جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

ازصدای تعامل تا صدای تقابل – ناصر پسانیده

تعملی بمناسبت درگذشت محمدرضاشجریان

۱

نام وصدایِ شجریان ـ درطول فعالیت های هنری وفرهنگی اوخصوصن درزمینه ی موسیقی وآوازـ  به عنوان نماد و آمیزه ای ازدرهم تینده گی تصاویر، تعابیروحتی مفاهیم متفاوت با خوانش متناقض دریک صدا وموسیقی گشته.

هنرمندان عمومن به عنوان نمادوسفیران فرهنگی یک ملت وجعرافیای تعریف شده تلقی می شوند. هرچند جعرافیای سیاسی وفرهنگی درموارد زیادی – باتوجه به تناقضات وتعاملات جهان امروز چون: رابطه ی رشد-“سرمایه”- داری- وتعریف” رفاه “درمقابل تعریف “حقوق بشر”وغیره – گاهن- رودروی هم قرارگرفته ودرپروسه ای به گره ومُعضلِ اتنیکی تبدیل می شوند، ولی موسیقی ها وبه بیانی بهترصدای اقلیم ها، پیوسته  ودرنوع خویش درجوارِاین تقابلات وتناقضات، ضمن حکایت و- رواداری – یا راوی گریِ و باتوجه به ویژه گی و خواستگاه خویش و توانایی های ذاتی پیوندزننده؛ وبابرخوردارازاستعدادِ حفظ ووصل معنوی ودرنهایت ارگانی اعضا واجزاع  متفاوت وگوناگونِ اجتماعی وفرهنگی برهمدیگر، بعنوان آلترناتیومهم وجدی درجهت مقابل سیاست مداخله وستیزه جویانه ی سرمایه داری و سرمایه های سودمحورو جنگ طلب برای صلح وبقای نوع بشرباقی می مانند.

۲

 موسیقی ارتعاشِ صدای تولیدشده ازوسیله ای که سازمی نامیم حاصل می شود. سازها وصداهای حاصله ازآنها با نیازهای درونی شخص یا هنرمند وفرهنگ یا اقیلمِ مورد نظرطراحی وتولید می شوند.

امروزه، موسیقی ـ اغلب ـ بعنوان بازتابِ گاه مشروط ومشروعِ و نیازدرونی شخص ویاگاه ضرورت و بازتابِ نیازعمومیِ یک فرهنگ واقلیمِ متفاوت،  قلمداد شده وبه رسمیت شناخته می شود.

موسیقی سنتیِ جعرافیایِ ایران بطورخاص ومنطقه (افغانستان، پاکستان،کردستان، آذربایجان، ترکیه ،ارمنستان، وموسیقی عربی)  بطورعموم، به لحاظ جنس صدا وآوا و باتوجه به شرایط ـ تاریخی و تحمیلی ـ با ویژه گی شکل گرفته وکارآکتریزه شده درطول سده ها، برخوردارازخودویژه گی وجنسی گشته که نوع اورا ازجنسِ موسیقیِ دیگرمناطق، چه به لحاظ ساختارآن وچه به لحاظ صداو تاثیرات عمومی آن، متمایز می کند.

اساسن وجه تمایز انسانها را ازنظرحقوقی نمی توان درگونگی یا به تعبیری درنژاد، دید یا فهمید، ولی پدیده های فرهنگی ویا به اصطلاح آفرینش های هنری اقوام متفاوت را نه تنهامی توان درگونه های اقلیمی ومتعاقبن با تعاریف فرهنگی واتنیکی فصل بندی کرد بل درشکل گیری وظهورتاآفرینش ها و فهم وهمبستگی تاریخی ملل ، نیز- این – خودویژگی های فردی یا «منِ» فرهنگی آنها واقلیمهای مورد نظر نقش بلامنازعی ایفا می کنند.

موسیقی سنتی ایرانی بطورعموم وشجریان بطورخاص درجبرونیازِشکل گیری وپردازش خود، به درهم تنیده گی گریزناپذیری ازمرتبه ی موسیقی وسازوآوازشرقی، وصل ونایل شده که درفصلِ عمومی پدیده ی هنر به” وصول مراد” – نیز- تعبیرمی شود. این نوعِ” وصول”، فرم وشکل نهایی خود را عمومن در”بداهه نوازی” ارایه می کند. دربداهه نوازی یا بداهه سرایی، راوی  درنقشِ آوازخوان ونوازنده- بی واسطه – درخلسه با مراد خود- بواسطه ی سازوآوازبه گفتگومی نشیند. شعروکلام آواز، گاه گزینشی ولی اغلب تحت تاثیرفضا وخلسه ی عرفانی به آوازوسازآمده و شکل می گیرد.

محمدرضا شجریان بواسطه ی برخورداری ازنوع یا جنسِ صدایِ خودویژه اش وآشنایی باگوشه وگاه ها و دستگاههای سازسنتی وعلاوه برآن با توجه به خواستگاه خانواده گی وبا قرارگرفتن درپروسه ی تاریخ تحولات سیاسی فرهنگیِ کشور، خواسته وناخواسته، خویش را درامواج شکننده وچالش آفرینِ بینِ سنت ومدرنیته می دید. عمقِ صداو گاه های خلسه آورو موسیقی برآمده ازاین چالش وگره گاه های گریزناپذیرآن ، پنداری، نتیجه وبرآمدیست؛ که توگویی – ازابتدا- به همزادوهمراه شجریان در آوازها وهم آوایی هایی های او تبدیل شده بود.

گاه ها وموسیقیی که  -همواره – درنبردبی پایانش – ذاتن – برای تداوم حیات خود درشکل موسیقی خلسه ای و بعنوان روان درمانگراجتماعی وفرهنگی عمل کرده وهمچنان نیز به روال گذشته به ایفای نقش می پردازد. این  جنسِ خنیاگری و روایت اززبانِ سازوکلام –بواقع- درنهاد خویش گرایش به تغییروتحول ونتیجتن به سرایش و ستایشِ حماسه را داراست ولی بلحاظ فقدان شرایط ووجود استبداد دیرپای – درطول زمان – بناچار، باتحمل وبه اصطلاح، مدارا با شرایط موجود، به شکل خوده ویژه ای ازموسیقی درشکل سنتی وخنیاگری شرق میانه تبدیل می شود. این تبدیل وتغییر جبری، پیش ترودرپروسه ی تاریخیِ خود همانطورکه گفته شد، بنوعی  – با تعبیرحفظ هویت اجتماعی وفرهنگی – به روان درمانگرفرهنگی واجتماعی و برای حفظ صیانت شخصی و”ملی” تبدیل وتعریف گشته.

 اشکال وآواهایی که درشکل ومحتوا- متفاوت ومتضاد- با هماهنگی رشته های موسیقی وصدا درهم تنیده وچون رشته های فرش – دررنگهای متفاوت – برهم بافته وساخته می شوند و گویی چون دوذوجِ ناهمگون – درمحتوای شعر وشکل موسیقی وآوازخوانی – به همزیستی و قرارداد ابدی درضرب آهنگ های” خلسه آور”  تن می دهند وجبرن درحنجره ی آوازخوان درهم تافته وبافته وبشکل اعجازآورو افیونی آرامبخش به بیرون مرتعش ومنعکس می شوند تا به مانند قالی یا قالیچه ی ازهمه رنگِ ایرانی ازمیان دستهای رنج و تحمل بعنوان نمادِ همزیستی فرهنگنها درجلوه ی رنگهای درهم تنیده درچون فرش ایرانی خود رامعرفی کنند.

ولی این ازهمه رنگی نمادین فرهنگی که گرایش ونیازبه پلورالیسم سیاسی را نیزدرخود داراست، درپروسه ی رشد خود، دربن بست قدرت واستبدادِ مالکان سرمایه های تجاری ومالی گرفتارآمده تانمادِ وجلوه ی فرهنگ ازهمه رنگ ایرانی درشکل قالی به زیرپاانداخته که نه تنهاحاصلِ رنج که نتیجه ی کاروهنرآفریده شده انسان دستمایه ووسیله بازی با نهاد قدرتِ سیاسی شود.

۳

مردمی که پیکرش پیوسته درمیدان ومعرض آسیب ها قرارگرفته واز میانش صدای ضجه ها وناله ها درآواها وموسیقی، دراشکال وابعاد گوناگونش وگاه درشکل فریادِ فغانِ عزاداری ها  بلند می شود یا درجنسِ ارتعاش موسیقی سنتی وخلسه آورِ سازوآوازش –همچنان – نه تنها خود بل مخاطبش رانیز به تحمل ومدارا با بلایا وحتا با- دشمن را- دعوت می کند، نه آنکسی هست که نمی فهمد ونمی بیند نمی داند و درخموشی به پرده داری و مدارا با جنایات وشرایط پیشه کرده (!) نه ! وهرگز.! صدایِ اعتراضِ گاه خاموش وگاه روشن ولی مصالحه جووتعامل طلب وتحول خواه اگرامروزبه جبرطبیعی رخت برمی بنند (شجریان) یاازسوی جنایتکاران رانده شده ودرگوشه وکناربه اشکال گوناگون به زیرکشیده شده وحذف می شود،  بدانید و مطمثن باشید که نمی میرد (!!) این را تاریخ گواهی میدهد که او ازشکلی به شکل دیگر: وبخوان!: ازشکل تعامل وگفتگو به شکل خشم وعصیان، برای مقابله وجنگ به پیشوازت می آید تا نشان دهد وبگوید: “هرآنکس که نیآموزد از روزگار…”  به سرنوشت محمد رضاها ویا فذافی ها وخاندان وهمراهانش درمی آید، و اینک صدای ضرب آهنگها ومارشهای ، یاردبستانی ، کشنده وویرانگرترازپیش، نه برای مصالحه وگفتگویا معامله، بل برای تصفیه حسابی تاریخی خواهد بود که ازراه می رسد اگرصدای مردم نا دیده گرفته شده ودیرشنیده شود.!

https://akhbar-rooz.com/?p=51302 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x