ای خفته ولی چو ماه بیدار
در دام همی چو سرو هشیار
دردا که وطن به دست اجبار
در شهر و دمن بسی گرفتار
ساقی تو دگر مرا علمدار
جانم همه نو شود چو ساغر
یک باده دهد مرا چو اختر
آن باده که رنگ او چو گلنار
از تاک بنفشه های خاور
ای باده بزن به باد افسار
بادی که هزار یاسمن برد
صد سوسن آشنای من برد
بسیار بزد به چشم من خار
فریاد که باغ با چمن برد
از یاد مبر تو دست بدکار
آواره به ساحلی به باران
ققنوس به روی موج خرامان
آید به پناه گرم رخسار
بالی بزند دگر دهد جان
آن مرغ تویی به کنج دیوار
مرغی که به خواب می زند چنگ
هر دم به هوای نو به آهنگ
پرواز کند به سوی اسرار
با بال زند به موج ها رنگ
رنگی بزند به من چو گلزار
هر شب به سرم زمانه بی تاب
چشمان همه در وصال یک خواب
دلبر به خیال من پدیدار
هر بوسه او چو قرص مهتاب
عاشق تو بزن به شب دگر تار
تا عشق و امید می زند ساز
ای خفته به شب بخوان تو آواز
ساکت منشین که باد بیمار
رویا شکند چو بال و پرواز
یارا تو مرا به باده بسپار
*** اکبر ایل بیگی
هر شب به سرم زمانه بی تاب
چشمان همه در وصال یک خواب
دلبر به خیال من پدیدار
هر بوسه او چو قرص مهتاب
عاشق تو بزن به شب دگر تار
تا عشق و امید می زند ساز
ای مرغ سحر بخوان تو آواز
ساکت منشین که باد بیمار
رویا شکند چو بال و پرواز
یارا تو مرا به باده بسپار
اکبر ایل بیگی ( دوباره نویسی)
دلبر همه ای چو ماه بیدار
در خانه ما چو سرو هشیار
دردا که وطن به دست اجبار
در شهر و دمن بسی گرفتار
ساقی تو دگر مرا علمدار
جانم همه نو شود چو ساغر
گر باده دهی مرا چو اختر
آن باده که رنگ او چو گلنار
از تاک بنفشه های خاور
ای باده بزن به باد افسار
بادی که هزار یاسمن برد
صد سوسن آشنای من برد
بسیار بزد به چشم من خار
فریاد که باغ با چمن برد
از یاد مبر تو دست بدکار
با باده به ساحلی به باران
بی تاب شوم چو موج رخشان
بینم به خیال مرغ دادار
مستانه به روی موج رقصان
آن مرغ تویی به کنج دیوار
مرغی که به رنج می زند چنگ
هر دم به صدای نو به آهنگ
پرواز کند به سوی اسرار
با بال زند به موج ها رنگ
رنگی بدهد به من چو گلزار
……
ققنوس به روی موج خرامان!!!
صرف نظر از اینکه بنده نمیدانم ققنوس ایا اهل خرامیدن میباشد یاخیر و اگر هست روی کدام موج؟ و اگر اشتباه نکنم این پرنده افسانه یی از اتش خودش میسوزد و از خاکستر خودش بلند میشود . همه ی اینها بکنار این نیم با وزن دیگرابیات جور در نمیاید.
ارادتمند شما سینا
بله، در ادبیات هر آتشی ققنوس در دل خود دارد،
هر چند « ققنوس در باران» را هم از احمد شاملو داریم.
با سپاس از نظر شما گرامی.