جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

پرونده ی ایران در شورای امنیت – سود و زیان های جمهوری اسلامی از تصمیم آژانس بین المللی انرژی اتمی

اجلاس فوق العاده ی آژانس بین المللی انرژی اتمی سرانجام رای به آن داد که پرونده ی اتمی جمهوری اسلامی ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاده شود. با این تصمیم، از یک سو، مذاکره و گفتگو برای متوقف کردن آزمندی های هسته ای جمهوری اسلامی ایران به طور عمده، جای خود را به فشار، زور و مجازات های مختلف خواهد داد و از سوی دیگر حکومت ایران بهانه های لازم را برای فرار از کنترل و نظارت و تشدید فعالیت های هسته ای خود به قصد تجهیز به سلاح اتمی خواهد یافت. و همه ی مساله بر سر این است، که در این مسابقه، کدام طرف زودتر به هدف خود برسد.
رسیدن پرونده ی هسته ای جمهوری اسلامی ایران به چنین نقطه ای، از مدت ها پیش قابل پیش بینی بود. تلاش های این حکومت برای دست یابی به سلاح های اتمی و تحقق سیاست های تجاوزگرانه و بلندپروازانه ای که رهبران آن در سر می پرورانند – هر چند تحت پوشش حق ملی ایرانیان برای دست یابی به فناوری هسته ای جا زده می شد – نمی توانست از چشم نگران جامعه ی جهانی به دور بماند. دولت احمدی نژاد و محافلی که وی را به قدرت رساندند، این راه را با سرعتی شگرف کوتاه کردند تا سرانجام در پانزدهم بهمن ماه هشتاد و چهار، جامعه ی جهانی را متقاعد سازند برای مقابله با تجهیز حکومت ایران به سلاح اتمی، راه دیگری جز بکارگیری روش هایی فراتر از گفتگو و مذاکره باقی نمانده است.
برخی صاحب نظران؛ رسیدن پرونده ی هسته ای ایران به چنین نقطه ای را نشانه ی بن بست و یا شکست دیپلماسی جمهوری اسلامی و به ویژه دولت احمدی نژاد و کسانی که او مامور این پرونده ساخته بود، می دانند. اما جای این پرسش به طور جدی باقی است که آیا هدف این دیپلماسی به واقع جلوگیری از ارجاع پرونده اتمی ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد بود یا برداشتن هرگونه قید و بند و ملاحظه ای در حرکت مستقیم به سوی ایجاد تسلیحات هسته ای؟ زمان با روشنی بیشتری نشان خواهد داد دولت جدید و حامیان قدرتمند آن در حکومت، تا چه اندازه آگاهانه مسیر این پرونده را به سوی چنین نقطه ای هدایت کرده اند. «انتخاب» احمدی نژاد، از میان کاندیداهای ریاست جمهوری، به معنای چرخشی آشکار در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و قدم گذاشتن در راهی ارزیابی شده است که محافل افراطی حکومت از مدت ها پیش آن را مطرح کرده بودند و آن لغو نظارت ها و گسستن همه ی قید و بندها و در گام نهایی خروج از ان تی پی، در سیاست تسلیحاتی جمهوری اسلامی بوده است. با این انتخاب، حکومت ایران برای جلوگیری از تبدیل شدن به «عراق دوم» و یا تسلیم بلاقید و شرط به خواست های آمریکا و دیگر دولت های قدرتمند، مطابق مدل لیبی؛ راه حداکثر سرسختی را در پیش گرفت و «کره شمالی» را مدل خود قرار داد با این خیال که آمریکا به دلیل گرفتار شدن در عراق، قادر نخواهد بود سرنوشتی مانند سرنوشت صدام حسین را برای رهبران ایران رقم بزند، و از این شرایط باید حداکثر بهره برداری را صورت داد و با گام های بلندتری به سوی اتمی شدن پیش رفت. با هیچ ارزیابی به جز این، نمی توان رفتار دولتمردان حکومت ایران را که با شتاب حتی نزدیکترین متحدین خود را متقاعد ساختند که در آژانس بین المللی انرژی هسته ای علیه جمهوری اسلامی ایران رای بدهند، درک کرد.
چنانچه این ارزیابی صحیح باشد که حکومت جمهوری اسلامی به دنبال بحرانی کردن بیشتر مناسبات ایران با جامعه ی جهانی، به منظور فرار از کنترل و نظارت موثر بر سیاست های هسته ای خود است، این انتظار که تصمیم اخیر شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی آن ها را به تعقل و تجدیدنظر در سیاست های افراطی و ماجراجویانه ی خود وا دارد، انتظار بیهوده ای خواهد بود. اقدامات حکومت ایران و به ویژه اظهارت شخص احمدی نژآد، در همین هفته های اخیر، به طور صریح و تحریک کننده ای در جهت پیچیده کردن اوضاع و تشدید مخاصمه و رویارویی بوده است و نخستین اظهارات مقامات مسئول بعد از تصمیم اخیر آژانس، نیز در همین جهت صورت گرفته است. ساعاتی بعد از تصمیم آژانس، احمدی نژاد دستور «تعلیق» همکاری ها را صادر کرد و روزنامه ی کیهان تیتر زد: اکنون نوبت ماست، از ان تی پی خارج شویم.
این سیاست، ایران را به گردابی کشانده است که مسئولیت آن تنها و تنها بر عهده ی حکومت ایران است و هزینه های آن نیز باید متوجه این حکومت شود. نباید به این توهم دامن زد که در این مسیر، حتی ذره ای منافع مشترک میان مردم ایران و حکومت اسلامی وجود دارد و این حکومت می تواند گوشه ای از «منافع ملی» ایرانیان را نیز نمایندگی و سخنگویی کند. موضوعی که حکومت بسیار به آن علاقمند است و قطعا نیز بروز هر بحران و فشاری را به فزون طلبی قدرت های خارجی و بهای ایستادگی خود بر «منافع ملی» ایران نسبت خواهد داد.
هشدار نیروهای دموکرات کشور به جامعه ی جهانی که اعمال فشار بر حکومت ایران نباید به اعمال فشار بر مردم و تحمیل گرسنگی و فقر بیشتر بر آن ها منجر شود، هشداری درست و مسئولانه است. اما این سیاست نمی باید به گونه ای جاری شود که حکومت ایران از آن استفاده ببرد و از این وضعیت بحرانی کلاهی برای خود بدوزد و مشروعیتی برای خود دست و پا کند. واقعیت تلخ این است که مردم ایران تا به حال هزینه های بسیاری بابت این حکومت پرداخته اند و تا زمانی که چنین حکومتی برقرار باشد، ناگزیر به پرداخت هزینه های بیشتری هم خواهند بود. آن ها مردم ایران را گروگان گذاشته اند، تا با دست یابی به سلاح اتمی، اهداف تجاوزکارانه ی خود را جامه عمل پوشانند. برای کاستن از این هزینه ها، راه دیگری جز کوتاه کردن مسیری که انتهای آن سرانجام فروپاشی این حکومت است، وجود ندارد.

https://akhbar-rooz.com/?p=32890 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x