چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳

سه فرضیه ژئوپولیتیک – لوموند دیپلماتیک، ترجمه: شهباز نخعی

آيا بايدباور کردکه اين بار، به خاطر شيوع جهاني ويروس کرونا، ايالات متحده نيروي خودرا ازدست خواهد داد وچين ازاين بحران بي سابقه بهره خواهد برد؟ برخي ازناظران، با ملاحظه خسارات گسترده وارده به آمريکا و دولت و نظام اقتصادي ناقص و معيوب آن، اين امر را تائيد مي کنند. در بي اعتمادي کنوني، تنها مي توان به فرضيه هايي درباره شکل کلي جهان آينده متوسل شد

رکود شدید اقتصاد جهانی قدرت های بزرگ را به بازاندیشی در راهبردهای صنعتی و بازرگانی خود وامی دارد. در ورای اثرات آنچه که به منظور کاستن از میزان نگرانی ناشی از بحران، به مردم اعلام می شود، بسیاری از کشورها وعده می دهند که از میزان وابستگی خود به چین بکاهند. اما رخدادهای آینده به ویژه وابسته به تنش های متقابل واشنگتن و پکن خواهد بود.

«بحران پایدار یک آزمون است، قوی ها آن را ازسر می گذرانند و ضعیف ها ازپا درمی آیند. بخش مرکزی با هر ضربه درهم نمی شکند. به عکس… اکنون چندسال است که ما بحران جهانی شدید و مداومی را ازسر می گذرانیم. اگر نیویورک در این آزمون ازپا درآید – چیزی که من ابدا گمان نمی کنم-، دنیا باید مرکز جدیدی بیابد یا بسازد: اگر ایالات متحده ایستادگی کند (…)، از این آزمون قوی تر بیرون خواهد آمد، زیرا اقتصادهای دیگر به مراتب بیش از آن از وضعیت دشواری که در آن به سر می بریم آسیب خواهند دید».

متن فوق نوشته فرناند برودل، در سال ١٩٧٧ درمورد تحرک کند تمرکززدایی و تمرکز گرایی اقتصاد اروپا از قرن چهاردهم و بعد اقتصاد سرمایه داری جهانی در قرن های نوزدهم و بیستم است. هردو اینها موجب ایجاد «بحران هایی طولانی در کل اقتصاد» شده بودند. از آن زمان تاکنون، نظر او رد و نفی نشده است. درهنگام بحران مالی جهانی سال های ٢٠٠٨- ٢٠٠٧ هم مرکز در هم نشکست ، با آن که اقتدار بین المللی ایالات متحده براثر جنگ های سال های دهه ٢٠٠٠ تضعیف شده بود.

آیا باید باور کرد که این بار، به خاطر شیوع جهانی ویروس کورونا، ایالات متحده نیروی خود را ازدست خواهد داد و چین، با حکومت توسعه گر نیرومند خود، ازاین بحران بی سابقه بهره خواهد برد ؟ برخی از ناظران، با ملاحظه خسارات گسترده وارده به آمریکا و دولت و نظام اقتصادی ناقص و معیوب آن، این امر را تائید می کنند. بحران می تواند منجر به تسریع تعادلی جدید بین شرق- غرب بمثابه پدیده ساختاری شود، اما به دلیل توانایی ها و آسیب پذیری های دوجانبه ایالات متحده و چین به یک واژگونی نینجامد. بیشتر می توان شاهد بازسازی نظام سرمایه داری جهانی به نفع تشدید تقسیم بندی و رقابت ها بود.

موج شوک دوسویه

شوک اقتصادی و اجتماعی نظام مند شیوع جهانی ویروس از آن رو شدیدتر است که در بازه زمانی کوتاهی رخ می دهد. انتقال جهانی شوک دوگانه به عرضه وتقاضا از آن رو تند و شدید بوده که موجب از تحرک افتادن زنجیره های تولیدی شده که از سال های دهه ١٩٨٠ ساختار اقتصاد سرمایه داری را تشکیل می دهد و بعد سقوط همه جانبه تقاضا، درپی انقباض اقتصادی، آن را درحدی زیاد تشدید کرده است (بیش از ۴ میلیارد تن، به این یا آن شکل قرنطینه شده اید). رکود جهانی در آینده طولانی و عمیق خواهد بود.

درجه بالای درهم تنیدگی اقتصادها توضیح گر خصلت جهانی شوک است. زنجیره های تولید و ارزش جهانی تقسیم بندی هایی فراملی در فرآیند تولید را موجب شده اند: – پژوهش و توسعه، طراحی، استخراج مواد اولیه، تولید اجزاء، نصب و سوار کردن و تجاری سازی – در گره گاه های صنعتی و جغرافیایی برمبنای سود رسانی های قیاسی تخصصی شده اند. «اپل»، که نمونه ای گویا است، اجزاء و مواد مورد نیاز خود را از ٢٠٠ پیمانکار عمده تأمین می کند که اکثریت بزرگی از آنها اصلیت آسیایی دارند:- چین (٣٩درصد)، تایوان و آسیای جنوب شرقی (٢٣ درصد) و ژاپن (١۶ درصد)- و در ٢۴ کشور قرار دارند. پیمانکاران نیز به نوبه خود مواد مورد نیاز (مواد اولیه و اجزاء) را از بازار جهانی تامین می کنند. همین وضعیت، با تغییراتی چند، درمورد همه موسسات بخش الکترونیک، برق، خودروسازی و پوشاک وجود دارد. به عنوان نمونه، «نایکه» در ۴٠ کشور دنیا کارخانه هایی به عنوان پیمانکار دارد ومواد مورد نیاز خود را از ١١ کشور دیگر، از همه قاره ها، اما با تمرکز شدید در چین، ویتنام و اندونزی تأمین می کند. زنجیره هایی فراقاره ای نیز ساختار بازار جهانی فرآورده های دارویی را تشکیل می دهد. حتی در بخش های راهبردی مانند هوا- فضا، با نظام های تولیدی که کمتر پراکنده است، نیز تقسیم بندی حاکم است. «ایرباس» تعداد زیادی پیمانکار و در چین (تیانجین) و ایالات متحده (موبیل، ایالات متحده) کارخانه مونتاژ دارد. همین امر درمورد «بوئینگ» هم صادق است که شمار پیمانکارانش مدام افزایش می یابد و در حالی که در سال های میانی دهه ١٩۶٠، هواپیمای ٧٢٧ آن تقریبا به طور کامل در خاک آمریکا ساخته می شد، اکنون ٧٠ درصد از کار طراحی و تولید مدل ٧٨٧ به شرکای خارجی واگذار شده است.

چین در قلب زنجیره های منطقه ای و جهانی قراردارد، در سال های دهه ١٩٩٠ به صورت پایگاهی برای ساخت محصولات شرکت های خارجی برای مصرف در بازار جهانی درآمده و از سال های دهه ٢٠٠٠ به صورت «مرکز تدارکات جهانی محصولات دارای ارزش افزوده» وابسته «به دیگر قطب های بزرگ (اقتصادی) منطقه ای» درآمده است. (سازمان تجارت جهانی – OMC- ) (٢). به این ترتیب، بسته شدن ناگهانی کارخانه های سازنده قطعات واسطه ای و مونتاژ فرآورده های نهایی، همه زنجیره های تدارکات و تولید در سطح منطقه ای (آسیای شرقی) و جهانی را مختل کرده است. این امر به ویژه در مورد استان «هوبی» صادق بوده که مردم آن نخستین کسان در جهان بودند که قرنطینه شدند – که یکی از مراکز عمده جریان مستقیم سرمایه خارجی (IDE) بود که ١۶٧ موسسه از ۵٠٠ بزرگ ترین موسسات آمریکایی ازنظر میزان سرمایه گذاری در آن سرمایه گذاری کرده اند.

موج شوک جهتی دوسویه دارد زیرا در مرحله دوم، دسترسی چین به مواد وارداتی لازم برای ازسرگیری اقتصاد و صادرات به مانع سیاست های قرنطینه ای بهداشتی و بسته شدن مرزها در خارج از چین برمی خورد. ازسرگیری تقاضای جهانی برای محصولات تولید شده در چین، یا جاهای دیگر، درکوتاه یا میان مدت غیرمحتمل است. در ثروتمندترین مناطق دنیا، علاوه بر هراس از آلودگی به ویروس، مسئله گسترش فقر و از بین رفتن طبقات اجتماعی نیز وجود دارد. بدون هرگونه تردید، این مسئله در چین نیز وجود دارد، که بنابر سرشماری های آماری اخیر، بیکاری شهری (۶.٢ درصد برای یک جمعیت شهری ۴۴٠ میلیونی) است که مناطق روستایی و توده های انبوه مهاجران داخلی را دربر نمی گیرد. بنابر برخی برآوردها، درواقع شمار بیکاران حدود ٢٠۵ میلیون تن است (٣) که یک چهارم کل جمعیت فعال آن و مشابه رقم بیکاری ایالات متحده (٢٢ درصد در پایان آوریل) است.

بازسازی عمیق زنجیره های ارزش غیرقابل اجتناب شده است. موسسات چند ملیتی و حکومت ها می کوشند خود را از قرارگرفتن در معرض شوک بکنار نگهدارند و اختلالات بیرونی ایجاد شده توسط مدارهای بسته تر و قابل مهارتر منطقه ای، که به دلیل الزام های امنیتی (اقتصادی، غذایی و بهداشتی) اولویت و ارجحیت می یابند. عملکرد سیاسی این تحولات مهم خواهد بود. آقای امانوئل ماکرون، با ادعای «درس گرفتن از زمان حاضر» می گوید که سپردن «تغذیه، حفاظت، تأمین بهداشت و درمان و چهارچوب زندگی خودمان به دیگران یک دیوانگی است. ما باید کنترل آنها را خودمان دردست بگیریم» (١٢ مارس ٢٠٢٠). برای کشورهای ثروتمندتر، بحران بر تناقض های بین راهبردهای فراملیتی سازی موسسات خود و امنیت آنها نور تابانده و به ویژه بر خطر وابستگی های خاص برای تدارکات به چین تأکید می کند. سناتور آمریکایی به شدت هوادار مبادله آزادی مانند آقای مارک روبیو، تأکید می کند که: «سی سال پیش، کشور ما تصمیم گرفت که برای سود بخشی هرچه بیشتر سرمایه، تولید خود را به خارج منتقل کند. تولید در چین و… ارزانتر بود. خوب، آسیب پذیری ای که این انتخاب ایجاد کرد، اکنون آشکار شده است (…) گاه، سودبخشی هرچه بیشتر سرمایه، به زیان منافع ملی ما است (۴)».

نگرانی ها درمورد وابستگی خارجی، و نیز نفوذ چین در بخش های راهبردی فناوری، پیش از بحران کنونی هم وجود داشت. در سال ٢٠١٩، «کمیسیون اروپایی» گزارشی منتشر کرد که در آن می شد خواند: «چین درعین حال هم یک شریک برای همکاری است که اتحادیه اروپا با آن هدف های مشترکی دارد، هم یک طرف مذاکره که اتحادیه اروپا باید با آن به تعادل منافعی برسد و هم یک رقیب اقتصادی خواهان رهبری فناوری و هم رقیبی نظام مند که مدل های بدیل برای حکومت کردن عرضه می کند (۵)». دراین حین، دراین مورد مانند بسیاری از موارد دیگر، اروپا دستخوش عدم تجانس است. به عنوان نمونه، ١٢ کشور اروپایی تمام یا بخشی از بنادر خود را خصوصی سازی کرده یا امتیازهایی به موسسات دولتی چین داده اند.

در ایالات متحده، که قدرتمند شدن چین از سال های دهه ٢٠٠٠ نگرانی هایی فزاینده برانگیخته، دولت ترامپ پیش از شیوع جهانی ویروس می کوشید از آمیزش اقتصاد آمریکا و جهان با چین جلوگیری کند. دیپلوماسی الزامات اقتصادی آمریکا («جنگ بازرگانی») این هدف را داشت که زنجیره را قطع کرده و از دسترسی چین به فناوری های برتر بکاهد و شرکت های فراملیتی را وادارد که کارخانه های خود را به آمریکا بازگردانند (۶). ژاپن و تایوان، به صورتی محتاطانه، موسسات خود را به خروج از چین ترغیب می کنند. دولت ژاپن دربرنامه ایجاد رونق اقتصادی خود پیش بینی کرده که ٢.٢ میلیارد دلار (٢ میلیارد یورو) برای ترغیب موسسات ژاپنی به خروج از چین اختصاص دهد.

شیوع جهانی ویروس موجب تحول در سیاست واشنگتن نشد. برعکس، قوانینی برای واداشتن موسسات داروسازی به تولید و تدارک در ایالات متحده دردست تدوین است و به این ترتیب رشته ای تازه از محدودیت ها درمورد صادرات اجزاء حاوی فناوری به چین نیز ایجاد خواهد شد. گفتمان دولت آمریکا به شکلی خاص تند و تیز است. مایکل پمپئو، وزیر امورخارجه و عده ای از منتخبان دو مجلس کنگره، آشکارا پکن را به پنهانکاری درباره منبع شیوع جهانی ویروس – و حتی پخش آگاهانه آن- متهم می کنند و می گویند که قصد چین از این کار این بوده که خود تنها قربانی اقتصادی شیوع ویروس نباشد. برخی از آنها، مانند سناتور جمهوری خواه لیندسی گراهام، رئیس کمیسیون قضایی مجلس سنا، خواهان لغو بدهی آمریکا به چین و برقراری یک «تعرفه شیوع جهانی ویروس» بر کالاهای چینی و اِعمال مجازات هایی علیه کارکنان چینی به خاطر «غفلت شدید و اشتباه برانگیزی آگاهانه» در مدیریت جلوگیری از فراگیری ویروس هستند. پاسخ دیپلوماتیک چین هم، به ویژه درمورد کشورهای وابسته با بازار چین مانند استرالیا که در این زمینه از واشنگتن پیروی می کند، به همان اندازه تند و خشن و آمیخته به تهدید به تلافی جویی اقتصادی است.

کارزار انتخابات ریاست جمهوری آمریکا دو طرف [جمهوری خواه و دموکرات] را رودرروی یکدیگر قرار داده و هریک دیگری را به ارفاق و اغماض نسبت به چین متهم می کند. در ٢٩ آوریل گذشته، رئیس جمهوری ایالات متحده مدعی شد که «چین هرکاری می تواند می کند [تا او] این انتخابات را ببازد». دو روز بعد، یکی از چهره های درخشان حزب دموکرات، که خود در مرحله مقدماتی نامزد حزب خود برای ریاست جمهوری بود، پاسخ داد: «کاملا برعکس: ترامپ نامزد رویائی چین است و چین می خواهد که ۴ سال دیگر مخاطب او باشد. در دوره اول ریاست جمهوری، ترامپ نه تنها چین را به زانو درنیاورد، بلکه آن را نیرومندتر ساخت (٧)».

آمیخته ای از همکاری و رقابت

آیا چین نیرومندتر شده است ؟ حکومت چین توانایی های مداخله قدرتمندی دارد ولی آسیب پذیری هایش را هم نباید دستکم گرفت. دسترسی مداوم به بازار جهانی برای چین مسئله ای اساسی تر حتی از ایالات متحده است زیرا اقتصاد آمریکا کمتر بین المللی شده است. سهم چین از بازرگانی جهانی معادل ٣٨ درصد از «تولید ناخالص داخلی» (PIB) است درحالی که این سهم برای آمریکا ٢٨ درصد است. وابستگی خارجی چین به مواد سوختی و کشاورزی در دهه های اخیر به طور مداوم رشد یافته است. امنیت غذایی آن، که مسئله ای وابسته به الزامات زیست محیطی است، چالشی بزرگ است. ٢٠ درصد از زمین های قابل کشت در چین از نظر زیست محیطی به دلیل کشاورزی مفرط تخریب شده است (٨). با آن که از سهم صادرات در «تولید ناخالص داخلی» (PIB) کاسته شده – به طور متوسط از ٢٨.۴ درصد بین سال های ٢٠٠٠ و ٢٠٠٩ به ٢٠.٩ درصد بین سال های ٢٠١٠ و ٢٠١٨ -، صادرات همچنان منبع مهمی برای رشد و دستیابی به فناوری ازطریق چندملیتی های خارجی حاضر در چین است. چین به رغم یک رشته دستاوردهای کلی، هنوز در بسیاری از زمینه ها مانند هوا- فضا در سطح آمریکا نیست (٩). بنابراین، به نظر نمی آید که آخرالزمانی که به راه افتاده به نفع چینی ها باشد و به نفع ایالات متحده نیز نیست. اگرچه آمریکا در بسیاری از عرصه ها، به ویژه فناوری و نظامی، از استقلال بیشتری برخوردار است، هردو آنها ازنظر اقتصادی به شدت تضعیف شده اند.

در بی اعتمادی کنونی، تنها می توان به فرضیه هایی درباره شکل کلی جهان آینده متوسل شد. یکی از این فرضیه ها همکاری بیشتر از طریق نهادهای بین المللی مسئول دارایی های عمومی بین المللی و جهانی، مانند اجرای سیاست های کارآمد جهانی در زمینه بهداشت، محیط زیست، تغذیه و کاهش فقر است. در جهت مقابل وضعیتی از تمرکز زدایی رادیکال، ناشی از رقابتی تشدید شده است که در آن حکومت ها بکوشند قدرت های خود را افزایش دهند و در یک بازی برد- باخت به عدم امنیت خود کمتر اهمیت دهند. به این ترتیب، منطق رقابت و هرکس به فکر خویش بودن پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، که دوره ای از فروریزی نظام های حکومتی بود، غالب می شود.

سرانجام، شکل دوگانه ای از آمیخته ای از همکاری و رقابت در عرصه های مختلف سیاست بین المللی می تواند ایجاد شود. از این سه فرضیه، آخری از همه شدنی تر به نظر می رسد. تحرکات جاری بختی به فرضیه اول نمی دهد. مورد بازگشت به هرج و مرج بین المللی ازنظر شیمیایی خالص هم، با آن که درخور درنظر گرفته شدن است و حتی در بسیاری از ذهن ها نفوذ دارد، کم احتمال به نظر می آید. در سومین فرضیه، خود را در دنیایی می یابیم که پس از سال ١٩۴٧ وجود داشت ولی این دنیا تقسیم شده تر و فاقد اقتدار شناخته شده و غیرمتمرکزتر خواهد بود.

١- Fernand Braudel, La Dynamique du capitalisme, Arthaud, Paris, 1985.

٢- « Global value chain development report 2019. Technological innovation, supply chain trade, and workers in a globalized world », Organisation mondiale du commerce, Genève, 2019.

٣- Cf. Frank Tang, « Coronavirus : China’s unemployment crisis mounts, but nobody knows true number of jobless », South China Morning Post, Hongkong, 3 avril 2020.

۴- Fox News, 17 mars 2020.

۵- « Communication conjointe au Parlement européen, au Conseil européen et au conseil sur les relations UE-Chine. Une vision stratégique », Commission européenne et haute représentante de l’Union pour les affaires étrangères et la politique de sécurité, ۱۲ mars 2019.

۶- مقاله « میان ایالات متحده آمریکا و چین، جنگی بیشتر ژئوپلیتیک تا تجاری» ، لوموند دیپلماتیک، اکتبر ٢٠١٩ https://ir.mondediplo.com/article32…

٧- Peter Buttigieg, « China wants four more years of Trump », The Washington Post, 1er mai 2020.

٨- Cf. Marie-Hélène Schwoob, « Progrès et contraintes de l’écologie : l’exemple des chemins de dépendances de l’agriculture chinoise », Monde chinois, n° ۵۶, Paris, 2018.

٩- Cf. Jean-Paul Maréchal, « Le C 919, un A300 chinois ? », Choiseul magazine, n° ۹, Paris, janvier-avril 2020 (PDF).

https://akhbar-rooz.com/?p=32220 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x