جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

من هم ای یاران تنها ماندم – دلکش، بزرگ بانوی آواز ایران درگذشت

بامداد پنجشنبه دوازده شهریور ۱۳۸۳ خواننده بزرگ و افسانه ای ایران بانو عصمت باقرپور با نام هنری دلکش در بیمارستان ایرانمهر تهران درگذشت.
نام دلکش را به شاباش صدای جادویی اش عبدالعلی وزیری بر وی نهاد. وزیری معتقد بود این نام، نامی دلکش و جاودانه است و به راستی که چنین نیز بود و شد.
صدای دلکش برای چندین نسل از مردم میهن ما یاد آور لحظات شور آفرین و شادی بخش و نیز رنج ها و نا مرادی های آنان است. دلکش در زمره جاودانه هایی است که در دل مردم ایران یادشان ماندگار و ابدی است.
این بانوی آوازه خوان و هنرمند تعداد بسیاری ترانه و آواز خواند که اکثریت قریب به اتفاق آنان از ارزشی والا و عاطفه ای سرشار برخوردارند.
دلکش در هفتم ماه اسفند ۱۳۰۳ در شهر بابل به دنیا آمده بود
عصمت به خانه خواهرش در تهران آمده بود تا نزد وی بماند و درس بخواند. آموزشگاه موسیقی ظهیر الدینی در تهران بستر رشد و شکوفایی دلکش شد. وقتی برای اولین بار صدای جادویی او در سال ۱۳۲۴ از “بی سیم پهلوی”  پخش شد. همه از یکدیگر می پرسیدند شنیدی؟ آن صدای شگفت انگیز را شنیدی؟!
ظهیرالدینی دلکش را به روح الله خالقی در انجمن موسیقی ملی معرفی کرد. عبدالعلی وزیری اولین معلم حرفه ای دلکش شد. دلکش بعد ها با بزرگانی چون مهدی خالدی، جواد لشگری، بزرگ لشگری، حبیب الله بدیعی و علی تجویدی همکاری کرد. دلکش ترانه سرا نیز بود و به روایتی با نام مستعار نیلوفر به ترانه سرایی نیز می پرداخت.
در آن زمان ها تصنیف خوانی با اقبال چندانی رو به رو نمی شد. اما دلکش با اجرای تصنیف های زیبا و پر شکوه تصنیف را به یکی از خواستنی ترین وجوه موسیقی ایرانی تبدیل کرد.
بسیاری از خواننندگان قدیم و جدید، اعم ار زن و مرد شهرت خود را مدیون بازخوانی ترانه های جادویی دلکش هستند. از میان این خواننده ها می توان به علیرضا افتخاری و محمد اصفهانی اشاره کرد. این افراد در سایه شوم حکومت ضد فرهنگ اسلامی بدون اشاره به نام و اهتمام بزرگوارانی چون دلکش و آهنگ سازانی چون تجویدی و ترانه سرایانی چونان معینی کرمانشاهی ترانه های جاودانه دلکش را به یغما بردند.  
دلکش هنگاه مرگ ۸۰ سال داشت. او با پسرش سهیل زندگی می کرد و این پسر را بسیار دوست می داشت.
دلکش به واسطه محبوبیت بی نظیرش و با سماجت گروهی از اهالی سینمای فارسی آن دوران به سینما راه یافت. او با فیلم شرمسار (دکتر اسماعیل کوشان ، ۱۳۲۹) به سینمای ایران آمد و از آن پس با بازی در فیلم های مادر (اسماعیل کوشان ۱۳۳۱ ) ، افسونگر (اسماعیل کوشان ، ۱۳۳۲ ) ، ظالم بلا (سیامک یاسمی ، ۱۳۳۶ ) ، عروس فراری (اسماعیل کوشان ، ۱۳۳۷ ) ، شانس و عشق و تصادف (حسین مدنی ، ۱۳۳۸ ) ، فردا روشن است (سردار ساکر ، ۱۳۳۹ ) و شیر فروش (اسماعیل کوشان ، ۱۳۳۹ )، محبوبیت زیادی در بین تماشاگران فیلم های ایرانی پیدا کرد .
داستان فیلم های نخست دلکش ، از جمله شرمسار ، بسیار نزدیک به اسطوره ای بود که مردم از این خواننده ساخته بودند.دلکش در این فیلم ، دختری روستایی بود که فریب می خورد و به شهر می آمد و خواننده ی کاباره های تهران می شد. خوانندگی در این فیلم ها ، عارضه ی فریب خوردگی معرفی می شد و به طور ضمنی مورد تقبیح قرار می گرفت ، اما با این همه نوعی تحرک طبقاتی و کسب شهرت و اعتبار نیز به حساب می آمد. از منظر مردم ، دلکش دختری روستایی و سنتی و تهیدست تصور می شد که توسط آهنگ سازان کشف شده بود و پله های ترقی را در نوردیده بود . جامعه ی ایران ، ساختارهای سنتی خود را ترک می کرد و جامعه ی مدرن ، مدعی گسست زنجیرهای نژادی ، جنسی ، قومی و طبقاتی بود.
در چنین شرایطی ، دلکش یکی از چهره های مثالی روزگار نوین بود. او آواز می خواند و به خرده گیری سنت گرایان تن نمی داد و امکان آن می یافت که از پایین ترین لایه های جامعه تا بالاترین موقعیت های اجتماعی صعود کند.اما با این همه دلکش از دیدگاه مردم ، خاکی و مردم دار بود و به موقعیت ممتاز خود غره نشده بود. این چنین بود که مردم در باره ی دست و دلبازی های او افسانه سرایی می کردند ، افسانه هایی که می توانست چندان منطبق بر واقعیت هم نباشد. دلکش در اغلب قریب به اتفاق فیلم های خود ، خواننده ای بود که گر چه با انگاره های اخلاقی جامعه ی سنتی هم نوایی چندانی نداشت ، اما وجه اخلاقی شخصیت خود را حفظ می کرد و با فدا کاری و از خود گذشتگی ، خود را با موازین و باور های سنت گرایان منطبق می کرد.
دلکش در بازیگری ، استعدادی نداشت و خود نیز به این مسئله آگاه و در آغاز برای حضور جلوی دوربین مردد بود. اما اسماعیل کوشان تردیدهای او را برطرف کرد و دلکش شهامت آن را یافت که بازیگری سینما را بیازماید. مردم نیز از دلکش توقع بازیگری نداشتند در واقع مردم به تماشای فیلم های او می رفتند که کاباره ای مصور ببینند و این خواننده تازه ترین آهنگ هایش را در اجرایی تصویری برایشان بخواند. به این ترتیب فیلم های دلکش از بازار ، پاسخ مثبت گرفت و این خواننده تا سال های آخر دهه ی سی در سینما ابقا شد. اما از آن پس خواننده ها و زنان بازیگر دیگری به سینمای ایران راه یافتند و شهرت افسانه ای دلکش تا حدودی فرو کش کرد و این زن ، ناگزیر به ترک سینما شد ، تا این که در سال ۱۳۵۱ و در سر آغاز روز های کهن سالی ، بار دیگر با بازی در فیلم قمار زندگی ( عباس کسایی) به سینما باز گشت اما اسطوره ی دلکش دیگر شکسته شده بود و نسل جدید همدلی چندانی با او نداشت . فیلم در بازار شکست خورد و دلکش برای همیشه از سینمای ایران کناره گرفت.
برای همه ایرانیان دوستدار هنر و فرهنگ، یاد بانوی ماندگار عصمت باقرپور و صدای دلکش او، جاودان و عزیز است

https://akhbar-rooz.com/?p=32976 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x