جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

آمریکا؛ راه حل آنها برای کارگران خون در ازای سود است- پروین اشرفی

نرخ بیکاری در ایالات متحده آمریکا فقط از سی ام ماه مارس تاکنون از 10.3 درصد به 14.5 درصد رسیده است. این رقم جهشی است از تعداد 15.9 میلیون نفر بیکار به 23.1 میلیون نفر. اخراج های موقتی نیز با یک افزایش 10 برابری، مجموعا به 18.1 میلیون نفر رسید

اداره آمار کار آمریکا در روز جمعه هشتم ماه مه ۲۰۲۰ گزارش ماهانه مشاغل آمریکا را منتشر کرد و ارقام بد هستند. ارقام بدی که رکوردشکن است. نرخ بیکاری در ایالات متحده آمریکا فقط از سی ام ماه مارس تاکنون از ۱۰.۳ درصد به ۱۴.۵ درصد رسیده است. این رقم در رابطه با مردم، جهشی است از تعداد ۱۵.۹ میلیون نفر بیکار به ۲۳.۱ میلیون نفر. اخراج های موقتی نیز با یک افزایش ۱۰ برابری، مجموعا به ۱۸.۱ میلیون نفر رسید. در عین حال علیرغم اینکه کارگران پاره وقت خواهان اشتغال تمام وقت هستند، تعداد آنها تقریبا به ۱۰.۹ میلیون نفر افزایش یافت.

و تعداد آن دسته از کارگرانی که می خواهند وارد نیروی کار بشوند اما نمی توانند، تقریبا دو برابر شده و به ۹.۹ میلیون نفر رسید. برای آنکه فقط نشان داده شود چقدر این ارقام بد هستند، در نظر داشته باشید که نرخ بیکاری ۱۴.۷ درصدی، که بالاترین رقمی است که از سال ۱۹۴۸ شروع شد، یک افزایش ماهانه ۴.۴ درصدی است.  این امر به معنای یک افزایش روزانه ۲۴۰ هزار نفری به تعداد بیکاران می باشد. یعنی مثلا کل جمعیت شاغل در پنسیلوانیا فقط در عرض یک ماه از بین برود.

البته نرخ بیکاری ۱۴.۷ درصدی کل ماجرا نیست، اگرچه میتواند فریب دهنده باشد. حتی مرکز آمار کار خاطرنشان می سازد که هنوز اطلاعاتی از قلم افتاده است. مثلا میلیونها نفری که متقاضی کار هستند ولی قادر به وارد شدن به بازار کار نمی باشند، در ارقام بیکاران مورد محاسبه قرار نگرفته اند، این یعنی ۱۰ میلیون نفر دیگر از قلم افتاده اند. کم کاران و یا آن کارگران پاره وقتی که میخواهند تمام وقت کار کنند نیز صدمه دیده اند، اما آنها نیز در درون آمار رسمی تعداد بیکاران جای نگرفته اند.

فراتر از شرایطی که مرکز آمار کار به آن پرداخته است، شکاف های بزرگ دیگری نیز در این داده ها وجود دارد. تعداد ۲.۳ میلیون نفر زندانی هستند که در شمار اشتغال نیز قرار نمیگیرند. در بسیاری از کشورها، جمعیت زندانی جزو ارقام اشتغال زا محسوب نمیشود. ایالات متحده میلیون ها نفر از آنهایی را که مارکس “ارتش ذخیره کار” می نامد، به حبس کشیده است. و اگرچه بسیاری از زندانیان کار می کنند، اما تقریبا همیشه در بدترین شرایط کاری و در ازای ساعتی یک سنت به کار مشغول هستند.

مسئله کارگران فاقد مدارک قانونی را هم در نظر داشته باشیم، بخصوص کارگران صنایع کشاورزی. میلیون ها مهاجر فاقد مدارک قانونی، که به شدیدترین وجهی در ایالات متحده آمریکا استثمار می شوند، کارشان را بخاطر پاندمی از دست داده اند. بدتراز همه اینکه این کارگران فاقد شرایط بیمه بیکاری بوده و کلا بسته کمک فدرال به کارگران شامل آنها نمی گردد.  نرخ بیکاری در این بخش نیز عموما در آمارهای رسمی به چشم نمی خورد.

بنابراین با در نظر گرفتن این ارقام وخیم و میلیون ها کارگری که بر اثر بحران دوقلوی کووید- ۱۹ و سرمایه داری بیکار شده اند، کارگران چه باید بکنند؟ واشنگتن و طبقه حاکمه تنها یک نظریه دارند، و آن هم همان نظریه ای است که همیشه دنبال کرده اند. شرکت ها حتی کارگران بیشتری را بیکار خواهند کرد و حتی ساعات کار کارگران خدمات بهداشتی را کاهش خواهند داد تا بالاترین سود ممکن را حفظ کنند. آنها به کارگرانی که باقی خواهند ماند فشار کاری بیشتری را تحمیل خواهند کرد. آنها با برگرداندن مردم به کار، پیش از اینکه اوضاع ایمن باشد، اقتصاد را به قول ترامپ “آزاد” می سازند. بخش هایی مانند بسته بندی گوشت و تولید اتومبیل، یعنی کارخانه ای که هزاران کارگر در آن به کرونا آلوده شده اند، به سمت تولید کامل سوق داده خواهند شد و حتی هزاران تن دیگر را به خطر می اندازند. راه حل آنها خون در ازای سود است.

برخی از کارگران هستند که فریب این تناقض را خورده اند که اگر نتوانند کار کنند گرسنگی می کشند، بنابراین ضروری است اقتصاد مجددا راه اندازی شود. اما کارگران گزینه های دیگری هم دارند. ما در عوض می توانیم خواهان آن باشیم که سرمایه داران برای این بحران بپردازند. باید به شرکت هایی که ما را استثمار کرده اند مالیات بسته شود تا مزایای بیکاری به مقدار کافی و دستمزد به هنگام قرنطینه جهت متوقف ساختن گسترش ویروس، تضمین گردد. ما باید برای ممنوعیت اخراج کارگران بجنگیم. باید برای ملی شدن بهداشت و بخش های صنعتی جهت تولید تجهیزات بسیار مورد نیاز، مبارزه کنیم تا کارگران به کار برای تأمین منافع همگان ادامه بدهند. در بخش کشاورزی، کارگران بیکار میتوانند به تولید مواد غذایی رایگان برای گسترش خطوط تغذیه در ایالات متحده و خارج از کشور کمک کنند. زمان روز کاری میتواند بدون کاهش دستمزد، کوتاهتر شود تا تضاد کارگران دارای کار بیش از حد از یک سو،  و کارگران بیکار از سوی دیگر، حل گردد. نبرد برای این مطالبات نسبتا کم، مستلزم آنست که ما به رهبران اتحادیه ای خود فشار بیاوریم که به همراه ما بجنگند، نه اینکه فقط نامه نگاری کنند و صندوق های مالی اضطراری به راه بیاندازند. ما به کمیته های بهداشت و ایمنی در محل کار و سازمان های متقاطع کارگری مانند “کارگران بخش بهداشت، ترانزیت و آمازون با هم می شوند” نیازمندیم. یا نمونه “گروه کارگران پاسخگوی وضعیت اضطراری در ایالت کنتیکت”. اینگونه سازمان ها باید گسترده شوند، و باید مطالبات کارگران بیکار سازمان یافته را نیز در بر بگیرند. تنها اتحاد کارگری قادر است بحران را حل کند.

منبع : Left Voice

۹ مه ۲۰۲۰

https://akhbar-rooz.com/?p=29761 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
peerooz
peerooz
3 سال قبل

جل الخالق.
هر بار که به مقاله ای در باره “کارگر” – بدون تعریف آن – بر میخورم جز جل الخالق گفتن احساسی ندارم. اقتصاد آمریکا مانند بسیاری از کشورهای جهان, نه بر پایه تولید بلکه بر پایه مصرف کالاهایی میچرخد که در جاهای دیگر تولید شده و اکثر این “کارگران” بیکار, در حقیقت “مزد بگیر” و “حقوق بگیر” و “خرده بورژوا” و هرچه “بگیر” دیگر هستند جز “کارگر به معنای تولید کننده”, مگر آنکه کلمه “کارگر” همه آنها را در بر گیرد. منظور سرکار خانم پروین اشرفی از کلمات “کارگر” و “کار” و “بی کاری” چیست” و مرحوم “پرولتاریا” در کجای این معادله قراردارد؟

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x