جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

حزب کار ایران (توفان): درگذشت مهندس مهربان فلاحت

رفیقِ ما، رفیقِ مهربانِ ما،  مهندس مهربانِ فلاحت در۲۶ مارس ۲۰۲۰ در شهر مادرید در اثر ابتلاء به­بیماری کرونا درگذشت.

رفیق مهربان در تاریخ ۲۲ ماه مه ۱۹۴۱ در حومه شهر یزد نصرآباد چشم به­جهان گشود. وی فرزند سوم یک خانواده زرتشتی و کشاورز بود که آنها ایران را بعد از حمله اسلام، به­آهنگ هند ترک نکردند و جزو پارسیان هند محسوب نشدند. وی از “پارسیان ایران” بود.

دوران کودکی را در خانه و مزرعه گذراند، چون در زمان رژیم آریا مهر، بزرگ ارتشداران، مظهر مهر تابان، در نزدیکی محل تولدش کودکستانی وجود نداشت، کودکستان وی مزرعه کشاورزی بود. وی سپس به­دبستان گام گذارد و با پایان دوره دبستان وارد هنرستان شد که تازه به­رشته­های تحصیلی دبیرستان اضافه شده بود.

مهربان که با همه مهربان بود، از نظر افکارِ عمومیِ مذهبی در این منطقه “گبر نجس” محسوب می­شد، آتش پرست و مجوس بود، لوح کورش­اش را شاه برسر ­دست گرفته و آریا مهر شده بود، ولی حقوق مهربان را به­عنوان یک انسان زرتشتی و شهروند ایرانی زیرپا می­گذاشت. شاه می­طلبید تا کورش آسوده بخوابد و در تحت جمشید نمایش جشنهای دو هزار پانصد ساله پارسیان را برگزار می­کرد، ولی چند فرسنگ دورتر مسلمانان متعصب مجوسان این “گبرهای نجس” را به­مجامع عمومی راه نمی­دادند. مهربان که مظهر مهربانی بود، باید در کلاس درس مانند جذامی­ها روی نیمکت جداگانه می­نشست، دقیقا همانند سایر زرتشتیان پارسی. وی مانند یک بیمار کرونائی حق رفتن به­سلمانی مسلمانان را نداشت، سالن سلمانی ویژه مسلمین بود. مهربان نمی­توانست به­رستورانِ شهر رود، زیرا رستوران­ها ویژه مسلمانان بودند، وی حق نداشت محل غذا خوردن، بستنی خوردن، آشامیدن خویش را خود آزادانه تعیین کند، این حق را مسلمانان متعصب یزد برای وی تعیین می­کردند. در هنگام خرید در بازار حق نداشت دست به­چیزی بزند که آنرا “نجس” کند. وی نیز مانند همه اقلیتهای مذهبی در ایران در زمان شاه نیز تحت فشار قرار داشتند، از این فشار اجتماعی رنج می­برد.

مهربان مانند سایر فرزندان زرتشتیان و اقلیتها که فشار محیط مذهبی یزد را تحمل نمی­کردند، به­تهران آمد که در آنجا از این فشار خبری نبود و در نزد برادرش ساکن شد. شرایط سخت کنکور و بیکاری برای جوانان، وی را مجبور کرد که برای ادامه تحصیل به­آلمان آید که در آنجا امکان کار در کنار تحصیل برایش فراهم بود. وی در تمام دوران تحصیل در دانشکده مهندسی در رشته مکانیک در کارخانه شکرسازی “وترآ” کار می­کرد و زندگیش را تامین می­نمود. در آلمان بود که با سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان آشنا شد. وی می­دید که کمونیستهای توفانی با وی از یک کاسه غذا می­خورند، از یک لیوان می­آشامند، در غم و شادی هم شریکند. وی در حوزه­های حزبی درک کرد که مرز میان انسانها پاک و نجس نیست، ستمکش و ستمگر است. وی دریافت که تاریخ تکامل بشریت تاریخ مبارزه طبقاتی است، تاریخ مبارزه بر ضد نجسی و ظلمات برای پاکی و روشنائی است. مهربان دیگر تنها نبود ده­ها و بعد از پیوستن وی به کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی هزاران نفر در کنار و همراه وی بودند که برای گندزدائی از جامعه ایران و برچیدن بساط ستم­شاهی برای یک ایران مستقل و دموکراتیک مبارزه می­کردند. مهربان اینک دورنما داشت، زندگیش مفهوم پیدا کرده بود، پیوندش با دانشجویان “مسلمان” و سایر اقلیتها پیوندی طبقاتی و انسانی بود. وی بعد از ختم تحصیلاتش برای ادامه مبارزه به ایران رفت و در گسترش نفوذ توفان در ایران فعال بود. وی در ایران در کارخانه کنتور سازی آ. اِ. گ AEG  به­کار مشغول شد. وی بعد از ازدواج صاحب دو فرزند گردید. در انقلاب بهمن با امیدی مضاعف شرکت کرد تا ایران آزاد، مستقل، دموکراتیک و غیرمذهبی را تجربه کرده و به­ چشم ببیند، ولی سلطه حکومت مذهبی جمهوری اسلامی محیط را برای وی و خانواده­اش چنان تنگ کرد که این “پارسی ایرانی” به جای هند به­اسپانیا مهاجرت کرد تا از گزند شوراهای اسلامی کارگران که از وی می­خواستند نماز بخواند و از دستورات آنها پیروی کند در امان بماند.

البته بعد از انقلاب بهمن با نطق خمینی که تائید کرد کتاب اوستا یک کتاب آسمانی و مقدس می­باشد، دین زرتشتی را به­عنوان یک دین الهی توحیدی پذیرفت، نماینده آنان را در مجلس شورای اسلامی مورد تائید قرار داده و به­رسمیت شناخت، فضای ضد زرتشتی در شهرهای مذهبی ایران بشدت تغییر کرد. به­طوریکه دیگر مانند زمان شاه از مهربان­ها به­عنوان “گبر نجس” در استان یزد و یا شهرهای قم و مشهد نام نمی­بردند و مسلمانان متعصب به­همزیستی مسالمت­آمیز با زرتشتیان موفق شده بودند، ولی در مجموع فضایِ خفقان­آورِ مذهبیِ بعد از انقلاب، برای وی با آن سابقه ذهنی دوران کودکی قابل تحمل نبود. وی در اسپانیای سلطنتی از روح جمهور­خواهیِ جمهوری اسپانیا، الهام می­گرفت و در آنجا به کسب و کار پرداخت.

این رفیق در تمام دوران اقامت در اسپانیا به آرمانهای توفان وفادار ماند و از هیچ کمک مادی و معنوی نسبت به حزب کار ایران (توفان) کوتاهی نکرد. درگذشت این رفیق قدیمی توفان برای حزب ما یک ضایعه است. یادش برای جنبش کمونیستی ایران و حزب کار ایران گرامی باد. مهربان دیگر در میان ما نیست ولی مبارزه برای زدودن  آلودگیهای اجتماعی ادامه دارد. مسلما روزی فراخواهد رسید که ایرانیان بتوانند نه تنها محل تولد و سکونت بلکه محل درگذشت خویش را نیز خود آزادانه برگزینند.

یادش گرامی و راهش موفق باد!

حزب کارایران(توفان)

شنبه ۲۳ فروردین ۱۳۹۹

https://akhbar-rooz.com/?p=25855 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x