
هنوز مُهر دستور حمله نیروی انتظامی اراک به کارگران هپکو خشک نشده بود که دستور محاصره و شلیک گاز اشکآور به کارگران آذرآب، صادر شد. چنانکه گارد ویژه بعد از تنها دو روز بستن ریل راهآهن شمال به جنوب اراک، هپکو را به خون کشید، اکنون از وحشت اینکه دوباره کارگران آذرآب جاده اصلی ورودی به شهر را مسدود کنند و از وحشت شکلگیری اتحاد بین کارگرانِ هپکو، آذراب، ایرالکو، واگن پارس و ماشین سازی که مجموعاً بیش از ۹ هزار کارگر دارند، در اولین گامها با اعتراضات برخوردهای شدید میکند. دیروز نیز از ساعت ۴ صبح مأمورین خود را در اطراف کارخانه مستقر کردند. چنانکه در تصاویر منتشر شده نیز پیدا بود، مأمورین انتظامی دور تا دور کارخانه سدی برای کارگران ایجاد کرده بودند. البته مأموران انتظامی نیز به خوبی واقف بودند که در صورت اراده قطعی، کارگران میتوانستند سد امنیتی مقابل درب کارخانه را بشکنند و به خیابان راه یابند. چرا که دیروز طبق میثاق کارگران با یکدیگر، هر سه شیفتِ کاری یعنی بیش از ۱۶۰۰ نفر در کارخانه حاضر بودند. خیلی از تصاویری که از اعتراضات روز گذشته، پانزدهم مهر ماه منتشر شده، تنها بخشی از کارگران را نشان میدهد. طبق اخبار دریافتی، دیروز چند نفر از مأمورین انتظامی نیز به دلیل برخوردها، اهانت و درگیری، با برخورد فیزیکیِ کارگران مواجه شدند.
طی دو روز گذشته کارگران آذرآب سازشکاری شورای اسلامی کار شرکت را مهمترین مانع پیشروی خود در پیگیری مطالباتشان دانسته و آنها را مورد بازخواست قرار دادند. کارگران از اینکه شورای اسلامی کار آذرآب در روزهای اوج اعتراضات هپکو و ضرب و شتم کارگران، آذرآب را از حضور خیابانی منع میکرد، بسیار خشمگین بودند. در همان روزها شورای اسلامی کار به کارگران گفته بود که از نهاد رهبری با شورا تماس گرفته شده و قول پیگیری مشکلات کارگران داده شده است. در عین حال تقریباً هر روز اعضای شورای اسلامی کار جلساتی با استاندار تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی و دیگر نهادها داشتند؛ بیآنکه نتیجهای برای کارگران در برداشته باشد. همان زمان زمزمههایی مبنی بر نقش تعدادی از اعضای شورای اسلامی کار در تهیه لیستی از آذرآبیها برای احضار به پلیس امنیت که روز بعد از ضرب و شتم، برای حمایت به هپکو رفته بودند، بین کارگران پخش شد. عجیب این بود که همان زمان کارگران شورای اسلامی کار میگفتند که به دلیل حضور در کنار دیگر آذرآبیها مورد بازخواست قرار گرفتهاند و چنان ناراحت بودند که قصد استعفا از سمت خود را داشتند اما نهایتاً وقتی لیست آذرآبیها بابت احضار مشخص شد، نام کارگران شورای اسلامی کار در میان آنان نبود.
البته عدم اعتماد کارگران آذرآب به اعضای شورای اسلامی کار دلایل دیگری نیز داشت. جواد صابری رئیس شورای اسلامی کار بارها خودش و تشکلش را از تجمعات کارگران مبرا دانسته و ابراز کرده که ما سعی در جلوگیری از تجمع کارگران داشتیم. این بود که اعتصابشکنان به زودی شناسایی شدند و روز تجمع کارگران در میدان صنعت اراک که روز اتمام حجت آخر آذرآبیها با مسئولان استانداری بود، ضربه آخر را به شورای اسلامی کار وارد کردند. آنروز درحالیکه قرار بود سه نفر از نمایندگان کارگران برای اتمام حجت به دفتر استانداری بروند، صابری و بقیه اعضای شورای اسلامی کار از رفتن به جلسات منع شدند. کارگران همانجا از بین خود سه نفر از نمایندگان معتمد را انتخاب کردند. کارگران همچنین نمایندگان شورای اسلامی کار را از رفتن به هر جلسهای بدون هماهنگی کامل با کارگران منع کردند. اگرچه همانروز عصر صابری و دوستانش تصاویر حضورشان در دفتر مقدسی نماینده مردم را منتشر کردند تا دهنکجی به رای کارگران کرده باشند.
در هر حال نهایتاً پوسته سازشکارانهای که کارگران آذرآب را در خود محصور کرده و به سکوتشان کشانده بود، پاره شد و اینکار به همت فعالین کارگری آگاه در آذرآب صورت گرفت که برای اتحاد و جلب نظر ۱۶۰۰ کارگر که زیر رگبار انواع وعدهها و تهدیدها قرار داشتند، صورت گرفت. آذرآبیها کارگرانی بودند که فردای ضرب و شتم هپکوییها بیترس و واهمه به هپکو رفتند تا مراتب حمایت و همراهیشان را به هپکو برسانند. جدال با شوراهای اسلامی کار در هپکو از آذرآب نیز فرسایشیتر بوده است. هپکو، آذرآب، ماشین سازی تبریز و خیلی از کارخانجات در مشت بیشرفهای بسیجی و عدالتخواه تبدیل به جولانگاه تسویه حسابهای سیاسی و جناحی میشوند و مستقیماً شوراهای اسلامی کار تبدیل به عروسکهای دُردانه آقایان. اما در نهایت راستِ حکومتی هیچ شانسی در «جامعه قطبیشده» و بدبین شده به بازیهای جناحی اصولگرا و اصلاحطلب ندارد. آنها هیچگاه لااقل تا کنون نتوانستهاند با کارت توده کارگران بیشتر از یکی دو خانه به جلو مُهره تکان دهند. در نهایت به سراغ همان وظیفه تاریخیشان رفتهاند؛ یعنی تأثیر در پروندهسازی برای فعالان کارگری. نهایتاً معلوم میشود، تصاویر تبلیغاتی خبرگزاری فارس که یک کارگر در حال اهدای شاخه گل به نیروی انتظامی است یا دو پلاکارد کوچک که روی آن درخواستهایی از رئیسی کرده و البته آنهم کاملاً پرسشگرانه مطرح شده، از کجا آب میخورد. درحالیکه پلاکاردِ روز گذشته کارگران که با تصمیم جمعی غالباً تهیه میشود، بدون هیچگونه پیشوند و پسوند خاصی مطالبه خود را خطاب به مسئولان کشوری ابراز میکند.
مسئله برای آذرآبیها روشن است؛ آنها میدانند که با دستگاه قضایی و امنیتیای مواجه هستند که با امثال فریبرز پَرنا، مدیرعامل پیشین شرکت نهایت مدارا را به کار میبندد. پرنا بعد از اینکه در سال ۹۶ بعد از ضرب و شتم کارگران بازداشت میشود، خیلی زود آزاد میشود و تا همین حالا خبری از تعیین تکلیف پرونده ۱۵۰ میلیاردیاش به گوش کسی نخورده است. اما برای کارگر آذرآب یک نیمه روز کافی است تا تا بابت حمایت از هم طبقهای خود در هپکو به پلیس امنیت احضار شود. نهایتاً نقش تاریخی شورای اسلامی کار پروندهسازی و تأیید سناریوی محاصره کارخانه است. گفتند و مصاحبه کردند که بازداشتیان هپکو به دلیل مسدود کردن ریل راهآهن، به شکایت شرکت راهآهن اراک و به دلیل اخلال در نظم عمومی دستگیر شدند اما کارگران آذرآب به سادگی تمامی این ادعاهای پوچ را به فاضلابهای اراک سپردند و نشان دادند که طبقه کارگر ایران از هفت تپه و فولاد اهواز تا هپکو و آذرآب دیگر به همین سادگیها پسزدنی نیست.
کمپین دفاع از بازداشتشدگان هفتتپه و زندانیان ترقیخواه