ظرف و ابزار اعتراض کارگر علیه بنیادهای نظم موجود، سوسیالیسم طبقهی کارگر است؛ سوسیالیسم و مارکسیسم یعنی نقد سیاسی و اجتماعی طبقهی کارگر به تمام ابعاد و همهی اشکال جلوههای نظام سرمایهداری. اگر گرایش سوسیالیستی طبقهی کارگر راه را برای پیشروی جنبش کارگری نگشاید، بیراهههای چپ پوپولیست در بستهبندیهای بورژوایی «دمکراسی» و استقلال و «دخالت بشر دوستانه» و کمپینهای حقوق بشری، بهمثابه موانع ذهنی و عملی سبز میشوند و رشد میکنند. سوسیالیستهای طبقهی کارگر باید در جهت برقراری اتحاد طبقاتی حرکت کنند؛ و برای پیشروی چارهای ندارند، که موانع را از سر راه بردارند!
پوپولیسم؛ آفت سبک کار اجتماعی
تصور خردهبورژوازی از سوسیالیسم و آن گرایشی در جنبش کارگری که استقلال طبقهی کارگر را از دیگر طبقات نفی میکند، پوپولیسم نام دارد. پوپولیسم همان سوسیالیسم خردهبورژوایی است، که منافع مشخص و مستقل طبقهی کارگر را با اقشار ناراضی در جامعه خلط میکند. به عبارت دیگر پوپولیسم همان سوسیالیسم ماورای طبقاتی است، که خود را قیم تودههای کارگر در «انقلابیگریاش» میپندارد؛ البته این «انقلابیگری» از محدودهی تخاصم با دولت سرمایه فراتر نمیرود. سوسیالیسم خردهبورژوایی دشمن «مردم» را بهطور عمومی دولتها میداند، و هیچ خصومت ریشهای با سرمایهداری ندارد. از سوی دیگر پوپولیسم با پرداختن به شکافهای ساختگی قومی و مذهبی و ملی، استقلال طبقهی کارگر را ازبین میبرد؛ چرا که هدف سوسیالیسم خردهبورژوایی، هیچگاه واژگون کردن نظام سرمایهداری نبوده و در سطح عملی فقط دمکراتیسم را میخواهد پیاده کند.
این نگاه خردهبورژوازی به فعل و انفعالات جامعهی طبقاتی است، که وضع موجود را نتیجهی منطقی «ناکارآمدی» دولت سرمایه میداند. این نگاه ماورای طبقاتی است، که خردهبورژوازی خود را قیم «تودهها» میپندارد. از زاویهی گرایش پوپولیستی در جنبش طبقهی کارگر، گویا «تودهها» خودبهخود انقلاب خواهند کرد و سپس در یک روز آفتابی «قدرت سیاسی» را به خردهبورژوازی ناراضی تقدیم میکنند! یا گویا رهایی طبقهی کارگر نه به دست خود، که با مبارزهی ناپیگیر تعدادی «چهرهی سیاسی» ممکن میشود! اما برخلاف رویاهای خردهبورژوازی، رهایی بشریت از استثمار و تبعیض و استبداد نیز به دست آن طبقهای ممکن خواهد شد، که در تخاصم و در تضاد با طبقهی حاکم قرار دارد. رهایی طبقهی کارگر با دخالت حداکثری کارگران در امور زندگی و سرنوشتشان، و با اتحاد طبقاتی به دست میآید.
کار تودهای از اساس با در مقابل «تودهها» کار کردن، در تقابل است. کار اجتماعی و سبک کار مبتنی بر «خرد جمعی» مشخصهی سوسیالیسم دخالتگر است، که در تقابل با فردگرایی و خودمحوری بهعنوان خصلت آشکار پوپولیستی در جنبش کارگری تعریف میشود. شیوهی فعالیت سیاسی از بالای سر تودههای کارگر، و بدون پیوندهای اجتماعی فعالیت سیاسی کردن، در واقعیت سبک کار پوپولیستی است، که سد راه تبلیغ و ترویج سوسیالیستی در میان صفوف کارگران است؛ و سوسیالیسم یعنی اعتراض اجتماعی و سیاسی علیه نظام سرمایهداری. در واقع سوسیالیسم خردهبورژوایی یک نقد ناپیگیر به بورژوازی است؛ چرا که در نقد به دولت سرمایه خلاصه شده است. اشاعهی این گرایش پوپولیستی در میان صفوف طبقهی کارگر، مانع از پیشروی جنبش رادیکال طبقهی کارگر و جنبش شورایی در کشمکشهای اقتصادی-سیاسی میشود. در واقع اگر نیروهای «چپ» و «فعالان کارگری» به مانند نیروهای منفرد دموکراسی خواه یا فعالان حقوق بشر، در مقابل «تودهها» ایستاده باشند، اگر این نیروها و «فعالان» تودههای طبقهی کارگر را از فعالیتهای سیاسی مرخص کرده باشند و خود را بهعنوان محور مبارزات ضد دولتی جا زده باشند، و اگر مبارزهی پیگیر طبقاتی را صرفا به مبارزه با استبداد و خفقان دولت سرمایه تقلیل داده باشند، بدون شک یک انحراف و بیراههی پوپولیستی در جنبش طبقهی کارگر در حال شکلگیری یا حرکت است.
واقعیت دارد، که این نیروهای «چپ» پوپولیست همان نیروهایی هستند، که روزی دستبند سبز میبستند و منافع طبقهی کارگر را به بهانهی خدشهدار شدن دموکراسیشان در سال ۱۳۸۸ ذبح کردند، و روز دیگر از سینه چاکان جنبش «همه با هم» میشوند. از آنجا که طبقهی کارگر از مناسبات تولیدی سرمایهداری هیچ نفعی نمیبرد، مطمئنا جلوههای روبنایی نظام سرمایهداری نیز با تحرکهای جنبش طبقهی کارگر سازگار نمیشوند. از همین روی شوراهای کارگری و مردمی بهعنوان آلترناتیو در مقابل دموکراسی رایج بورژوازی قرار میگیرد.
جنبش سوسیالیستی طبقهی کارگر در تقابل با پوپولیسم
فعالیتهای حقوق بشری و تحرکهای شبیه به آنها، نمیتوانند در راستای منافع و حقوق طبقهی کارگر حرکت کنند؛ چرا که این شیوه از فعالیت سیاسی به سبک کار طبقات بالایی جامعه تعلق دارد. از طرف دیگر نحوهی سیاست گذاریها در حوزهی حقوق بشر، مبتنی بر سیاستهای قدرتهای جهان سرمایه پایهریزی شده است. بنابراین سبک کار پوپولیستی یعنی مطابق منافع لایههای بالایی جامعه عمل کردن؛ پس فعالیت پوپولیستی یعنی مبارزهی سیاسی را از زاویهی خردهبورژوازی دیدن و به شیوهی طبقات دارا کار سیاسی کردن. فعالیت پوپولیستی همیشه با سر و صدای بسیار شروع، و با برد و عمق کم خاموش میشود. اما آکسیونیسم و تظاهر کردن به مبارزهی سیاسی، برای سبک کار اجتماعی و همچنین برای جنبش رو به اعتلای سوسیالیستی طبقهی کارگر آفت است! در نتیجه سوسیالیستهای طبقهی کارگر به جای دوشادوش شدن با فعالان حقوق بشر و به جای شرکت کردن در کمپینهای حقوق بشری، باید جنبش مجامع عمومی را گسترش دهند، و اتحاد طبقاتی را تبلیغ و ترویج کنند.
سنت گرایش سوسیالیستی در جنبش طبقهی کارگر، کار تودهای است؛ درحالیکه عرصهی فعالیت سیاسی برای پوپولیستها به صحنهی نمایشی میماند، که «ابر انسانهایی» مدام در حال فیل هوا کردن هستند. برای این ابر انسانها که به نیابت از طبقهی کارگر مبارزه میکنند، البته که تودههای کارگران، تماشاگران یک تئاتر سیاسی هستند، که گویا قرار است، آخر نمایش روی صحنه بیایند و برای این خود قیم خواندهها دست بزنند و هورا بکشند! امروز که تحرکهای شبه حقوق بشری و کار سیاسی به سبک سلبریتیها میان چپهای خردهبورژوا باب شده است، فعالیتهای خود را به کمپینهای حقوق بشری معطوف کردهاند. این چنین ماورای طبقاتی اندیشیدن و فعالیت کردن، خصلتهای خردهبورژوازی است.
بنابراین پوپولیسم یعنی مسایل اجتماعی و سیاسی را مستقل از بورژوازی و خردهبورژوازی ندیدن؛ پوپولیسم یعنی به شیوهی طبقات دارا در جنبش طبقهی کارگر فعالیت کردن. در واقع پوپولیسم یک مانع نظری و میدانی خردهبورژوازی است، که باید از سر راه جنبش طبقهی کارگر برداشته شود. پوپولیسم یک دستگاه فکری و یک مکانیزم عملی است، که در تقابل با سنت فکری و شیوهی فعالیت سوسیالیستی قرار دارد. شیوهی کار کردن طبقهی کارگر از اساس با سبک کار خردهبورژوازی تفاوت دارد. نمیتوان حامی و متحد طبقهی کارگر بود، اما در کمپینهای حقوق بشر فعالیت کرد. بیتردید با ابزارهای طبقات دارا فعالیت کردن، به تحکیم همان طبقات میانجامد. از همین روی مخاطبان سوسیالیستهای طبقهی کارگر نیز از اساس با مخاطبان سوسیالیستهای خردهبورژوازیی در تضاد اجتماعی هستند. جنبش رادیکال و سوسیالیستی طبقهی کارگر علیه مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و ضد نهادها و ایدئولوژیهای مدافع مالکیت خصوصی حرکت میکنند و اداره میشوند.
برخلاف تصور رایج، کار تودهای مشخصهی پوپولیسم نیست، بلکه در مقابل تودهها کار کردن، کنار گذاشتن تودهها از مبارزات طبقاتی و خود را محور مبارزات تظاهر کردن، از خصلتهای آشکار سبک کار پوپولیستی هستند. همانطور که گفته شد، پوپولیسم تفکر و روش طبقات دیگر در جنبش طبقهی کارگر است؛ درحالیکه جنبش سوسیالیستی طبقهی کارگر نمیتواند با ایدهها و سبک کار طبقات دیگر پیش رود. طبقهی کارگر استدلالها و نوع فعالیت مربوط به جایگاه طبقاتی خود را برای پیشروی نیاز دارد. سوسیالیسم طبقهی کارگر یعنی اعتراض طبقهی کارگر بهمثابه انسانهای یک طبقهی مستقل به کل اوضاع اجتماعی، و پوپولیسم یعنی اعتراض ناپیگیر فردی به وضع خود بورژوازی!
در نتیجه به این اعتبار که اندیشه و نوع فعالیت طبقات فرادست است، یک مانع ذهنی و میدانی در راه رسیدن طبقهی کارگر به اهدافاش محسوب میشود. برای رهایی طبقهی کارگر، باید موانع ذهنی و عملی را از سر راه برداشت؛ اینجا است، که حاصل تقابل دو گرایش متضاد سوسیالیستی و پوپولیستی مهم میشود. از همین روی سوسیالیستهای طبقهی کارگر باید مستقل از طبقات دیگر بیاندیشند و فعالیت کنند.