پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳

روایتی از تجمع بازنشستگان کشوری ‌۴ بهمن ۱۴۰۰در تهران

شورای بازنشستگان ایران در کانال تلگرامی خود روایتی از تجمع امروز بازنشستگان فرهنگیان در تهران را منتشر کرده است. در این روایت آمده است:

سیاست چماق و هویج بومرنگی علیه مسئولان بیدرد!

حدود ساعت ده شده و بازنشستگان کم کم به تجمع پیوستند. اکثرا از یاران پارک شهر و البته بازنشستگانی از تامین اجتماعی هم بودند. در طی دوسال پاندمیک کرونا، این اولین فراخوان پارک شهریها بود که البته غایبینی هم داشت، آنان که متاسفانه خط زندگیشان به نقطه آخر رسیده بود بدون آنکه طعم معیشت و رفاه و آزادی را چشیده باشند!

بیان دردهای مشترک و افزایش غیر قابل تصور سختیها و رنجها بر فضای احوالپرسیها غالب شد.
در رد و بدل کردن این تجارب اما نکته مشترک دیگری هم وجود داشت” سیاست چماق” ، لطفش را شامل خیلی از بازنشستگان کرده بود.
تلفنها و تهدیدها و احضارها تا شب قبل از تجمع هم ادامه داشته که “خانم و یا آقای…. تجمع را لغو کنید و‌گرنه بد میبینید” !!!!
مگر بدتر از اینهم میتوان دید؟؟؟
بدتر از فقر و بی دارویی و نا امیدی از آینده فرزندانمان، چه میتواند باشد که بر سرمان آوار نکردید؟

تجمع با سخنرانی چند نفر از حضار ادامه پیدا کرد.
محور این حرفها هم یک چیز بود:

اینهمه عمارت و دم و دستگاه و امکانات که به اسم صندوقها و کانونها ساخته شده اند متعلق به بازنشستگان است. با پول ما ساخته شده، از مداد روی میز شان تا کارخانه ها و هولدینگها از اموال بازنشسته است، ‌
حقوق همه افراد در این مجموعه ها از جیب ما پرداخت میشود.
همان مامورانی که مرتب از ما عکس و فیلم‌میگیرند، حقوقشان از صندوقی پرداخت میشود که ما ساخته ایم و پروار کرده ایم.
اینهمه مدیر و معاون و رئیس که حقوقها و پاداشهای نجومیشان افشا شده از جیب ما برداشت میکنند!
آنها بدون ما هیچ هستند ولی چرا به خود اجازه داده اند که بر زندگی ما نکبت بپاشند و فقر و تبعیض را بر ما روا بدارند؟
چرا برعکس شده؟؟ آنها صاحب همه این امکانات شده اند ولی به ما اجازه یک تجمع را در جلوی همین ساختمان صندوق را هم نمیدهند و تهدید به بازداشت و زندان میکنند!!!

بعد از خواندن قطعنامه ، خواسته شد که آقای اسکندری به میان جمعیت بیاید و پاسخ مردم را بدهد ولی خبری نشد.
جمعیت به داخل فراخوانده شدند تا اسکندری هم تشریف بیاورد!
ولی چند نفر از مدیران را به سالن فرستادند تا همان روضه خوانیهای همیشگی را سر دهند اما جمعیت حاضر با استواری بینظیر مانع از وقت کشی و تکرار مکررات شدند و با تعیین یک ضرب العجل حدودا ۲۰ دقیقه ای منتظر اسکندری شدند و چون نیامد ، همه با هم سالن را ترک کردند تا علی بماند و حوضش!(هویجشان؛ تکرار وعده های پوچ است)!
در خارج از ساختمان مجددا قول و قرارها برای تجمعات آتی گذاشته شد تا با تکیه به تعامل گروهی و همبستگی بیشتر و تا رسیدن به مطالبات از پای ننشسته باشیم.

https://akhbar-rooz.com/?p=139356 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x