پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

بیانه ۱۴ تن از کنشگران حقوق زنان،هم نخواهد توانست نظام سرمایه اسلامی را از این منجلاب نجات دهد!- سحر صبا

اخیرا گروهی از کنشگران و فعالان حقوق مدنی زنان در ایران در بیانیه ای خواستار کناره گیری خامنه ایی و ” گذار از جمهوری اسلامی ” شده اند. آنها طی یک فراخوان به مردم ایران بر این ادعا اند چهار دهه است حکومت ولایت فقیه حقوق اولیه و انسانی زنان را حذف نموده است، و آنها “خواستار حکومتی سکولار دموکرات با حفظ تمامیت ارضی ایران” شده اند. حکومتی “که بتواند تضمین کننده حقوق زنان جامعه باشد.” تعدادی در خارج کشور هم از جمله: فرح پهلوی به حمایت از این بیانه پرداخته اند. 
آنچه باعث میشود به این بیانه توجه داده شود این است؟ چرا در چنین موقعیتی که جامعه ایران درکمشکش و مبارزه طبقاتی روزمره با رژیم سرمایه اسلامی است، این جریان حاشیه ایی لیبرالی و از ته مانده های کمپین یک میلیون امضاء چنین بیانه ایی را رو به بیرون اعلام نموده، و با حذف خامنه ایی در پی آلترناتیویی برای حفظ نظام سرمایه جمهوری اسلامی است؟ 
پرداختن به این موضوع مستلزم این است که مروری بر مبارزات چهار دهه زنان برعلیه حکومت جمهوری اسلامی، وضعیت جنبش زنان و گرایشات موجود در این جنبش بوِیژه نفش گرایش لیبرالی بیاندازیم.    
جامعه ایران در بحران اقتصادی – سیاسی عمیقی فرو رفته است، موج وسیع بیکاری، بی خانمانی، گرانی و تورم بیش از حد که با فقر و فلاکت همراه است زندگی و معیشت میلیونها نقر از توده های مردم را به مُخاطره انداخته است. اعتراضات و اعتصابات کارگری و مردمی رو به افزایش است. سطح مبارزه متحد و در صحنه بودن جنبشهای اجتماعی، فضای سیاسی جامعه را از نظر قوای طبقاتی به نفع طبقه کارگر و زحمتکش تغییر داده است. از طرف دیگر، رژیم با تحریمهای شدید روبرو شده، فساد و اخلاسگری و دزدیهای کلانی که ما بین حکومتیها و سپاه پاسداران صورت گرفته، جامعه را با شدیدترین بحرانهای اقتصادی و سیاسی روبرو نموده، در کنارش دله دزدیهای اوباشان حکومتی یکی بعد از دیگری افشاء شده، سر سهم بیشتر و کمتر به جان هم افتاده اند. حکومت جمهوری اسلامی با بن بست روبرو شده، برای برون رفت از این وضعیت، هر حرکت اعتراضی را با شدیدترین سرکوبها که با زندان، شکنجه و محکومیتهای طویل المدت همراه است پاسخ میدهد. در واقع ترس و وحشت از گسترش مبارزات توده های مردم او را از به بند کشیدن هر حرکت اعتراضی ناگزیر نموده است. در این راستا، راست اپوزیسیون و جناح اصلاح طلب بر این تلاشند که بار دیگر شانس خود را امتحان کنند و حکومت سرمایه جمهوری اسلامی را نجات دهند. آنها بطور استراتژیکی نفوذ در جنبشهای اجتماعی را سالها است در دستور کار خود قرار داده اند، یکی از این جنبشهای مد نظر آنها جنبش زنان است. بیانه چهارده کُنشگر حقوق زنان ادامه همان سیاستهای اصلاح طلبان در جنبش توده ایی سال ۱۳۸۸ است که با فضاحت تمام شکست خورد. اصلاح طلبان از ترس گسترش رادیکالیزم خیزش ۸۸ که زنان در یک سطح گسترده نقش مهمی در پیشبرد این جنبش ایفاء نمودند، برای مهار نمودن این حرکت در حین اختلاف و رقابت قدرتی با جناح اصولگرا هر دو بر علیه جنبش توده ایی متحد شده و به یاری نجات نظام سرمایه جمهوری اسلامی پرداختند. 
همه ما شاهد بودیم در جنبش توده ای ۸۸ زنان در سطح بسیار گسترده ای به خیابانها ریختند و فعالانه در این عرصه شرکت نمودند. در ابتدای شروع جنبش تحرکات زنان متاثر از سیاستهای اصلاح طلبان وجنبش سبز بود اما بمراتبی که جنبش رو به جلو حرکت میکرد از حیطه هژمونی قانونگرایان مدنی خارج شد و خود سیستم نظام جمهوری اسلامی را به چالش گرفتند. آن چه اتفاق افتاد این بود که بخش بزرگی از زنان که بخشی از آنها هم از فعالین مدنی بودند در طول این مبارزه کوتاه مدت به این نتیجه رسیدند که برای دست یابی به خواست های برابری طلبی و مدنی شان دست کم نیاز به تغییر ساختارهای سیاسی است و برای دست یافتن به برابری جنسیتی و حقوق برابر با نظم و ساختار سیاسی حاکم مواجه اند و این مانع را باید از سر راه بردارند. آن تحلیل و نظری که حرکتهای اجتماعی برای کسب حقوق مدنی را از مبارزه برای تغییر و تحولات سیاسی و اقتصادی جدا می ساخت و سعی می کرد راهکارهای خود را ارائه دهد با اوج گیری و رادیکالیزه شدن جنبش توده ای به چالش گرفته شد. خط مشی لیبرالی که سیاست خود را بر مبنای اصلاحات آرام و تدریجی و با اتکاء به تغییرات قانون گرایانه بنیان نهاده بود در پی این بود حرکت زنان را تحت هژمونی خودش به حرکت وادارد، با عروج یک جنبش توده ای روبرو گشت که مصمم به عبور از نظام حاکم بود. جنبش زنان در این حرکت به این ارزیابی رسیدند که راهکاری که بمدت یک دهه ست که در جلو صحنه تحت نام جنبش مدنی، قرار گرفته و وعده و وعید می دهد و سعی کرده حرکات اجتماعی زنان را سازمان بدهد، قادر نیست این جنبش را به اهداف برابری طلبانه اش برساند. مبارزه زنان در جنبش توده ای مردم ایران علیه دیکتاتوری نظام حاکم ” با شعار مرگ بر خامنه ایی دیکتاتور” نه ” کناره گیری خامنه ایی” یک تحول کیفی در سیر پیشروی جنبش زنان ایجاد کرد و همین موجب شد دوران مسلط شدن خط مشی لیبرالی در جنبش زنان در ایران به حاشیه رانده شود. زنان با شرکت خود در جنبش توده ای توانستند خواستهای مدنی و حقوقی اشان برعلیه نظام حاکم سرمایه در جهت تغییر ساختارسیاسی که آزادی را بدنبال دارد مرتبط کنند. 
حرکت فعال زنان تا کنون بنا به ماهیت انقلابی بودنش توانسته در بسیاری از موارد در مقابل تلاشهای اصلاح طلبان که می خواستند از این جنبش به عنوان ابزاری برای به قدرت رسیدن خود یا حفظ قدرت رژیم اسلامی استفاده نمایند، و یا مانعی بشوند بر سر راه انقلابی شدن آنها، بایستد. این حرکت با یک جهت گیری سیاسی درست بمثابه یک نیروی اجتماعی برعلیه قوانین سرکوبگرانه زن ستیز جمهوری اسلامی و سلب حقوق فردی و اجتماعی زنان به مبارزه برخاسته است. بازده این حرکت زمینه را برای استراتژی چپ درجنبش زنان فراهم نموده، در عین حال توانسته امکانی در اختیار پیشروان جنبش زنان قرار دهد تا در سیاست های تا کنونیِ خود تجدید نظر نمایند و مسیر انقلابی در جهت مبارزاتی و متشکل شدن خود را در پیش گیرند. 
پیدا شدن سر و کله ۱۴ کُنشگر زن سر بزنگها و هم سویی آنها از نظر خط سیاسی با سلطنت طلبان که از حمایت فرح پهلوی هم برخوردار شده، تداوم همان سیاستهای جریانات منتسب به کمپین یک میلیون امضاء می باشد. اینها جزء گرایش لیبرالی جنبش زنان اند که ماموریت یافته اند، با امتحان نمودن شانس خود یک بار دیگر با توهم پراکنی در جنبش زنان مانع تغییر و تحولات انقلابی شده، و جنبش زنان را به بیراهه بکشانند. نگرانی آن ها بیشتر از برآمد نیروهای انقلابی و سیر اوضاع به سمت تغییر و تحول بنیادی در جامعه است، نه محرومیت زنان از آزادیهای مدنی! 

البته این بیانه ۱۴ نفره هم تلاش دیگری است در همسویی با همان طرح امپریالیستها که در جستجوی چهره سازی از بالای سر جنبش زنان (به عنوان مثال: مسیح علی نژاد) میباشد، امپریالستها به هیچ عنوان خواهان تغییر در نظام جمهوری اسلامی نیستند، بلکه در پی آلترناتیو سازی با استفاده و تقویت گرایش لیبرالی و نفوذ اصلاح طلبان در جنبشهای اجتماعی بطور مشخص در مقطع کنونی در جنبش زنان هستند. جنبش زنان همانطور که در بالا توضیح داده شد ترفندها و توطئه های اصلاح طلبان را بعنوان یک عامل بازدارنده مبارزاتی در دوره های قبل خنثی نمود. مبارزه جنبشهای اجتماعی، که جنبش زنان هم همیشه نقش مهمی در این مبارزه داشته، بقوت خود باقی و ادامه دارد. در دیماه سال ۹۶، مبارزات سراسری مردم در شکل یک خیزش مردمی که در صد شهر ایران بطور هماهنگ بمدت چند روز بوقوع پیوست، زنان بعنوان نیمی از جمعیت نقش پر اهمیتی را در این خیزش ایفاء نمودند. زنان با مبارزه برعلیه نظام حاکم ارتجاعی در صف مقدم، کل موجودیت نظام دیکتاتوری جمهوری اسلامی را زیر سوال بردند و جایی برای ” گذار از جمهوری اسلامی یا برکناری خامنه ایی باقی نگذاشتند” و حرکت زنان را نه فقط از سیطره هژمونی خط مشی لیبرالی، بلکه از کل نظام سرمایه زن ستیز خارج، و راه را برای همبستگی جنبشهای اجتماعی هموار نمودند. 
توده های وسیع از طیفهای مختلف هم در کنار زنان در خیزش دیماه، خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی شدند. این حرکت عظیم فضای رعب و وحشت جامعه را بطور واقعی شکست، و زمینه را برای هم صدایی و اتحاد بیشتر فراهم آورد. در چند ماه گذشته بحرانهای شدید اقتصادی، تورم و گرانی سر سام آور، همزمان با بیکاریهای وسیع، زندگی معیشتی میلیونها کارگر و زحمتکش را با خطر جدی مواجه نموده است. درپاسخ به این وضعیت فلاکتبار اعتراضات و اعتصابات کارگری و توده ایی رو به افزایش است. در این میان اعتصابات و اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه و فولاد اهواز و کامیون رانان …… بطور چشگمیری در جامعه با اتحاد و همبستگی با دیگر جنبشهای اجتماعی از جمله جنبش زنان و دانشجویی، معلمان ، بازنشستگان و…… حقانیت مبارزاتی خود را نشان داده اند. کارگران نیشکر هفت تپه طی یک سازمانیابی قوی با سر دادن شعار ” نان، کار، آزادی و اداره شورائی” آلترناتیو آینده جامعه ایران را ارائه دادند. در مدتی کوتاه بخش زیادی از جنبشهای اجتماعی از جمله: خانواده های کارگری و زنان کارگر نیشکر هفت تپه حول این شعار متشکل شدند. رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی در حالیکه از ادامه این اعتراضات بوحشت افتاده بود شروع به تفرقه افکنی بین کارگران و دستگیری و زندانی نمودن پیشروان این حرکت نمود. رژیم برای مقابله با این اعتراضات از اهرمهای فشار و سرکوب در سطح وسیعی استفاده نموده که منجر به دستگیری فعالین کارگری و دیگر فعالین جنبشهای اجتماعی شده است. اخیرا با محاکمه آنها در بیدادگاههای جمهوری اسلامی آنها را به حکمهای طویل المدت محکوم نموده است. این اقدام ناعادلانه و ضد انسانی با مقاومت و اعتراضات دستگیر شدگان در زندان روبرو شده، و انعکاس آن، سبب اعتراضات بیشتر در جامعه و قویتر شدن اتحاد و همبستگی میان جنبشهای اجتماعی شده است. 
از سوی دیگر تورم بالای٨۰ درصد، گرانی و افزایش ۵۰ تا ۶۰ درصد اجناس نسبت به سال گذشته جامعه را آبستن تغییر و تحولات و انفجار نموده است، که زمینه را برای فراگیر شدن حرکتهای وسیع توده ایی به رهبری جنبش کارگری مهیا نموده ، از ترس اینکه جمهوری اسلامی به زباله دان تاریخ فرستاده نشود، امپریالیستها با علم کردن مسیح علی نژاد و اصلاح طلبان با با اعلام بیانه ۱۴ نفر از کنشگران و تحت نام “گذار از جمهوری اسلامی” در تکاپو برای حفظ نظام جمهوری اسلامی و ختثی نمودن اعتراضات توده ایی اند، و از این وحشت دارند که دیماه ۹۶ دیگری بوقوع بپیوندد، که دوباره زنان با مبارزه خود نقش بارزی را ایفاء کنند. 
امروزه جنبش زنان بر این واقف است که تحقق خواسته هایش در گرو تغییرات سیاسی و اجتماعی ای است که عملی شدن آن تنها دراتحاد با جنبش کارگری امکانپذیر خواهد بود. با حرکتهایی که در جامعه ایران شکل گرفته چنین برآمدی از جنبش کارگری بر حرکتهای زنان تاثیر گذاشته و توانسته به میزانی اتحاد و همبستگی را بوجود بیآورد. با اتکاء به این مکانیزمهای از پایین و دخالتگری و فعالیت کارگران و فعالین سوسیالیست برای شکل دادن جنبش زنان بر بستر یک مبارزه انقلابی و اتحادش با جنبش کارگری، می تواند تضمین کننده حقوق مدنی و آزادیهای دمکراتیک زنان باشد، که پیش شرطها و زمینه آن نسبتا آماده است، نه بیانه ۱۴ نفر از کنشگران و تلاش برای متشکل نمودن زنان حول خواستهای مدنی که دقیقا در جهت سرکوب نمودن جنبش زنان و ممانعت از مبارزه اشان بر علیه نظام جمهوری اسلامی خواهد بود. 
در شرایط بحرانی جامعه ایران، که اکثریت مردم از نظر معیشتی در دوران اسفناکی بسر میبرند، طیف وسیعی از زنان مبارز که بخش قابل توجه آنها هم شامل زنان کارگر میشود، کما بیش در صحنه مبارزه اند. این بحران اقتصادی-سیاسی به سرعت در حال پیشروی است. این بحران خانه برانداز که معیشت کارگران و زحمتکشان و بخش بزرگی از مردم را مورد حمله قرار داده است، روز به روز عمیق تر می شود، و به مسئله مبرم توده های مردم تبدیل شده است، وحشت اصلاح طلبان از این است که با بر آمد جنبشهای اجتماعی، و بویژه جنبش زنان، زنان در کنار مردان مبارز برای احقاق حقوق خود و برابری به ساختارهای اقتصادی دست ببرند. 
طبقه کارگر به عنوان نیروئی که قاطع ترین مدافع دموکراتیسم بی قید و شرط و بی تزلزل در مبارزه علیه نظام سرمایه داری است و بخش وسیعی از طبقه کارگر زنان کارگر میباشند که حلقه واسط بین طبقه کارگر و جنبش زنان اند؛ می تواند تضمین کننده کسب حقوق سیاسی و مدنی برای جنبش زنان باشد. از سوی دیگر، مبارزه کارگران زن نیشکر هفت تپه در کنار هم طبقه ایهای کارگر مرد به این موضوع حقانیت داد. مجموعه این حرکتها اصلاح طلبان را با خطر روبرو نموده، و با آلترناتیو قرار دادن این بیانه ۱۴ کُنشگر در تلاشند که از موج اعتراضات و همه گیر شدن مبارزه طبقاتی در سطح جامعه و جنبش های اجتماعی جلوگیری نموده و آن را در نطفه خفه نمایند، و جنبش زنان را از مسیر واقعی اش منحرف سازند. اما مبارزات جنبش زنان در طول این چهار دهه بر علیه استبداد اسلامی از جناح اصولگرا و اصلاح طلب حاکی از این است، که تحقق خواسته هایش در گرو تغییرات سیاسی و اجتماعی ای است که فقط و فقط دراتحاد با جنبش کارگری عملی خواهد بود. مبارزات موجود جنبش کارگری با تاثیر گذاشتن بر جنبش زنان زمینه را برای هر چه توده ای کردن آن فراهم نموده است. آزادی و برابری حقوقی زنان نه با بیانه ۱۴ کُنشگر که مدعی ” گذار از جمهوری اسلامی هستند” نه با چهره سازیهای کذائی امپریالیستها و سلطنت طلبان در جنبش زنان، قابل تحقق خواهد بود، این آزادیها در گرو این است که در ساختار اقتصادی جامعه ایران تغییر و تحولاتی انجام گیرد، این هم کار جنبش سوسیالیستی است، جنبش زنان فقط با متحد شدن با جنبش کارگری می تواند به استراتژی سوسیالیستی دست یافته، و رهایی کامل خود را از چنگ نظام سرمایه داری تضمین نماید. این واقعیتی انکار ناپذیر است که نه تنها جنبش زنان بلکه رهایی کل جامعه بشری از نکبت و کثافت نظام سرمایه داری به موجودیت این طبقه گره خورده است. 

آگوست ۲۰۱۹

https://akhbar-rooz.com/?p=977 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
mehrdad
mehrdad
3 سال قبل

احسنت

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x