
پیروزی کارگران پروژهای در اعتصاب یکپارچه و قدرتمند خود بار دیگر قدرت طبقه کارگر در عقب زدن حملات حاکمیت سرمایهداری به زندگی نیروهای کار را اثبات کرد. اعتصاب دو ماههی کارگران را همچون مدرسه مبارزه طبقاتی میتوان بارها بررسی کرد و از آن آموخت. هیچ سرمایهداری حریف اعتصاب متحدانه و یکپارچه کارگران نمیشود. به خصوص که اگر چرخهای تولید ثروت در صنایع کلیدی متوقف گردد دیگر ثانیه به ثانیه خسارات و ضربات اقتصادی جدی به سرمایهدار و کارفرما وارد میشود
طبق آخرین گزارشهایی که از طرف کارگران پروژهای در صفحات مستقل خود و در خبرگزاریها منتشر شده است، پس از دوماه اعتصاب سراسری کارگران پروژهای، بخشی از شرکتهای پیمانکاری طبق شرایط پیشنهادی کارگران، مطالبات آنها را پذیرفتند. برای مثال اکثر شرکتهای پیمانکاری مطالبهی ۲۰ روز کار در ازای ۱۰ روز مرخصی، منتها با افزایش ۳۰ درصد دستمزد به علاوه بهبود شرایط بهداشتی، غذا، خوابگاه و سرویس را پذیرفتهاند. کارگران همچنان با تداوم اعتصاب و تجمع بر خواستها و مطالبتشان طبق لیست پیشنهادی پافشاری میکنند و جدال برای بهبود معیشت همچنان ادامه دارد. فراخوان تجمع برای سوم شهریورماه هم نشانگر عزم راسخ کارگران پروژهای در حق طلبی است.
برخلاف ادعای برخی از رسانهها که مدام مطالبهی «افزایش حقوق بالاتر از ۱۲ میلیون تومان» را برای کارگران پروژهای مطرح میکنند باید تاکید شود که برای مثال حقوق یک جوشکار که قبل از اعتصاب حدود ۱۲ میلیون تومان بوده، بنابر قراردادهای جدیدی که منتشر شده به حداقل ۲۷ میلیون تومان رسیده و این دستاورد مستقیم اعتصاب اخیر آنان است. مشاهدهی قراردادهای جدید و لیست نرخ تصویبی کارگران که با عنوان کاری و دستمزد مطلوب آنان منتشر شده بود بسیار دقیق این واقعیت را روشن میکند. تا به امروز اکثر کارگران به مطالبات اصلی خود یعنی ۱۰ روز مرخصی و افزایش حقوق رسیدهاند. قطعا مطالبات دیگر خود را که اکثرا مطابق با قانون کار است با خودآگاهی بیشتر و مبارزه سراسری خواهند گرفت. نکته مهم در این رابطه این است که در زمان اعتصاب کارفرمایان و سرمایهداران ضرر میکنند. هزینههای هنگفت مربوط به کرایههای جرثقیل، بیل مکانیکی، بولدوزر، ژنراتورها و هزینههای نگهداری از خوابگاه و نگهبان و غیره تبدیل به ضررهای سنگینی برای سرمایهدار میشود. در نتیجه پیمانکار استثمارگر بالاجبار به زودی تسلیم میشود و تن به خواستههای برحق کارگران میدهد.
اعتصابات سراسری کارگران پروژهای نشان داد که برخی از گروههای سیاسی از وضعیت، مطالبات و پیچیدگی شرایط کارگران اطلاعات دقیقی ندارند. کارگران پروژهای در حوزههای مختلفی مشغول به کار هستند. در کشور ایران نزدیک به صدها هزار نفر کارگر پروژهای وجود دارد که از این تعداد حدود دهها هزار نفر فقط در بخش پایپینگ هستند. حدود ۶۰ درصد از کارگران پروژهای در حوزه نفت، پتروشیمی و گاز و مابقی در خط لوله، نیروگاهها، معادن و شرکتهای فولاد مشغول به کار هستند. در نتیجه اینطور نیست که اعتصابات سراسری کارگران پروژهای به حوزه نفت، پتروشیمی و گاز محدود باشد. این نکته نیز قابل توجه است که کارگران پروژهای معمولا بخشی از سال را بیکار و حداکثر ۸ تا ۱۰ ماه از سال را سرکار هستند.
در این میان اعتصابشکنان مطابق با سنت مبارزه کارگری توسط رسانههای مستقل کارگران پروژهای قاطعانه افشا شدند و یا کارگران به آنان تذکر جدی دادند. توطئههای کارفرما از جمله ارسال پیامهای تهدید آمیز به کارگران به سرعت خنثی شد و فضای مجازی بیش از پیش تبدیل به ابزار مبارزه شد. لایوهای اینستاگرامی در صفحات مستقل کارگران پروژهای به عنوان ابزار و فرم مبارزاتی جدید از جلسات هماهنگی و مشورتی که همراه با خانوادههای کارگران برگزار شد یک الگوی مهمی برای پیشبرد اعتراضات کارگری است. نکته مهم دیگر این که هویت قومی یا جنسیتی و مساله بومی و غیر بومی به هیچوجه مانعی برای ایجاد همبستگی کارگران نشد.
شرایط کارگران پروژهای
کارگران پروژهای اکثرا ارتباطات کارگری وسیعی دارند و بسته به سابقه کاری آنان این ارتباط گستردهتر میشود و همین امر به اتحاد طبقاتی آنان فارغ از مرزهای کاذب و حتی در زمینه کاریابی هم کمک بسزایی میکند.
اکثر کارگران براساس منطقهای که در آن متولد میشوند و براساس سنت قدیمی که در جامعه کارگری آن منطقه حاکم است یک شغل واحدی دارند. برای مثال کارگران آبادان معمولا فیتر هستند و کارگران ایذه درون تاسیسات و پالایشگاه جوشکاری و فیتری میکنند. کارگران هفشجان در خط لوله و تانکسازی کار میکنند. کارگرانِ عربزبان نیز در بخش برق و ابزاردقیق مشغول هستند.
کارگران فیتر علیرغم فعالیت فکری پیچیدهای که دارند عملا کار سنگین و پرخطری میکنند، چرا که باید وسایل سنگین جا به جا کرده یا کپسول هوا را از داربست بالا ببرند. اما جوشکاری نیاز به محاسبه ندارد بلکه تمرین عملی و ادامهکاری میخواهد. با این حال کارگران جوشکار مدام کنار آتش و حرارت ناشی از جوشکاری و گازهای حاصل از آن کار میکنند که این شرایط کار آنان را بسیار حساس و خطیر میکند. کارگران کابل کش که اکثرا از بلوچستان هستند کار تخصصی انجام نمیدهند اما شرایط بسیار سختی دارند. آنها یا خوابگاه ندارند یا اگر اتاقی به آنان بدهند با جمعیت غیر استاندارد (حدوداً ۱۰ نفر) و بدون هیچ امکاناتی آنها را اسکان میدهند. پیمانکارها با کارگران کابل کش قراردادی نمیبندند و آنها را به صورت روزمزد استثمار میکنند. در این
میان کارگران اوِرهال هم فاقد امنیت شغلی هستند. کار اورهال زیر یک ماه تمام میشود و کارگران به صورت روزمزدی کار میکنند. آنها در کثیفترین شرایط با مواد شیمیایی سر و کار دارند و باید تمیزکاری و زنگزدایی کنند که این وضعیت به شدت سلامت کارگران را تهدید میکند. کارگرانی که از افغانستان مهاجرت کردهاند اکثرا در قسمت خط لوله کار میکنند که خارج از محوطه اصلی کار است و به طور کل فاقد حقوق شهروندی هستند. آنها حق ورود به پالایشگاهها را ندارند چراکه هرکس بخواهد وارد پالایشگاه شود باید خدمت سربازی رفته، پیشینه کیفری نداشته و آزمایش عدم اعتیاد داده باشد. در این بخش شاید تنها یک کانکس وجود داشته باشد که آن هم برای نگهداری وسایل است و کارگران خط لوله معمولا در یک روستا خانهای کرایه میکنند و در آنجا زندگی میکنند.
این دور از اعتصابات سراسری کارگران پروژهای بار دیگر اتحاد یکپارچه و سراسری آنان را اثبات کرد. آنها هر فضایی را تبدیل به پلی برای اتحاد و ارتباط کردند، در فضای مجازی با گروهها و لایوهای اینستاگرامی و در محلات با مجامع عمومی و همایشها مکانیزم تصمیمگیری و ارتقای روحیه را تامین کردند. درسها و تجارب مبارزه طبقاتی کارگران پروژهای را باید برای همهی کارگران و آزادیخواهان بارها بازگو کرد.
خبرها، گزارش ها و ویدئوهای بیشتر را در تلگرام اخبار روز ببیند