشن گردد.
با مرگ غیرمنتظره و پرابهام ابراهیم رئیسی، از اعضای گروه مرگ مسئول کشتار هزاران زندانی سیاسی در سال ۶۷، رژیم فرصت را برای جابهجایی مهرهها و منحرف کردن جنبش مردمی به سمت سراب “اصلاحپذیری” حاکمیت و گشودن دریچهٔ اطمینانی برای آرام کردن جامعه و خاموش کردن خشم خروشان و فزایندهٔ توده ها را مناسب دید.
تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان (کسی که در دو دوره انتخابات ریاستجمهوری و همچنین انتخابات دورهٔ اخیر مجلس – مجلس دوازدهم- رد صلاحیت شده بود) بهطور سازمان یافته و بهدستور مستقیم ولی فقیه و از این طریق به میدان آوردن سازمان یافته اصلاحطلبان حکومتی برای توهمزایی دربارهٔ مسعود پزشکیان و بهوجود آوردن امید کاذب برای پیدا شدن “روزنهای” که عیناً در دوران نمایش انتخاباتی حسن روحانی نیز آزمایش شده بود، و همچنین تبلیغ گسترده و هراس افکنی از امکان “انتخاب” جلیلی و بدتر شدن اوضاع مملکت از سوی دیگر، مجموعه کارزار دقیق و سازمان یافتهٔ حکومتی برای “حماسه آفرینی” کذایی در تأیید مردمی بودن، مقبولیت، و توهم وجود آزادی در میهن استبداد زده ما بود.
آقای خاتمی که چند ماه قبل از این نمایش انتخاباتی، با درک خشم و تنفر عمیق مردم از حاکمیت فرصتطلبانه از شرکت در نمایش انتخاباتی مجلس خودداری کرد تا بهاصطلاح خودش در “کنار مردم” باشد دوباره به میدان آمد تا فریب “روزنه انتخابات” را تکرار و تبلیغ کند. البته مردم فراموش نکردهاند که زمانی آقای خاتمی گفته بود: “اگر بنا باشد اصلاحطلبان یا افرادی از آنان را از رده خارج کنند هیچ حساب افکار عمومی و افکار جهانی را هم نمیکنند. آن چه مهم است این است که کسانی را که نمی خواهند نیایند و من مطمئن هستم که نمی خواهند ما بیاییم. تازه اگر از این مرحله هم بگذریم حق نداریم بیش از آن چه میخواهند رأی بیاوریم. … ” و اتفاقا مسعود پزشکیان که در سخنرانیهای قبلیاش تأکید کرده بود فردی است “ذوب در ولایت” و اختیاری در خیلی زمینهها برای تغییرات اساسی ندارد، در نخستین سخنرانیاش ضمن تأیید ارزیابی خاتمی از روند “انتخابات” در حکومت جمهوری اسلامی از جمله گفت: “از مقام رهبری تشکر میکنم که اگر ایشان نبودند فکرنمیکنم اسم ما بهراحتی از این صندوقها درمیآمد.” علی خامنهای هم پس از اعلام نتایج انتخابات به پزشکیان گوشزد کرد که باید راه دولت رئیسی را ادامه دهد.
توهم زایی دربارهٔ دولت پزشکیان برای آرام کردن اوضاع، و وظایف جنبش مردمی
دولت مسعود پزشکیان که اعضای کلیدی آن از سوی علی خامنهای تعیین خواهد شد و بر روال دولتهای قبلی سیاستهای کلان اقتصادی آن از سوی دفتر ولی فقیه به دولت او و دیگر ساختارهای قانونگذاری و اجرایی کشور ابلاغ خواهد شد، دو مأموریت کلیدی خواهد داشت. نخست، آرام کردن اوضاع بهشدت بحرانی کشور و توهمآفرینی در اینباره که گویا رژیم راه اصلاحات را گزینهٔ خود کرده است و جلوگیری کردن از انفجار اجتماعیای دیگر، انفجاری که این بار میتواند با حضور نیرومند جنبش کارگری و زحمتکشان دشواریهایی علاجناپذیر برای رژیم بهوجود آورد. دوم، از سرگیری مذاکرات مخفیانه با آمریکا و اتحادیه اروپا که همگی تلویحاً از انتخاب او برای بهبود روابط فیمابین با ایران اظهار امیدواری کردند.
تجربه دو دولت حسن روحانی که با حمایت “اصلاح طلبان” حکومتی روی کار آمد نیز مشابه همین روند کنونی است. برخلاف قولهای انتخاباتی روحانی، نه دوران حصر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، و کروبی به پایان رسید، نه زندانیان سیاسی- عقیدتی آزاد شدند، نه از سرکوب خشن حقوق زنان جلوگیری شد، و نه به خواست کارگران و زحمتکشان میهن توجهی گردید. بحران اقتصادی ادامه یافت، درهٔ عمیق میان فقر و ثروت بیش از پیش گسترش یافت، فساد گسترده دستگاه دولتی ادامه یافت و تشدید شد، و سرکوب خونین و خشن هر گونه اعتراض تودهای از جمله در سالهای ۹۶ و ۹۸ همچنان برقرار بود، و در انتهای کار دولت “امید”، روحانی اشاره کرد که چندان اختیاری نداشته است و عملاً تنها تدارکاتچی و مجری دستورات رهبری رژیم و سپاه و نیروهای امنیتی بوده است.
هممیهنان گرامی!
حزب تودهٔ ایران بر این اعتقاد است که بهجز اقلیتی کمشمار که در این “انتخابات” شرکت کردند و به جلیلی رأی دادند، اکثریت قاطع مردم میهن ما و همچنین کسانی که با امید پیدا شدن “روزنه ای” به مسعود پزشکیان رأی دادند همگی خواهان تغییر اساسی در شرایط فاجعهبار امروز کشور و حرکت به سمت حاکم شدن اراده مردم بر امور را خواهان هستند. اکثریت قریببهاتفاق مردم میهن ما خصوصاً کارگران و زحمتکشان، هممیهنانی که بیش از پیش به زیستن زیر خط فقر هُل داده شدهاند، خواهان تخفیف فشارهای کمرشکن اقتصادی، دریافت دستمزدی مناسب و همخوان با تورم، بهپایان رسیدن سیاستهای مخرب نولیبرالی خصوصیسازی پردامنه و تعدیل نیروی انسانی کار، خواهان ترمیم زیرساختار تولیدی کشور، خواهان پایان یافتن تعرض خشن و ضد انسانی گزمگان رژیم علیه زنان، خواهان آزادی زندانیانی سیاسی-عقیدتی و باز شدن فضای سیاسی کشور هستند. روشن است که هیچکدام از این خواستها در چارچوب ادامه رژیم ولایت فقیه و نظام سیاسی استبدادی و ضدمردمی کنونی تحققپذیر نیست. تجربه دهههای اخیر نشان داده است تنها با مبارزهٔ گسترده و سازمان یافتهٔ اجتماعی میتوان حکومت را به عقبنشینی وادار کرد. تجربه تاریخی روزهای اخیر در فرانسه که طیفی گسترده از نیروهای مترقی از کمونیستها و سوسیالیستها گرفته تا سبزها که برای جلوگیری از پیروزی نیروهای راستگرای متمایل به فاشیسم متحد شدند نشانهای روشن و اثبات شده از توانمندی حرکت سازمان یافته و متحد نیروهای مترقی و آزادیخواه است که میتواند مورد توجه قرار گیرد.
ما بار دیگر همه نیروهای ملی و آزادیخواه کشور را به همکاری و تدارک یک گفتمان ملی برای سازماندهی تودههای جان بهلب رسیده و بهچالش کشیدن جدی حکومت ضد مردمی فرامیخوانیم. بدون تلاش مشترک و بدون مبارزهٔ سازمان یافته برای بهوجود آوردن تغییرات بنیادین و پایدار، حکومت جمهوری اسلامی همچنان که در طول سالهای اخیر نشان داده است با بهرهگیری از انواع مانورها و جابهجایی مهرهها همچنان به حیات فاجعهبارش در صدمه زدن به میهن ما ادامه خواهد داد.
حزب تودهٔ ایران – ۱۸ تیرماه ۱۴۰۳
برخلاف نویسندگان بیانیه های سریالی و تکراری، من اتفاقا معتقدم ۱۴ میلیونی که به جلیلی رای دادند به دنبال تغییرات اساسی بودند.
اینکه امید بستن به جلیلی و داشتن انتظار تغییراتی در این حد از او واقعبینانه و درست بوده یا خیر محل بحث نیست.
نکته جالب توجه اینجاست که علیرغم هجمه رسانه ای، توصیههای پنهان و نیمه پنهان(از سوی راس نطام و نهادهای مهم حکومت و حتی دو قوه دیگر) به رای ندادن به جلیلی و شامورتی بازیهای پادوهای هژمون در داخل، ۱۴ میلیون نفر به شعار مبارزه با فساد فراجناحی رای دادند.
مقصر اینکه این ۱۴ میلیون به فرد و نیرویی در داخل حکومت برای تغییر رای میدهند، نیروهای مدعی چپ می باشند، که دیدگاهی “ظهوری” به سرنگونی دارند و تا وقوع سرنگونی هر تغییری به نفع مردم را منتفی دانسته و با مبارزه روی زمین واقعیات در داخل وداع گفته اند.
صادقانه باید از نیروهای جدی چپ خواست که در امور داخل دخالت نکرده و بگذارند فعالین چپ در داخل، بدون واهمه از انگ زنیهای رایج در چپ خارج کار را در دست بگیرند!
دقیقا!
“چپهای خارج از کشور بازنشسته شوید!”
تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان (کسی که در دو دوره انتخابات ریاستجمهوری و همچنین انتخابات دورهٔ اخیر مجلس – مجلس دوازدهم- رد صلاحیت شده بود) بهطور سازمان یافته و بهدستور مستقیم ولی فقیه و از این طریق به میدان آوردن سازمان یافته اصلاحطلبان حکومتی برای توهمزایی دربارهٔ مسعود پزشکیان و بهوجود آوردن امید کاذب برای پیدا شدن “روزنهای” که عیناً در دوران نمایش انتخاباتی حسن روحانی نیز آزمایش شده بود، و همچنین تبلیغ گسترده و هراس افکنی از امکان “انتخاب” جلیلی و بدتر شدن اوضاع مملکت از سوی دیگر، مجموعه کارزار دقیق و سازمان یافتهٔ حکومتی برای “حماسه آفرینی” کذایی در تأیید مردمی بودن، مقبولیت، و توهم وجود آزادی در میهن استبداد زده ما بود.
چرا وقت مردم را میگیرید و بجای ارائه نظر بخشی از اعلامیه را دوباره میآورید؟