سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳
سه‌شنبه ۱ آبان ۱۴۰۳

از مهتابیِ کهکـشان – ابراهیم هرندی

دیوی که پا روی دلِ من گذاشته است

گریبان سپیده را رها نمی کند.

و دستی که چشم انداز را با خود برده است

تازیانه ی آذرخش را

برپهنه ی پنهانِ شب جولان می دهد.

 

دیوارِ ندبه، از سکّه افتاده است

و فرشتگان در پشتِ درهای بسته

مویه می کنند.

 

اکنون – فـاصــله –  قانون باهمی ست

و دیگر هیچ کس

با هیچ کس

در هیچ جا نمی گنجد!

 

از مهتابیِ کهکـشان

زمین، زمینه ی زیبایی برای زیستن است.

با مِسوارِ گُداخته ی کوهساران اش

رنگین کمان های پس از باران اش

شالی زاران اش

بهاران اش

ایران اش

وعشق

که راز ماندگاریِ زیبایی ست.

 

پایانِ جهان نیز،

آغازی برای انسان باید باشد.

من این راز را از ستوهِ کوه

در چشمان ابوالهول خوانده ام

و در لبخندِ مرمرین الهه ی باران

که در فُراخای شهابریزِ شب

از باغِ آسمان ستاره می چیند.

اين مطلب را به شبکه های اجتماعی ارسال کنيد

https://akhbar-rooz.com/?p=38297 لينک کوتاه

قابل توجه نظردهندگان: از تاريخ 24 مهر 1403 هر کاربر می تواند تنها يک بار به اندازه 900 کاراکتر در زير هر مقاله ديدگاه بگذارد و يک بار نيز حق پاسخگویی به نظرات ديگری که در مورد اظهارنظر او منتشر شده باشد، خواهد داشت. چنانچه از حق پاسخگویی برای ادامه ی نظر قبلی و يا ارايه ی نظر مجدد استفاده شود، منتشر نخواهد شد. بخش ديدگاه به منظور اعلام نظرات در مورد مقالات منتشر شده می باشد و بحث و جدل های خارج از آن برای کاربران محدود شده است. چنانچه خوانندگان اخبار روز نظرات مشروح تری دارند می توانند آن را در قالب مقاله های مستقل برای انتشار ارايه دهند.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x