پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

دادگاه نوری و عدالت قربانی محور – جعفر بهکیش

از دادگاه نورنبرگ که تنها صدای متهمان شنیده می‌شد تا کنون راه درازی برای حضور قربانیان در محاکمی که جنایت‌های دولتی مورد بررسی قرار می‌گیرند برداشته شده است و از اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی شاهد هستیم که حضور قربانیان در دادگاه‌های جنایتکاران...

 از دادگاه نورنبرگ که تنها صدای متهمان شنیده می‌شد تا کنون راه درازی برای حضور قربانیان در محاکمی که جنایت‌های دولتی مورد بررسی قرار می‌گیرند برداشته شده است و از اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی شاهد هستیم که حضور قربانیان در دادگاه‌های جنایتکاران نازی در آلمان چشمگیر است. همچنین در تریبونال‌هایی که در دهه نود برای رسیدگی به جنایت‌های انجام گرفته در جریان جنگ داخلی یوگسلاوی سابق و قتل‌عام توتسی‌ها در رواندا تاسیس شد نیز شهادت‌های فراوانی از قربانیان و بستگان آنان اخذ شده است

بسیاری افراد و نهادهای حامی و ناظر بر نقض حقوق بشر، از جمله شورای حقوق بشر و دادگاه جزایی بین‌الملل، عفو بین‌الملل و غالب کسانی که در پی دادخواهی جنایت‌های سیاسی (دولتی) هستند، بر این عقیده‌اند که پایان دادن به مصونیت از مجازات و محاکمه عادلانه[۱] متهمان به ارتکاب جنایت‌های سیاسی یکی از مهمترین ارکان عدالت (انتقالی) است.[۲] از همین رو کمابیش این اتفاق نظر وجود دارد که محاکمه حمید نوری، یکی از پاسداران و مسئولان زندان اوین تهران و زندان گوهردشت کرج در دهه ۶۰، به اتهام مشارکت در کشتار بزرگ زندانیان سیاسی در  تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت گامی مهم در جهت برقراری عدالت است. اما گوش دادن به چگونگی اخذ شهادت از قربانیان و بستگان جان‌باختگان در دادگاه حمید نوری برای کسانی که در چهل و چند سال گذشته جنایت‌های دولتی را تجربه کرده و با عواقب آن زیسته‌اند، می‌تواند آزار دهنده باشد. در این مقاله به اجمال به این پرسش مهم که آیا دادگاه بهترین صحنه و تریبون برای بیان روایت جان‌به‌دربردگان و بستگان قربانیان و ساختن حافظه‌ای جمعی در جهت حقوق قربانیان است، پرداخته‌ام.

کارکرد سیستم قضایی غالبا و در وهله اول این است که در مورد یک اقدام مشخص و متهم یا متهمانی خاص تحقیق کند. در طی محاکمه قربانیان دعوت می‌شوند که برای اثبات یک مدعا شهادت دهند، که معمولا در یک محدوده تنگ برای اثبات اتهام است. معمولا تعداد اندکی برای شهادت دادن دعوت می‌شوند و شهادت آنان بسیار محتمل است که مستقیما و شاید پرخاش‌گرانه و غیرمحترمانه مورد تردید قرار گیرد.  (Hayner 2011, 22) برای دادستان و وکلای شاهدان و شاکیان حمید نوری این نکته اهمیت دارد که چه جنبه‌هایی از روایت شاهدان و شاکیان لازم است برای اثبات جرم برجسته شود. برای وکلای متهم این نکته واجد اهمیت است که نشان دهند که شهادت‌های موجود از اعتبار لازم برای محکوم کردن حمید نوری برخوردار نیستند و گاه از تکنیک‌هایی که در دادگاه‌های جنایی معمولی از آن‌ها استفاده می‌شود سود می‌برند. برای قاضی درک آنچه گذشته است، در چهارچوب کیفرخواست دادستان اهمیت دارد. حرف‌های شاهدان و شاکیان قطع می‌شود، در بیشتر موارد روایت اثرات جنایت‌های دولتی (وغیر دولتی) بر زندگی جان‌به‌در‌بردگان و بستگان قربانیان و جامعه به‌طور کلی فرصت بیان پیدا نمی‌کنند. به دلیل محدودیت در وقت و امکانات تنها تعداد اندکی برای شهادت دعوت شده‌اند. مکانیزم انتخاب شاهدان و شاکیان نیز از شفافیت کافی برخوردار نیست و سبب آزردگی برخی که تمایل به شرکت و ارائه شهادت در دادگاه را داشته‌اند شده است.[۳] (بهکیش ۱۴۰۰)

این نکته قابل ذکر است که  از دادگاه نورنبرگ که تنها صدای متهمان شنیده می‌شد تا کنون راه درازی برای حضور قربانیان در محاکمی که جنایت‌های دولتی مورد بررسی قرار می‌گیرند برداشته شده است و از اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد میلادی شاهد هستیم که حضور قربانیان در دادگاه‌های جنایتکاران نازی در آلمان چشمگیر است. (Karstedt 2010, 14) همچنین در تریبونال‌هایی که در دهه نود برای رسیدگی به جنایت‌های انجام گرفته در جریان جنگ داخلی یوگسلاوی سابق[۴] و قتل‌عام توتسی‌ها در رواندا[۵] تاسیس شد نیز شهادت‌های فراوانی از قربانیان و بستگان آنان اخذ شده است.

در دادگاه حمید نوری هم حضور جان‌به‌دربردگان و بستگان قربانیان، از جمله حضور ایرج مصداقی به دلیل نقش وی در به دام انداختن حمید نوری و برخی گروه‌های متشکل و یا همگن، از جمله اعضای سازمان مجاهدین خلق و اعضای جدا شده از این سازمان،  قابل توجه است. نه تنها ۶۲ نفر از جان‌به‌دربردگان و بستگان قربانیان[۶] در این دادگاه شهادت داده و یا شکایت خود را طرح می‌کنند، بلکه جایگاه مناسبی برای آنان در صحن اصلی دادگاه و اطاق‌های مجاور در نظر گرفته شده و حضور آنان در متن دادگاه به چشم می‌آید.[۷] در حاشیه دادگاه هم روشن است که تنها حضور شاهدان و شاکیان، حامیان و وکلای آنان، فعالان سیاسی و حقوق بشر و روزنامه‌نگاران قابل مشاهده است. اما همانطور که مارک فریمن [Mark Freeman] می‌نویسد، به رغم حضور چشمگیر قربانیان، در چنین دادگاه‌هایی متهم یا متهمان در مرکز توجه قرار دارند. (۲۰۰۶, ۱۵۱) آنان هستند که باید تبرئه یا محکوم و مجازات شوند و در نهایت این رای قاضی است که در حافظه تاریخ باقی خواهد ماند.

از سوی دیگر شواهد نشان می‌دهند که کمیسیون‌های حقیقت، جز موارد نادری، نهادهایی غیرقضایی بوده و قربانی-محور ‌هستند. (Freeman 2006, 151) در غالب کمیسیون‌های حقیقت نه تنها تعداد کسانی که شهادت آنان ثبت شده است بسیار قابل توجه است، بلکه شیوه اخذ این شهادت‌ها و نحوه برخورد با قربانیان و بستگان آنان از اساس با اخذ شهادت در دادگاه‌ها متفاوت است. قربانی یا بستگان قربانیان امکان آنرا پیدا می‌کنند که روایت خود را بیان کنند و از رنج‌ها و دردهای خود سخن بگویند و اینکه این جنایت‌ها چه تاثیری بر زندگی آنان و اطرافیانشان داشته است. هر چند کمیسیون‌های حقیقت نیز، از جمله به دلیل محدودیت منابع،  گاه مجبور به انتخاب در میان شاهدان می‌شوند. اما تلاش آنان بر این است که چنین وضعیتی اتفاق نیافتد.  

در کمیسیون حقیقت و آشتی آفریقای جنوبی بیش از بیست و یک هزار تن از قربانیان شهادت داده و از آن میان بیش از دو هزار مورد شهادت‌های علنی بوده است. این کمیسیون وظیفه خود می‌دانست که فضای مناسب برای قربانیان جهت بیان روایت خود تامین کرده و در عین حال نسبت به متخلفان نیز عادلانه رفتار کند. (TRC 1998-2003, V 1, 2) رویکرد کمیسیون تحقیق در مورد ناپدیدشدگان در آرژانتین که گزارش آن با عنوان دوباره هرگز [Nunca Más (Never Again)] در ۱۹۸۴ منتشر شد نیز چنین بوده است. ارنستو سباتو [Ernesto Sabato]، رئیس کمیسیون، در مقدمه مهم خود بر این نکته تاکید می‌کند که قربانیان و خانواده‌های ناپدیدشدگان در مرکز توجه این کمیسیون قرار داشته‌اند و این کمیسیون، هر چند در مقام قضاوت نیست، بر وقوع جنایت‌های هولناک در حد جنایت علیه بشریت صحه می‌گذارد. (NCDP 1984) کمیسیون‌های حقیقت دیگر نیز چنین بوده‌اند.

مطالعه عملکرد و شهادت قربانیان و پرسش‌های دادستان‌ها و اعضای ایران تریبونال و دادگاه مردمی آبان[۸] در لندن و لاهه نیز موید همین مسئله است. (Iran Tribunal Foundation 2019, 146-578, People’s tribunal 2021) کسانی که در جلسات لندن و جلسات لاهه چه به عنوان اعضای کمیسیون حقیقت‌یاب و چه به عنوان قضات دادگاه حضور داشتند، نسبت به خانواده‌های قربانیان و جان‌به‌در‌بردگان با احترام و مهربانی و حتی می‌توان گفت هم‌دلانه رفتار می‌کردند. قربانیان و بستگان قربانیان در مرکز توجه بوده و حداکثر تلاش صورت گرفته است که روایت آنان بدون کم و کاست شنیده شود. کمتر اتفاق می‌افتاد که صحبت‌های آنان، به دلیل نامربوط بودن، قطع شود. کسی از آنان سئوالاتی نمی‌پرسید که مستقیم و یا غیرمستقیم به معنی دروغ‌گو خطاب کردن آنان باشد. وکیل مدافعی وجود نداشته که شهادت شاهدان را مورد تردید قرار داده و آنان را با روش‌هایی که در محاکم جنایی عادی متداول است به چالش بکشد.

من در این مقاله به اجمال بر اهمیت دادگاه و کمیسیون حقیقت در تحقق عدالت تاکید کرده‌ام. دادگاه‌ها، پس از بررسی عادلانه کیفرخواست، در صورت تائید وقوع جرم و محکومیت کسانی که به مشارکت در این جنایت‌ها متهم شده‌اند، بر ادعای قربانیان، بستگان جان‌باختگان و فعالان سیاسی و حقوق بشر مهر تائید می‌زنند و بدین گونه در شکل‌گیری حافظه‌ای جمعی در جهت محکومیت جنایت و جنایتکاران و تاکید بر اینکه حقوق قربانیان به شکلی خشن پایمال شده است، نقشی مهم ایفا می‌کنند. در عین‌حال در صورتی که دادگاه به وقوع جرم یا مشارکت متهم یا متهمان در این جنایت‌ها و یا هر دو متقاعد نشده باشد، آنان تبرئه شده و حکم دادگاه شکستی برای جنبش دادخواهی خواهد بود.

کمیسیون‌های حقیقت که به دلایل متعدد از جمله اینکه در اکثریت قریب به اتفاق موارد وظیفه مجازات کسی را بر عهده ندارند، از استانداردی متفاوت با دادگاه پیروی می‌کنند. آنان با فراغ بال بیشتر بر وقوع جنایت‌های سیاسی صحه می‌گذارند و حتی در برخی موارد از کسانی که در ارتکاب این جنایت‌ها دخیل بوده‌اند نام می‌برند.[۹] آنان تریبونی را ایجاد می‌کنند که روایت جان‌به‌در‌بردگان بستگان قربانیان طرح و شنیده شود. این کمیسیون‌ها با تامین چنین تریبونی به بخشی دیگر از نیازهای قربانیان برای بیان روایت خود، کشف حقیقت و توجه به احساسات لطمه دیده آنان پاسخ داده و نقشی پر اهمیت در شکل‌گیری حافظه جمعی و بهبود زخم‌های موجود از جنایت‌های سیاسی ایفا می‌کنند.   

مراجع

ECHR. 1950. “European Convention on Human Rights, adopted on 1950/11/04 and enforced on 1953/09/03.” Council of Europe. Accessed 12 26, 2021. https://www.echr.coe.int/documents/convention_eng.pdf.

Freeman, Mark. 2006. Truth Commissions and Procedural Fairness. Cambridge: Cambridge University Press.

Hayner, Priscilla B. 2011. Unspeakable Truth; Transitional Justice and the Challenge of Truth Commissions. ۲nd. Routledge.

Iran Tribunal Foundation. 2019. Iran Tribunal, An International People’s Tribunal.

Karstedt, Susanne. 2010. “From Absence to Presence, From Silence to Voice: Victims in International and Transitional Justice since the Nuremberg Trials.” International Review of Victimology ۹-۳۰.

NCDP, National Commission on the Disappearance of Person. 1984. Nunca Más (Never Again). Investigation, National Commission on the Disappearance of Person. Accessed 12 30, 2021. http://web.archive.org/web/20031013222809/http://nuncamas.org/english/library/nevagain/nevagain_002.htm.

People’s tribunal. 2021. Hearings. Nov 10-14. Accessed Dec 27, 2021. https://abantribunal.com/category/hearings/.

TRC. 1998-2003. TRC Report. Truth Commission, Truth and Reconciliation Commission of South Africa. Accessed 12 30, 2021. https://sabctrc.saha.org.za/reports.htm.

UN. N/A. “Witnesses.” UN International Residual Mechanism for Criminal Tribunals. Accessed 12 8, 2021. https://www.irmct.org/en/about/functions/witnesses.

بهکیش، منصوره. ۱۴۰۰. “دادگاه محاکمه حمید نوری در استکهلم و فرصت ها و تهدیدها، به همراه متن کتبی و کامل پرسش و پاسخ‌های جلسات ششم تا نهم دادگاه!” اخبار روز. ۱۴ شهریور. دستیابی در ۷ دی ۱۴۰۰.

https://www.akhbar-rooz.com/125110/1400/06/14/.

مصداقی، ایرج. ۱۴۰۰. “صحبت‌های هفتگی.” تلویزیون میهن. ۸ دی. دستیابی در دهم دی ۱۴۰۰.


[۱] بر اساس استانداردهای موجود از جمله “میثاق حقوق بشر اروپا” فردی که به ارتکاب یک جرم متهم شده است از حق محاکمه در یک دادگاه عادلانه با مشخصات زیر برخوردار می‌باشد: دادگاه باید مستقل و بی‌طرف باشد، با تاخیر غیرقابل توجیه همراه نباشد؛ حکم دادگاه باید علنی باشد هر چند به دلایلی می‌توان برخی از جلسات دادگاه را غیرعلنی اعلام کرد؛ به این اصل پایبند باشد که افراد بی‌گناه هستند مگر آنکه جرم آنان اثبات شده باشد؛ مورد اتهام به شکلی مناسب به متهم تفهیم شده باشد و او یا نمایندگان او به همه اسناد دسترسی داشته باشند؛ متهم از امکان داشتن وکیل برخوردار بوده و وقت کافی برای تنظیم دفاعیات خود داشته باشد؛ بتواند شاهدان را مورد پرسش قرار دهد و یا شاهدانی را به دادگاه فرابخواند و در صورت نیاز حتما به مترجم دسترسی داشته باشد. (ECHR 1950, Art 6)  

[۲] من که دو برادرم در زندان گوهردشت و برادر همسرم در زندان اوین از جمله قربانیان کشتار تابستان ۶۷ بودند اطمینان دارم که جنایتی هولناک اتفاق افتاده است. اطمینان دارم که سران جمهوری اسلامی آمران جنایت‌های دولتی در دهه شصت، مسئولیت اصلی این اعدام‌ها را بر عهده دارند و اعضای هیئت‌های مرگ در تهران و مسئولان زندان‌ها از جمله مسئولان زندان گوهردشت در زمان کشتار تابستان ۶۷ مجریان اصلی این کشتار بوده‌اند. اما من و امثال من قاضی نیستیم. ما مدعی هستیم و اصرار داریم و تلاش می‌کنیم که این ادعا در یک محکمه عادلانه مورد بررسی قرار گیرد. در جمهوری اسلامی حق من و امثال من برای دسترسی به چنین محکمه‌ای به خشن‌ترین شکل پایمال شده است.

[۳] منصوره بهکیش در مقاله خود با عنوان ” دادگاه محاکمه حمید نوری در استکهلم و فرصت ها و تهدیدها، به همراه متن کتبی و کامل پرسش و پاسخ‌های جلسات ششم تا نهم دادگاه!” توجه ما را به این نکته جلب می‌کند که او از اولین کسانی بوده که برای شکایت با دادستان‌های دادگاه تماس گرفته است و به دلایلی که بر وی نامعلوم است به او این فرصت داده نشد که شکایت خود را از حمید نوری ثبت و در دادگاه حضور یابد. (بهکیش ۱۴۰۰) هر چند در میان بستگان قربانیان کمتر کسی از موقعیت او برخوردار بوده است. او نه تنها تا ۱۳۹۷ که به دلیل صدور حکم ظالمانه و سنگین دادگاه انقلاب بر علیه او مجبور به ترک ایران شد، یکی از شناخته شده‌ترین افراد در میان مادران و خانواده‌های خاوران در داخل کشور بوده است، نه تنها شش نفر از اعضای خانواده‌اش در دهه شصت اعدام شدند، بلکه دو تن از برادرانش در تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت اعدام و ناپدید شدند. برای من، هر چند بسیار چیزها از فعالان حقوق بشر دیده و شنیده بودم، باور دست‌های پشت پرده برای حذف منصوره بهکیش دشوار بود. اما ایرج مصداقی در صحبت‌های خود با تلویزین میهن در چهارشنبه ۸ دی ۱۴۰۰ به این نکته اشاره می‌کند که اقدامات برخی سبب شده است که افرادی از جمله منصوره بهکیش از حضور در دادگاه محروم شوند. (مصداقی ۱۴۰۰, دقیقه ۱۰۵ تا ۱۰۸) هر چند او انگشت اتهام را به سوی گروهی خاص نشانه رفته است، اما این گفته می‌تواند موید این نکته باشد که تلاش‌هایی برای حذف “دیگران” از این پرونده از جانب گروهای مختلف وجود داشته است.  

[۴] تعداد شهادت‌ها در برابر تریبونال بین‌المللی جنایی یوگسلاوی سابق [The International Criminal Tribunal for the former Yugoslavia] حدود  4700 مورد بوده است. این تعداد البته شامل افرادی که چندین بار و به طرق مختلف شهادت داده‌اند نیز می‌باشد. (UN N/A)

[۵] تعداد شهادت‌ها در برابر تریبونال بین‌المللی جنایی رواندا [the International Criminal Tribunal for Rwanda] حدود ۲۲۰۰ مورد بوده است. این تعداد البته شامل افرادی که چندین بار و به طرق مختلف شهادت داده‌اند نیز می‌باشد. (UN N/A)

[۶] ۲۳ نفر به عنوان شاکی-شاهد، ۱۳ نفر از بستگان اعدام شدگان در تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت به عنوان شاکی و ۲۶ نفر به عنوان شاهد در دادگاه حضور دارند.

[۷] شاهدان و شاکیان مداوما از چشم در چشم شدن با حمید نوری یاد می‌کنند. حمید نوری نیز در شهادت‌های خود بارها به شاهدها و شاکیان که در صحن دادگاه حضور دارند، گاه بسیار بی‌ادبانه، اشاره می‌کند.

[۸] من ترجیح می‌دهم ایران تریبونال و دادگاه بین‌المللی مردمی آبان را در زمره کمیسیون‌های حقیقت در نظر بگیرم. در عین حال گمان می‌کنم که دادگاه ندانستن این دو اقدام چیزی از ارزش‌های آن‌ها کم نخواهد کرد.

[۹] مثلا کمیسیون درباره حقیقت برای السالوادور [Commission on the Truth for El Salvador] در گزارش نهایی خود از بیش از چهل تن از مهمترین عاملان جنایت‌ها نام برده است. (Hayner 2011, 50)

https://akhbar-rooz.com/?p=137620 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x