تمامی شب باد می آمد
پنجره ها بسته بود و
احتمال طوفان ظن غریبی نبود
تمامی شب
شب بود و باد
وپنجره های بسته و احتمال طوفان
و جای خالی تو
در کنار پنجره
وعیش آسمان به تمامی مکدر بود
حرف دیگری برای گفتن نیست
بهار هست ولی بی رویت یار
بهار هست پراز سرفه و بیماری
وظن مرگ
که بریال باد از ناپیدای جهان می آیدو
در ظلمات زمین گم می شود