پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

آزادی بیان و محرومیت از حضور در فضای مجازی – فرج سرکوهی

این خطری بزرگ برای دموکراسی است که مدیریت فضاهای مجازی، فضای ارتباط میلیاردها انسان در جهان، در انحصار مالکان چند شرکت بزرگ خصوصی است که مستقل از نظارت قوانین و نهادهای منتخب مردم و دادگاه‌ها عمل می‌کنند...

فرج سرکوهی

این خطری بزرگ برای دموکراسی است که مدیریت فضاهای مجازی، فضای ارتباط میلیاردها انسان در جهان، در انحصار مالکان چند شرکت بزرگ خصوصی است که مستقل از نظارت قوانین و نهادهای منتخب مردم و دادگاه‌ها عمل می‌کنند

الف ـ آزادی بیان حق همگانی است و هرگاه به امتیاز برخی بدل و برخی از آن محروم شوند دیگر آزادی نیست اما مواردی چون انتشار نفرت‌پراکنی، تشویق به خشونت، کودک آزاری، نژادپرستی و.. را می‌توانند بر اساس قوانین مصوبِ پارلمان‌های منتخب مردم در روندی دموکراتیک تعریف و بر حکم دادگاه‌های متکی بر قوانین دموکراتیک، ممنوع کنند.

ب ـ حذف کس یا گرایشی از فضای مجازی یعنی سانسور پیش از انتشار نظر. سانسور پیش از انتشار یعنی محروم کردن کسی از آزادی بیان پیش از بیان. یعنی مجازات کسی پیش از ارتکاب جرم. «قصاص قبل از جنایت». این مجازات بزرگ تنها با قوانین مصوب پارلمان‌های منتخب مردم و بر اساس حقوق بشر و حفظ حقوق اقلیت‌ها، اعمال شدنی است و البته تعیین مصداق جرم و تعیین مجازات نیز تنها با دادگاه‌های متکی بر حقوق بشر و قوانینی است که در روندی دموکراتیک وضع شده‌اند نه بر اساس تصمیم مالکان این یا آن شرکت بخش خصوصی یا این و آن حکومت یا رسانه.

پ ـ مالکان شرکت‌های بزرگ بخش خصوصی نهادهای منتخب مردم نیستند. حق قانون‌گذاری برای همگان را ندارند. دادگاه نیستند و حق ندارند جرم را تعریف، مصداق جرم را تعیین و مجرم فرضی را مجازات کنند.

ث ـ مالکان شرکت‌های بزرگ بخش خصوصی فضای مجازی می‌توانند بگویند که این یا آن فضای ارتباطی به ما تعلق دارد و ما بر اساس خواست خود آن را مدیریت می‌کنیم. اما «حق» اعمال مالکیت فردی نه نامحدود که از جمله به حقوق بشر و «خیر عمومی» محدود است. در مواردی که پای حقوق همگان و خیر عمومی در کار است حق اعمال مالکیت فردی با قوانین مصوب پارلمان‌های منتخب مردم تعریف، محدود و بر آن نظارت می‌شود همان‌گونه که در تمامی کشورهای برخوردار از دموکراسی مواردی چون محیط زیست، بیمه، اخراج کارگر، سلامت و امنیت فضای کار و.. در موسسه‌های صنعتی و اقتصادی بخش خصوصی، با قوانین مصوب پارلمان‌های منتخب مردم، و نه بر خواست و تصمیم مالکان این شرکت‌ها، تعریف شده و دادگاه‌ها، بر اساس این قوانین در مدیریت موسسه‌های بخش خصوصی دخالت می‌کنند.

ج ـ این خطری بزرگ برای دموکراسی است که مدیریت فضاهای مجازی، فصای ارتباط میلیاردها انسان در جهان، در انحصار مالکان چند شرکت بزرگ خصوصی است که مستقل از نظارت قوانین و نهادهای منتخب مردم و دادگاه‌ها عمل می‌کنند.

نکته‌های مهم دیگری نیز در این بحث هست.

تبصره:امیدوارم به نکته‌های اصلی این متن و به پیوستگی آن توجه کنید که من یکی را نمی‌شود به دفاع از ترامپ مرتجع متهم کرد. لطفا با این اتهام خودتان را سبک نکنید.

فیس بوک نویسنده

https://akhbar-rooz.com/?p=100318 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

18 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ایرانی
امیر ایرانی
3 سال قبل

به گذشته های دور می رویم به آن گذشته هایی که انسان شروع به شناخت خودش کرد و متوجه شد از یک آزادی مطلقی برخوردار است؛اما همین انسان در گذر زمان با پذیرش زیست جمعی او را وادار به فکر کرد که باید برای حفظ زیست جمعی مناسب چگونه باید عمل کند آیا باید بخشی از آزادی را کنترل کند و یا نه؟ متوجه شد آنجا که ممکن است به زیست جمعی لطمه وارد شود باید کنترلی روی گفتار و عمل تعریف شود و….
اما آرام آرام گروهی و یا افرادی ظهور کردند و دیدن می شود و می توان گروهی و یا افراد دیگری را مهار کرد و آنها را به نفع خودشان بکار گیرند و یا حتی برده کنند و… که در این نگرش و عمل به آن، اولین چیزی که پیش می آید: باید آزادی بیان و یا آزادهای دیگر افراد را کنترل و یا منع کرد و ….
با توجه به مطالب بالا اگر بخواهیم به نوشتار آقای سرکوهی بپردازیم باید گفت
ایشان در نوشتارش این نکته را برجسته کرده است که براساس آزادی بیان نباید مانع شخصی به نام ترامپ می شدند و…
این نگرش آقای سرکوهی که در گذشته هم ظاهرن به آن اعتقاد داشتند که مدافع آزادی بیان به هر شکلش هستند قابل تحسین و قابل دفاع است؛
اما باید گفت
آزادی بیان همانطور که ایشان به آن اعتقاد داشتند و یا تازه پیدا کردند نباید تحت هیچ شرایطی محدود شود اما پرسشی در رابطه با مطالب نوشتارش مطرح خواهد شد:
وقتی فرد بیانش از حالت اظهار عقیده و ایده گذشته است
دارد بصورت یک فرمانده عملیات ، علنی دستور به اقداماتی می دهد که اقداماتشات ممکنه ویرانگر باشد و آزادی های دیگران را از بین می برد چگونه باید با این فرمانده عملیات برخورد کرد؟

میترا تهامی
میترا تهامی
3 سال قبل

با سلام

آقای هوشنگ فر خجسته پرسش زیر را مطرح کرده اند:

« آیا ترامپ حق داشت که از توئیتر ، فیس بوک و… برای منافع خود با توسل به دروغ و تحریک افکار عمومی استفاده کند؟»

اگر بپذیرید که فرد را به دلیل دروغپردازی و تحریک افکار عمومی می توان از فضای مجازی حذف کرد، پرسش بالا را می توان به صورت زیر نیز مطرح کرد:

آیا روسای پیشین آمریکا مانند کلینتون، بوش و اوباما که به بهانه برقراری دموکراسی ،  با توسل به دروغپردازی، افکار عمومی را تحریک کردند و به افغانستان، عراق و سوریه هجوم آوردند و جز ویرانی چیزی به بار نیاوردند، حق دارند که از توئیتر، فیس بوک و… استفاده کنند؟

با احترام

میترا تهامی

هوشنگ فرخجسته
هوشنگ فرخجسته
3 سال قبل
پاسخ به  میترا تهامی

بهتر ست پاسخ را در زیر کامنت مربوطه بنویسیم تا دوستان خواننده بتواند با کامنت و پاسخ / پاسخها ارتباط بر قرار کنند که بحث در مورد چیست.
در مسئله ای که نگارنده طرح کرد. سه سئوال وجود دارد که مقایسه سطحی سیستم آمریکا درچند دهه ست . برای نتیجه گیری درست نیاز به شناخت قوانین آمریکا دارد وشاید دوستان مطلع بتوانند تغییر حساسیت های سیستم در دهه های گذشته را برایمان تشریح کنند. .
پاسخ شما با سئوالات من فرقی ندارد جز اینکه نگارنده از نیکسون ۱۹۷۳ تا امروز را در نظر دارد که رسانه اجتماعی هم نداشتیم. نگارنده واقعا نمی داند که چرا بعداز رونالد ریگان ۱۹۸۶ و افتضاح «ایران گیت»، جامعه آمریکا نسبت به این دست افتضاحات حساسیت نشان نمی دهد؟
قوانین آمریکا بر حکومت و دولت و نهادها ، بورس و شرکت ها و….ناظر ست.
من فکر نمی کنم انترنت و رسانه های اجتماعی باعث تضعیف این امر شده اند.
شاید سیستم هنوز بعدز تحولات خود را به روز نیاورده ست .نمی دانم
بحث من شناخت و نقد سیستم آمریکا ست و به دو حزب نیز محدود نمیشود.
در مورد مسدود کردن توئیتر و سایر رسانه ها ی اجتماعی نیز تناقض وجود دارد که چرا حالا و همزمان به صرافت افتادند؟
حتی در مورد نقض آزادی بیان توسط توئیترو بقیه بازهم سیستم آمریکا زیر سئوال رفته ست که نسبت به این نقض آزادی بیان توسط توئیترو بقیه تا این لحظه حساسیت نشان نداده ست.

میترا تهامی
میترا تهامی
3 سال قبل

با سلام

آقای خجسته فر نوشته اند:

«نگارنده واقعا نمی داند که چرا بعداز رونالد ریگان ۱۹۸۶ و افتضاح «ایران گیت»، جامعه آمریکا نسبت به این دست افتضاحات حساسیت نشان نمی دهد؟

قوانین آمریکا بر حکومت و دولت و نهادها ، بورس و شرکت ها و….ناظر ست»

قانون تا زمانی که روی کاغذ است که قدرتی ندارد.قانون باید جنبه اجرائی پیدا کند

حالا این وال استریت و نهادهای مالی و انواع و اقسام لابی ها هستند که قدرت اصلی را در دست دارند و بسته به توازن قوا، در زمان مشخصی قانونی را اجرا می کنند یا مانع اجرای قانون می شوند

بیاد داریم که لابی اسلحه در آمریکا یا همان انجمن ملی اسلحه در امریکا که میلیون ها عضو دارد ،حامی سرسخت ترامپ در انتخابات دوره قبل بود.چرا؟

در زمان اوباما می خواستند شرطی را به قانون خرید سلاح اضافه کنند با این مضمون که سوابق خریداران سلاح شخصی بررسی شود

به دلیل تیراندازی ها ی انجام شده در مدارس آمریکا

اما لایحه در سنا رای نیاورد

چرا؟

به دلیل نفوذ لابی اسلحه

در همان «ایران گیت» هم لابی اسلحه در پشت صحنه انجام معاملات بود .در زمان ریگان

اینجا مسئله این است که در واقعیت این وال استریت و بازار بورس و اصل تعیین کننده چگونگی تناسب قوا در این دایره است که بر سیاست و حقوق و قوانین و رسانه تسلط دارد، نه بالعکس

یعنی همان دولت پنهان که در واقع همان دولت اصلی است ، نخ را در دست دارد

با احترام

میترا تهامی

هوشنگ فرخجسته
هوشنگ فرخجسته
3 سال قبل
پاسخ به  میترا تهامی

با سلام و سپاس از توجه شما
دوست گرامی ، وقایع همین دو روز گذشته ، سه شنبه و چهارشنبه ۱۲و ۱۳ ژانویه ۲۰۲۱ که دوبار در کنگره ی آمریکا ، پیشنهاد استیضاخ رئیس جمهوروقت آقای دانولد ترامپ به رای گذاشته شد و تصویب گردید . اولین بار در تاریخ آمریکا می باشد که رئیس جمهوری دوبار استیضاح شود. تاریخی ست.
در سال ۱۹۷۳ نیکسون ( افتضاح واتر گیت)
در سال ۱۹۸۷ ریگان ( افتضاح ایران گیت)
با این حساب نه دیر هنگام ، کنگره آمریکا طبق قانون اساسی به برخورد های اخیر آقای ترامپ حساسیت نشان داد .
این که اکثریت کنگره امروز از حزب دموکرات می بشد را می فهمم .
شاید ۴ سال گذشته این امکان و تعادل قوا برای رسیدگی به کارهای ترامپ نبود!
امیدوارم در مورد دفاع از آزای بیان و نقض آن ( رفتار توئیتر و سایر رسانه ها و اشخاص ) نیز ناظران قانون اساسی بدون توجه به «تعادل قوا» و فراتر از احزاب اقدام کنند. البته آنها را نمی شناسم. نکته ی مرکزی این ست .
در مورد این استیضاح ها چنانکه می بینیم اعضای کنگره اکثریت دموکرات و ۱۰ نفر جمهوریخواه موجب تصویب پیشنهادات شدند.
حالا چگونه این موضوع را به لابی های جناح های مختلف سرمایه داری مرتبط کنیم . نیاز به دلیل و مدرک دارد. راستش من سوادش را ندارم.
ولی هیچوقت حتی در دوران جنگ سرد فکر نکردم نیکسون و بعد جیمی کارتر فرقی ندارند و همین انتخابات اخیر آمریکا نسان داد که چه رقابت نزدیکی بین دو حزب وجود دارد ولی با خصوصیات و نتایج مختلف که به این بحث مربوط نمی شود. در ضمن انتخابات آمریکا را مردم آمریکا رقم زدند . بسیاری از قدرتهای جهان و مردم عادی هنوز موضوع را هضم نکرده اند.
فقط می دانم که افتضاح هفته گذشته حمله به کنگره آمریکا در تاریخ آمریکا ثبت شد و دوبار پیشنهاد استیضاح آقای ترامپ تصویب شد :
۱ـ ترامپ زود راس و پیش از سوگند بایدن کنار رود .
۲ـ برخورد آقای ترامپ نسبت به حمله به کنگره رسیدگی شود.

Mehran
Mehran
3 سال قبل

kamelan ba aghaye sarkohi movafegham

هوشنگ فرخجسته
هوشنگ فرخجسته
3 سال قبل

صورت مسئله :

آقای ترامپ با برنامه ی های تلویزیونی در آمریکا معروف بود . هر برنامه ی او ۲۰ میلیون تماشاچی داشت . با همین شهرت در انتخابات ۲۰۱۶ شرکت کرد. برنده شد.

بعداز ورود به کاخ سفید از رسانه های اجتماعی به خصوص توئیتر استفاده کرد. میزان دنبال کنندگان او به مراتب از تماشاچیان تلویزیونی بیشتر بود .

“جک دورسی” و “مارک زاکربرگ”، مدیران شبکه‌های اجتماعی توئیتر و فیس بوک در دوره چهارساله حضور ترامپ در قدرت، به وی اجازه دادند تا از این شبکه‌ها به عنوان تریبون اصلی اعلام سیاست‌ها و اقدامات خود بهره گیرد. آن‌ها همواره تاکید داشتند که توئیتر و فیس بوک، صرفا زیرساخت‌ها و پلتفرم‌هایی هستند که افراد از آن‌ها استفاده می‌کنند و تا زمانیکه ترامپ تصاویر پورنوگرافی یا مرتبط با جرم و جنایت را منتشر نکند، آن‌ها نمی‌توانند در حساب کاربری وی دخالت کنند. زیرا این اقدام، “سانسور” است.

با این حال، در روز‌های پایانی عمر دولت ترامپ، چیزی تغییر کرده است. هم توئیتر و هم فیس بوک، از اعلام نشان‌های هشدار دهنده بر روی پست‌های دونالد ترامپ استفاده کرده و می‌کنند. در نهایت نیز پس از حمله هواداران افراطی ترامپ به ساختمان کنگره، شرکت‌های فیس بوک و توئیتر که اصلی‌ترین مجاری اقدامات تبلیغاتی ترامپ هستند با صدای بلند گفتند: “دیگر بس است”. توئیتر، حساب کاربری ترامپ را برای ۱۲ ساعت معلق کرد (و اکنون نیز کاملا وی را از این شبکه اجتماعی حذف کرده است). فیس بوک و اینستاگرام نیز برای مدت زمانی نامشخص، حساب کاربری ترامپ را معلق کردند.

ترامپ در روز‌ها و ماه‌های اخیر، بار‌ها و بار‌ها از شبکه‌های اجتماعی استفاده کرده و ادعای وقوع تقلب در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا را مطرح کرده است. امری که به هیچ وجه با واقعیات سازگار نیست. در چند روز اخیر نیز چندان تفاوتی در وضعیت ترامپ ایجاد نشده و او باز هم از وقوع تقلب در انتخابات آمریکا خبر داده است. امری که در نهایت، به تعلیق حساب کاربری او (در شبکه‌های اجتماعی توئیتر و فیس بوک) ختم شده است.

سئوالات :
* چه تغییر/ تغییراتی در سیستم حکومتی ایالات متحده آمریکا رخ داده که دیگر نمی تواند رئیس جمهور وقت را بخاطر ۴ سال انواع اتهامات در موارد دروغگوئی ، تهمت زنی ، نژاد پرستی و…مانند رئیس جمهورهای پیشین چون ریچارد نیکسون و رونالد ریگان به پاسخگوئی وادار کند ؟

* آیا ترامپ حق داشت که از توئیتر ، فیس بوک و… برای منافع خود با توسل به دروغ و تحریک افکار عمومی استفاده کند؟

  • چرا بعداز ۴ سال از این حق محروم شد؟
هرمز قدکچی
هرمز قدکچی
3 سال قبل

سازمان عفو بین الملل آمریکا مجموعه ای از موضع گیری های آقای ترامپ از سال ۲۰۱۵ تا امروز را او مردم را تشویق به کاربرد خشونت کرده را منتشر کرده ست که حکایت از « خوابند وزیران و خرانبد وکیلان ..» در آمریکا می کند. چر همه ی این ها را جمع کردند برای امروز؟
https://www.vox.com/21506029/trump-violence-tweets-racist-hate-speech?fbclid=IwAR0H0u9bPZ3H1PFmSize-PYKUc2oGPlsW1uyR21cbAcbOpLH6Zp17GATqek

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

داردوست*, نمودِ پرفریبی از زیبایی ست, هستی انگلی اش اما, بیگمان, کُشنده ی زیبایی ست!

اگر ۱) عنوانِ نوشتار را چکیده ی آن بدانیم, و ۲) بسته شدن حساب توئیتری ترامپ را در کنار آن بگذاریم, پیداست که هم میهنِ گرامی, آقای فرج سرکوهی, “آزادی بیان و محرومیت از حضور در فضای مجازی” ترامپ را در نگر داشته است. مهمتر از آن, اما, با شناختی که از او در مقام یک نویسنده و روزنامه نگار آزاد اندیش داریم, میتوان پذیرفت که تاثیرات دوربرد این “محرومیت از حضور در فضای مجازی” بر پهنه ی اجتماعی را در نگر دارد. درست بهمین دلیل به خوانندگان هشدار میدهد که بدام داوری آسان و نشاندنِ او در جایگاه اتهام “دفاع از ترامپ مرتجع” نیفتند…
از نگرگاه دیگر, بگفته خود او, “نکته‌های مهم دیگری نیز در این بحث هست.” یک نکته مهم و از نگر دور داشته درین میان, دادنِ “آزادی بیان” به هدایت کنندگانِ خیزش علیه دمکراسی (البته به معنای محدود آمریکایی آن) است. کاری که ترامپ با دروغ و دور زدنِ قانون از یکسو و تشویق مستقیم و غیر مستقیم نژاد پرستی هار ماورای راست از سوی دیگر که از چندی پیش “سرگرم” انجامش بوده چه نتیجه دیگری جز آنچه دیدیم میتوانست داشته باشد؟ مگر این کار هدفمندِ او در رویارویی ۱۸۰ درجه ای با نقش هر رییس جمهور در آمریکا نبوده است؟
چگونه میتوان ایستادنِ (ترامپ و بخشی از جمهوریخواهان) در برابر قوانینِ جاافتاده و همه-پذیر انتخاباتی, آنهم در حد یک کودتا, را پذیرفت و آنرا زیر پرچم دفاع از “آزادی بیان” و دمکراسی تبرئه کرد؟

*داردوست=عَشَقِه: گیاهی چسبنده و بالا رونده که تنه درخت را سبز پوش میکند اما, با مکیدنِ شیرابه, سرانجام آنرا میخشکاند.

جمشید برومند
جمشید برومند
3 سال قبل

آزادی بیان باید در کشور ها به قانون تبدیل شود و برای تخلف های آن حقوق دانان و وکلاء تمهیدات لازم راپیشنهاد کنند تا به قانون تبدیل شود . بین بیانه حقوق بشر و قوانین موجود در کشورها فرق اساسی وجود دارد. بهمین دلیل بسیاری از ۳۰ اصل بیانیه حقوق بشر اجرا یا درست اجرا نمی شود.
۱. .بر اساس بیانیه حقوق بشر و اصل ۱۹ آن آزادی بیان حق انسانها ست.
۲. تا زمانیکه کشور ها بیانیه حقوق بشر و اصل ۱۹ آن را در قوانین خود جاری نکنند و برای تخلف از آن مقررات وضع نکنند . حکومت ها ، دولت ها ، قدرتها ، سرمایه داران داران ، رهبران مذهبی و…. بدون رعایت منشور جهانی حقوق بشر اصل ۱۹ آن دست به هر ترفندی می توانند بزنند.
۳. از همه خنده دار تر «حقوق بشر اسلامی» ست .
۴. در بسیاری موارد آزادی بیان به «بهانه » اهانت به مقامات ، ادیان ، رهبران و.. حذف می شود.

غلام سفیدکوهی
غلام سفیدکوهی
3 سال قبل

درود آقای سرکوهی،
مدرن و منطبق با حقوق بش قضاوت کرده اید.
اما ای کاش آخرین گزاره در مورد ترامپ را که به یقین حقش طبق پنج بندِ نوشتهء
شما زیر پا گذاشته شده است را هم اشاره میکردی.
یا بطور کلی نامی از ترامپ نمیبردی، زیرا این پیشاپیش نوعی باج به زیاده خواهانِ پهلوان پنبهء دانای
کُل است که در میان ما ایرانیان فراوان یافت همی شود.

بنظر من حق ایشان توسط ۹ درصدی های با تخصص بالا و مرفه بفهمی نفهمی سوسیال دمکرت و یکصدم دردصدی های معروف به چپ های رادیکال و صد البته یک درصدی هایی(مالک توءیتر، فیسبوک، …) که حدودن
مالک شصت درصد ثروت جهان هستند ایشان را سانسور میکنند بدون حکم قضایی.

همین ۹ درصدی ها دردوره اوباما-کلینتون داعش را برای سرکوب دمکراسی در سوریه کاشتند و همین
دمکراتها بازهم برای سرکوب دمکراسی در ایران خمینی ایسم را قبل از بهمن ۵۷ سازماندهی وبقدرت رسانند.

با احترام
غلام سفیدکوهی

ز.مینائی
ز.مینائی
3 سال قبل

آقای سفید کوهی
بحث ازادی بیان فرا تر از مسائل سیاسی ست . ولی اگر شما دوست دارید این بحث را به جنگ حیدری ـ نعمتی تیدیل کنید . خب من هم می گویم داستان از کودتای ۲۸ مرداد و حزب جمهوریخواه شروع شد.
اما در باره ی بحران ۵۷ هم به این سادگی که جنابعالی می گوئید نیست. ماجرا پیچیده تراز این حرف ها ست. ولی حیف که حکومت تمامیت خواه پادشاهی عرضه نداشت مشکلات جامعه را حل کند با زور که نمیشه.
در بحران سال های ۵۵ تا ۵۷ گفتمان غالب، اصلاح حکومت تمامیت خواه پادشاهی اعلیحضرت همایون محمد رضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران نبود.
تا آنجا که نگانده این کامنت می داند. حکومت از ۵۵ شروع به جابجائی مهره ها کرد .
سال ۵۶ نخست وزیر ۱۳ ساله کنار رفه. بجای اجرای شجاعانه ی اصلاحات سیاسی و احیای واقعی آماج های انقلاب مشروطه و بازگشت به قوانین مناسب مشروطه سلطنتی که بعداز کودتای ۲۸ مرداد کنار گذاشته شد و شاه دوباره همه کاره مملکت شد .( هنوز هم پهلوی پرستان انکار می کنند)
شاه راسا و بازهم دوباره می خواست همه ی کارهای شرائط بحرانی را نیز خودش انجام دهد.
تناقض عجیبی در همین خود محوری ها و کیش شخصیت موجب تشدید بحران و بی اعتمادی اکثریت مردم شد که به طنز یا مزاح یا هزل و لوده گی شعار دادند « ما می گیم شاه نمی خوایم نخست وزیر عوض میشه» یادتان می آید ؟
نباید کار به اینجا ها کشیده می شد که از رئیس جمهور آمریکا تا نماینده ی او هایزر و سفیر آمریکا سالیوان به نیابت از طرف کنفرانس گواداوپ به شاه فشار آوردند که کشور را ترک کند و راه را برای انتقال قدرت به خمینی و روحانیون باز کردند.متوجه هستید ؟ ندانم کار ی ها و ولنگاری ها باعث شد که هرکش یک میخ به تابوت حکومت تمامیت خواه بزند.
در آن شرائط حساس فقط زنده یاد دکتر غلامحسین صدیقی بینان گزار جامعه شانسی در ایران و وزیر کشور دولت ملی دکتر محمد مصدق که بعداز کودتای آمریکائی ــ انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در بیدادگاه دارسی ارتش بریاست تیسمار آزموده به زندان محکوم شد. او با وجود زندانی شدن بعداز کودتا تعصب نداشت و به فکر نجات ایران و اصلاح واقعی حکومت بود که خیلی دیر شده بود.
اگر شاه بجای دقیقه ۹۰ در سال ۵۵ یا ۵۶ قبل از اینکه تمام پل ها را پشت سر خود خراب کند با دکتر صدیقی مشورت می کرد مسیر بحران ۵۵ تا ۵۷ تغییر می کرد. و خمینی هرگز به قدرت نمی رسید.
دکتر صدیقی تنها کسی بود که از شاه خواست ایران را ترک نکند تا جامعه را به مشروطه سلطنتی هدایت کنیم.ولی چرا نتیجه نداشت ؟ بیش این وقت نمی گیریم جوابش را همه می دانند.
خلاصه همه ی ماجرا به خاطر کارتر نبود. سال قبل از انقلاب دو بار شاه و کارتر یکدیگر را ملاقات کردند. هزاران اتقاق در آن فاصله افتاد که می توانست نیفتد و انقلاب نشود.
خب حکومت سیاست بلد نبود و با زور هم که نمیشه همه کار کرد.

Hadi Shahab
Hadi Shahab
3 سال قبل

با درود به آقای سر کوهی ,

من فکر میکنم جدا از اینکه طرفدار سیاست های دولتین امریکا باشیم و یا مخالف انها باشیم.

نظم و امنیت حاکمین از مقر دو مجلس گرفته تا مقر دولت از مقدس ترین اصول دموکراسی آمریکا و اروپاست.

شرکتهای خبری از سی ان ان گرفته تا صرفا اینترنتی مثل فیس بوک در چها ر چوب این نظم و امنیت است که بوجود آمده و اینطور رشد کرده اند .
حال اگر رییس جمهور امریکا به هر دلیل خطایی به این بزرگی از دید این شرکتها بکند و از هواداران خود بخواهد به واشنگتن بیایند و مانع اعلان رسمی نام رییس جمهور آینده بشوند مسلما فیس بوک و تویتر بخاطر همان شرایطی که برای داشتن account از اول متقاضی موظف به پذیرفتن ان میکند میتواند خا طی نظم و امنیت را از استفاده خدمات اینترنتی محروم کند.

به خاطر داشته باشیم که این نظم و امنیت ان چیزی است که کل نظام حکومتی امریکا از ان بهره مند است و کمپانیهایی مثل فیس بوک و تویتر از ان بهره مند هستند.

حال اگر من و شما روزی مخیل نظم و امنیت حاکمین بشویم ان روز هم ما را بدون هیچ گونه اخطا ری ز استفاده خدمات اینترنتی محروم میکنند.

میترا تهامی
میترا تهامی
3 سال قبل

با سلام

خوانندگان عزیزی که آقای سرکوهی را نقد کرده اند متاسفانه به این نکته توجه کافی ندارند که هسته اصلی بحث ایشان مربوط است بر تسلط سرمایه بر فضای مجازی

به عبارت دیگر ، تسلط اقتصاد بر سیاست

بحث فراتر از واکاوی در مورد کاراکتر این یا آن فرد است

از دوستان فیس بوکی آقای سرکوهی نیستم.اما اگر از دوستان فیس بوکی ایشان بودم و حذف می شدم، تنها از صفحه فیس بوکی ایشان حذف می شدم

از کل شبکه فیس بوک که به کلی حذف نمی شدم

اما اگر مارک زاکر برگ (مدیر عامل شرکت فیس بوک) تصمیم به حذف فردی بگیرد، آن فرد از کل فیس بوک حذف خواهد شد

 با بسیاری از مواضع و نوشته های پیشین آقای سرکوهی موافق نیستم

اما در ارتباط با یادداشت فوق ، هشدار ایشان را بجا می دانم

یعنی توجه دادن به این خطر که مدیریت فضاهای مجازی، فصای ارتباط میلیاردها انسان در جهان، در انحصار مالکان چند شرکت بزرگ خصوصی است که مستقل از نظارت قوانین و نهادهای منتخب مردم و دادگاه‌ها عمل می‌کنند

با احترام

میترا تهامی

مانی فرزانه
مانی فرزانه
3 سال قبل

« افتخار » داشته ام که ، آقای فرج سرکوهی مرا در صفحه ی فیس بوک خود بلوکه کرد ند.
هنوز نمی دانم بر اساس کدام واژه یا جمله در کامنت بنده ، ایشان از نظر این قلم خوششان نیامده و مرا بکلی حذف کردند. در ضمن هرگز در هیج نوشته ای از واژه های ناپسند استفاده نکرده ام. دوستان شاهدند.
البته فکر می کنم آقای سرکوهی تازگی ها به این نتایج و دیدگاه های والای انسانی د رمورد آزادی بیان و منشور جهانی حقوق بشر رسیده اند که مثبت ست.
بهتر ست کسانی که در صفحه فیس بوک ایشان حذف گردیده اند دوباره بتوانند با ایشان همراهی کنند.

سوسن
سوسن
3 سال قبل

اگر نخواهم بدبین باشم باید بگویم بنظر می آید سه دانگ “اخبارروز” را آقای تابان فروخته است به آقای سرکوهی. و خواننده گان هم که حق و حقوقی ندارند تا بپرسند: این چه وضعیست؟
پیش از اینها آقای سرکوهی مطلب می فرستاد “اخبارروز”، زیرش ضمن توشیح، دستور میدادند بخش کامنت را ببندید. مدتی اینگونه گذشت، مدیریت “اخبارروز” دید اینکار اصلاً با موازین روزنامه نگاری نمی خواند. خلاصه یا دستورات لغو شد و یا اینکه دیگر اجرا نشد. حال اینبار یک آس جدید رو کرده اند، یک تکه از صفحه-ی فیس بوک، بدون پیش و پس مطلب. و باز خواننده چون بی حق و حقوق است، نباید بداند موضوع چیست.
شایدم “اخبارروز” بخشی از صفحه-ی فیس بوک آقای سرکوهی است، و باز خواننده خبر ندارد.

آ.بزرگمهر
آ.بزرگمهر
3 سال قبل
پاسخ به  سوسن

حرف های شما در باره ی اخبار روز و آقای سرکوهی در مورد این نوشته ی پیش رو صدق نمی کند. در مورد گذشته اطلاعی ندارم .
این نوشته تمام و کمال ، پست امروز یعنی ۹ ژانویه ۲۰۲۱ آقای سرکوهی می باشد که در صفحه فیس بوک ایشان در ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه با این شرح شروع شد :
چند نکته برای تبادل نظر و بحث بیش‌تر
آزادی بیان و محرومیت از حضور در فضای مجازی ………. :

کیا
کیا
3 سال قبل

نیو لیبرالیسم علیه خویش!
آزادی بازار و حق مالکیت خصوصی است که به این شرکت ها امکان عمل طبق قرارداد های شخصی اشان را می دهد .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


18
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x