پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

مهدوی‌کیا: برنمی‌گردم؛ فضای فوتبال خوب نیست؛ شیر میلان بال درآورد

نازک بین: رئیس کمیته بین‌المللی المپیک گفت: المپیک توکیو پیام محکمی از مقاومت و اتحاد بشریت خواهد داشت. وی تاکید کرد که المپیک زندگی را نجات می‌دهد. وی در این باره اظهار داشت: در طول این بحران ویروس کرونا همه ما دیده‌ایم که ورزش چقدر برای سلامت جسمی و روانی اهمیت دارد. سازمان بهداشت جهانی با امضای توافقنامه همکاری با IOC این موضوع را تصدیق کرده است. رئیس IOC عنوان کرد: پس از این توافقنامه، سازمان ملل، سازمان بهداشت جهانی و IOC یک کمپین مشترک با عنوان “سلامت همه” را آغاز و پروژه‌ها را در سطح بین‌المللی اجرا کردند. باخ همچنین گفت که IOC در واکسیناسیون جهانی نقش خواهد داشت. وی خاطرنشان کرد: ما از این شرایط یک درس آموختیم؛ ما به همبستگی بیشتر، همبستگی بیشتر در جوامع و همبستگی بیشتر بین جوامع نیاز داریم. ما به زودی این همبستگی را در بازی‌های المپیک و پارالمپیک توکیو جشن خواهیم گرفت. باخ گفت: این بازی‌ها با مشارکت ۲۰۶ کشور جهان، پیام محکمی از همبستگی، مقاومت و اتحاد بشریت خواهد داشت.

اینتر ۴- ۲ تورینو؛ بازگشت شگفت انگیز نراتزوری

اینتر در یک بازی فوق العاده موفق شد با نتیجه ۴-۲ تورینو را شکست داد. اینتر از سری مسابقات هفته هشتم سری آ میزبان تورینو بود که این بازی با نتیجه ۴-۲ به سود نراتزوری خاتمه یافت. اینتر از ابتدا توپ و میدان را در اختیار داشت اما اولین موقعیت مهم بازی توسط تیم مهمان خلق شد؛ جایی که ضربه محکم سیمونز زازا، مهاجم تورینو با اختلاف کمی از کنار دروازه عبور کرد. چند دقیقه بعد باز همین سیمونز زازا بود که می‌توانست برای تورینو گلزنی کند اما ضربه این بازیکن این مرتبه توسط دروازه‌بان اینتر یعنی سمیر هندانوویچ مهار شد. در حالی که بازی به لحظات پایانی خود در نیمه اول نزدیک می شد باز هم این تورینو بود که حمله خطرناکی را روی دروازه اینتر ترتیب داد و این بار موفق شد به گل دست پیدا کند. در دومین دقیقه وقت اضافه همکاری استثنایی بازیکنان تورینو نهایتاً با ضربه تمام کننده و گل زیبای سیمونه زازا همراه بود تا نهایتاً نیمه اول با نتیجه ۱-۰ به سود مهمان خاتمه پیدا کند. مطابق انتظار نیمه دوم با تسلط اینتری ها به توپ و میدان آغاز شد اما آنها نتوانستند موقعیت چندانی روی دروازه حریف ایجاد کنند تا اینکه در کمال تعجب تورینو توانست گل دوم را هم وارد دروازه نراتزوری کند. در دقیقه ۶۰ بازی ویلفرد سینگو وارد محوطه جریمه اینتر شد اما با خطای اشلی یانگ روی زمین افتاد. در ابتدا داور مسابقه خطایی تشخیص نداد اما بعد از مراجعه به VAR پنالتی اعلام شد. دنیل آنسالدی پشت توپ ایستاد و با یک ضربه محکم گل دوم تورینو را به ثمر رساند. اما اینتر توانست خیلی زود یکی از گل‌های خورده را جبران کند. ضربه روملو لوکاکو به تیر دروازه برخورد کرد اما خود این بازیکن یک بار دیگر روی توپ اثر گذاشت تا الکسیس سانچز در دهانه دروازه کار را تمام کند و نتیجه ۲-۱ شود. در دقیقه ۶۶ اینتر توانست زودتر از حد انتظار کار را به تساوی بکشاند. این بار پاس الکسیس سانچز به دهانه دروازه برای روملو لوکاکو با ضربه تمام کننده این ستاره بلژیکی همراه بود تا کار ۲-۲ شود. کامبک فوق العاده شاگردان آنتونیو کونته در دقیقه ۸۱ بازی تکمیل شد. جایی که مدافع تورینو با بی احتیاطی درون محوطه جریمه روی اشرف حکیمی مرتکب خطا شد و داور نقطه پنالتی را نشان داد. روملو لوکاکو پشت توپ ایستاد و موفق شد کار را ۳-۲ کند. در دقیقه ۹۰ اینتر موفق شد گل چهارم را هم وارد دروازه تورینو کند. ارسال زمینی لوکاکو به دهانه دروازه با ضربه تمام کننده لائوتارو مارتینز همراه شد تا نتیجه ۴-۲ شود. در ادامه نیز اتفاق خاصی رخ نداد تا بازی با همان نتیجه ۴-۲ تمام شود و اینتر سه امتیاز شیرین را به دست آورده باشد.

شیر میلان بال درآورد، ناپولی مغلوب شد

بازی در ورزشگاه «سن‌پائولو» شهر ناپل برگزار شد و میلان با برتری ارزشمند سه بر یک به ماجراجویی خود در فصل جاری ادامه داد. کار در حالی آغاز شد گه «گنارو گتوسو» سرمربی ناپولی که در دوران بازیکنی خود سال‌ها پیراهن میلان را برتن داشت، چهره ویژه این دیدار بود. همچنین «استفانو پیولی» سرمربی میلان هم که به کرونا مبتلا شده و در قرنطینه است، تیمش را همراهی نمی‌کرد. آث‌میلان که در این فصل عملکرد بسیار خوبی داشته و پس از سال‌ها دوباره مدعی جدی قهرمانی شده است، شروع بهتری داشت.در دقیقه ۲۰ ارسال عالی «تئو هرناندز» را «زلاتان ابراهیموویچ» مهاجم نام‌آشنای میلان با ضربه سر تماشایی درون دروازه ناپولی جای داد که این گل تا پایان نیمه نخست پابرجا ماند. در نیمه دوم و در دقیقه ۵۴، ارسال «آنته ربیچ» را زلاتان با پروازی بلند و ضربه سر به گل دوم خود و روسونری تبدیل کرد. مهاجم ۳۹ ساله سوئدی با عملکرد درخشان در این دیدار تعداد گل‌های خود را به عدد ۱۰ رساند تا صدرنشین جدول گلزنان باشد. در ادامه میزبان که همه چیز را از دست رفته می‌دید حملات همه جانبه‌ای را طراحی کرد و در دقیقه ۶۳ «دریس مرتنز» بلژیکی یکی از گل‌های خورده ناپولی را جبران کرد. دو دقیقه پس از آن، «باکایاکو» هافبک تدافعی ناپولی با دریافت کارت زرد دوم از زمین اخراج شد تا امیدهای تیمش به حداقل برسد. در دقیقه ۹۵ و در حالی‌که بازیکنان میزبان برای گل تساوی تلاش می‌کردند، «پیتر هاگ» مهاجم جوان میلان که به‌عنوان بازیکن تعویضی به میدان آمده بود با حرکتی انفرادی و به زیبایی گل سوم روسونری را ثبت کرد تا برتری تیمش قطعی شود. میلان با این پیروزی و ۲۰ امتیاز به صدر جدول بازگشت. ناپولی هم ۱۴ امتیازی باقی ماند.

مهدوی کیا: برنمی گردم، فضای فوتبال ایران خوب نیست

شماره ۲ محبوب فوتبال ایران می‌گوید، براساس برنامه ۵ ساله دوم آکادمی کیا، این باشگاه در سطح اول فوتبال ایران یعنی لیگ برتر صاحب امتیاز خواهد بود.

به گزارش “ورزش سه”، ستاره سال‌های نه چندان دور فوتبال ایران که بیش از یک دهه با حرکات و فرارهای خاص خودش قدرت فوق العاده‌ای به منطقه راست تیم فوتبال هامبورگ و تیم ملی ایران بخشیده بود، این روزها به دور از حواشی در رده‌های پایه باشگاه هامبورگ در حال تربیت نوجوان‌های آلمانی برای حضور در رقابت‌های بوندسلیگا است و از راه دور نیز آکادمی کیا را در جنوب تهران با همکاری برادرش هادی مهدوی‌کیا مدیریت می‌کند.
به بهانه موضوع آخر با مهدی مهدوی کیا هم صحبت شدیم؛ صحبت‌هایمان با شماره ۲ دوست داشتنی و محبوب فوتبال ایران را آغاز کردیم و از او در رابطه با آخرین شرایط آکادمی کیا پرسیدیم. مهدوی کیا حرف هایش درباره این موضوع را با این مقدمه آغاز کرد: «ما بیش از ۵ سال است که این کار را شروع کرده‌ایم و از روز اول هدف استعدادیابی از مناطق محروم کشور بود؛ بچه هایی که به هر دلیلی امکانات در اختیارشان نبوده و نخبه هستند. سعی کردیم این‌ها را دور هم جمع کنیم. هدف این بود که این بچه‌ها با تیم‎‌های بزرگ دنیا بازی کنند و خودشان را با تیم های بزرگ مقایسه کنند. در این راه موفق بودیم و بیش از ۵ سال در تورنمنت‌های مختلف شرکت کردیم و در آن مسابقات مقام‌های خوبی به دست آوردیم.» 

 برنامه ۵ ساله اول ما خیلی خوب پیش رفته است
او در ادامه با اشاره به اینکه آکادمی کیا در مسیر رشد قرار دارد و به اهداف برنامه ۵ سال ابتدایی خود دست یافته، توضیح داد: «در لیگ های داخلی شرکت کردیم و سعی کردیم این بچه ها روز به روز پیشرفت‌شان بیشتر شود. ارتباط خوبمان را با اروپا حفظ کردیم و سعی کردیم از مربیان خارجی برای تربیت بچه‌ها و مربیان‎‌مان استفاده کنیم. خدا را شکر برنامه‌های ما خیلی پیش رفته و برنامه ۵ سال اول ما الان به پایان رسیده است. دوست داشتیم در پایان ۵ سال اول، بچه‌های پرورش یافته آکادمی را در تیم ملی نوجوانان ایران که همان تیم زیر ۱۷ سال است، چندین سهمیه داشته باشیم و خوشبختانه در حال حاضر بیش از ۱۰ سهمیه در تیم ملی نوجوانان داریم. امیدواریم که همین روند ادامه پیدا کند و بتوانیم فوتبالیست های خوبی را به فوتبال ایران معرفی کنیم.» 

نخبه‌ها را جمع کرده‌ایم
او سپس در رابطه با اینکه آکادمی کیا در چه رده هایی فعالیت می‌کند، عنوان کرد: «اولین رده ای که در باشگاه ما در حال فعالیت است، بچه های زیر ۱۸ سال هستند و به ترتیب هر سال سعی کردیم با همان روشی که در اروپا وجود دارد، هر سال یک تیم در هر رده سنی داشته باشیم. اولین رده زیر ۱۸ سال هستند. البته کل کشور را نمی توانیم پوشش دهیم، چون جمعیت زیاد است ولی سعی داشته‌‍ایم بچه هایی که نخبه هستند را در آکادمی داشته باشیم.» 

 مثل هوفنهایم و لایپزیش از دسته سوم شروع می‌کنیم
طی ماه‌های اخیر باشگاه کیا برای خرید امتیاز یکی از تیم‌های شمالی کشور اقدام کرده است. مهدوی‌کیا مدیر آکادمی در رابطه با این موضوع اضافه می‌کند: «در همین راستا ما امتیازی را از استان مازندران و شهر بابل در اختیار گرفتیم. این تیم قرار نبود در مسابقات شرکت کند و ما این امتیاز را خریداری کردیم. با هماهنگی‌‎های انجام شده با هیات فوتبال مازندران آقای بهروان و همچنین وزارت ورزش و جوانان که آقای رنگرز از کشتی گیران قدیمی هستند، با توجه به اینکه بسیاری از استعدادهای ما از استان مازندران هستند، این همکاری انجام شده و از دسته سوم شروع می کنیم. دوست داریم با همین بچه های آکادمی به سطح اول فوتبال ایران برسیم. از دوستانی که نامشان را بردم هم تشکر می کنم که این امتیاز را به آکادمی کیا دادند و ما ان‌شاالله در مسابقات شرکت خواهیم کرد.» 

 بزرگ‌ترین معضل فوتبال پایه بی‌پولی است 
 از مهدی مهدوی کیا در رابطه با مشکلاتی که در مسیر او و آکادمی کیا وجود داشته و دارد پرسیدیم. او به این سوال اینگونه واکنش نشان داد: «بزرگترین معضل بحث امکانات هست در ایران. متاسفانه امکاناتی در فوتبال روز دنیا وجود دارند را در ایران نداریم و ما با توجه حجم بازیکنی که در آکادمی داریم، فقط یک زمین در اختیارمان قرار دارد و بابت همین زمین در حال پرداخت اجاره بهای سنگینی هستیم. تقریبا می‌توان گفت بزرگ ترین مشکل مسائل مالی است و باید بدون اسپانسر کارها را پیش ببرید. ما تا الان تمام هزینه ها را تقبل کردیم. یک سری از دوستان در این راه به ما کمک کرده اند که واقعا از آنها تشکر می کنم. اگر شرایط در این زمینه بهتر بود، تعداد بیشتری از تیم‌هایمان در تورنمنت های اروپایی شرکت می کردند. شاید ما اگر تعداد زمین‌های بیشتری داشتیم، می توانستیم آموزش های بهتری بدهیم و مربیان بیشتری را از فوتبال اروپا اضافه کنیم. بزرگترین معضل فعلا همین مباحث مالی است و امیدوارم در آینده شرایط بهتر از این بشود.» 

 بی پولی بازیکنانی پولی را در فوتبال پایه باب کرده 
مهدوی کیا در رابطه با این سوال که معضل بازیکن پولی در فوتبال پایه چقدر ریشه دارد و نقش پدر و مادرهایی که در این راه رشوه می‌دهند، چقدر موثر است، اینطور پاسخ داد: «شاید یکی از بزرگ‌ترین معضلات فوتبال پایه همین موضوع است و بسیاری از بازیکنانی که شایستگی ندارند، به تیم‌ها اضافه می‌شوند. من دلیل این مشکل را این می دانم که بسیاری از تیم های ما به فوتبال پایه اهمیتی نمی دهند. یک تیم را برعهده یک مربی می گذارند و می گویند این تیم باید تشکیل شود و در مسابقات شرکت کند. مسائل مالی واقعا سخت است. هزینه های تیم بالا است و خیلی ها مجبور می شوند بازیکنانی را بگیرند که هزینه تیم هایشان را از طریق آنها پرداخت کنند. یک بحث مدارس فوتبال را داریم که در آنجا بحث آموزش مطرح می شود و بچه هایی که دوست دارند می توانند شرکت کنند و آموزش ببینند و مقداری پولی پرداخت کنند. ما خودمان هم این مدارس را برای خودمان تشکیل داده ایم و البته اگر آنجا هم نخبه‌ای پیدا شود به تیم آکادمی اضافه می کنیم. الان یکی از بزرگ‌ترین معضلات همین است و پولی در فوتبال پایه نیست. مربیان حقوق درستی ندارند. شرایط پایداری در فوتبال پایه نیست و بودجه مشخصی ندارد. به همین دلیل از این فرصت برخی‌ها استفاده می کنند یا سوء استفاده می کنند. نمی توان پدر مادرها را هم مقصر دانست، این شرایط فوتبال پایه ما است که ما را به این سمت و سو برده است تا یک سری ها با پول بازی کنند ولی هر چه به رده های بالاتر می آئیم، چون در آنجا همه بازیکنان دیده می شوند این مسائل کمتر دیده می شود، ولی در رده پایه چون تمرکز نیست و دیده نمی شود، شاید این مسائل بیشتر است. امیدوارم این مشکل حل شود.

البته این مشکل زمانی به فوتبال ایران اضافه شد که گفتند فوتبال ایران حرفه‌ای است و پول به آن اضافه شد. شاید آن زمان خیلی از خانواده ها با فوتبالیست شدن بچه هایشان مخالف بودند. چون آینده ای نداشت و پولی نداشت و هر چه بود عشق  علاقه بود. آن زمان که در فوتبال پایه تهران بازی می کردم همه‌اش عشق و علاقه بود و و فقط استعدادها وارد می شدند؛ ولی متاسفانه الان عده‌ای با پول وارد می شوند و کار من و شما هم نیست که به آن ورود کنیم؛ باید نهادهای نظارتی ورود کنند و راه حلی برای این موضوع پیدا کنند.» 

 فوتبال تهران قابل مقایسه با گذشته نیست
از مهدوی کیا در رابطه با شرایط این سال های فوتبال تهران پرسیدیم که برخلاف گذشته، به ندرت فوتالیست مستعدی را در اختیار فوتبال ملی ایران و دو باشگاه بزرگ آن می‌گذارد. بازیکن سابق تیم ملی در این مورد گفت: «اصلا فوتبالی که الان در رده های پایه فوتبال تهران ارائه می شود با فوتبالی که ما آن زمان بازی می کردیم، قابل مقایسه نیست و بسیار فاصله دارد. کیفیت خیلی پایین تر است. در آن زمان لیگ ها خیلی قوی تر بودند. در آن زمان همانطور که گفتم همه چیز عشق و علاقه بود. همه استعدادها داخل بودند. خیلی از تیم های قدیمی مثل بانک ملی، راه آهن در رده های پایه حضور داشتند و این به جذابیت مسابقات کمک می کرد. در آن زمان بازیکنان که در رده های امیدهای تیم هایی مثل آرارات بازی می کردند، خیلی از آنها در تیم های بزرگسالان هم استفاده می شدند. الان خیلی کمتر شده است. توپ پلاستیکی حذف شده است و زمین های خاکی هم کم شده است. با بازیکن های پولی هم شرایط خیلی مشکل شده است. اصلا چیزی که الان در فوتبال تهران اتفاق می افتد را نمی توانیم با گذشته مقایسه کنیم.»

 فضای فوتبال در ایران مناسب کار نیست 
سوال آخر از مهدوی کیا که یکی از باتجربه‎‌‎ترین بازیکنان ملی تاریخ فوتبال ایران است و به تازگی احسان حاج صفی از رکورد ۱۱۱ بازی ملی او گذر کرد، در رابطه با قبول نکردن پیشنهاداتی است که به او برای حضور در کادر فنی تیم ملی داده شده است. او به این سوال اینطور پاسخ داد: «همانطور که در جریان هستید، در مقاطعی پیشنهاد سرمربیگری در تیم های مختلف و حتی مربیگری در تیم ملی، تیم امید، جوانان و … بوده است. در بحث مدیریت هم پیشنهاداتی بوده است ولی هیچ وقت قبول نمی کنم، چون فضای فوتبال در ایران، در  حال حاضر فضای خوبی نیست و شاید با روحیات و اخلاقیات من همخوانی ندارد و سازگار نیست. تشخیص دادم در مرحله ای که به آلمان بیایم؛ به شهری که سال ها در آن زندگی کرده بودم و باشگاهی که هشت سال در آن بازی کرده ام. دوست داشتم شرایط فوتبال پایه را ببینم، چون خودم درگیر آکادمی خودم در ایران بودم، دوست داشتم از نزدیک شرایط را ببینم و این ۵ سال واقعا به من کمک کرده تا شرایط را ببینم. اینکه چه اتفاقاتی می افتد. تجربه ام خیلی زیاده شده است. ضمن اینکه آرامشی که اینجا برای من وجود دارد، بهتر است. شاید خیلی ها می گویند شما از چندین میلیارد پول در سال گذشته اید، ولی من بیشتر درگیر همان آرامشی هستم که گفتم. دوست دارم به فوتبال مملکتم خدمت کنم. کشورم را خیلی دوست دارم و فکر می کنم در جای درستی در حال انجام این کار هستم. در آینده بیشتر می شنویم و بیشتر می بینیم. فکر می کنم در کاری که تخصص دارم، کار می کنم و امیدوارم آینده خوبی در انتظار فوتبال ایران باشد و ما فوتبالیست های بیشتری را از کشورمان در اروپا ببینم؛ چون باعث افتخار است. در مجموع دنبال آرامش هستم و الان فضای کار کردن در فوتبال ایران را مناسب نمی بینم.»

فوتبال یعنی مردم، قدرت یعنی فوتبال

فدریکو کاسوتی از وب سایت گل؛ برگردان علیرضا نجاتی:شکنجه، اعدام و کشتار در یک استادیوم ورزشی، چهره ای تاریک از دولت آگوستو پینوشه در تمام دنیا ساخت؛ به همین خاطر شوروی سابق حاضر نشد در استادیوم ملی شیلی حاضر شود و قید صعود به جام جهانی را زد. ادواردو گالانو، خبرنگار ورزشی مشهور فوتبال آمریکای جنوبی، جمله معروفی در خصوص فوتبال و تاثیر آن روی اتفاقات خونین قاره آمریکای جنوبی در دهه ۷۰ میلادی دارد: “فوتبال یعنی مردم و قدرت یعنی فوتبال“. در ابتدای دوره دیکتاتوری ژنرال آگوستو پینوشه در شیلی، اتفاق “بازی شرم” رخ داد. بازی ای که در واقع اصلا برگزار نشد. ۲۱ نوامبر ۱۹۷۳، سالروز بازی شرم بود و حالا ۴۷ سال از آن بازی تاریخی می گذرد. 

دو ماه از کودتای پینوشه علیه دولت سوسیالیستی سالوادور آلنده در شیلی می گذشت. گفته می شود سالوادور آلنده، اولین رییس جمهور مارکسیست در جهان بود که با دموکراسی به قدرت رسید و البته از کودتای پینوشه، جان سالم به در نبرد. وقتی پینوشه با اعمال زور به قدرت رسید، بی رحمانه و به راحتی مخالفانش را می کشت. به دستور پینوشه، حکم اعدام مخالفان او در ورزشگاه ملی سانتیاگو اجرا می شد. در واقع ورزشگاه ملی سانتیاگو، یک اردوگاه شکنجه و کار اجباری بود. وضعیت حقوق بشر شیلی به گوش مردم اروپا هم رسید، البته نه با سرعت دسترسی به اطلاعات امروز. ورزش آن روزهای دنیا کاملا آمیخته به سیاست بود که می توان اتفاقات خونین المپیک مونیخ در ۱۹۷۲ را مثال زد. چهار سال بعد، المپیک مونترال بدون خونریزی برگزار شد اما کشورهای آفریقایی در اعتراض به رژیم آپارتایدی آفریقای جنوبی، از حضور در المپیک تابستانی ۱۹۷۶ انصراف دادند تا پیام خود برای مبارزه با نژادپرستی را به گوش جهانیان برسانند. با این حال پیش از جنبش کشورهای آفریقایی، شوروی سابق هم در مقام مبارزه با دیکتاتوری برآمد. در نوامبر ۱۹۷۳ و در آخرین مرحله مقدماتی جام جهانی ۱۹۷۴ آلمان غربی، یک پلی آف میان کشوری از اروپا و آمریکای جنوبی برگزار شد تا تکلیف آخرین تیم صعود کننده به جام جهانی مشخص شود. شیلی و شوروی سابق باید در این دیدار به مصاف هم می رفتند؛ دو کشوری که از لحاظ ایدئولوژیک تضاد کاملا زیادی داشتند. دیدار رفت میان دو تیم در سپتامبر ۱۹۷۳ و هنگام حکومت آلنده بر شیلی در استادیوم لوژنیکی (لنین سابق) برگزار شد. شیلی پس از سفری دور و دراز به مسکو رسید و دیدار آن ها با تساوی ۰-۰ خاتمه یافت تا دیدار دو ماه بعد آن ها در شیلی نقشی تعیین کننده داشته باشد. همان طور که پیش تر اشاره کردیم، اخبار اتفاقات داخل شیلی به اروپا می رسید که با مواضع دولت شوروی سازگار نبود. روز دهم نوامبر ۱۹۷۳، اتحادیه فوتبال اتحاد جماهیر شوروی اعلام کرد که حاضر به مسابقه مقابل شیلی نمی شود. سه روز قبل از تصمیم اتحادیه فوتبال شوروی، دولت پینوشه یک اعدام دسته جمعی در استادیوم ملی سانتیاگو، محل برگزاری بازی شیلی و شوروی انجام داده بود. در نتیجه انصراف شوروی، شیلی به جام جهانی راه می یافت. غیبت شوروی در جام جهانی ۱۹۷۴ در حالی بود که لهستان و آلمان شرقی، دو متحد شوروی در این جام حضور داشتند. این ترس وجود داشت که با توجه به پیمان ورشو،، پیمان اتحاد کشورهای بلوک شرق شامل شوروی، لهستان، آلمان شرقی، چکسلواکی، بلغارستان، مجارستان، رومانی و آلبانی. لهستان و آلمان شرقی هم از جام جهانی انصراف بدهند، چرا که آن ها هم مثل شوروی، دولت پینوشه را بایکوت کرده بودند. با این وجود فیفا توانست جلوی انصراف آلمان شرقی و لهستان را بگیرد. روز ۲۱ نوامبر ۱۹۷۳، یک مضحکه اتفاق افتاد. شوروی در زمین بازی حاضر نشد اما بازیکنان تیم ملی شیلی در استادیوم ملی سانتیاگو حضور یافتند و مراسم پیش از بازی از جمله ورود به زمین و پخش سرود ملی برگزار شد. ۱۵ هزار هوادار هم در استادیوم حضور داشتند؛ اما تیمی مقابل شیلی حضور نداشت.

داور سوت آغاز بازی را زد. بازیکنان شیلی توپ را به پیش بردند و به طرز خنده داری، دروازه حریفی که اصلا حضور نداشت را باز کردند. از آن جایی که هواداران حاضر در استادیوم پول بلیط بازی را داده بودند، یک بازی دوستانه میان شیلی و سانتوس برزیل ترتیب داده شد؛ دیداری که پله در آن حضور نیافت. در نهایت شیلی به جام جهانی ۱۹۷۴ راه یافت و از قضا در گروه آلمان شرقی قرار گرفت تا دوباره بحث انصراف آلمان شرقی از مسابقات داغ شود. این بازی با نتیجه ۱-۱ خاتمه یافت، نتیجه ای که برای صعود شیلی از گروه کافی نبود. کارلوس کازلی، مهاجم تیم ملی شیلی که به پادشاه محوطه جریمه شهرت داشت، در بازی قبل از رویارویی با آلمان شرقی اخراج شد. نشریات شیلیایی مدعی شدند کارلوس کازلی از عمد و به خاطر گرایش سیاسی چپ گرایانه اش اخراج شده است و کشورهای چپ گرا را کشور خودش می داند تا شیلی. در واقع همین طور هم بود. کارلوس کازلی یکی از معدود فوتبالیست های شیلیایی بود که مخالفت خود با رژیم روی کار را ابراز کرد. نام کارلوس کازلی در سال ۱۹۸۸ دوباره به صدر اخبار بازگشت و این فقط به خاطر بازنشستگی او نبود؛ بلکه کازلی در کمپین رای نه به رفراندوم بقای حکومت پینوشه در شیلی حضور فعالی داشت. کازلی که در اسپانیول هم سابقه بازی داشت، بازی برای تیم ملی کاتالونیا را هم تجربه کرده و در بازی دوستانه مقابل شوروی در ۱۹۷۶ به یوهان نیسکنز پاس گل داد. در نهایت در اکتبر ۱۹۸۸، دوران دیکتاتوری پینوشه در شیلی پایان یافت و مردم رای قاطع نه به ادامه حکومت پینوشه دادند. حکومتی که بدون ترس، خشونت و خونریزی به پایان رسید. پس از یک دوره ۱۵ ساله وحشت، ترور، ترس و درد، شیلی دوباره آزادی اش را به دست آورد.

نوشته معروف جایگاه ممنوعه استادیوم ملی شیلی: ملتی که حافظه نداشته باشد، آینده ای نخواهد داشت در این جایگاه، مراسم اعدام برگزار می شد و برای همیشه در آن بسته است

درآمدزایی هنگفت بکام از بازی‌های کامپیوتری

به نقل از دیلی میرور، دیوید بکام ستاره بازنشسته برای حضور در بازی FIFA 21 در پلی استیشن و Xbox یک قرارداد ۴۰ میلیون پوندی سه ساله بسته است که بیش از قراردادهای دوران فوتبال او است. یک منبع گفت: “سازندگان FIFA EA Sports طی سه سال به او ۳۰ میلیون پوند پیشنهاد کردند اما او موفق شد معامله بهتری را بدست آورد و قراردادی ۴۰ میلیون پوندی امضا کند تا بکام یکی از ساده ترین راه‌های پولدار شدن را در زندگی خود تجربه کند. بکام  ۴۵ ساله، به عنوان یک بازیکن خاص در این سری بازی‌ها ظاهر می شود که به عنوان “نماد” شناخته می شود. کاپیتان سابق انگلیس در سال ۲۰۱۳ پس از حضور در منچستر یونایتد، رئال مادرید، آث میلان، پاری سن ژرمن و لس آنجلس گالکسی از فوتبال خداحافظی کرد و به دوران فوتبال خود پایان داد. دیوید بکام که در زمان فوتبالل خود نیز حضور فعالی در شبکه های تبلیغاتی داشت هفته ای ۱۰۰ هزار پوند در اولدترافورد به جیب زد و برای انتقال به لیگ آمریکا نیز ۲۵ میلیون پوند به دست آورد. 

دختر اعجوبه ای که برای درمان بیماری آسم تنیس باز شد

دختری برای بهبود بیماری خود تنیس را آغاز کرد اما بعدا توانست به یک اعجوبه جهانی تبدیل شود. به گزارش ایسنا، در سال ۱۸۹۹ کودکی به نام سوزان لنگن در پاریس به دنیا آمد که دنیای تنیس زنان را تغییر داد. سوزان ۱۲ ساله شده بود که پدرش برای او یک راکت تنیس مخصوص کودکان و چند توپ خرید. پدرش او را تشویق کرد برای درمان آسم خود تنیس بازی کند و از همان موقع لنگن تنیس بازی کردن را آغاز کرد. با شروع جنگ جهانی فعالیت های تنیس متوقف شد اما این اتفاق باعث نشد که او تلاش برای افزایش مهارت خود را کنار بگذارد. در سال ۱۹۱۹، لنگن در فینال ویمبلدون توانست دوروتی چمبرز از بریتانیا را شکست دهد و اولین عنوان خود را به دست بیاورد. او در سال های ۱۹۲۰، ۱۹۲۱، ۱۹۲۲، ۱۹۲۳ و ۱۹۲۵ موفق به تکرار عنوان خود شد. لنگن که تبدیل به یک اعجوبه در تنیس زنان شده بود، در بازی های المپیک ۱۹۲۰ آنتروپ مدال طلا می خواست.لنگن که ۱۲ سالگی راکت تنیس را در دست گرفت، ۹ سال بعد توانست قهرمان انفرادی المپیک ۱۹۲۰ شود و همچنین در بخش دو نفره هم مدال طلا  و در بخش میکس مدال برنز گرفت. او با کسب سه مدال از المپیک برگشت و این تنها بخشی از کارنامه برجسته لنگن است. طبق تالار مشاهر تنیس جهان، لنگن در مدت فعالیت خود ۸۳ عنوان قهرمانی در انفرادی، ۷۴  قهرمانی در دو نفره و ۹۳ قهرمانی در میکس در سالهای  ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۶ کسب کرد و در این سالها تنها یک مسابقه را  از دست داد و همین مسئله باعث شد به او لقب “فردی الهی” را بدهند. او شش عنوان قهرمانی ویمبلدون و شش عنوان قهرمانی فرانسه را به دست آورد و رقابت او با ستاره نوظهور آمریکا هلن ویلز به مسابقه قرن شهرت دارد. حتی در این مورد کتابی با عنوان الهه  و دختر آمریکایی توسط  لری اینگلمان نوشته شده است. ارنست همینگوی نیز در کتاب خورشید طلوع می کند، در مورد توصیف کتاب خود عنوان کرده است: رابرت کوهن احتمالا دوست داشت به اندازه لنگن برنده شود.
او در سال ۱۹۲۸ کار خود را به عنوان یک تنیس باز حرفه ای کنار گذاشت و در سن ۳۹ سالگی نیز بر اثر ابتلا به سرطان خون درگذشت.

https://akhbar-rooz.com/?p=94394 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x