این نوشته را تقدیم می کنم به بانو شریفه محمدی دانشآموختهی رشته نقشه کشی صنعتی دانشگاه تهران و کنشگر و فعال کارگری که از سوی دادگاهی در گیلان به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شده است. ضمن اظهار تاسف عمیق برای دادگاهی که چنین دست و دل بازانه حکم نابودی زندگی انسان را (نظیر حکم باطله ای که برای توماج صالحی در اصفهان داده شد) صادر میکند، آرزومندم و میخواهم که شریفه محمدی هرچه زودتر آزاد و به کانون ِگرم خانواده نزد همسر و یگانه فرزندش برگردد.
از پایان خرداد ماه ۱۴۰۳ اخباری از اعتصابات وسیعِ کارگران شرکتهای زیر مجموعه صنایع نفت منتشر شدکه حاکی از اعتصاب بیش از ۲۲۰۰۰کارگر در بیش از ۱۰۰شرکت است. در ابتدا خواست این کارگران در دو مورد شرکتهای پیمانی و برقراری ۲۴ روز کار در برابر ۱۴ روز استراحت خلاصه شده بود. این اعتراضات تحت عنوان کمپین ۱۴/ ۱۴ شهرت یافته است.
برای پاسخ به علل باورناپذیری گزارشات اعتراضی در صنایع نفت وگاز … ابتدا به شرح اعتراضات کارگری ۱۴۰۰ و خواسته ها و مطالبات کارگران و عوامل درگیر در این اعتصابات (دولت و مدعیان رهبری و سازماندهی و نمایندگی کارگران) و نقش هریک می پردازم. سپس به خواستههای کارگران وارزیابی آن در فاصله ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ تاکنون خواهم پرداخت وکوشش میکنم دخالتگریها و نوع و شیوه و اهداف آن را در حدّ دادههای موجود ارزیابی کنم. در پایان به دو نقصان اصلی ِ یکم: نبودِگردش آزاد اطلاعات و ممنوعیت فعالانه خبرنگاران در تهیه گزارشات میدانی اعتراضات و اعتصابات و دوم: فقدان سازمانهای کارگری مستقل و ضعف خود سازماندهی کارگران در مقابل نهادهای جعلی و تمایلات جانشین گرایانه پیرامون کارگران خواهم پرداخت.
اعتصابات خرداد _ تیر ۱۴۰۰
با اعلام کمپین اعتراضی و اعتصابات۲۹ خرداد ۱۴۰۰ در بیش از ۶۰ مرکز صنعتی از جمله کارگران پتروشیمی بوشهر، شرکتهای نفت و گاز پارس جنوبی٬ اورهال پالایشگاه نفت تهران٬ پالایشگاه تندگویان٬ پالایشگاه آبادان به وقوع پیوست. خواست کارگران موضوع افزایش دستمزد و ۲۰روزکار در برابر ۱۰ روز استراحت به اضافه موضوعات رفاهی در استراحتگاهها بود.
در اولین واکنش به اعتصاب کارگران پیمانکاری گزارشات حاکی از اخراج۷۰۰ کارگر پالایشگاه نفت تهرانبود. کارفرما سپس اعلام کرد که این موضوع “شایعه” است. اما نظر کارگران قراردادیِ اینشرکت چنین بود: «منظور از “اخراج” این است که برگه تسویه حساب را دست آنها دادهاند چون آنها قرارداد ثابت ندارند و طبق فرمان کارفرما هر لحظه امکان تسویه حساب با آنها وجود دارد.»
کارگران رسمی شرکت نفت هم به دولت هشدار داده بودند درصورت عدم اجرای ماده ۱۰ اعتصاب خواهند کرد. که با فاصله یک هفته حسن روحانی رئیس جمهور وقت خطاب به کارگران رسمی صنعت نفت و گاز گفت “به این کارکنان شرافتمند صنعت نفت قول میدهم مشکل آنها را حل میکنیم، نمیگذاریم از نظر حقوق و دستمزد مشکل داشته باشند”.
حسن روحانی در باره این اعتصابات کارگران پیمانی اظهار داشت: «برخی کارکنان و کارگرانی که در اختیار پیمانکاران هستند در مناطق نفتی حضور دارند که اگر مشکلی دارند، به وزیرکار دستور میدهم آنها را حل میکند البته مشکلات آنها شاید ربطی به وزارت نفت نداشته باشد و فقط در مناطق نفتیاند».
اخبار غیر رسمی در آن زمان حاکی از آن بود که پیمانکاران با بهره گیری از یک گروه تلگرامی به نام پایپینگ (که کار واسطگی و دلالی تامین نیرو کار برای پیمانکاران را انجام می دهد) نیروی کار لازم را در اختیار گرفته و مقاومتِ کارگران پیمانی را درهم شکسته اند. هیچگاه به درستی مشخص نشد که خواست ۲۰ روز کار و ده روز استراحت تا چه اندازه تحقق یافت.
اشکال موجود در این دوره از اعتصابات کارگران پیمانی نبودِ یک تشکل به انتخاب خود آنان برای پیگیری مطالباتشان بود. یک کانال تلگرامی به نام «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» ادعای هدایت مبارزات کارگران پیمانی را داشت. این شورا در معرفی خود در صفحه تلگرامی چنین میگوید:
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت به منظور اطلاع رسانی مستقیم و بی واسطه پیرامون اعتصاب و مطالبات کارگران صنعت نفت، یک کانال تلگرامی مستقل به آدرس https: //t. me/shoranaft ایجاد کرده است. «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» که خود را «نماد و نماینده اتحاد و همبستگی همه بخشهای کارگران در صنعت نفت» خوانده است، میگوید: بیانیهها، اخبار اعتصاب و پیامهای همبستگی با اعتصاب را در اینکانال گردآوری کرده است. کارگران، فعالان کارگری و سایر حامیان و علاقمندان بهمبارزه در این صنعت میتوانند از طریق عضویت در این کانال در جریان خبرهای اعتصاب فراگیر نفت و مطالبات کارگران قرار گیرند».
این صراحت در خودنمایندگی، جانشینگرایی این «شورا» تنها بیانگر جعلی بودن آن و نداشتن هیچ گونه نمایندگی مستقیم از سوی کارگران است. در ادامه شوراهای دیگری نیز به همین عنوان در بخش های دیگر ایجاد شدند که جلوتر به آن خواهم پرداخت.
همچنین یکی از مدیران کانال تلگرامی پایپینگ نیز در یک ویدئو مدعی بود ۸۰۰۰کارگر پیمانی با امضای خود به او ماموریت پیگیری خواسته هایشان را داده اند و او این درخواستها را به دفتر نمایندگیِ ولی فقیه در بوشهر داده است.
«شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت» در بیانیه ی شماره ۸ خود با عنوان: طرح “پیگیری مطالبه گرایی در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران” را نمی پذیریم. به طرح چگونگی نمایندگی مازیار گیلانی نژاد مدیر کانال پایپینگ چنین می پردازد: «در حالیکه اعتصاب سراسری کارگران پروژه ای پیمانی نفت ادامه دارد و تجمعاتی از سوی همکاران ما در جاهای مختلف با تاکید بر ادامه اعتصاب تا رسیدن به مطالبات خود برگزار میشود، مدیریت تلگرامی موسوم به ”بزرگترین ابرگروه کاریابی و پایپینگ و اکیپ پروژه” طرحی تحت عنوان طرح پیگیری مطالبه گرایی در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران ارائه داده و گفته است با نوشتنِنامه و طرح درخواست ها و مشکلات کارگران پارس جنوبی به وزارت نفت و وزارت کار میخواهد آنها را پیگیری کند.»
و ادامه میدهد «در این نامه با استناد به نامه سال گذشته آنها به مقامات حکومتی و ارسال آن توسط آنان به اداره کار بوشهر جهت حل مسائل کارگران، در هشت بند به مشکلات کارگران اشاره شده است و بعد برای پیگیری این موارد و مذاکره با مقامهای حکومتی از کارگران خواسته شده است که آقای مازیار گیلانی نژاد را به عنوان نماینده خود معرفی کنند. برای ارائه این نامه ۵۰۰۰ امضا نیاز دارند و از کارگران خواسته شده است که با نوشتن اسم و فامیل و شماره ملی خود این نامه را امضا کنند .»
«اولین نکته در پاسخ به طرح مدیران گروه تلگرامی پایپینگ اینست که اتفاقا خلف وعده های داده شده باعث شده اکنون کارگران خشمگین دهها هزار نفره وارد اعتصاب شوند و در طول سال نیز هر جا که توانستند کارگران دست به اعتراض زدند و خواستهایشان را پیگیری کردند. باید به اعتصاب ادامه داد تا کارگران بتوانند از موضع قدرت و برای تامین همه خواستهایشان وارد مذاکره بشوند.»
«دوما حواله دادن ما به قانون کار یا قانون اساسی جواب ما کارگران نیست. این قوانین هستند و این وضع و بدبختی ما کارگران است. خود قوانین ویژه اقتصادی، قوانین مصوب هستند که از نظر ما قوانین رسمیت دادن به اسارت کارگر است و ما خواستار برچیده شده آنها هستیم. ما خواستهایمان را روشن و صریح اعلام کردهایم و جواب میخواهیم.»
به این ترتیب این «شورا» که خود را «نماد و نماینده اتحاد و همبستگی همه بخشهای کارگران در صنعت نفت» خوانده است، و کوچکترین نشان و سندی از برگزیده شدن و انتخابی بودن چنین نمادی از سوی هیچ یک از بخش های کارگران صنایع نفت ارائه نداده است، دست نماینده جعلی دیگری که به عنوان شخصیت حقوقی نمایندگی به کارگران تحمیل شده است را رو می کند و حاصل این بازی با خواسته ها و نیازهای کارگران تنها یک نتیجه دارد. اعزام کارگران جدید جذب شده از طریق گروه کاریابی پایپینگ به کارگاه ها و پایان دادن به اعتصابات کارگران پیمانی.
البته «شورا»برای خالی نبودن عریضه از راپورت چگونگی سازماندهی اعتراضات کارگری، در بیانیه پایانی خود چنین میگوید: « … بنا بر خبرهای دریافتی راننده های فاز ۱۹ هم اکنون سه ماه است که مزد نگرفته اند و زمزمه های به راه انداختن اعتصاب در میان آنان بالاست. یکی از مطالبات ما کارگران پروژه ای اعتصابی نفت پرداخت بموقع دستمزد همه کارگران در نفت در هر ماه و تسویه حساب بدهی ها بابت طلبهای مزدی مان است. خبرهای دیگر حاکی از بازگشت بخش هایی از کارگران به کار با توافقاتی است که با پیمانکاران انجام میدهند. از جمله طبق خبر شمار زیادی از جوشکاران فاز ۱۳ سرِکار بازگشتهاند که تاکید ما اینست که مثل همکارانمان در هفشجان و ایذه این کارگران هر چه سریعتر نمایندگان خود را انتخاب کنند و بر خواستهایی که داشته اند بویژه وضع کمپها وکیفیت غذا تاکید کنند.»
و ادامه میدهد: «در برخی مجتمع ها کارفرمایان زیر فشار اعتصاب ما به دوبرابر دستمزد و بیست روز کار و ده روز مرخصی تن داده اند. این را باید مبنای توافقات خود در سطح سراسری کنیم. همینطور خبر میرسد که بخشی از همکاران پروژه ای اعتصابی ما در فاز ۱۴ سر کار برگشته اند. اما جوشکاران هنوز در اعتصاب هستند. نقطه اتحاد ما کارگران اعتصابی خواستهای مشترک ماست. مبنا قرار دادن بالاترین سطح توافقات صورت گرفته بر سر میزان دستمزدها که توسط کارگرانی که سر کار بازگشته اند با پیمانکاران و اینکه دستمزد هیچ کارگری نباید کمتر از ۱۲ میلیون باشد اولین تاکید ماست. بعلاوه ۲۰ روز کار و ۱۰ روز مرخصی یک مطالبه فوری ماست و تا کنون بسیاری از پیمانکاران حاضر به قبول آن شده اند.»
«همینطور وضع کمپها باید بهبود جدی پیدا کرده و در هر اطاق بیش از ۴ نفر اسکان نداشته باشند و کیفیت غذا بهبود یابد و غذاخوری برای محل صرف غذا تدارک دیده شود.»
به این ترتیب روشن میشودکه کارگران اعتصابی در شرکت های مختلف بسته به شرایط خود، با گرفتن برخی امتیازات و گذشتن از برخی دیگر به سرکار برگشته اند و از سرنوشت اخراجی ها و یا کسانی که بعد از کار تجدید قرارداد نشدند نیر خبری منتشر نشده است. هر دو مدعی (رهبری و سازمانده اعتصاب و نماینده امضایی) نه تنها هیچ نقش موثری در هدایت و پیشبرد امر مبارزات نداشتهاند بلکه در عمل نیز یکی با تامین نیروی انسانی و فریب کارگران، نان خود را میپزد و دیگری هم با تغییر ریل برای به نام خود زدنِ مبارزات کارگران ایران جویای نام و آوازهی بلند در «جنبش نوین کارگری» است. اولی با داشتن امتیاز داشتن بِرَند سندیکای جعلی فلزکار _مکانیک و امتیازات ناشی از امکاناتی چون کانال کاریابی پایپینگ شریک دزد و رفبق قافله می شود و دومی برای توانمندسازی «شوراهای سازمانده » نماد همبستگی در بین «فعالان جنبش نوین کارگری» در صنایع نفت درصدد ایجاد آلترناتیو جعلی «شورایی » ستونهای آیندهی «کنفدراسیون کار ایران »را می تراشد و آرزوی میکند به قامت «کارگر نفت ما و رهبر سرسخت ما » درآید . بیهوده نیست که در ۱۴۰۲ خود سکهی تقلبی به نام «شورای سازمانده اعتراضات کارگران قراردادی» را برای کارگران قراردادی و در سال ۱۴۰۳ سکهقلب «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیر رسمی (ارکان ثالث)» رابه مقتضای موقعیت زیر نام بیانیه های خود قرار می دهد.
دور جدید اعتصابات کارگران پیمانی نفت
در پی اعلام اعتصاب از سوی بخشی از کارگران پیمانی درست در روز و ماه مشابه اعتصاب ۱۴۰۰ شروع شد و بنا بر اطلاعیه اولیه ۳۰۰۰ کارگر پیمانی را دربرگرفت.
۳۱ خرداد شروع اعتصاب با تحویل ابزارهای بیش از سه هزار همکار در سی شرکت دست دست از کار کشیدند و گفته شده است که در شرکت های دیگر فراخوان پیوستن به این کارزار با خواستههای زیر را به گوش دیگر کارگران رساندند. این خواسته ها: افزایش حقوقها، و ۱۴ روز کار و ۱۴ روز استراحت مطالبات اصلی کارگران است. همچنین کارگران پروژه ای پیمانی نفت خواست برچیده شدن بساط پیمانکاران و خواستار مزد برابر در برابر کار برابر شده اند.
بی تردین جز یک مورد ۱۴ روز کار در برابر ۱۴ روز استراحت که منطق روشنی ندارد بقیه خواستهها معقول بنظر میرسد. البته با این تفاوت که در دور اول اعتصاب «شورای سازمانده…» در آخرین بیانیه اصرار دارد که: «… نقطه اتحاد ما کارگران اعتصابی خواستهای مشترک ماست. مبنا قرار دادن بالاترین سطح توافقات صورت گرفته برسرِ میزان دستمزدها که توسط کارگرانی که سر کار بازگشته اند با پیمانکاران و اینکه دستمزد هیچ کارگری نباید کمتر از ۱۲ میلیون باشد اولین تاکید ماست».
در مورد خواست ۱۴ روز کار ۱۴ روز بیکاری هیچ مبنای مشخصی برای آن وجود ندارد، چرا که ماههای ۳۱ روز و ۳۰ روز عملا و بترتیب دو روز و سه روز در هر ماه نادیده گرفته شده است و اینکه این خواست را کارفرمای دولتی یا هر کارفرمای خصوصی چگونه میفهمد و میپذیرد! بنظر مثل آنست که از پیش بین این تعیین مدت کار با نوعی دستورالعمل مشابه آن «اینهمانی» برقرار شده باشد. اشکال بیان این مطالبه در آنست اساسا کارفرمایان که حاضربه انعطاف حتی برای خواست ۲۰ روز کار و ده روز استراحت نبودند چطور یکباره این منطق ۱۴/ ۱۴ را حتی برای بحث و گفتگو و مذاکره خواهند پذیرفت؟ به ویژه آنکه خواست ۲۰روز کار با ۱۰ روز استراحت نیز در بسیاری از کارگاهها تامین نشده است. بهرحال خواستهها در کلیت خود موضوعات قابل مذاکره اند مشروط برآنکه کارگران اعتصابی از سازمانیافتگی ارادی و مستقل خود و با انتخاب آگاهترین نمایندگان و خود سازماندهی تشکیلات شان این امکان را فراهم سازند.
ادامه دارد …
کمپین سال ۱۴۰۰ شهریور ماه روی پله های ورودی وزارت نفت. مازیار گیلانی نژاد در حال ارائه گزارش دیدار با مسئولانه وزارت نفت به کارگران پروژه ای و سپس رهنمود دادن به آنان، همراه با ۵۶ نماینده ی کارگران پروژه ای که به نمایندگی از سوی ۱۲۵ هزار کارگر پروژه ای نفت و گاز و نیروگاهی سراسر ایران به تهران آمده بودند.
مازیار گیلانینژاد چه کاره است وشغلش چیست؟ اوچند روز سابقه کار در صنایع نفت و گاز دارد ؟چرا حکومتی ها او را به نمایندگی گماشته اند؟ اگر نفتگر بود حرف شما درست بود. شما که ایشان را آنقدر میشناسید که از او در حین صحبت ویدئو می گذارید توضیح دهید مگر می شود یکی خارج از محیط کار نمایندگی یک عده و به قول شما نمایندگی از سوی ۱۲۵ هزار کارگر پروژه ای نفت و گاز و نیروگاهی سراسر ایران را داشته باشد ؟ خود نفتگرهااین آقا را از کجا می شناسند و او چقدر سابقه مبارزاتی در حوزه نقت و گاز و نیروگاهی دارد که به او رای داده باشند ؟ اصلا چقدر سابقه مبارزه دارد ؟ این آدمی که یکدفعه مثل قارچ در یک صنعت کلیدی از زمین قدرت بیرون میزنند،آیا معلوم هست الان چکاره اند و الان کجا کار می کند؟ بیوگرافی چنین آدمی را حداقل باید نیمی از آن جمعیتی که او ادعای نمایندگی شان را دارد ، بدانند. یا حداقل باید چند تشکل کارگری ایشان را تایید کند . یک کسی ادعاهایی دارد و به او از جاهایی کمک شده تا خودش را جا بزند و همین
صرفنظر از واقعبینانه بودن یا نبودن خواست ۱۴/۱۴ ، عملی بودن آن جای تردید ندارد. هنوز هم در برخی کارخانجات کشتی سازی در اروپا حقوق کارکنان هر ۴ هفته یکبار پرداخت میشود و نه هر ماه یکبار.
درود.
در زمانی که هیچ اعتصابی در میان نیست اگر عده ای نیازمند به کار، به استخدام دائم یا قردادی ِشرکتی درآیند بی شک به این دسته از کارگران زحمتکش نمی توان انگ ” لمپن پرولتاریا” چسباند. چرا که به حقوق و امنیت شغلی هیچ کارگری خدشه ای وارد نکرده اند.
چه اشکالی دارد که در همین شرایطِ عدم وجود اعتصاب، یک گروه تلگرامی( پایپینگ) برای کارگران بی کار و نیازمند اقدام به کاریابی کند؟
توجه فرمایید که شرایط زمانی و در حال اعتصاب بودن یا نبودن کارگران نقش اساسی در این موضوع دارد که شما بتوانید یا نتوانید انجام این مهم را ” واسطه گری” یا به عبارتی ” کاریابی کارگر برای رفع مشکل پیمانکار” طرح نمایید.
مهرآور عزیز تا به حالاسم اعتصاب شکن را شنیده ای؟ میدانید اعتصاب شکنی خود نیازمند یک سازماندهی برای همکاری با کارفرمایان است؟ اگریک گروه کاریابی از یک طرف خود را نماینده کارگران نشان دهد و از طرف دیگر در شرایط اعتصاب برای شرکت ها نیرو بفرستد، اینکار چه معنایی دارد ؟ این کار در شرایط نبود اعتصاب شایدجنبه اقتصادی داشته باشد اما در غیر آن چه؟ آنچه از این مقاله برمی آید اینست که شخصی هم مدعی نماینده اعتصابی هاست هم در همان موقع به کارفرمایان سرویس می دهد و هم یک سندیکای دروغکی ساخته است.