جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

ملک الموت – کیوان کابلی

فرشته مرگ یا ملک الموت از آثار برجسته لویس بونوئل، فیلمساز اسپانیایی و خالق سبک سورئالیسم در سینما است. این اثر نیز که مهر سورئالیستی بونوئل را بر خود دارد همچون دیگر آثار او روایتی نرمال و طبیعی، بدانگونه که بیننده در فیلمهای دیگر جستجو می کند، ندارد.

بونوئل خود فیلم ملک الموت را اینگونه تعریف میکند: “داستان گروهی از دوستان که بعد از دیدن یک نمایش با هم شام می خورند ، اما وقتی بعد از شام وارد اتاق نشیمن می شوند ، متوجه می شوند که به دلایلی غیر قابل توضیح نمی‌توانند آنجا را ترک کنند.” همانگونه که بونوئل می گوید، به دلایلی نامعلوم و غیر قابل توضیح، مهمانان در اتاق نشیمن می‌مانند و همه کارکنان آن خانه اشرافی پس از تهیه شام به جز یک نفر از عمارت فرار می کنند. بزودی وحشت بر مهمانان گیر افتاده در اتاق نشیمن چیره می‌شود. ما بطور مداوم در موقعیت مهمانان قرار می‌گیریم و حتی با آنها فضای موجودشان را تجربه می‌کنیم. گویی ما در این فیلم احساس آنها را که چرا نمی‌توانند از آن محل خارج شوند و چگونگی یافتن راه خلاصی از شرایط موجو را حس می‌کنیم و البته همچنان در پی معنا و مفهوم آنچه که در برابرمان می گذرد، تقلا می‌کنیم.

بیشتر منتقدین غربی با استناد به گفته اسرار آمیز کارگردان فیلم، هیچگونه مفهومی را برای این اثر قائل نشدند و این اثر بونوئل را همچون سبک سورئالیسم بی معنی تشخیص دادند و یا حداقل سینما را جای این سبک ندانستند. راجر ایبرت منتقد سینمایی معروف آمریکایی در سال ۱۹۶۸ این فیلم را فاقد هرگونه منطق و دلیل اعلام کرد و صرفا به شرح صحنه های مختلف فیلم پرداخت.

قطعا آنچه که در ذهن بونوئل در زمان نوشتن و سپس کارگردانی فیلم می گذشت، نمی توانسته دارای هیچ معنی و مفهمومی نباشد. این فیلم مانند نقاشی با زوایای گوناگون یا شعری با تفاسیر بسیار است و بستگی به آن دارد که هر کس از کدام سو آن نقاشی را نگاه کند و یا در چه حالت و تجربه‌ای آن شعر را بخواند.

آنچه که اکثر منتقدین غربی عمدا یا سهوا از قلم می اندازند اینست که مهمانان از طبقه مرفه یک درصدی جامعه هستند و محلی که در آن گیر می کنند، عمارت مجلل صاحبخانه است. مهمانان پس از دیدن اپرا به آن کاخ اشرافی دعوت شده‌اند. دومین نکته اینست که لویس بونوئل یک کمونیست بود و درک آثار او بدون در نظر گرفتن این واقعیت عملی نیست.

یکی از برداشتها می‌تواند بتصویر کشیده شدن زوال طبقه یک درصدی از دید بونوئل باشد که در آخرین مراحل نابودی، نجات شخص به هر قیمت، توطئه بر علیه خودی و بروز دادن خوی حیوانی در تقابل با آنچه که در حالت عادی بدان تظاهر می کنند، کمترین تراژدی در میان آنان است. در این زوال، کاری از دست پلیس و کلیسا ساخته نیست. این همان طبقه‌ای است که در زمان پوسیدگی‌اش حتی کارگران زیر دستش در خروج از خانه، فرمان اربابان را به پشیزی نمی‌انگارند. همان طبقه ای که دیگر اراده‌ای، حتی برای برداشتن یک گام در جهت خروج از چهار دیواری که در آن محبوس است را ندارد.

کشیش در تلاشی برای نجات مهمانان متشخص، تنها اقدام به فرستادن یک کودک به درون خانه می کند. در ذهن بونوئل، خرافات، توهم و تئوری  توطنه بخشی جداناپذیر از این طبقه محسوب می شود. گوسفندان و خرس رام شده‌ای که از قبل برای نمایش آماده شده اند، خوراک همان مهمانانی می شوند که تفریحات معمول و اپرا برایشان کسل کننده است.

و اما هنگامی که یکی از مهمانان بصورت معجزه آسا، راز خلاصی از شرایط بن بست (تو بخوان بن بست طبقاتی) را می‌یابد که ممکن است از دید بونوئل اشاره ای به برون رفت از بحران دوره ای طبقه مذکور باشد، پایان ماجرا نیست. در نهایت (صحنه پایانی) همان طبقه با همه اعوان و اعصار، کلیسا و کلیتش به همان سرنوشت دچار می شوند و در بیرون، پلیس دست به سرکوب گسترده مردمی می زند که می‌خواهند دخالتی در وضع موجود داشته باشند. و البته در نهایت گوسفندانی نیز دوباره ظاهر می‌شوند تا نقش تاریخی قربانی شدن را بازی کنند.

همانگونه که ذکر شد بخاطر طبیعت سورئالیستی این فیلم، برداشتهای متفاوتی می توان از این فیلم داشت و به گونه‌ای دیگر آن را دید. یکی دیگر از این برداشتها می تواند اینگونه باشد که ملک الموت نگاهی است به توهم و ترس و یا اعتقادی به توطئه در طبقه بالایی جامعه که در نهایت به نابودی این طبقه تبدیل می‌شود. در زمانی که یک کاست طبقاتی بر سر قدرت است، نه تنها اعتماد به نهادهای اجتماعی  ضعیف می‌شود بلکه قدرت شناخت تشخیص راست از دروغ را بسیار دشوار می‌کند. مهمانان متعلق به طبقه فوقانی جامعه نه تنها نمی‌خواهند زوال و پوسیدگی خود را باور کنند، بلکه حاضر به ترک محل هم نیستند و به هر قیمتی برای برجای ماندن، به در و دیوار پنجه می کشند.

یکی از نقاط قوت بونوئل را بروز بودن فیلمهایش و یافتن مثالهای مشخص در هر دورانی دانسته‌اند. شاید بهترین مثال در مورد فیلم ملک الموت در انطباق با شرایط کنونی، اتفاقات اخیر در آمریکا باشد که توهم تقلب در انتخابات ریاست جمهوری این کشور با انواع تئوری‌های توطئه برای ماندن در قدرت توجیه می شود، حتی بقیمت نابودی کل سیستم موجود.

https://akhbar-rooz.com/?p=102486 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x